بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند،تیره بخت تر از آن ملتی است که علاقمند به دانستن تاریخ خود نباشد و شوربخت تر از همه ملتی است تاریخ خود را به ریشخند بگیرد
از تاریخ عبرت بگیرید تا از تکرارهای خطرناک جلوگیری شود....
وقتی پس از نماز این دعا را تکرار می کنید که ما به تمام پیامبران و کتب پیشین ایمان آوردیم دیگر حق ندارید بگویید پیامبر اسلام فقط یک شخص خاصی است که شریعت اسلام را آورده بلکه حتی خود قرآن را اگر مبنا قراردهیم و شریعتی قبول کنیم ابراهیم مسلمان است پس اصل داستان از زمان اولین پیامبر است و در اسلام باید تک تک تعالیم و داستان ها و تمام آموزه های پیامبران و تجربه های آنها و حداقل آنچه از ایشان در قرآن است باید آموخته شود تا بتوان مسایل و رخدادهای تاریخ را پیش بینی کرد و سرفراز از آنها بیرون آمد اگر مبنا را قرآن که به حق از تحریف دور مانده قرار دهیم می توانیم درون مایه ی دینی اصلی ادیان تحریف شده را نیز استنباط کرد و حقایق بیشتری را استفاده کرد مثال خاص ما فقط مثلا حضرت عیسی یا حضرت موسی که مهمترین مسایل قرآن به ایشان تعلق دارد نیست بلکه با شواهدی که در ادیان دیگر مثل صایبین یا زرتشتیان وجود دارد مثل مثال حضرت ادریس که تاریخ یونان هرودیس می خواندندش یا ارسطو را احتمالا پیامبر می خواندند دقت کنید تمام پیامبران الهی در یک خط اند و آموزه هایشان نیز در یک سیر است مثلا دلیل اینکه به احتمال قوی شاید زرتشت-نه آیین تحریف شده ای که موبدانش جیره خپر پادشاه شوند و نظام را طبقاتی کنند و شدید ترین احکام را تحت لوای ارتداد بر مومنین جاری کنند و همچنین ایشان یا پیامبران بوده اند یا حداقل پیابمران را درک کرده اند و آموخته اند یا به وسیله ای از ایشان درس گرفته اند مثل مالکی و شافعی-مسایلی وجود دارد مثل حجاب معاد موعود یکتاپرستی-شبه آتش قبلا بحث شد که در مورد توحید نیست در مورد ارزش توحید امانت و مسایل دیگر است تقریبا مثل یهود اما از یک بعد دیگر و ترکیب با بحث شیطان شناسی مثل ابتدای خلقت که بحث برتری انسان بر جهانیان پیش آمد-و یا جزای خیر و شر یا بحث خاص حلقه در مورد ازدواج یا نوروز که مورد نوروز نه تنها اسلام تایید بلکه تقویتش هم کرده است یا مسایل اصلی زناشویی و یا بحث طارق یا همان کی نژاد البته بدون بحث طارق .اینها تماما باید بحث شوند یک مسلمان واقعی نباید حداقل از نظر آموزه های تاریخی که تاریخ به او یاد می دهد فقط به ظواهر توجه کند مثلا اگر یاد نگیرد در زمان موسی چه بلایی سر ساحران ایمان آورده از روی علم آوردند یا فرعون چگونه سواستفاده ازشان می کرد نه تنها فرعون بلکه منتظر کیخسروهای دیگر باید باشیم که طغیان کردند و مثل فرعون که خدا را شناخت اما قبول نکرد می شوند مهمترین داستانهای قرآن که تمام حوادث بشری را در خود تفکیک کرده است داستان حضرت موسی است که باید جز به جز آموخته شود تا از خطر یهودی شدن اسلام جلوگیری شود. یا اگر ندانیم اصحاب اخدود چه کردند، باز هم منصور حلاج ها را به آتش می کشند و قبر حافظها را چند باره زیر رو می کنند. اینها شوخی تاریخ نیست ما به تاریخ مسوولیت داریم که اگر در اینگونه امتحانات رد شویم مردودی تاریخ معولا در اینگونه موارد خاص خونین خواهد بود در امتحان تاریخ هیچگاه زمان به عقب برنمی گردد. مثلا هیچ گاه نباید بگذاریم سامری برگردد یا باید مراقب رفتارهای فرعون مآبانه بود یا یوسف ته زندان نماند یا زلیخای خواهان یوسف که پیر شده در حسرت زجر نکشد یا بهتر بگوییم اگر علی ما را صدا کرد تنهایش نگذاریم چون آنوقت خودمان زیر لگد دشمان بیدار می شویم یا اگر دست دست کنیم سر حسین را به نیزه می کشند و ما فقط نگاه می کنیم .این یعنی تاریخ
اگر امام خمینی فرمودند میزان رای ملت است بفهمیم وقتی ساسانیان خوارزشاهیان غزنویان و پهلوی ها شکست خودند دلیلش ضعف ظاهری حکومت و یا ارتش نبود بلکه عدم حمایت مردم بود یا اگر دیدید پیامبر به خسروپرویز نامه نوشت و او پاره کرد همان نامه را مثل آن را امام خمینی به کومونیستهای شوروری نوشت آخر عاقبت هر دو را ببینید اگر امروز امام خامنه ای به جوانان اروپا نامه می دهند و برای جوانان ایرانی نیز آینده ای درخشان پیش بینی می کنند بی شک حوادث درخشانی پیش رو است که این پیچ تاریخی جهانی روشن را ایجاد کرد شاید این افراد یعنی ولی فقیه معصوم نباشد ولی بدون شک با توجه به مسایل مشاهده شده قطعا حتی با این استنادات تاریخی و روشهای حکومتی می توان اقرار کرد اصل حکومت متعلق به معصوم است و ایشان ناظر اند حکومت علوی امروز دیگر سرکوب شدنی نیست و تاریخ حسینی ما را رهنمون به آینده ی مهدوی می کند
ضمیمه پیرامون بودا و آیین های هندو و آیین های اساطیری روم:
به طور کلی ما در قرآن در مورد اقوامی داریم که فرشتگان و حتی اجنه و شیاطین را می پرستیدند به طور واضح شاید اینکه در روایات است که اولین بت پرستی عالم ساختن بت خود آدم ابوالبشر به دست نوادگانش بود و کم کم از یک یادآور جد و آباد و نیاکان تغییر کاربری داد گویای این سبک انحرافات باشد که از روی جهل در توحید و عدم علم به علوم غریبه و سایر علوم با نگاه علمی می باشد.دقت کنید ابن موضوع انحراف حتی در زمان خود پیامبران نیز رخ داده یعنی در قرآن به صراحت حضرت عیسی خود را پیامبر خداوند خوانده و از اینکه سایرین او را خدا و فرزند خدا می خوانند برایت و تبری جسته است در زمان امامان و علل الخصوص این جریان غلات وجود داشتند و امروزه جریان علی اللهی خوانده نومی شوند طیف تفریطی نیز همان وهابی های سلفی اند یکی در دوستی اهل بیت غلو کردند و دیگری در دشمنی و سیات و بدخواهی کم نگذاشتند. پس این موضوع باید بحث شود که انحراف از اصل موضوع باعث لغو و حذف موضوع نمی شود و نباید هم بشود اما اصل حقیقت با همان شرایط یعنی توحید امنت خانواده ایمان و علوم غریبه و بحث شیطان شناسی و حتی نفس اماره قبل از همه.به قولی نمی توان از ترس طلاق ازدواج نکرد بلکه باید راه و رسم زندگی را آموخت و فهمید دیکته نانوشته غلط ندارد اما باید دانست روش انحرافی نه نمره ضعیف است نه تک و تجدیدی بلکه مثل خواندن یک تبلیغ اتومبیل سر درس ریاضی است.
شاید بپرسید چرا روی بحث جادو و رابطع اش با ایمان بحث کردیم و آیات و روایات را نیز در این مورد و بحثهای دیگر انجام دادیم خب نظر شما به یک نوشته از یک سایت تحلیلی جادو،البته علاقمند به جادو و فن فیکشن نویسی و فانتزی تخیلی جذب می کنم.متن کپی پیست است
جادوگر که باشی ...
محدودیتی در دنیایت وجود ندارد.
وارد دنیای شگفت انگیزی خواهی بود.
قدرت های ماوراطبیعی را خواهی داشت.
با دوستانت چیزهایی را خلق میکنی که جهان تا به الان قادر به خلق آن نبوده.
جادوگر که باشی معجزه میکنی.
و فراموشت نشود، هرچه که هستی،
تو خودت خودِ معجزه ای...
یا به این یکی توجه کنید
ایا میدانید❓
♦️♦️هری پاتر منجی است،در محفل ققنوس این نام برده است،مانند حضرت عیسی،ولی با این تفاوت که همش با سحر و جادو انجام می گیرد،و اسمی از خدا برده نشده است!♦️♦️
خب حالا اگر فرد با یهود آشنا نباشد و یا از اسلام مسیحیت بودا زرتشت و بحث تجزیه تحلیل ایمان و مسایل داستانها آشنا نباشد خدایی نمی شود بلکه بیشتر میل به صهیونیزم و افراطی گری خواهد داشت .در داستانها باید بین حسن فعلی و فاعلی نیز تفاوت قایل بود یعنی حتی آنجا که داستان زیبایی دارد حتی زیبایی دینی،بازهم اهداف و شکل ارایه باید شناخته شود-مثال رابطه ی هری و رون که ما می توانیم برادری تعبیر کنیم اما با توجه به اصالت جادوگری و نه ایمان,این رابطه به گفته خود رولینگ همجنس بازانه است- مثلا یکی از اصلی ترین و مهمترین مسایل در داستان هری پاتر بحث فضل تبلیغ و موگل-در مورد تبلیغ قبلا بحث کردیم اما در مورد موگل کلیدواژه گاو وجود دارد و نه چیز دیگر یعنی سطح زندگی مثل گاو و مورد زامبی در رابطه با شیطان و کفر و آنهم با کیفیتهای متفاوت و قابل درمان و متفاوت با الگوهای سینمایی بحث می شود-و چند مورد خاص دیگر یهودیان است که همگی تحریفی اند و از اصل دین جا به جا شده است و تحریف می باشند.پس ضروری است که اصل شناخته شود تا بتوان تحریف ها را شناخت نکات مثبت را درک کرد و ما بقی را اصلاح کرد.