سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۲۵۲ مطلب با موضوع «مقالات مهم و جداگانه :: موارد مهم قابل بحث نویسنده» ثبت شده است

چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ب.ظ

جایگاه افراد در نظام اسلامی

حضرت آقا فرمودند هرکس در نظام اسلامی با هر مسوولیتی باید آن را مهمترین بخش نظام بداند و در آن نهایت تلاش خود را بکند

به سه حالت می توان جمله آقا را تفسیر کرد یکی با الگوی داستان ژاپنی اینکه میخی از دست باربری در جاده از بارش افتاد میخ در پای اسبی رفت و سوار حامل خبر جنگی افتاد و مرد به دلیل بی خبری سپاهی در جنگ شکست خورد و کشور غارت شد 

نظریه دوم نظریه ژنتیک والگوی سلولی است یعنی هر سلول اطلاعات مشابه و کامل از ژنتیک و عملکرد دارد اما باید در جایگاه خود بهترین عمل را داشته باشد اما هر سلول علی رقم داشتن تمام اطلاعات فقط باید یک وظیفه خاص تعریف شده را پیش ببرد

اما طرح سوم که بیشتر با جوان انقلابی قابل تطبیق است نظریه اصلی یا نظریه شطرنج (chess) است یعنی هر سربازی می تواند یک وزیر باشد و شرط آن مقاومت و صبر تا رسیدن به آخرین خط جنگ است و همراه با تلاش زیاد این الگو در بدن انسان مثل الگوی سلولهای بنیادی است که با رجوع بخ حقیقت خود توانایی خارق العاده ای در تمام امور بدن دارد و به نوعی شفاگر داخلی بدن محسوب می شوند در این الگو این توانایی وجود دارد که فراتر از چارچوب مورد نظر و اهداف پیش بینی شده عمل کند پس در ادامه مهمترین مساله فکر افراد است و عدم دلسردی و فکر جهادی و حتی خود برتر بینی اینکه ما نسبت به تمام ابرقدرتهای پوشالی مادی برتریم و متکبریم اما با مستضعفین جهان مهربان ایم  و هرکس در هرجایگاهی جوانان را دلسرد کند گناه انجام داده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۵
چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ

ناهمتایی

شاید فیلم ناهمتایی را که در دو قسمت ساخته شد دیده باشید الگوی قسمت اول و دوم به نوعی مکمل هدف فیلم است و مورد دقت است اول اینکه به ظاهر در قسمت اول ما شاهد بروز الگو و فهم اتفاقات به نفع این بی نظمی و ناهمتایی هستیم و این امید به ذهن مخاطب می رسد که راه حل شکستن دیوار کشیده شده به دور خودمان همین ها هستند دقیقا همین اتفاق در نسخه دو اتفاق می افتد اما با ورود یک گروه به عنوان ناسازگارهای شورشی در کنار ناهمتایان این افراد به جای اینکه خودشان باشند باید برای حل راز مکعب به جای ناهمتایی و روش خود باید به الگوی تمام گروهها پایبند شود این دقیقا ایراد داستان است که برای مخار بی نظمی به کار رفته است پایان داستان توسط شورشی هاست که هیچ نقشی اصلی و پایه ای در داستان نداشته اند و در عین حال وجود رهبر مبارز هدایت گر در این فرقه است نه در بین ناهمتایان اینها همگی نشانگر مغرضانه بودن داستان در مقابل تمام رهبران مبارز علیه سرمایه داری و گروههای چپاول گر فراماسونری و صهیونیستی دارد در ادامه داستان نیز تصویر خوشایندی از این گروه های عملا جدا افتاده از اجتماع به ذهن مخاطب وارد نمی شود و برای مخاطب نیز در ذهنش نقشی برای آنها ساخته نمی شود البته همگی بدبینی نیست اما اضافه کردن این گروه به داستان و در عین حال تغییر ناهمتا به همه همتا بحث روند این داستان است در ادامه فیلم نیز بحث وجود نمادها و اعداد خاص در فیلم وجود دارد مثال عدد روی واگن قطارها یا نمادها و تزییانت افراد و ساختمانها و مجموعه های اجتماعات در داستان بحث فاسد بودن یا مهم بودن شکستن طرح استکباری این چهار گروه لزوم می یابد اما روش شکستن آن در فیلم باید با الگوی خودشان باشد که این دقیقا نقض الگوی جنگ نامتقارن است اساسا محوریت داستان نیز برای آخرالزمان است و بازمانده های آخرالزمان همان دیوار کشها هستند جالب اینجاست این شکستن دیوار دویست سال بعد از احداث آن است امروزه تنها کشوری که دور تا دور خود را به منظور محدود ساختن افراد داخل و خارج آن اعمم از خودی و غیر خودی انجام داده است فقط رژیم غاصب صهیونیستی است ماجرای دیوار در بسیاری از فیلمهای جدید به صراحت آمده است و جالب اینکه تمامی آنها موضوع آخرالزمانی دارند و هر بار به نحوی وجود دیوار الزامی است و شکستن آن منوط به شرایطی است یکی از این شرایط تبدیل محیط بیرون از دیوار به محیط دلخواه خودشان است الگوی جنگ از پشت دیوار ترسو بودن آنها در قرآن نیز اشاره شده و ناراحتی آنها در تاریخ از شیعه در مورد کندن دیوار قلعه خیبر که مرکز قتنه علیه مسلمین بوده هنوز در تاریخ ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۰
چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ب.ظ

در باب عذر خواهی

عذرخواهی به عنوان بخشی از توبه مطرح نیست بلکه یک صفت اخلاقی عرفی محسوب می شود احادیث خاصی مطرح است که خودتان می توانید با رویکرد کلیسایی علل الخصوص در قضایای قبل رنسانس و خرید بخشش خدا مقایسه کنید اول اینکه اظهار گناه خود به دیگران و عذرخواهی و اظهار پشیمانی از گناه پنهانی و حتی تا حدی آشکار غیر عمومی در مقابل دیگران حرام است دقت کنید در برابر هر فردی حرام است در خدیث است که اگر برادر دینی ات عذری هم نداشت برایت عذری بتراش دقت کنید آبروی مومن از قداست کعبه هم به نوعی بالاتر است حدیث دیگر این است که منافق زیاد عذرخواهی می کند با توجه به حدیث و مفهوم توبه و مقایسه با عذرخواهی ذکر این نکته ضروری است که خواه ناخوه جز اظهار عجز در برابر فقط و فقط خالق باعث ریختن آبروست و ربطی به انکسار نفس ندارد پس نباید شخصیت مومن شکسته شود در ضمن این اظهار درخواست های ببخشش در دراز مدت و اگر عمومی باشد باعث شکستن قبح عمل زشت و آن گناه می شود و نتیجه برعکس حاصل می شود این کار دقیقا یکی از روشهای ترویج بی بند و بارانه در عرفانهای نو ظهور است تاثیر دیگر آن گفتیم شکستن شخصیت و کنترل افراد بی اراده و تربیت مریدان پوچ است که خودباخته اند و اتفاقا دیگر هم عرضه کاری صحیح و سالم نیز نخواهند داشت این مدل و الگو در گروه منافیق خلق توسط سران این فرقه اعمال می شود
حالا دقیقا برعکس این موضوع در مورد مکتب اسلام و ارایه آن توسط امام خمینی(ره) مطرح است.یعنی برعکس منافقین که حتی به دلیل داشتن ریش و ظن به حزب اللهی بودن اشخاص را ترور می کردند و در تاریخ مکتوب کاملا موجود است.در فرمان هشت ماده ای امام در مبارزه با منافقین کاملا آمده که اگر به شخصی ظن منافق بودن و عضویت در گروه تروریستی رفت و با حکم قاضی شهر به منزل فرد وارد شدید اما مشخص شد که فرد منافق نبوده اما در منزلش گناه دیگری مثلا آلات قمار یا خلاف دیگری کشف شد شما حق ندارید آن گناه را دنبال کرده و یا افشا کنید،چون به آن دلیل وارد خانه نشده بودید.خودمانی بگوییم همان شتر دیدی ندیدی است .حالا خودتان این را حتی با جاسوسی های رسمی و غیر رسمی و دقیقا نیز به هدف شانتاژهای مختلف و رانتهای اطلاعاتی در زمینه های مختلف حتی اقتصادی و همچنین داشتن نفوذ حتی در شخصی ترین مسایل خانه ها در سیستم های غربی و شرقی و حتی از همدیگر که گاها علنی هم می شود نگاه کنید.
دین نیاز به بزک ندارد.اگر خودمان لکه دارش نکنیم همه ی جهان طالب آن است.روایات را حتی بیان کردنش هم کافی است.سعی کنید الگو باشید.الکی هم حرف تکراری نزنید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۸
سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ب.ظ

خستم ....ولی هنوز هستم

خستم ...ولی هستم قسم به اون خدایی که می پرستم    نرفته هنوز از یادم اون عهدی رو که با عشق بستم   

درسته که چیزی ندارم برات توی دستم ولی هنوز می سازم توی ذهنم رویاتو تا نکنه بگی توی بن بستم هرچی که دارم همینه همین زندگی بدون شیله پیله و بی کینه     پس بگو من بگو تو بگو ما     بگو زندگی هست واسه ما  بگو زندگی که می گن اینه بگو زندگی همین عشق و دوستی و مبارزه ما هستش که هستش بی کینه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۰
دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ب.ظ

اسلام و صیغه و عقد موقت یا همان متعه

در مقالات گذشته در باب اسلام و برده داری نظر گذراندیم اما می خواهیم در روند بحث ازدواج به ازدواج موقت یا همان عقد موقت یا مشهور در بین مردم اصطلاح رایج صیغه بپردازیم و با توجه به رویکرد قرآن و هدف اهل بیت ببینیم این آیا باعث فساد است یا جلوگیرنده فساد و دلیل و رویکرد دین و فقه نسبت به آن چیست در قدم اول چند قانون خاص را در رابطه با این نوع ازدواج بیان می داریم اینکه در این نوع ازدواج از نظر تعریف فقهی امکان ازدواج مرد مسلمان با زنی از اهل کتاب یا کفار و مشرکین با دادن اجرتشان یا همان مهرشان قابل انجام است و مشکلی در ایجاد سبیل نیست و حرمتی ندارد به انفاق نظر بیشتر علما در این ازدواج اجازه پدر یا در صورت عدم امکان یا عدم رضایت بی مورد پدر یا ولی نیازی به اجازه حاکم شرع نیست البته بعضی بحث اینکه دختر بکارت نداشته باشد را مطرح می کنند البته بعضی نیز این را برای بحث ازدواج دوم و به بعد در مورد دایم می دانند بگذریم مورد قانون شرعی خاص بعدی تعیین زمان ازدواج و محرمیت است مثلا حتی تا نود و نه سال ذکر این نکته ضروری است که ما چیزی به نام صیغه محرمیت نداریم بلکه همان عقد موقت با تعیین شروط است که این شروط جزو موارد خاص در ازدواج موقت است در ازدواج دایم دو شرط بدون امکان نقض داریم و اگر لحاظ نشود عقد باطل است یکی بحث تمکین یعنی همان مقاربه یا دخول برای همسر و دیگری خروج همسر بدون اذن شوهر امکان ندارد که قوانین شرعی خاص خود را دارد اما در ازدواج موقت زن می تواند این شرط را با شرایطی در ذیل عقد بیاورد که نمی خواهد قبول کند و اتفاقا عقد صحیح است یعنی زن می تواند در شرایط قبل عقد ذکر کند که به جز تمکین از راههای دیگر مثل معاشقه شوهرش بهره ببرد البته اگر در ادامه زن راضی شود هیچ ایرادی برای مقاربت نیست دقت کنید کلا در ازدواج وجود شاهد لزومی ندارد اما در طلاق باید باشد در ضمن ازدواج موقت پایان زمان بدون تمدید از طرف زن و درخواست مرد در حکم جدایی است البته شامل احکام طلاق نمی شود و این ازدواج نیز طلاق معنی دارد در ضمن در ضیغه ذکر مدت زمان و میزان بهره و تعیین مهریه و به نوعب مبلغ ضروری است و وجود عاقد یا گفتن خطبه به عربی واجب دین نیست ولی باید معانی واژگان به دقت منتقل و از طرف هردو مورد قبول واقع شود در این ازدواج ما بحث نفقه نیز نداریم

دقت کنید چیزی که از اهداف اسلامی و قرآنی این نوع ازدواج مورد نظر است اتفاقا تقویت زندگی زناشویی و عدم فساد و همچنین میل به تبدیل این نوع ازدواج به دایم است و این ازدواج جایگزین ازدواج دایم نیست بلکه زمینه برای آن است اما باید مسایلی در این ازدواج لحاظ شود دقت کنید هدف ازدواج است دقیقا مثل یک ازدواج دایم با کمی شرایط متفاوت هدف مشروعیت دادن به الگوی دوست دختر دوست پسری نیست بلکه باید غیرت و حیا وجود داشته باشد و قوانین اخلاقی در ازدواج و رابطه باشد باید مسوولیتی وجود داشته باشد و با احساسات نیز بازی نشود در  این ازدواج نیز واژه و مفهومی تحت عنوان خانه معنی دارد و به هیچ عنوان خیابانی نیست.در قرآن حتی ازدواج مشروع پنهانی نیز نهی شده این در مورد این ازدواج صادق است قرار نیست جار زد اما پنهان کاری جایز نیست دقت شود در مسایلی مثل بحث فرزند و ارث قوانین مشخص شرعی وجود دارد در ضمن طبق بعضی مسایل اگر حتی ما دلیل فقهی فرزند آوری را دلیل بر عده بدانیم  که اتفاقا قرآن دلیلش را به صراحت مثلا در بحث عده طلاق امکان رجعت قرار داده و در بحث دوم و نه به عنوان دلیل وجود فرزند را  اما هنوز هم با حتی بدون بحث تعریف طارق و بحث ایمان و ازدواج درونی اگر ما امکان بچه دار شدن همسر زکریا یا تولد عیسی را بپذیریم و با توجه یه اینکه شرط عده و ایجاد آن مقاربت و دخول است نه حتما انزال یا عدم انزال یا عدم توانایی بچه دار شدن البته بازهم قوانین  فرق می کند اما به هیچ عنوان هدف این ازدواج روسپی گری شرعی نیست و این یک تهمت است دقت کنید اگر همان روح آیات نور سی و سه و نور پنجاه و هشت رعایت نشود مورد خطرناک تری امکان پذیر است و آن برده داری نوین است دقت کنید حتی اگر بحث پول و مادیات هم باشد برای زن است و زن نباید مجبور باشد حال به هر نحو باکه باید بالاخره محبت و رضایت قلبی باشد وگرنه با برده داری فرقی ندارد دقت کنید ازدواج بحث نفس و امانت است نه کالا و خرید و فروش و هدف اصلی آن ایمان و مبانی نحل ۷۲ است در ادامه ذکر این مورد ضروری است که دقت کنید حقیقت شرع و اسلام ضروری اجتماع است نه عرف جامعه رسم و رسوماتی که در راستای شرع نباشند و حتی مخل آن شوند به هیچ وجه جایی در دین ندارند و اتفاقا یکی از اهداف اصلی دین نابودی رسومات غلط و پایدار کردن رسومات صحیح در اجتماع است و فقط رسومات در طول دین و کمک کننده و همراه آن نه تنها باقی می مانند و انجام آن اشکال ندارد بلکه دین آن را تقویت هم می کند و اساسا هویت بخشی هم می کنند 

در رابطه با تاریخچه صیغه و مقایسه آن با بحث غلام و کنیز خودتان تحقیق کنید فقط در داستان کربلا هر دفعه به اسارت زینب رسیدید یا هروقت داستان شهربانو را خواندید و اشک ریختید به حرمت سید و سالار شهیدان ما را هم دعا کنید ان شا الله اسلام از شر یزیدیان و تکفیریها و سلفی ها و وهابی ها راحت شود و منتقم زهرا ظهور کند و عدل و داد را در جهان گسترش دهد و تمام اسلام و تمام ادیان توحیدی با هم به وحدت الهی و حکومت برسند و جهان بشری پیشرفت همه جانبه خود را در همه ی زمینه ها شاهد باشد و همه با هم برادر باشند و جهان از شر طاغوت ها خلاص شود و اسلام و مسلمین جهان دینشان برهمه ی ادیان چیره شود حتی اگر کافران را خوش نیاید و مسلمان و موحدان و تمام آزادی خواهان جهان گرد هم جمع شوند و زندگی در پرتو عدالت را تجربه کنند

در ضمن اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۵
شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ق.ظ

مقاله تکمیلی در باب برده داری

ما در مقالات شبه رشد اسلام و برده داری و مقاله جلوگیری از فساد در همین وبلاگ اثبات کردیم که که در حقیقت شیعه(فقه پویا چه سنی باشد چه امامیه) از همان ابتدای بعثت دقیقا بر اساس قرآن و پیامبر و اهل بیت پیش رفته و از گردنه برده داری عبور کرد دقت کنید در شیعه برده داری تمام شد و احکامش مشخص است اینکه اسلام شیعی از زمان خود شخص پیامبر دست به برده داری حال از هر نوع مثل مدل اروپایی نزد و مدل شکنجه گریBDSM  مخصوص اروپا و رومیان است و همچنین حکومت اموی و عباسی البته دقت کنید امروزه در کشورهایی مثل افغانستان بلغارستان-مسیحی و مسلمان-مسایلی مثل بازار عروس یا نوع نگاه طالبان به زن یا گروههای الشباب یا به طور واضح داعش بیانگر این است که برده داری تمام نشد بلکه این دولتهای به ظاهر اسلامی ضعیف شدند و الان هم نمی توانند از قلمروهای دیگر برده داری کنند با خودشان درگیرند دقیقا همانهایی کربلا را ساختند امروز هم هستند اما مثلا در تاریخ در مورد صفویه و افشاریه و حکومت  پاکستان(البته به دلیل نفوذ آمریکا  در ارتش و مرزبندی انگلیسی و نفوذ فرهنگی و زبانی این کشورهای لیبرال و طاغوتی و عدم وجود ولایت فقیه و مساله رهبری واحد مسایلی خطرناک هنوز وجود دارد)و حتی قاجاریه ما این مسایل را نداشتیم -البته در مورد برده داری خود خانواده سلطنتی مجزا بوده و برده داری می کردند آنهم به صورت سنتی قضیه حرمسراها نیز کاملا مشهود و تکمیل کننده پازل هستند.در مورد پهلوی هم بحث ورود روسپی های لهستانی و بیشتر هم یهودی توسط متفقین و انگلیسی ها به ایران شروع بازی برده داری مدرن و ساخت محله هایی مثل اگر اشتباه نکنم میدان قزوین شهر نو سابق به عنوان تجمع کاباره ها و محله فساد شد در ضمن موارد خاص دیگری مثل فروش علنی کودکان در خانواده های بی بضاعت در آمریکای اوایل قرن بیستم و همچنین باغ وحش انسانی همین دوره در اروپا نیز قابل بحث است آپارتاید نیز که در همین بغل گوش ما رخ داد در ضمن بعدا باید بحث مفصلی درباره اردوگاه های کار اجباری و محاسن و معایب و شباهتها و تفاوتهای آن با بردگی و شاید تفاوت اسارت و بردگی سازمان یافته اقدام کرد که بازهم تاریخ ایران اسلامی در جنگ هشت ساله پاک است و هیچ شبه های ندارد موارد اخالاف آمارهای حقوقی مالی زندانیان میزان بیکاری و جرم جنایت ثبت و میزان محکومیت و آمارهای توزیع دیگر در مورد سیاهان آمریکا هنوز مصداق برده داری در آمریکاست و به قول خود رییس جنهور آمریکا برده داری در ژنتیک آمریکایی ها قرار دارد رفتارشان با مهاجران و اردوگاهای پناهندگان جنگی و همچنین الک کردن آنها برای پذیرش دقیقا چه مفهومی دارد؟!؟!آنهم در جنگهایی که خودشان سرمنشا آنند و بهشت نمایی ظاهری را نیز با تبلیغ رسانه برای خودشان انجام می دهند تا مخاطبین را جذب کنند-و به طور واضح جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد استکبارستیزی تمام اشتباهات را اصلاح و نوع حکومت جهانی مستضعفین را نشان داده است ولی در عین حال در جنگ اروپایی بین استعمارگران(به اصطلاح جهانی)ما این مساله را بین خودشان حتی بین دول پیروز داشتیم و امروز به کمک داعش و قوانین مهاجرتی و سینمایی نوع پیچیده و مدرن برده داری جنسی را در بین مهاجران روسپی ها و بازیگران و حتی استخدامات شاهدیم

اما گذر از گردنه برده داری فقط اینها نیست و اینقدر ساده نبوده است بلکه فهم این آیات قرآنی است  که برده ی کنیز از آزاده ی مشرک بهتر است این بهشت می خواند و آن جهنم اساسا این زیباترین تناقض قرآن است چرا که ایمان با تمام جنبه های برده داری و عبور از گردنه آن اساسا نفس اماره را به بند کشیده و تماما همه ی انواع الگوهای برده داری را از هر شکل و نوع از بین می برد اما شرک در هر حالت با نام زیبای ظاهری آزادی هم گره خورده باشد بازهم با رهایی نفس اماره عقل را به زیر می کشد نعمت الله را تبدیل می کند و همه نوع برده داری را می سازد و اساس لیبرالیسم همین است این اولین تناقض زیبای قرآنی نیست تناقض روزه بودن در مهمانی و ماه خدا و تناقض قرض دادن به خدا برای افزایش مال و تناقض زنده بودن شهید و تناقض شکست پیروزمندانه در کربلا زیباترین تناقضات اسلام اند که اگر درک شوند سخاوت اسلام خود را نشان خواهد داد

 دو داستان خاص یکی در قرآن بین یوسف زلیخا و ازآن مهمتر شهربانو و امام حسین(ع)

کل یوم عاشورا کل ارض کربلا اگر بیشتر دنبال حقایق برده داری هستید زیاد نگردید اربعین زینب خودش طعم اسارت را چشیده و به کربلا برمی گردد 

در این موضوع خاص حتما حتما عقل و نقل و وحی باید دنبال شود و هرگونه تناقض بین نقل روایات و وحی باید جانب قرآن گرفته شود و تمام قرآن لحاظ شود از جمله نور سی و سه و نور پنجاه و هشت و چند آیه اصلی دیگر دقیقا مورد بحث ما هستند لطفا حنیف باشید در ضمن مقالات قبلی ذکر شده در اول مطالعه شوند خوب است

در ضمن یک نکته پاورقی اینکه شاید در ابتدای امر مخالفت باشد اما با توجه به تعریف شیطان و امکان سوار شدن نفس اماره و شهوت بر عقل ،صرف ایمان ناجی امر نیست بلکه یک کلیدواژه به نام محبت و بحث امانت نیز مطرح می شود.مراجعه شود به داستان یوسف و زلیخا و در بحث دیگر مراجعه شود به شیطان شناسی شخص ابلیس-حارث سابق.باید تاکید شود شاید منظور ما همان ایمان منجر به عمل صالح است اما بحث محبت منجر به عمل می تواند موجب تفکیک بحث و اهمیت دادن و مجزا بودن و در عین حال در امتداد بودن آن را در پی دارد.در بحث محبت به طور ویژه محبت به اهل بیت و علل الخصوص امام حسین (ع) و حضرت زهرا(س)خیلی مهم است و ذره ای از آن نجات دهنده ی دنیا و آخرت و گذراننده از پل صراط  است-نظر کلی آیت الله بهجت

برای اصل محبت دو داستان نیز پیدا کردیم یکی آزادکردن یک برده از روی عطوتفت و واسطه گریکه برده از دیر رسیدنش به خانه ارباب می ترسید گریه می کرد و حضرت در راه وی را دید دلداری داد و تا خانه همراهی کرد اما اربابش بر برده سخت گرفت و به امام بی توجهی کرد اما متوجه امام -نامش- که شد عذرخواهی کرد و برده را نیز آزاد کرد دیگری مورد اهدای یک گل زیبا بود که برده در راهش آن را دیده بود و برای امام چیده بود که بعدش امام برده را آزاد کردند در نتیجه اصلی ترین مورد که تمام شیون حتی یک زندگی مشترک را می گیرد این است که طبق نحل هفتاد و دو همسر را نعمت الهی بدانیم و اصل این است که همسر از خودمان است و هدف ایمان است و حتی فرزند آوری-یعنی خود فرزند به خاطر رابطه با همسر است- اصالت ندارد بلکه به خاطر همسر است در نتیجه اصل و اساس همه چیز فقط محبت بین زن و شوهر و بخواهیم در یک کلام بگوییم یک خنده ی محبت آمیز بین دو نفر جزو اصیل ترین و اساسی ترین ستونهای یک خانواده است و خیلی خیلی صریح بکویم س ک س جزو مقدس ترین حقایق هستی در درک و معنی دادن به همه چیز است و زیبایی اصالت دارد و اصالت تصنعی حقیقت ندارد-منظورمان این است که مثلا هیچ شاعری و یا حتی بازیگر و خواننده ای در ترانه اش نمی تواند از جدایی و یا رابطه چندگانه بخواند حتی اگر واقعا داشته باشد و دروغ بگوید- و خداوند هم می خنداند و می گریاند ولی در هردو شادمانی است در زیبایی شناسی هم فقط نوع رابطه و ترادفهای رفتار کودک تا زمان بلوغ با رپابط با همسر فقط بحث نمی شود و یکی از اصلی ترین جهادهای جهان جهان زن برای شوهرش و همان آرایش است و هر نوع آرایش و لباس بدون شک معانی خود را دارد و یا یک سلام از روی محبت که تمام قلب مرد را می لرزاند و هیچ خستگی ای را اذن پایداری نمی دهد و جزو موارد خیلی خاص است که امام علی(ع) حتی جواب سلام زنان جوان را هم نمی دادند تا نکند قلبش بلرزد

طبق نظر علامه حسن زاده نیز علاوه بر شهوت و عقل محبت ضلع بزرگ تر و پایه ای تر در هستی است و اگر ما قانون خودخری و بحث ایمان و در امتداد آن حجاب را اصل ضد برده داری بدانیم محبت به نفس و در نتیجه ی آن ساختن یک زندگی مشترک بر اساس نفس مطیمنه و جهاد و آرایش و زیبایی و زیبابینی جنسی بر اساس امانت و نه نفس اماره ؛به نوعی اصل همه چیز تلقی می شود

در بحث مشاغل برای زنان نیز طبق آمارهای خارجی در مشاغل پرستاری با رویکرد سلامت و مهمانداری و هتل داری با رعایت موازین شرعی و عدم رویکرد هوسبازانه با زن بلکه ارزشی نسبت به زن و اهمیت دادن به بحث همسری وی در خانواده و رویکرد کلی خواهرانه - البته خب اگه کسی رو دوست دارید برید جلو و اصلا نگاهتون هم الکی خواهرانه نباشه و.خانوما هم الکی مجرد نمونیدا-و همچنین طبق نظر عموم مردم معلمی ابتدایی جزو مشاغل با پایه محبت اصیل است.

دقت کنید به هیچ وجه من الوجوه من نفی کننده هنر موسیقی نقاشی یا کارتونهای فوق العاده زیبا و همچنین کارهای ارزشی نیستم و فیلم نامه نویسی و کتاب جزو اصیل ترین موارد نیز هستند اما حداقل از نظر مخاطره ی کاری این قابل بحث است که در دو مورد خاص که اولی کار سینما و تلویزیون و بازیگری و دیگری بازیگری تیاتر که نه فقط جزو سخت ترین مشاغل در جهان محسوب می شوند از نظر آمار طلاق و حتی اصل تعریف ازدواج دچار مشکل اند یا بحث اساسی تلاش برای واقعیت نیز مهم است که باید مورد سنجش قرار گیرد .مسایل دیگر مثل بازی های متفاوت و تاثیرات آن نیز باید توسط ارکان علمی مورد تحقیق و پیمایش قرار بگیرد،حداقل آنچه مسلم است آمار افسردگی نیز در این قشر حالا به هر دلیلی چه نوع روابط با طرفداران یا بین دیگر بازیگران یا افراد دست اندر کار یا حتی نوع نمایشنامه ها قابل بحث است.یادمان نرود یک بازیگر قبل از بازیگری یک انسان کاملا ساده و در سطحی ترین تعریف ممکن،یک موجود با چهل و شش کروموزوم است،عین من و شما.


دقت کنید به طور کلی دراین موضوعات و مباحث اسلام شناسی به هیچ وجه به ویکی پدیا مراجعه نکنید طبق مشاهدات در موضوعاتی خاص مثل اسلام و برده داری فراماسونری و علوم غریبه این سایت کاملا مغرضانه سیاسی و بدون هیچ حقیقت جویی و فقط به هدف ضربه به جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۳
جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ

گلچین مفهومی عکس عاشورایی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۴
چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ق.ظ

طرح کلی راهبردی در حوادث و وقایع و احوالات

یه سوال کلی در صورت عدم دسترسی به امام یا یک رهنمای رهنمون یافته در مسایل دینی مثل سیاسی و عرفانی و علمی یا بروز مشکلات چگونه می توان راه حل یافت؟

جواب در دو حیطه مشخص است بحث اول اینکه شاید به خودشان دسترسی نباشد اما به سخنان و نایبان ایشان و وکلایشان و وکلای وکلایشان امکان دسترسی هست اما اگر به طور خاص مثال افراد را بزنیم و راه حل فقط ممکن از طریق خاص مد نظر باشد مثلا در مساله ای عرفانی الان به طور عادی دسترسی به آیت الله بهجت نباشد یا مسایلی را نتوان جوابشان را پیدا کرد یا مکاتبه با مراجع و یا شخص رهبری طول بکشد یا فرد به فرد ممکن نباشد جواب را خود آقا در تعریف یک فرد بصیر و شباهت ایشان با مالک اشتر بیان فرمودند یعنی بدانند امر رهبری چه خواهد بود این تعریف برای جوان انقلابی بصیر همیشه حاضر در صحنه هم صادق بود در احادیث بحث عالم بودن هر نفس به مشکلات و سطح خویش مطرح است و بهترین طبیب نفس خود فرد است که به خود آگاه است و درمانش هم می داند یک اصل پزشکی و نظامی هم وجود دارد که مهمترین فرد در سلامت خود پزشک و در امنیت خود ناظم امنیت است و اینکه فرد باید پزشک خود و مراقب خود باشد و اساسا ما کاری مهمتر از خودسازی هم نداریم در قرآن هم مسایل به عنوان یادآوری ذکر شده پس فرد با فطرت خویش و حتی غرایز متوجه راه می شود حتی نماز نیز ذکر است و قرآن نیز ذکر است و هدایت نیز در پرتو ایمان است و مباحث آن انجام شده یعنی اگر هدف مشخص شده باشد خداوند در پرتو آن هدف هدایت می کند و جز به تلاش نیز چیزی حاصل نمی شود و فرد باید دنبالش هم برود و عمل هم بکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ

چرا؟


کاری به کلیت بحث ندارم اما علم مثل آب حیات می مونه یا بارون یا چشمه یا استفاده از آب رودخانه مابقی فضل است اساسا علمی که به توحید منجر نشود علم نیست فضل است البته منکر پیشرفت نمی شویم آنهم بخشی از همین آب است ولی شاید ناخالص است و شاید بحثهای دیگری را باید در موردش بپذیریم اما چیزی که حتمی است اگر بخواهیم از زمین خشک گیاهی بروید و درخت امانت وجود سیراب شود به آب احتیاج داریم به علمی که انسان را زیاد کند

قضیه رمل و جفر در  سبک زندگی قرآنی استادرحیم پورازغدی و اینکه حتی ما تعدادی تفسیر منقول از امام برای تعدادی آیات با حروف ابجد داریم.یا اینکه چطور می شود با اعداد آینده را در مورد افراد یا حوادث آینده پیش بینی کرد؟  یا بحث زامبی و آیات قرآنی و در بحث تفسیر بحث ختم و طبع و ناگهان در فیلم سینمایی هالیوودی وارم بادیز  با گرایش کاملا جانب دارانه و تحریف شده به نفع خودش و یهودی گری و اینکه دوست داشتن یک دختر شروعی است برای آدم شدن اما مشکل اینجاست که اولا چرا آدمها بهتر نمی شوند و باید از زامبی شدن به آدم شدن برسند نه از آدم بودن به تولد و حیات جدید و ایمانی و اینکه چرا اوج ماجرا نیمه برهنه دیدن دختر است نه مثلا محجبه دیدنش یا حتی معمولی دیدنش بالاخره در یهود و مسحیت نیز حجاب موجود است اما کلا فمنیسم افراطی و صهیونیسم موج می زند. یا اینکه اینهمه حدیث از امام علی درباره رمل و جفر داریم و حتی در پاره ای از آیات با این روش رمز گشایی های صورت گرفته از ایشان سند است یا روش مکاشفه از طریق حدیث سلسله الذهب یا دریافت علم با قبول شهر علم بودن پیامبر و درب  این شهر بودن امام علی یا به اینهمه دعا ها و اوراد در مفاتیح الجنان قضیه طی الطریق حکمت مطهر حاج آقا  حریزاوی رییس حوزه قضیه حیات طیبه و خواب بیدار  در اخلاق جاودان و ابراهیمی و اینکه خسیس نباشید و اگر در علوم غریبه می دانید به بقیه هم یاد دهید حاج آقا ابراهیمی گفتند دلیل چیرگی جهان غرب و دشمنان یادگیری همین فلسفه بوده است اتفاقا علم فلسفه خیلی مهم و عالی است و گفتند اگر از علوم غریبه چیزی می دانید خسیس نباشید و یا نگویید استادم گفته به کسی نگویید بلکه به دیگران هم یاد بدهید یا قضیه شفا حاج آقا پناهیان و مقایسه با اولین استاد دانشگاه و حتی اینکه حاج آقا پناهیان توضیح داد حتی شاید فرد شفاگر در کسوت روحانی باشد به خود یا شیطان متصل باشد و به خدا متصل نباشد یا اینکه کار او اهداف الهی نداشته باشد یا در درس جریان شناسی موسیقی حرام نیست آلات موسیقی شامل دف و نی و تنبور و ... حرام نیست بلکه مستی و بی هدفی حرام است و غنایی گرایی و منافاتی با شادی ندارد غم و شادی در غم و شادی اهل بیت با این روش ها جایز هم هست در حوزه و مباحثات فقه پویا و اهمیت عقل اهل بیت و جایگاه درک مبانی احکام بحث شده است اصول تعبیر خواب قرآن و ابن سیرین و دانیال و یا علم کیمیا اینها دروغ نیست به خدا دروغ نیست در ضمن این ساحران بودند که به موسی ایمان آوردند و در زمان سلیمان این علوم به دست نا اهلان فساد انگیز افتاد که برایشان سود نداشت و ضررش بیشتر بود چون بین زن و مرد اختلاف می انداختند  اینکه حدیث آمده روزگار را ناسزا نگویید روزگار ماییم یا مباحث قربانی کردن تسخیر عفریت حلقه صالح خفاش عیسی  یا خواب عزیر و عدم تاثیر زمان چهله ی پیامبران و آتش زدن های مومنان به اسم جادوگر بودنشان توسط اصحاب اخدود ایمان درخت وجودی انسان است که باید بارور شود سپس مسایل دیگرداهمیت می یابد شاید دشمن در زمینه علوم از ما بیدارتر عمل کرده شیطان دانشمندترین موجودات است اما بعد از امام عصر این موضوع را می توان از فیلمهای تولید شده و بازی هایشان فهمید  از بارتیمیوس از هری پاتر از ماتریکس از ایکس من از زامبی و هزاران مورد دیگر از اینکه در دیشونورد دو روش طی الطریق جزو بازی آمده یا در هری پاتر دعای بیماری ظاهری برای عهد شکنان پیمان ارتش دامبلدور یا وقتی تعدادی کارگردان از هالیوود میایند قم درباره دخان تحقیق می کنند سپس همان سال چندین فیلم در مورد شیطان و جن زدگی و از این جور موضوعات ساخته می شود یا این موضوع که من میکروب شناسی جاوتز را پاس کردم ولی توضیح نداد چطور می شود امام علی برای دشمنانش در آب وبا را از خدا خواست و نفرینشان کرد اینجا اینکه امام چگونه هم باکتری را می شناخت هم ویروسی که باید با باکتری ترکیب شود و هم اینکه وبا باید در آب وارد شود و اینکه چگونه بیماری هدفمند فرد یا افراد خاصی را پی می گیرد و مبنای کلی اینکه بحث دعا است و از خدا خواسته است توحید معنی دارد اینجا میکروسکوپی در کار نیست یا در فیزیولوژی گایتون چیزی از تعبیر خواب نیاورد  با اینکه خواب بخش عظیمی از سالهای عمر است و در عرفان به آن تاکید شده و اینهمه هم چه در قرآن و چه در روایات و احادیث تعبیر خواب داریم رویای صادقه حقیقت محض است انسان در خواب نیز زنده است و به کسب کمال می پردازد یا در ژنتیک اِمری اشاره ای به بحث ژنتیک انگشتان دست و بحث قرآنی آن نیامده یا چیزی از تاثیر مراحل و روش قبل از آمیزش در نطفه بچه یا حتی تعیین ژنتیک و فنوتیپ فرزند قبل یا حین تولد بدون انجام آزمایشات مرسوم با اینکه در روایات به تعداد بالا و حتی در جزیی ترین موارد مباحث مطرح است از قبل و بعد از ازدواج و حتی برای حین دخول . کارگاه کار با حیوانات را گذراندم با لیندوکایین موش را بی هوش و با آستروتکس عمل جراحی کردیم ولی در آخر نشان ندادند چگونه مورچه حرف می زند یا پرنده خبر میاورد یا در انگل شناسی نگفتند چگونه پشه سرباز برای قتل نمرود شد یا در خود سایت حوزه در مورد اینکه یک عالم با دعا ساس ها را از خود دور کرده آمده شاید بگویید قبولش سخت است ولی آن برای من باورپذیرتر است یا اگر در هری پاتر هاگرید با عنکبوت ها حرف بزند و دوست شود می توان به عنوان یک بحث پایه ای قبول کرد چون از یک منشا گرفته شده یا قبول بحث فیزیک نیوتونی درست اما طبق درسهایی که با استاد نبویان دکترای فلسفه علوم داشتیم نتایج این نوع فیزیک مادی گرا درست نیست امامبانی فیزیک کوانتوم و نظریات انیشتین و حسابی و دیگران همین انیشتین که با آیت الله بروجردی دیدار داشت تا سوالات علمی اش را بپرسد و حتی شک مسلمان بودنش وجود دارد کسی که ریاست جمهور شدن در رژیم اشغالگر را رد کرد و نامه معروف تکفیر صد دانشمند یهود را برایش نوشتند کسی که در نیرونظامی آمریکا قدرت گرفت و ورود به متافیزیک اندیشه روح نور زمان مکان و مبانی دیگر چیست را هیچ وقت نگفتند یا نگفتند چگونه ابو علی سینا از طبیعیات شروع می کرد بعد ریاضی می گفت بعد خدا را اثبات می کرد  یا جدا از بحث بوعلی کسی اثبات خدا از طریق عدد یک را در دانشگاه یادم نداد یا همه از اینکه بوعلی اولین هوشبری با تریاک را انجام داد گفتند یا ابداع کننده جراحی بود را نظر دادند یا از پدران پزشکی جهان است هم گفتند و حتی طب سنتی مزاج ها و طبایع را هم نشرکردند اما کسی نگفت او از اسماعیله کَند و امامیه شد کسی نگفت از عرفان درس آموخت کسی طبقه بندی لایه ها را نگفت و نظریه جدایی روح و نفس و اینکه روح به معنای روح القدس با روح در معنی عام فرق داردش را نگفت و اگر گفت بسط نداد کسی نگفت چگونه نماز می خواند تا معانی را درک کند و گمشده ی خویش را در نماز می یافت و کسی نگفت چگونه؟چرا در نماز انسان گمشده را می یابد چرا نماز اینگونه است یا در موارد دیگر مثل استخاره چرا قرآن زنده است و حرف می زند  یا در قرآن اگر از بیدار شدن ربا خواران در قیامت هم چون جن زدگان وبیدارشدنشان به این حالت یا از چشم زخم صحبت آمده اما کسی جواب نمی دهد که آن چیست فقط باید دعا آویزان بماند همین یا اگر حدیث داریم که بلایا از آسمان نیز نازل می شوند یعنی چه یا عامل بیماری پرخوری گناه و بدبینی است یعنی چی و روش درمان در میان اهل بیت چگونه بودت یا اهمیت پیشگیری چقدر است؟!؟ یا اگر در هری پاتر  دیدن آیینه جادویی انسان را به آرزو سرگرم کند یا آینه ای ببینیم که آینه نیست قابل فهم است که ببینیم که آینه باعث خودبینی است و حتی در زمان احرام در حج نباید خود را در آینه دید.یا تا زمانی که ماهیت زمان وحقیقت علم محض امامان که از طرف خداوند به امامان داده شده فهمیده نشود توجیحی برای پیش بینی های چند صد ساله و چند هزار ساله امام علی(ع) پیدا نمی کنیم یا اگر فهم دارای بطن بودن دعا و دارای اصول و قواعد بودن دعا و قانون تلاش برای دعا را ندانیم و ندانیم رب زدنی علما یعنی چه آنوقت  صحیفه را بی معنی می دانیم و هزاران مورد دیگر درباره ی تک تک امامان و حتی خود قرآن اما نهال درخت ایمان باید ثمر بدهد و این علوم نیز به صورت علمی بحث شود نباید ابزار شیطان بماند شروع بازی نیز از ازدواج است همانطور که در ابتدای خلقت بازی را شیطان باعثش شد و این ازدواج بر اساس ایمان و خدابینی و درخت توحید در روح بشر است که میوه اش بهشت ساز خواهد بود بهشتی که خود می سازیم نه آنکه آماده فراهمش کنند.من جو زده شیطان و فراماسونری و هری پاتر و بارتمیوس یا کمیکهای مارول و دی سی و هالیوود نیستم اینها در حال استفاده از علوم ما هستند و از آن بر علیه اسلام و برای پوشاندن حقیقت استفاده می کنند جو زده ی قصص قرآن و مفاتیح شیخ عباس قمی هستم رنسانس علمی دینی باید شروع شود فقه پویا عالم معنی بهشت ساختن و آرمان شهر منتظران باید ساخته شود اینجا جهاد لازم است شروع لازم است.رنسانس دینی علمی لازم است حفظ دین با دانش لازم است تعریف هدف و جهاد علمی لازم است تعریف کردن جهان اول و سعی به آن رسیدن و نیل به اهداف ساختن مملکت برای امام زمان لازم است.باید خودمان جهان اول را تعریف و برای آن اقدام کنیم نه هرچه دیگران گفتند بگوییم چشم شما درست می گویید و باید توجه کرد با علم گام برداشت تا دین مورد خطر قرار نگیرد البته یادمان هم نرود دیکته نانوشته غلط هم ندارد

از تناقضات کلی دیگر روش درس امتحان و مشارکت دانشجو و اهمیت مباحثه و تفاوت هر کدام است یا ما حفظ کردن نداریم اگر هم باشد اسامی با مسمی هستند حضور در کلاس و تدبیر و مشارکت مهم است امتحان مهم نیست مفهومی است سوالات از قبل مشخص است و اپن بوک و اتفاقا نقش حفظیات بر خلاف تصور در حوزه کمتر است و بیشتر بر مفهوم تاکید می شود

شاید زیاده روی باشد اما در حالت کلی به نوعی بشر با تمام زوایا و ویژگیهای روحی و روانی ممکن در این نوع دانشگاه در سراسر جهان هنوز تعریفی ندارد یعنی با وجود تمام متدها و متریالها و تحقیقات و انواع روشها حتی با رویکرد به ظاهر علمی نسبت به دین ولی  در عمل بدون نگاه علمی به دین و نگاه توحیدی و مبانی علوم دینی با تمام جزییاتش به دین و باهدف رویکرد دانشگاهی کردن دین نه دینی کردن دانشگاه رخ داده است به نوعی برای مثال به طور مطلق این نوع مثال زدن درست نیست اما مثلا وجود یک انسان دوقطبی در هیچ در هیچ سند دانشگاهی و علمی معتبر با روش علمی دانشگاهی امکان نداشته است و ندارد یا مسایلی مثل تعبیر خواب یا سحر یا هزاران مورد دیگر اینها واقعیت های مسلمی است که در مورد هزاره ی سوم به ظاهر خیلی پیشرفته و مدرن لحاظ نمی کنیم این موضوع نگاه ماتریالیستی و مادگی گرایی نه تنها در مسایل شخصی پزشکی و خانوادگی دارد بلکه در مسایل عالی تر و بزرگتری مثل انقلابهای ناشی از آزادی خواهی و مسایل استقلال طلبی در مقابل استکبار جهانی نیز وجود دارد برای مثال انقلاب نور ما در هیچ کتاب و در هیچ دانشگاهی در جهان تدریس یا آموزش داده نشده است انقلاب با مکتب حسینی که منجر به انقلاب خمینی باشد در هیچ جا در اندیشه با مدل غربی یاد داده نشده که حالا جوان انقلابی بخواهد از این منابع به جایی برسد که شایسته انقلابی بودنش باشد اساسا ساختار زندگی ما تفاوت دارد و قرار هم نیست هیچ وقت ما الگوهای آنها را تکمیل یا بهتر یا بدتر کنیم بلکه همه چیزمان متفاوت هست و اینجایی هم که آنها در جهان هستند به پشتوانه تکیه بر مستضعفین جهان و استعمار محض بوده نه تکیه بر الگوهای علمی حتی خودشان

به نوعی در بازی امروز ما باید در زمین خود با روش خود بازی کنیم که حتی باخت پیروزی است مثل قیام امام حسین اما در بازی حریف پیروزی اش هم منجر به باخت است بعد واقعه کربلا سرنوشت تک تک افراد حضور پیدا کرده در مقابل امام حسین را در تاریخ جستجو کنید دنیا اساسا بازیچه است و قواعد آن دین است حال با هر اسم و نامی خواه ناخواه سنن و قوانین الهی ای حاکم است که تحویل و تبدیل برای محو کردنش امکان ناپذیر است پس باید آنها را شناخت و با آنها در جهان زندگی کرد این الگوهای زندگی اسلامی معارفی هستند که دشمن حتی در صورت دانستن وحتی عمل کردن جز به جز آن بازهم قدرت فهم و درک حقیقی آن را ندارند پس اگر روزی تشییع از انگلیس صادر شود یا نخست وزیر انگلیس هر صبح قرآن بخواند و در کلیسا شرکت کند بازهم چیزی از اسلام و مکتب حسینی بویی نمی برد یا اگر در فراموشخانه ها با خواندن تمام کتب آسمانی هم شروع جلسه کنند جهلشان جهل مرکب است و اربابشان شیطان است شیطان هم زیاد می داند حتی مرگ و عاقبت خویش را اما آخرش با عدم درک ولایت و درک امانت  و نعمت اللهو عشق هیچ کدام از علم ها به دردش نمی خورد

در حقیقت در رابطه حوزه و دانشگاه هدف باید حوزه ای کردن دانشگاه باید باشد و نه برعکس که البته خواه ناخواه علم حقیقی جای خود را باز خواهد کرد و ایران اسلامی به جایگاه اصلی خود با تکیه بر ارزشهای علمی خود بر اساس دین دست خواهد یافت.این را نیز حاج آقا قرایتی تاکید کردند و اولین درس تفسیر یادگرفته شده در اولین روز حوزه درس طالوت بود و درس طالوت تبعیت از رهبری است در راه شاید سختی باشد ولی آنها که در راه خدا و گوش دادن به حرف ولی مقاومت می کنند در آخر هرچند اندک باشند بر عده ی زیادی از دشمنان پیروز می شوند.تمام این موارد در همه چیز دین قابل اثبات است مثلا رویکرد اثبات بهشت و جهنم و شبه عدم امکان وجود آن با رویکرد فکری جهان غرب یا همان لیبرال ها مصداق این موضوع است

نکته دیگر اینکه هدف ماموم ساختن نیست امام جماعت ساختن است  و مشخص هم هست فمن احیاها کانما احیا الناس جمیعا یک الگوی کامل در همه ی مبناهای فکری است. هدف باید مشخص شود و الهی و برمبنای توحید و وحی و مسایل حقیقی و آخرت خواهی باشد در ضمن حتی در صورت خسته شدن به خاطر شنا در خلاف جهت آب بازهم نباید خسته شود و از آرمانها کوتاه آمد 

یادتان باشد همیشه فساد برای موجود ارزشمند اتفاق می افتد یعنی خطر سقوط برای پرنده ای است که پرواز می کند البته بعد سقوط نیز می توان پرواز کرد اگر زخمی شد اما هرچه ارتفاع بیشتر شود خطر بیشتر است اگر تشنه شوید و آب نبود بازهم باید صبر کرد تا از آب زلال آب نوشید و نه هر آب گل آلود و کثیفی که بعدش بیمار شد شاید کسی به شما آبی ندهد اما بازهم تلاش خود را بیهوده نکنید و بر راه خداوند صبر کنید حتی اگر گناهی یا اشتباهی نیز مرتکب شدید اصل خود را فراموش نکنید که این کار گناه است و نفس خود را پذیرای گناهان نکنید یعنی هرچیز بالاخره به اصل خویش بازمی گردد –کل شی یرجع الی اصله-پس نگران نباشید و تلاش خود را فقط برای خداوند انجام و ادامه دهید او حتما می بیند این در مورد ازدواج نیز صدق می کند.بازهم تاکیید می کنیم خطر کفر بعد از ایمان بیشتر است و تاثیر آن عمیقتر پس همیشه مراقب باشید

 

  از تفاوتهای ساختاری بین علوم غریبه و علوم تجربی معمول بحث قبول ماهیت علم در علوم غریبه و علوم الهی است مثل رب زدنی علما  یا نور بودن علم در قلب مومن و وسیله عبادت خداوند بودن علم یا پیامبر شهر علم است و علی بابش یا امامان مخزن علم بوده اند و هزاران مورد دیگر که اثبات این موضوع استو مبانی فلسفی شعور کل در مورد خداوند علوم غریبه درون زاد زاد است و با کشف و شهود یعنی تفکر درونی و شهود حاصل می شود کرامت نیز پیاده کردن نتایج علوم بر روی خود فرد است نه محیط غیر خود یا آزمایشگاه یکی.دیگر از تفاوتهای اساسی این است که علم باید اثبات گر خدا و یادآور او باشد تا خود حقیقی ما نیز در پرتو یاد خدا خود را فراموش نکنیم یعنی علم باید آیات الله و نعمت الله را در خود داشته باشد و به طریقی راهکار ارایه دهد و ما را در عین علم یادآور حقیقت و قدرت و عزت خداوند کند روش کسب نوع و ماهیت تعریف و اساسا همه چیز علم بر اساس دین خواهی و در بهترین حالت پیش فرض تسلیم با علم بر اساس دین خواهی یعنی حداقل ایمان و حتی فقط تشنگی صرف که منجر به حیطه اول علوم غریبه و حتی میل به جادوگری هم حتی شاید باشد فرق دارد

 در روش های تحقیقی نیز روشهای ترکیبی بر اساس قاعده کلید واژه است و به قولی اگر بخواهیم با هم استفاده کنیم در این روش،گرا می دهد یکی از اشتباهات در مورد مباحث قرآن نیز همین است که قرآن در عالی ترین درجه و نوع وحی قرار دارد و نمی توان مباحث آن را با سبک یا شیوه علمی دقیقا با همان شیوه دنبال کرد بلکه با روش سبک درک عرفان و عالم معنی و مبانی فقه پویا نیز باید مدد جست و اتفاقا اولویت اینها هستند چون اعقاد قرآن بدون زمان و مکان بودن است و تفضیل دادن تمام علوم در خودش و بطن های عمیق و صحبت در مورد همه چیز قرآن با سبک روش علمی به دست نیامده که بخواهیم به همان طریق با آن برخورد کنیم


 درد من حصار برکه نیست،درد من زندگی با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!

اما

یا راهی هست یا راهی خواهم خواست!

مرحله ی اول ارتباط حوزه با دانشگاه است(البته حوزه دانشجویی)  در ابتدا این امر انجام می شود و ادامه هم خواهد داشت و اصل موثر است اما در ادامه تغییر در ماهیت اولیه علوم و اغنای علوم پایه و در اینجا علوم پزشکی با ریاضیات و علوم انسانی نیز باید رخ دهد و لازم الاجراست اول هم ریاضی خواهد بود این امر باید در دانشگاه طرح ریزی و در پایه ها اجرا شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۳
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

مبارزه


مبارزه

 ان جندنا لهم الغالبون

در قوانین ارتش جمهوری اسلامی ایران بر روی مسلمان بودن و مومن بودن تاکید شده است هدف ما تبیین ایمان بر اساس اصول و آماده سازی هرچه بیشتر آجا برای سربازی هرچه بهتر امام زمان(عج)است و همچنین شناسایی شیطان و روش عملکرد او

آماده شدن برای انقلاب جهانی و پیروزی نهایی ارث برندگان زمین.

افزایش سطح انضباط معنوی و همچنین بررسی مسایل مربوط نیازمند رویکرد علمی و دقیق به این موضوع است ما نیز سعی کرده ایم تا حد امکان حق مطلب را ادا کرده و با توجه به تحلیلی بودن مقاله جانب امانت را نیز رعایت کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

جنگ

 

بمب انرژیکی

اصول اولیه علم انرژی درمانی با پایه و روش مدرن امروزی اولین بار در آلمان نازی و ارتش این کشور پی ریزی شده است پس از جنگ طبق اسناد تاریخی داشمندان را آمریکا و لوازم و دست نوشته ها را شوروی به غنیمت برد متاسفانه همان طور که می شود با چاقو هم استفاده در راه میوه خوردن کرد هم جراحی کرد و هزاران کار خیر دیگر اما می توان شکم دیگران را نیز پاره کرد بمب های انرژیکی به مراتب خطرناک تر از بمب معمولی و تخصصی عمل می کنند مثلا می توان تنظمیم کرد که در یک میحط خاص فقط بر روی جانور(ان)مورد نظر ما عمل کند بعضی آزمایشات عجیب و غریب در آمریکا که باعث مرگ ناگهانی هزاران پرنده حتی در حالت پرواز بدون هیچ دلیل منطقی آنهم بدون هیچ شاهد انفجار یا مسمومیت و میکروبی اتفاق افتاد نمونه از این گونه سلاح هاست

البته این تفاوت این سلاح با مدل الکترومغناطیسی و بحث از کار انداختن سلاحهای الکترونیکی قابل بحث و سنجش است و اینکه در آلمان نازی آیا به هدف رسیدن به انسان برتر و قوی تر نیز این علم مورد آزمایش قرار گرفت یا نه؟هنوز کاملا  مشخص نیست اما نفوذ این علم با نگاه کاملا علمی به غرب پس از تحقیقات گسترده آلمان نازی و سپس غارت علمی آن توسط شوروری و آمریکا اتفاق افتاده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ق.ظ

جک و داستان خاص


چهار چیز را نگه دار:

گرسنگیت سر سفره دیگران

.

.

.

.زبانت را در جمع

.

.

.

چشمانت را در خانه دوست

.

.

.

و گوزت را در آسانسور

این آخری از همه مهمتره

 

 

شاید الان خندیدید ولی در واقع جک بالا که از یکی از شبکه های جک به اصطلاح مجاز کپی شد از یک حدیث امام علی(ع) است که می فرمایند در خانه ای وارد شدی چشمت را نگه دار در جمعی وارد شدی زبانت را نگه دا و در سفره ای وارد شدی شکمت را نگه دار و در نماز وارد شدی قلبت را نگه  دار مورد دیگر نام غضنفر است که به کرار در جک سازی ها استفاده شده و این لقب امام علی(ع) می باشد حقیقتا روی بعضی مسایل باید بیشتر دقت و تامل کرد و به سادگی کپی پیست نکنیم.

مورد جالب دیگر مربوط به داستان مروت برای مرد ناشناس است که از فرد ناشناس محکوم به مرگ در دادگاه امام علی (ع)طلب چند روز مهلت تا اجرای حکم کرد فرزندان مقتول رضایت دادند اما گفتند ما ضامن می خواهیم که اگر برنگشت او را اعدام کنیم مالک ضامن شد تا نگویند فداکاری و مروت از بین رفته در روز آخر در آخرین لحظات مرد آمد گفتند چرا دیر آمدی گفت می خواستم برنگردم ولی دیدم شرط وفا نیست پس برگشتم تا نگویند وفاداری از بین رفته اولیای دم نیز بخشیدند و گفتند تا نگویند بخشش از بین رفته جالب اینجاست که داستان با کمی بیشتر و کمتر سند دارد اما همین را به کوروش نسبت دادند حتی در اوستا نام کوروش و یا داستانی از وی نیست و تنها سند رسمی همان سند حقوق بشر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ق.ظ

تحقیق شود


قضیه حاجی مسکو در تاریخ سه شنبه ۱۱شهریور ۹۳ در مجله همشهری ضمیمه رو  نام حمزه امامی متولد ۱۳۶۰مشهد

نوع و روش ازدواج و پیداکردن همسرش خاص است و قابل تامل

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۳
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۰ ق.ظ

بهشت و جهنم و بحث شبهات


بهشت کجاست؟بالای هفت آسمان و جدا از هفت آسمان.چون آسمان روز قیامت از بین می رود اما بهشت جاویدان است و سقف بهشت عرش پروردگار است.

جهنم کجاست؟مرکز آن طبقه هفتم زمین است،در جایی به نام سجین.جهنم کنار بهشت نیست که بعضی ها می پندارند.زمینی که بر روی آن زندگی می کنیم زمین اول است و شش زمین دیگر وجود دارد که زیرزمینی است که بر روی آن زندگی می کنیم.

سدره المنتهی:درختی بزرگ و سترگ که ریشه های آن در آسمان ششم است و به آسمان هفتم نیز ادامه دارد.برگ هایی همانند گوش فیل.

این درخت بیرون از بهشت واقع شده که پیامبر(ص)جبرییل را در کنار این درخت به صورت حقیقی و واقعی رویت کرد.بار قبل هم جبرییل را در مکه در مکانی به نام اجیاد دیده بود.

حور العین:زنان مومنان در بهشت،نه از انسان نه از ملایکه و نه از جن..اگر یکی از زنها به زمین نگاه کند،مابین مشرق و مغرب را روشن می کند.

الولدان المخلدون:خدمتکارات اهل بهشت،نه انس نه جن و نه ملایک پایین ترین درجه اهل بهشت ده هزار تعداد از این خدمتکاران را دارند.

اعراف:دیوار بلندی است برای مسلمانانی که خوبی و بدیشان مساوی است،مدتی در کنار آن دیوار می خورند و می آشامند و سپس وارد بهشت می شوند.

مدت زمان روز قیامت:پنجاه هزار سال..ملایکه و روح در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است عروج می یابند..روز قیامت پنجاه جایگاه است و هر جایگاهی هزار سال.

عایشه در این مورد از پیامبر پرسید روزی که زمین و آسمان ها تغییر می کند ما کجاییم؟فرمودند:بر روی پل صراط..هنگام عبور از این پل صراط سه جایگاه بهشت،جهنم و پل صراط وجود دارد.

همچنین فرمودند اولین نفراتی که از این پل رد می شوند من و امتم هستند.

پل صراط:دو جایگاه بهشت و جهنم دارد که برای رسیدن به بهشت باید از مسیر جهنم عبور کرد.پل صراط بالا و به طول جهنم واقع شده که اگر با موفقیت تا انتهای این پل را پیمودی در بهشت را روبه روی خود می بینی که پیامبر به استقبال بهشتیان ایستاده.

خصوصیات پل صراط:باریک تر از مو-برنده تر از شمشیر-بسیار تاریک-زیر آن جهنمی تیره و تار که از عصبانیت در حال انفجار است.

تمامی گناهانت بر روی پشتت حمل می کنی و اگر زیاد گناهکار باشی عبورت را آهسته می کند.اما اگر کوله بار گناهت اندک باشد در یک چشم به هم زدن عبور خواهی کرد.

پل صراط چنگک هایی دارد که زیر پاهات را زخمی می کند که این کفاره گناهان و کلمات و نظرات گناه آلود است.شنیدن فریادهای بلند کسانی که پاهاشان می لغزند و به قعر جهنم سقوط می کنند.

رسول الله انتهای پل در کنار در بهشت ایستاده اند تو را در حالی که بر روی پل شروع به راه رفتن می کنی می بیند و برایت دعا می کند و می گوید ای خدا نجاتش بده.این بنده مردمانی را که به قعر جهنم می افتند و کسانی که نجات می یابند و اهمیت نمی دهد. بنده والدین خود را می بیند اما توجهی نمی کند.در آن لحظه آنچه که برایش مهم است فقط و فقط نجات خودش است.—

بر فتنه های دنیوی صبر کنید که سراب است.تلاش کنیم و به همدیگر یاری برسانیم تا در بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان ها و زمین است همدیگر را ملاقات کنیم.

بارخدایا ما را از عبور کنندگان از پل صراط قرار بفرما..

بعد از این همه مطلب،آیا کسی ارزش آن را دارد که به خاطرش کینه به دل کنی و اعمالت را تباه کنی..مخلوق را به خالق بسپار.از خود بپرس چند سال از زندگی ام باقی است؟آیا تضمینی هست که لحظه ای بعد زنده باشم؟

 

 

نکات جالب درباره بهشت و جهنم شاید شما هم به شبهه هایی درباره بهشت و جهنم و عدم امکان وجود آن مواجه شده باشید سعی می شود جوابهایی براساس قرآن به آن داده شود اولا اینکه بهشت و جهنم وجود ندارد بلکه ساخته می شود (طبق نظر جمعی مفسرین با وجود تمام نظرات مختلف درباره بهشت آدم و حوا قبل از هبوط وجه مشترکی وجود دارد که آن بهشت منظور و مقصود نبوده و با این بهشت و جهنم عقبی متفاوت است)و طبق حدیث هرکس در این دنیا زندگی خوبی نداشته باشد آن دنیا هم ندارد-البته بین آرامش و آسایش هم تفاوت است-و اینکه دنیا مزرعه آخرت است پس اتفاقا دنیا در نظر مومن خیلی هم مهم است نه پوچ و بیهوده مرگ در قرآن مصیبت ذکر شده است- و فقط شهادت است که شیرین است آنهم چون حیات طیبه آنهم با میان بر است و اصلا نمرده اند-و نعمات دنیاحرام نیست فقط باید هدفمند بهره کشید تا بیشترین منفعت برده شود حتی در لذات. یعنی اتفاقا هدف لذت بیشتر است که شامل لذات حقیقی معنوی هم می شود.عذاب آتش جهنم طبق نص صریح قرآن از قلبها سرچشمه می گیرد و جهنمیان خود عذاب یکدیگرند طوریکه حتی هیزم جهنم نیز خودشان اند نه موجود یا کالایی دیگر در ضمن بهشت و جهنم با تمام جزییات دو مبنای تعریف داردیک انسان دو خدا چه جهنم و چه بهشت خلدان وجود دارد و ابدی است و این بارها تاکید شده است در بخش اول تعریف،انسان تعریف می شود به همراه روح و نه فقط جسم و بهشت و جهنم پس از قیامت و نظاره به وجه الله اتفاق می افتد و فنا فی الله محسوب می شود پس متناسب با روح بزرگ و جهان اکبر و خدایی انسان و خود خدا بهشت و جهنم تعریف می شود و تمام اینها با روح و حقیقت اعمال و رفتار و نیات ساکنان آن تطابق دارد مثلا برای حور العین و ولدان خلد موارد عرفانی تعریف می شود که در دیوان حافظ و و هجویات سعدی به صراحت اشاره شده اما در زمان خودشان این افراد کافر و بی دین و حتی بچه باز خوانده شدند طبق تعریف این تدبیر بر اساس سوره طارق است درخت نیز حقیقت وجودی انسان است و در قرآن موارد حضرت آدم در ابتدای خلقت موسی و وادی ایمن نظر نوح و موارد شجره طیبه و شجره خبیثه مربوط به آن است و موجودند مابقی در روایات قابل ردیابی می باشند در عهد کتب عهدین نیز به طویل درباره درخت توضیح آمده اما شدت تحریف و بسط به حدی است که مانع فهم اصل ماجرا در خود داستان شده است در روایات نیز باید با توجه به سند از ورود اسرایلیات حذر نمود در این مورد نیز همین است.

دقت کنید فلسفه(روانشناسی)و علم غربی و به قول خودشان مدرنی که با منطق به ظاهر علمی خویش اساسا بهشت و جهنم را رد می کند روانشناسی و علمی ای است که وجود روح را منکر می شود و برای مسایلی مثل جن زدگی جادو چشم زخم یا خوابهای صادقه که جزیی حقیقی و اتفاقا شاید اصلی ترین بخشهای زندگی است تعبیر خواب یا پیشگویی و رمل و حقیقت زمان یا قدرت اذکار و هرز و علم اسما هیچگونه اظهار نظری نمی کند وجود روح مردگان و رفت و آمد آنها را در زمین منکر می شوند و اساسا خیلی از این مسایل را نوعی بیماری و جنون می دانند و به کل علوم غریبه را رد می کنند حتی گاها با دستیابی به بخشی محدود از این علوم به منظور حسد و غرور و حرص شیطان گونه همین علوم را برای عدم دسترسی دیگران به آن و یا در روشهای ناصحیحی به کار می برند و حتی ادعای خدایی می کنند-البته معمولا به صورت پلکانی-با اینکه بالاخره حتی خودشان نیز می فهمند که خدای حقیقی کیست ولی غرورشان و گذشته پستشان  اجازه بازگشت نمی دهد تمام این موارد اتفاقا روح انسان را خواه ناخواه برای پذیرش ایمان حریص تر می کند این مسایل دروغ نیست و بهشت و جهنم بر اساس روح ایمان به خود-نحل 72 و بحث نعمت الله و سوره مومنون نور 33 سوره طارق و فجر علل الخصوص 30 تا 33-خدا تمام پیامبران و کتب الهی  قیامت و فرشتگان شکل می گیرد و هدایت قرآن نیز مخصوص همگان نیست بلکه طبق نص صریح قرآن هدایت در پرتو ایمان انجام می شود و هدایت مخصوص با تقوایان است وگرنه آنها که به جای تدبیر در قرآن دنبال تاویل احادیث اند گرفتار فتنه می شوند که نمونه آن را در داعش می بینید قرآن خود مبین است و احتیاج به تفسیر ندارد اما برای روشنگری نکات متشابه و رسیدن به بطون حقیقی باید مفسران حقیقی که صاحب قرآن معرفی کرده تمسک جست که همانا پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع)هستند مابقی تدبیر است و نه تفسیر حتی متن نگارش شده فقط و فقط تدبیر نویسنده در قرآن است همین و بس


پس از اتمام و اثبات بحث معاد و پرداختن به موضوعاتی مثل خواب،رویای صادقه، جسم مثالی و عالم مثال و بحثهای شبیه این به موضوع علت خلقت نیز می رسیم در قرآن برای انسان و جن دو مورد موجود است یکی بحث آزمایش و دیگری عبادت .در احادیث و روایات بحث شناخت خداوند باری تعالی از خودش مطرح است.



پس از شبه بهشت و جهنم ما شبه عالم ذر را داریم .حجم زیادی از روایات و تعدادی از آیات در این مورد موجودند و جزییاتی خاص نیز اشاره شده است.اما مثال معمولی که می زنند این است که مثلا یک معلم به همگان درس می دهد و سپس می گوید من در فلان تاریخ از شما امتحان می گیرم همه می گویند ما بلد هستیم اما در زمان خارج از کلاس مثلا با دارو یا گازی همه دچار فراموشی می شوند.خب پس تذکر معلم و آموزشهای او بی فایده است و امکان یادآوری وجود ندارد پس اساسا حتی اگر هم من فرض مثال وجود داشته باشد هیچ حجیتی ندارد. اما جواب در اینجاست که بحث جدایی هدایت تکوینی و تشریعی مطرح است مثلا اگر ما بگوییم می خواهیم نافرمانی یک پادشاه را انجام بدهیم این امکان پذیر است اما عدم امکان خروج از ملک خداوندی وجود ندارد یعنی بگذارید در مثال معلم که ذکر شد چند تفاوت را بگوییم که خداوند در اینجا خالق و برنامه ریز افراد است خب در اینجا بحث این مطرح می شود که اساسا می شود با وجود مخالف کرد که جواب خیر است.بیایید از دیدگاه یک فرد موحد دیدگاه یک فرد کافر به خداوند را مطرح کنیم یعنی مثلا یک فرد موحد اعتقاد دارد که نفس کشیدن انسان نیز توسط خداوند است.خب در اینجا یک فرد کافر برای مخالفت حقیقی با خداوند نباید نفس بکشد اما می کشد و اگر نکشد واضح است که می میرد حالا بیاید کمی جلوتر برویم مثلا فرد یک دستگاه موازی ششها ساخته که کار تنفس را انجام می دهد.در اینجا بازهم فرد با کشف قوانین طبیعت و تنفس و اصول علمی ای که خداوند در جهان گذاشته آنهم نه به صورت مخالف بلکه جایگزنین و مشابه عملکرد شش اصلی وارد عمل شده پس بازهم نتوانسته مخالفت کند.حالا کنی متفاوت می نگریم مثلا فرد با دستیابی به قدرتهای درونی واقعا تنفس نکند اما روال معمول زندگی را بپیماید اولا اینکه این امر تکوینی و نیازمند آموزش و یادگیری و ممارست و آزمون و خطاست دوما این امر نیز با دستیابی به همان قدرتهای درونی است که آنها را خداوند خودش قرار داده است و اینجا کشف استعداد را شاید بتوان به نوعی مطرح کرد در ضمن اگر بحث کرامت و در اصل و واقعا شناخت خود مطرح باشد شناخت خداوند نیز در امتدادش مطرح است .پس در هر صورت امکان مخالفت با خداوند وجود ندارد و همان بلی در عمل وجود دارد و انکار فقط به سطح بصیرت و کور بودن افراد است و عملا غیر ممکن است حتی خود شیطان نیز با خدا مخالفت نکرد بلکه به نوعی لغو دستور کرد و مخالفتش با ولایت بوده است و از دایره مهربانی خداوند خارج شده است اما رحمانیت خداوند هنوز هم حتی بر شیطان جاری است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ق.ظ

برآیند


به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست

و تصور نکنید آنان که در راه خدا کشته شدند مردگان اند هرگز بلکه آنان زندگان اند که در نزد خدا روزی می گیرند.

ای انسانهای آزاده و حقیقت جو زندگی بشر به زندگی مادی محدود نمی شود بلکه اخرتی هم هست که نه فقط از همین الآن بلکه از تولد و خلفت آدم برای هر فرد در طول حیات و مماتش برنامه ریزی شده و براساس زندگی حقیقی بشر بوده این چشم و گوش و دل ظاهر حقیقت نیست بلکه در روح آدمی حقیقت نهفته روحی خدایی شاید هزاران انسان بلکه بیشتر در این دنیا زنده باشند ولی مردگانی بیش نباشند گه چند روزی در این دنیا می چرخند اما انسانهایی باشند در ظاهر مرده ولی از من و شما زنده تر همان شهدا که در ضیافت مستانه خویش اند ارتزاق و ازدواج و جهان بینی مادی صرف به رضایت بشر نیجامیده حقیقت همه ی اینها در روح آدمی بود این عالم برای بیداری انسان و انعکاسی از حقیقت است و جهانی برای آزمون و رویارویی ابنا بشر با هم و زندگی مسالمت آمیز انسان روزه می گیرد که بفهمد همه چیز با غذا خوردن و این جهان مادی تعبیر نمی شود حتی صدقه باعث کاهش مال نمی شود یعنی دید خود را از نوک بینی فراتر ببرید علت نجاسات عدم پاکیزگی نیست بلکه شما را از نعمت الله غافل می کنند.بهشتیان در زندگی راضیه اند چون در این جهان مرضیه را فهمیدند و درک کردند و شما چه درک می کنید؟

مکاشفه براساس توحید است و برمبنای حدیث سلسله الذهب امام رضا و قبول شرط ولایت و خود امام رضا انجام پذیر است

خواب بیداری است توفی روح است نکته مهم این است که برای خواب هیچ فکری نگذاریم باقی بماند با آرامش بخوابید نفس را در حین بیداری بخواید برای خواب آرام آرام خود را در اختیار حق بگذارید و خوابها و تعبیرات آن در قرآن را بیاموزید تا در خواب خودتان معنای خوابتان را بفهمید

شرط ایمان  به نعمت الله توحید است با توحید است که می توان به همه چیز رسید همان طور که اشاره شد حقیقت وجودی و امانت وجود انسان در روح وی نهفته پس همان طور که فردی برای خانه خود ارزش قایل است برای مسجد هم قایل باشد اگر غذا می خورد نماز چرا نخواند و حقیقت بر مجاز ارجح است یادتان باشد کفار ذکر خدا و ایمان به او را جنون می خوانند عیبی ندارد مجنون حق بودن افتخار است خود را مبازید نور حقیقت وجود است گرمی و تری برای زندگی این جهان زمان و مکان در گرو نور است نظریات ابن سینا حسابی شیخ بهایی امام محمد غزالی را بخوانید

خداوند با بشر سه راه ارتباطی دارد از ورای حجاب وحی و فرشتگان برای آمادگی برای ارتباط باید از نظر توحیدی و روح قوی آماده بود اثبات شده درون مایه محبت و توسلی بهتر برای جلب نظر حق قبول ولایت و لازم است و از بین امامان معصوم عزادارای حقیقی و پیرو راه امام حسین(ع) بودن تاثیر شگرفی دارد(ثاره الله) معنی سلام را بفهمید

خلقت بعد بعد چهارماه آفرینش مجدد خیلی خیلی ساده تر است از نظر مجاز وجود دی ان ای فرد و شبیه سازی و بعد روح نیز با احضار و هلولاندن در بدن ساخته شده به همین راحتی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۵
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ق.ظ

آیت الله مکارم شیرازی


سلام مدتهاست که در بین پیامکهای شوخی و خنده در گروه هایی مثل لاین و سایر شبکه های مجازی که اغلب بی در و پیکر هستند و مدیریت خاصی هم ندارند مثل لاین و وایبر(این شبکه ها گروه بدون مدیر اداره می شوند)و حتی شبکه های اجتماعی دیگر طنزهایی تحت عنوان توهین به مراجع رواج پیدا کرده است که بیشترین آنها متوجه چند چهره ی سرشناس است شاخص ترین آنها از نظر مرجعیت آیت الله العظمی مکارم شیرازی است که بیشترین توهین به ایشان در مورد حرام کردن لذت ها می باشد این نکته برای خود من هم جالب شد تا ببینم چرا اینقدر به ایشان که مرجع تقلید من هم هستند توهین می کنند در متنی جالب دلایل خوبی را متوجه شدم نکات اصلی اینجاست که اتفاقا ایشان در مورد احکام رویکرد خیلی هوشمندانه ی فقه پویا را دارند و در مسایلی علل الخصوص در حکم موسیقی از جمله ی کامل ترین نظرات را دارند و حکم ایشان در این مورد و احکام دیگر تا حدی مثل حکم عدم حرمت شطرنج امام خمینی یا حکم عدم ایراد نصب مجسمه یا نقاشی است ایشان با نگارش کتاب جوانان را دریابیم نشان دادند که فهم و علاقه ی زیادی به جوان و دوران جوانی دارند و مشکلات آنها بالاخص ازدواج را درک می کنند حضور پررنگ ایشان در رسانه ها علل الخصوص شبکه دو یعنی شبکه کودک و نوجوان و مجله رشد از خصوصیات شاخص این روحانی مبارز و انقلابی است ایشان کتابهایی نیز حتی در زمینه علوم نوین دارند که اغلب آنها را نخوانده ایم و اطلاعی نداریم همچنین کتابهای مسایل روز دیگر مثل اسلام و برده داری و مسایل -مشکلات-جنسی این ویژگی ها باعث شد تا ایشان جزو محبوب ترین مراجع تقلید برای انتخاب شدن برای جوانان ده بیست سال اخیر بشوند ایشان حضور پررنگی را نیز در شبکه های اجتماعی و صدا و سیما در داخل و خارج دارند مهمترین نکته ای که ایشان را در خط هجمه ترور فرهنگی دشمنان نظام و ولایت قرار داده است دفاع ایشان و حمایت از نظام و ولایت مطلقه فقیه است و رنگ شفاف ایشان در زمان فتنه در ضمن جهت گیری های ایشان به طور کاملا صریح در مقابل تکفیری ها و زیر سوال بردن خط مشی آنها و فتاوای مسخره حرمت های کلی آنها نیز عامل عناد و ایجاد این نوع سبک دشمنی با ایشان گردیده است بیایید دشمنان نظام را بشناسیم که چرا اینگونه جوک ها می سازند تا توجه نسل جوان را از ایشان دور سازند نکته جالب تر رسانه های اجتماعی مثل اینترنت و ماهواره ها این است که چرا این هجمه ها به جریاناتی مثل جریان شیرازیها وارد نمی شود و مثلا قمه زنی یا نفاق افکنی آنها مورد تمسخر یا ریزبینی قرار نمی گیرد یا آنها هستند که اسلام راستین توسط نظام سلطه علل الخصوص انگلیس معرفی می شوند

 



بازی کردن فوتبال حرام است!

هدیه دادن گل به دیگران حرام است!

بستن کمربند ایمنی حرام است!

شستن گوشت قبل از پختن آن حرام است!

خلوت کردن پدر با دخترش حرام است!

.

.

.

.

.

.

.

.

.


⚠ دوست عزیز! این فتاوا متعلق به آیت الله مکارم شیرازی نیستند!! 


⚠ این فتاوا همگی از سوی مفتی های وهابی صادر شده اند و هیچ کدام جوک نیستند. این ها عین واقعیت اند.


❓اما چرا با ما کاری کردند که با دیدن این فتاوای عجیب و مسخره، به یاد یک مرجع تقلید شیعه بیفتیم؟!

 دلیل این همه جوک که برای آیت الله مکارم می سازند چیست؟!


🔴 حواسمان را از اصل ماجرا پرت کردند... دشمنان اهل بیت چقدر لذت می برند با دیدن این کارهای ما... ما که به جای خندیدن به این فتاوای واقعی و مضحک وهابیت پلید، به جوک های ساختگی علیه یک عالم بزرگوار شیعه می خندیم.


⁉ و اما چرا آیت آلله مکارم شیرازی به عنوان سوژه ی این بازی خطرناک انتخاب شد؟!


🔵 چون ایشان در طول عمر پر برکتش بارها و بارها در مباحث مفصلی به نقد وهابیت پرداخته اند و با دلایل روشن و محکم مبانی وهابیت را رد کردند.


🔵 در سخنرانی های مختلف مکررا درباره خطر تفکر وهابیت به جوانان هشدار داده اند و در این باره روشنگری کرده اند.


🔵 در باره پدیده شوم وهابیت کتاب نوشته اند.


 

🔵 بارها به صورت رسمی علمای وهابی را به مناظره در یکی از شبکه های بین المللی - با پخش زنده - دعوت کرده اند.

و طرف مقابل که مطمئن بود توان مقابله علمی با این دانشمند فرهیخته را ندارد حاضر به مناظره نشد تا رسوا نشود...


✅ دلیل این همه دشمنی را فهمیدید؟! ما به جوک هایی می خندیم که در آن یک مرجع عظیم الشان شیعه مورد تمسخر قرار می گیرد ... آن هم با فتواهای خنده دار و حرام کردن همه چیز... در حالی که این وهابیت است که همه چیز را حرام می کند... و این شخصیتی همچون آیت الله مکارم است که دربرابر این همه بدعت و جهالت می ایستد.


⚠⚠⚠ شان مرجعیت شیعه را کم می کنند که اگر یک روز فتوایی شبیه به تحریم تنباکو صادر شد همه به آن بخندیم.


🔴 و طراح این نقشه های پلید همان کسانی هستند که زیارت قبر پیامبران و امامان را حرام می دانند. 

همان هایی که کشتار شیعیان علی علیه السلام را راه رسیدن به بهشت می دانند...


همان هایی که آیت الله العظمی مکارم شیرازی فرمود تعالیمشان منشا ایجاد گروه های تکفیری و جنایتکاری هم چون داعش است.


همان هایی که دستشان به خون مردم مظلوم یمن آلوده است...


✅ بیایید قبل از خندیدن هایمان کمی به ریشه ی ماجرا فکر کنیم...



newlovelyvoice.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۳
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۱ ق.ظ

آمیزش شناسی


آزمایشی بودن همسر و فرزندان و درخواست سکینه

درک ارتباط مراحل رشد کودک و بحث جنسی و سکسولوژی شناسی بر اساس فهم بلوغ و بحث بلوغ فکری و بحث بلوغ جنسی سالم

یوسف و زلیخا و روش عاشق شدن بحث های هم کفوی بحث عاشق شدن در مراحل زندگی و آمیزش صحیح و اهمیت خانه و بحث حفاظت روح

پیامد مسایل ازدواج و ابزار و روشها شامل موارد خوب مثل مستحبات آن و همچنین صندلی آمیزش اما موارد خطرناک حتی در ذهن شامل سوتین و شورت و کاندوم علل الخصوص موارد به هم زننده تعادل رضایت و فهم رضایت جنسی نا بودی خانه و آمیزش باز روشهای 69 و خود ارضایی گونه

بیمارهای ممکنه در صورت عدم آمیزش صحیح و درک توحیدی بودن ازدواج اینکه همسر برای عبادت خداوند است و مهمترین موضوع اخلاق و دین است

عفاف گوهر و طلب نماز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۱
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ق.ظ

اخطار در مورد علمی گرایی بودن محض


اخطار در مورد اینکه بدون توجه به جدایی جسم و روح و بدون علم به ماورا الطبیعه دست به توجیهاتی در مورد علل احکام گفته می شود مثل زمان مرگ سلولهای گوش یا خوابیدن سمت قبله و ارتباط دادن با امواج که اگر فردی به مقدار خیلی خیلی کم هم از فیزیولوژی یا گردش زمین یا مواردی از این دست سر در بیاورد و آن را ابطال نماید ابطال دلیل را ابطال حکم نیز قلمداد می کند که این موضوع به نفع اعتقادات نیست بالاخره بخشی از موضوع نیز بر اساس تعبد صرف خواهد بود و شاید هرگز نیز دلیلی پیدا نکنیم اما اگر خدا بخواهد باید اسماعیل قربانی شود و اگر نخواهد خودش نمی خواهد که قربانی شود این اشتباه در موارد زیادی تکرار شده بحث تفاوت حکمت و فواید بحث مهمی است این مورد در مورد مبانی تطبیق نشانه های ظهور نیز با افراد و حوادث دینی مطرح است که علما بیشتر'این کار را درست نمی دانند حتی خیلی از این توجیهات بر اساس مسایل غیر دینی و فقط به هدف ضربه به دین از طرف دشمنان القا می شود و ناخواسته در بین افراد نیز رواج پیدا می کند شاید برای شما جالب باشد که چندی پیش در شبکه های اجتماعی در یک شبکه کاملا دینی بحث علمی طارق را پیش آورده بودند که دانشمندان غربی ستارگانی را کشف کرده اند که کوبنده اند و اشاره شده این همان ستاره است اما قرآن مبین است و آیات بعدی به صراحت کامل و نه با هیچ حاشیه ای ستاره را بخشی از دنیای انسان می داند که زاده شده است و روشنگر راه است و دنیای بزرگ زیر مجموعه بشر است نه برعکس آن یا در یک شبکه دیگر تحت عنوان نظریات استیون هاوگینگ به رد مساله خدا پرداخته شده با اینکه همین قرآن نور علی نور یا حقیقت وجود زمان یا قضیه بیگ بنگ را خودش به همه اعلام کرده و اینها را نشانه تایید خدا می داند نه رد آن  موارد دیگر که خیلی مهم است عدم پیشگویی و نشانه یابی آخر الزمان است منتظر باید هر لحظه را لحظه فرج بداند و برای آمدن حضرت تلاش کند یعنی مثل فرمان امام علی زندگی کند یعنی با توجه به دنیا طوری برنامه ریزی کند که فردا می می میرد و طوری از زندگی و مال دنیا بخواهد گویی تا ابد زنده است یعنی بفهمد که تمام دنیا بدردش نمی خورد یعنی طوری برنامه ریزی کند که گویی تا ابد زنده است و طوری زندگی کند که گویی فردا می میرد.در برنامه ریزی اساس قیامت و آخرت فقط به معنی آینده نیست بلکه همین روح ما بهشت و جهنم را در فنا فی الله و قیامت می سازد.و لحظه لحظه این دقایق زندگی مهم است و بهشت و جهنم همین حالا شروع شده فقط چشمانمان را بسته ایم.

نمونه های بارز موارد فوق از همان اول انقلاب مشهود شد یکی قضیه کتاب و سخنرانی مهندس بازرگان در مورد نماز و خاصیت نرمشی ورزشی نماز تاکید کرد که با نامه های جمعی از پزشکان و ارتوپیدیستهای کشور اعتراض شد و حتی نوع دو زانو نشستن در نماز از بدترین حالتها قلمداد و رکوع به هیچ.وجه مورد توصیه نیست و مورد دیگر که غرض ورزانه بود مورد دیدن روی امام.در ماه و افتادن مو در لای قرآن بود به منظور خرافه گرایی مورد امروزی و مرسوم نیز پیامک های معنوی دعا و در انتها درخواست است که به چند نفر بفرستید اما اگر جواب نگرفتید پس دعا باطل است پس باید مراقب حربه های دشمن بود

 دقت کنید رویکرد اصلی در مورد استوار کردن دین با دانش در اساس قرار دادن حرف خود قرآن است با توجه به اینکه قرآن مبین است لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و اینکه علوم در قرآن به تفضیل شرح داده شده اند پس نباید قرآن محجور بماند در ضمن معلم قرآن هم خود خداست و چیزی را یاد می دهد که علم بشری به آن راهی ندارد و قرآن تبعیت از آنچه را نیز که به آن علم نداریم رد کرده است-البته دقت شود مواردی مثل حجتین خود بر اساس علم اثبات و با هم کمک بر درک وحی می کنند و مسایلی مثل تقلید در ادامه همین قانون اند البته بقیه قوانین علمی گرایی در این موارد هم هست مثلا شاید بگویید مثل پزشک درست است و قبول هم می کنیم ولی بیمار هم حق دارد و هم باید از پزشک اطلاعات اساسی و پایه ای لازم در مورد بدن خویش و احتمالا مکانیسم بیماری و بهترین روشهای درمانی را از پزشک بپرسد البته پر واضح است که همه مسایل با این رویکرد قابل رفع و توجیه نیست و بحث مرجعیت به عنوان امری کاملا مستقل و مورد رجوع تعریف می شود و در کل دین اصل منبع رضایت حال بدون مصداق یا با مصداق امر الهی است نه مردم البته هر دو با هم اند و اما اصالت الهی است و بحث مردم نیز بحث فطرت است و اصل حقوق و وظایف مثال در پزشکی بدون خدا شاید استمنا مشکل نباشد یا اتونازی غیرقانونی نباشد اما در پزشکی فقط در همین حیطه های اخلاقی و احکام اولیه تفاوت وجود دارد چه برسد  به مباحث فلسفی علم پزشکی و یا رویکرد علم دین در حیطه پزشکی و دید شمول آن و مباحث خاص و بحث روح در ضمن شاید ما از چیزی خوشمان بیاید اما خیرمان در آن نباشد و شر باشد و شاید از چیزی کراهت داشته باشیم اما خداوند خیرمان را در آن قرار داده است این آیات در مورد جهاد و الگوی ازدواج مصداق آیه اند اما در تمام حیطه ها عملا الگو می باشند بحث بیشتر را بعدا ادامه خواهیم داد. برعکس این رویکرد همان تفسیر مغرضانه یا به نوعی تفسیر به رای است حال به هر شکلی که می خواهد باشد باشد حتی سهل انگارانه آن و با نیت خیر آن نیز ثمره و نتیجه ی صحیحی خیلی به دنبال نخواهد داشت و ما را از اصل موضوعات مورد هدف قرآن دور می کند .الگو قراردادن قرآن نیز مصادیقی دارد مثلا اگر امام علی (ع) پیرامون باد پاییزی یا باد بهاری و بحث دوری و نزدیکی نقلی دارند با علم به اینکه ما دنبال حکمتیم و هرآنچه هم برسیم اصل نیست و دلیل نیست آن را الگو قرار می دهیم در این مورد با نظریات ابن سینا الگوی مزاج و طبع فصلها و تناسب و کیفیت آن با افراد بحث می شود با در مورد تعبیر خواب هم تعبیرات الگو در قرآن داریم هم احادیث 

به طور کلی اساسا دین قالب و یا ترمز و یا سرعت گیر خطر جاده ی زندگی است یا نه دین خود راه نشان دهنده و موتور حرکت و علم دهنده و زمینه ساز تحقیقات است.اساسا کلمه ی فقه پویا همین منظور است

چند نکته ی اساسی به عنوان جمع بندی یک ورود علمی به امور انتزاعی مثل روح(نفس) و یادگیری صحیح و عدم ورود خرافات و امور بیهوده و طبقه بندی اهداف و اولویت بخشی به مسایل اصلی مثل ایمان و شاخه ها و مسایل خواب و خواب بیدار یا دید الهی به خواب و مسایل کلی تر و پایه ای مثل نماز و ازدواج و بحث ایمان و دید علمی به علوم غریبه دو تمام موارد حکمت اند نه علت و دلیل سه بالاخره اگر دستور باشد سر اسماعیل باید بریده شود اما مورد صفر اینکه اسلام قرآن و روایات صحیح السند مطابق با قرآن و سنت و عقل سلیم اسلامی الگو است و برعکس آن درست نیست

دقت کنید در جهان پر ادعای مثلا علمی امروز این بشر پیشقراولان علم محسوب می شوند اما در قرآن ما از مواردی نام برده می شود که عجیب است و قرآن به اقوامی برتر اشاره می کند مثلا اقوامی که با فرشتگان دشمن بوده اند و حتی با جبرییل و اینکه عذاب الهی دچار شدند ما امروزه با علم موجود حتی مفهوم رویای صادقه را درک نمی کنیم چه برسد به تعبیر  آن یا در مورد حتی وجود اجنه .حال در احوال اقوام گذشته دشمنی با فرشتگان آنهم خود جبرییل بوده پس یعنی خیلی هم پیش رفته بودند اما ما امروزه حتی با خواست دوستی همچین علمی نداریم پس این یعنی در عمل ما علمی به نام علم نداریم چون حتی دریچه و زمینه این نوع نگرش در هیچ کتاب درسی الگوی از مهد کودک تا دانشگاه وجود ندارد  پس ما خیلی خیلی خیلی عقبیم و زیاد به دانش امروزی مغرور نشوید.

یک مورد دیگر نیز در بحث متافیزیک است یا همان ماورا الطبیعه یا خیلی خیلی خوشبینانه تا خیلی شبیه همان علوم غریبه شاید با متد علمی، که البته ما نیز زیاد به آن اشاره و اهمیت دادیم شایان ذکر است امام(ره)نیز در صحیفه نورشان کلمه یا کلیدواژه دکترین ماوراالطبیعه نیز وجود دارد اما باید اعلام شود بحث مستقیم کتابهایی تحت عنوان کلی عرفان و متافیزیک نیز صحیح نیست زیرا بیشتر این افراد نه براساس دین و یا هر عرفان دیگری بلکه بیشتر به نام علم یا در حالت خوشبینانه تحت لوای مکاتب زمینی دست به تحقیقاتی زده اند که بیشتر به سحر می ماند تا علم البته بازهم اشاره شود دید قرآنی حتی نسبت به انواع سحر حتی با وجود همین واژه متفاوت است اما باید اشاره شود علی رقم نکات خیلی خیلی مثبت غیرمادی گرایانه و حتی با وجود عدم دخالت دادن پیش فرضهای دینی و رسیدن به این پیش فرضها مثل بحث ژنتیک و یا بحث کلی نمود ابدان از کالبدها بازهم بحثها نه از طرف یکسری عالم دینی بلکه بیشتر به عنوان محقیق حنیف می تواند مطرح شود که شاید با دین اصیل نیز آشنا نشده اند در ضمن اهداف دین نیز و بحث ایمان و اصل آن و شبعات آن کاملا گویا است و هدف ما رسیدن به آنهاست و این هدف هم ازنظر برنامه کلی جامع که همان دین است نسبی نیست یعنی به طور کلی ما باید فعال تر حاضر شویم و نیاز جامعه ی تشنه را برآورد کنیم و دقت شود اصالت زیبایی وجود دارد و حتی درانحراف از امانت و حتی عناد با آن بازهم امانت تعریف می شود و اصل آن غیر قابل حذف و انکار است  و از این جهت مشکلی خاص وجود ندارد و بیشتر در این مواقع مقاومت بر حق کارساز است و از خدا باید کمک خواست.این گونه در راه هدایت باقی می مانیم و هدایت هم می کنیم که البته اصل هدایت برای خداست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ

پیدایش


پیدایش

در دوران جنینی هردو سطح اثبات شده یعنی چهار مرحله اول که ارتباط با چهار عنصر دارد و نفخ روح که عامل اصلی حیات تلقی می شود در قوانین اسلام اگر جنین پس از زمانی که زمان نفخ روح است به هر دلیلی بمیرد دیه انسان کامل را دارد و سقط جنین هم حرام می شود این دلیلی مستدل بر این مدعاست نظریات مختلفی درباره ی پیدایش انسان آمده که ترکیب نظریات داروین و مندل و مبانی ژنتیکی امروزه معتبر است نکته اینجاست که قرآن و اسلام این موارد را نه تنها رد بلکه با دلایل بسیار زیادی می توان بر آنها صحه گذاشت اما نکته اینجاست که تمام حرف در این موارد نبود بلکه انسان از روح هم تشکیل شده که اتفاقا آن اصل است در بحث خلقت انسان علت اعتراض فرشتگان چه بود چون انسانهایی قبل از آدم هم بوده است هزار هزار سلسله اما بشر آخر است که بار امانت را باید بدوش بکشد پایه ی وجودی از آب و خاک است اما روح خدایی دخیل است روح انسان خدایی است عوالم روحانی قبل از تولد جالب است از الست گرفته تا انتخاب نطفه این موضوع همان است که چرا نور پنج تن قبل از میلادشان وجود داشته است.پیدایش کلی این جهان بر اساس نظریه بیگ بنگ است که به در هم پیچیده بودن زمین و آسمانها و باز شدن آنها توسط خداوند اشاره شده است در باب خلقت و آفرینش نظریات شهید مطهری مبنای خیلی خوبی دارد و در کتاب قصص قرآن شیخ محمد محمدی اشتهاردی روایات و احادیث معتبر و کاملی نقل است که ایشان خود در این کتاب کشفیات علمی در غرب را با احادیث و روایات با سندهایشان مقایسه کرده و نتایج جالب و زیبایی را فراهم آورده که نشان از علم لدنی و حقیقی معصومین و نتایج وصل شدن به علم خدایی را نشان می دهد که ما نیز با تبعیت از ایشان می توانیم به این علوم حقیقی آنهم نه در بیرون بلکه در خودمان برسیم چون اگر خدا را فراموش نکنیم خود را فراموش نخواهیم کرد.

احتمالا در قوانین جنینی روح اولویت بر جسم است یا در مساله بلوغ شروع فکری در مسایل جنسی بلوغ جسمی بلوغ جنسی را باعث زودتر اتفاق افتادنش می شود احتمالا بحث تصویر جنین در رحم با نفخ روح و مرحله رویان به جنین همزمان است اما در حکم شرعی بحث تصویر تابع است و عامل زمان دخیل در حکم محسوب می شود

در بحث شرعی ازدواج در اسلام نیز ممیز بودن کافی است نه بالغ بودن یعنی فهم از ازدواج داشته باشد و این یعنی بحث و تقدم و اولویت بحث بلوغ فکری قبل از بلوغ جنسی البته حکم محتمل برای خود مقاربت و توانایی ازدواج دایم با تمام احکام آن فقط بعد از بلوغ جنسی قابل انجام است و نه قبل از آن یعنی امکان ازدواج با حکم ازدواج دایم و شروط اصلی آن یعنی امکان مقاربت وجود ندارد.

طبق قوانین بحث شده در فقه پویا در صورت تشخیص دلیل جنین و قبول بحث تصویر آن به عنوان تابع نفخ روح بودن و اثبات وجودش تایید شود و مباحث علوم جنینی جدید مثل سونوپرافی قبول شود شاید حکم تشخیص جنین بر عامل زمان رجحان یابد البته دقیقا بازهم مثل بحث بلوغ و نماز خواهد بود در ضمن اینکه آیا زمانی از وجود رویان نیز همزمان یا همراه و یا قبل و یا بعد از روح باشد نیز قابل بحث است و باید تمام احتمالات متصور شود و اینکه رابطه نفخ روح انسانی که رابطه ای بین مادر و جنین و جنین با خودش است دقیقا با چه مرحله ای تطبیق دارد ولی بدون شک سقط جنین در حکم کشتن نفس است و جنین در حکم امانتی در وجود مادر است و اروپا و غرب در هزاره جدید در جاهلیت مدرن به سر می برند




در تاریخ هفته سوم فروردین در مطالعات انجام شده به دو نظریه برخورد شد یکی ملاصدرا و دیگری ابن سینا به طور کلی نظر ملاصدرا بر دوساهتی بودن روح اشاره دارد و اگر اشتباه نکنم و تفسیر و خلاصه نوشتنم بد نباشد اساسا روح را در بین رابطه مادر و فرزند و شاید زایشی می داند .البته خودم باید در باب این نظریه تحقیق کنم تا به شما اشتباه نرسانم و الکی نظر خود و یا برداشتم را به آن تحمیل نکرده باشم اما در کل دو ساهتی است اما ابن سینا روح را جدا از جسم و بعدا اضافه شده بر بدن جنین می داند دقت کنید هردو بر قانون الزام روح در تاریخ معین بر ورود به جسم توافق دارند و اساسا در هردو شرع اساس عملکرد است و آیه ی قرآن.به طور کلی در علوم غریبه بعضی روح و نفس را از یکی می دانند فقط نفس همراه شده ی با جسم است همین.یعنی قبل از زاییش تولد یا هلول در جسم یا خلقت دیگر روح نام دارد بعدش نفس.البته بحث جدایی نفس از روح به معنی روح من امر الله نیز باید بعدا مورد بحث قرار بگیرد که دقیقا منظورمان و همچنین منظور قرآن از واژه ی روح چبست چون قرآن هم نفس و هم روح را در موارد لزوم به کار برده و خط مشی قرآن نیز مشخص است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۷