سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۲۵۲ مطلب با موضوع «مقالات مهم و جداگانه :: موارد مهم قابل بحث نویسنده» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۲ ق.ظ

آزمایش فهم دینی


آزمایش فهم دینی به چند صورت قابل انجام است یک روش ساده اینکه یک مساله را که جوابش را به طور واضح از معصوم می دانید بپرسید هرچقدر جواب نزدیکتر بود فرد نزدیکتر است این روش استدلالی است و برای مسایلی مثل احکام و فسلسفه و حکمت کاربرد دارد اما روش دیگر که بطور خاص از نوع دیگر برای تخریب دین به کار رفته است دروغ پردازی است مثلا یک حدیث یا یک آیه یا یک داستان یا موضوعی را در نظر بگیرید به عنوان دروغ به یک فرد دیگر نسبت دهید و راجع به سخن نظر بخواهید بهتر است فرد مورد نظر برای نسبت دادن در بین تمام افراد عامه پسند باشند ولی خیلی شناخته شده نباشد اینگونه می توان نظر حقیقی فرد را دریافت حتی می توان این جمله ی خاص را به نام افراد مختلف نوشت و بازتاب های افراد مختلف و نظرات آنها را در شبکه های اجتماعی دید متاسفانه به معنی واقعی کلمه این کار در مورد امامان و کوروش در واقعیت به هدف تخریب انجام شده است و نه به هدف نظر سنجی یا هدایت ولی بازتاب جالب اینجاست که این حکمات با نامهای دیگران بازهم تاثیر گذار است در مواردی دیگر در اقتباسهای داستانی زیادی مشاهده شده به جز داستانهای جدید مثل هری پاتر حتی در داستانهای قدیمی نیز این موارد مشهود است مثل قضیه فرزند نامشخص که دو مادر ادعای مادری کردند حضرت فرمودند چون بحث بالا گرفته قبول من فرزند را با شمشیر نصف می کنم هرکدام نصفش را بردارید که مادر حقیقی از روی محبت فرزند را بخشید و اینگونه شناسایی شد نوع دیگر داستان این بود که حاکمی در ادعای دعوا طناب به دو دست بچه می بندد و می گوید بکشید هر کدام بچه را به خود گرفت بچه مال اوست که مادر حقیقی تاب درد بچه را نداشت و طناب را ول کرد این روش برای دریافت مسایل دینی علل الخصوص در باب علوم غریبه نشان دهنده پذیرش عمومی جامعه است و همچنین میزان دانش مردم علاقه و روشیابی ها یا یک مورد دیگر مربوط به امام معصوم امام کاظم بود اگر اشتباه نکنم .که این داستان در فیلمهای گیوم تل رابین هود و کارتون شجاع تکرار شد این داستان در شیعه دارای سند است داستان مربوط به زدن تیر بروی تیر است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ

بحث آتش


طبق بعضی نظرات-هم در اسلام هم در مسیحیت توسط روحانیون و نه حتما نقلی و در فیلمها و حوادث گذشته مشهود است- آتش برای مرگ جادوگر تنها راه حل است جادوگر علوم غریبه را در غیر راه شرعی و الهی و اگر برای تفرقه بین زن و شوهر به کارببندد توبه نکند و در صدد اصلاح برنیاید حکمش اعدام است در زمان زرتشتیان علوم غریبه به نوعی در حد اعلا بود اما نسبت به توحید سر خم نکردند و این تابع حکومت بود نه مردم به همین خاطر مردم از حکومت پشتیبانی نکردند و از مسلمانان و نه اسلام شکست خوردند آنها مسلمان شدند نه به زور شمشیر و اسلام حقیقی یعنی شیعه آوردند-البته بُعد زمانی و ترتیب مکانی روی آوردن به شیعه نیز مهم است- آنهم با تحقیق. نکته آتش مرد حق را نمی سوزاند و حتی برایش بهشت می شوند مسیر راه بهشت نیز از جهنم می گذرد اما مومنان نخواهند سوخت البته موارد انسان سوزی در قرآن هیچ کدام تصحیح عملکرد نشده و اثبات نفی و نهی اعدامات بی منطق و گناه آلود است موارد اصحاب اخدود و حضرت ابراهیم  نشان از همین موضوع است در شاهنامه نیز مورد سیاووش است ولی جدا از بحث اهمیت حفاظت از زبان پارسی و اهمیت حفظ فرهنگ نمی توان به هیچ وجه داستانهای شاهنامه را به عنوان قصصی برای رشد و تعالی معنوی استفاده کرد چون در برخی موارد اشتباهات و خطراتی وجود دارد که غیر قابل قیاس است و باعث می شود در مسیر سلوک به مشکل برخورد کنیم که باید در فهم داستان اصلاحاتی توسط فرد صورت پذیرد یکی همین داستان سیاوش است که نکات اشتباهش بعدا قابل بحث است و اگر توجه نشود در مراحلی فرد را از طی طریق باز می دارد و یا رشد او را کند می کند بگذریم منصور حلاج نیز قربانی همین اعتقاد ناصحیح در مورد عرفان شد و اعدام  شد و اعدام چند مرحله ای را گذرانید امروزه نیز داعش و دیگر متحجران در همین مسیر اشتباه گام برمی دارد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۴
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ق.ظ

استخاره


استخاره

اصل استخاره براساس قرآن باید باشد و اساس آن تاثیر نیت بر کتاب و زنده بودن آن و مبانی بیو اطلاعات است و مبانی آینده نگری آن حال افراد است و معمولا نشان دهنده ی قضا است نه تقدیر چرا که ملاک حال افراد است و آینده با عملکرد و اندیشه فرد در حال گره خورده است  با توجه به عام بودن و عدم سختی یکی از بهترین فال زدن ها بر اساس حافظ است که خود مبتنی و پایه اش براساس قرآن است

در فال قهوه چاکرای ارتباطی و نظریات ماسارو ایموتو قابل بررسی است تاس انداختن و ورق کاملا باطل است و بعضی از موارد فال بینی و کف بینی بر اساس طلسم و جادو بوده نه معنویات و خیلی خطرناک است


شاید سلیقه ای باشد ولی به شخصه تعبیرات مشترک علامه قزوینی و دکتر غنی را برای حافظ بیشتر می پسندم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ

اخطارهای کلی و بحث راضیه مرضیه


 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیه

بر این مبنا است که ما که ما برای نفس و روح نیز زندکی و سبک قایلیم بر این اساس روح براساس امانت وجود تعریف می شود برای ابتدای تعریف از مبنای ازدواج درونی شروع می کنیم که این ازدواج می تواند کاملا جدا عمل شود(نور33)و رندی در ان اعمال می شود از آمیزش زن و مرد درون یین و یانگ و ایجاد فرزند به ترتیب برای طی مراحل از انتهایی ترین چاکرا تا بالایی ترین را برای رشد در لایه ها می بیماید از همین مورد می توان رابطه این جسم و کالبد را با روح دانست یعنی راضیه و مرضیه و بحث استقلال روح و جسم از کالبد روحانی 5ام و جایگاه اندیشه و اینکه این جهان هدفی بالاتر دارد نکته تا  تمام لایه ارتباط با جسم وجود دارد براساس علوم رایج غذای این جسم از مواد و متریال است اما غذای روح براساس امانت است و اتر و انرژی نام دارد اعمال روزه برای این است که بدانی فقط غذاخوردن نیست بلکه غذای روح را در یابید اندیشه کتابخوانی ارتزاق الهی و ... نماز معنابخش امانت و حضور است و رفتار ما را مشخص می کند و تمام موارد ایمان را دارد نماز امانت مندی نماز گذار واقعی را در بی دارد نماز از فعل و ذکر تشکیل شده است بدن از سیستمهایی برای اهداف خاص تشکیل شده ولی در روح قضیه فرق می کند بلکه لایه های نفس وجود دارند تا همین جا متوجه شدیم که بلوغ فکری از بلوغ جنسی جداست و حتی می تواند جلوتر اتفاق بیفتد همان طور که یک انسان به خانه احتیاج دارد در سطح راضیه در سطح مرضیه نیز برای فرد مسایلی وجود دارد مثلا نمازخانه مسجد و مکانهای معنوی زندگان حقیقی یعنی شهدا نماز ظهر عاشورا به شدت برای تقویت روح مهم اند از نمازهای یومیه نیز نماز ظهر گفتیم جایگاه ویژه ای دارد

در حالت کلی اول ایمان ارتباط و حرف زدن و سپس کسب آیات ترتیب روند کار است هدایت نیز در پرتو ایمان است.

طرح کلی روشمند

بحث اول شناخت ابعاد وجودی است بحث درک امانت است و ایمان است پس از آن مهمترین اصل ارتباط است و تقویت ایمان و گرایشات مختلف ایمان نماز و دعا و راز و نیاز و حرف زدن با خداوند. سپس پیامبران را الگو قرار دادن عملی آنها منتها الیه سبک عملی خویش را با توجه به خدایی بودن نشان دادند  یعنی قابلیت بهره گیری داریم مثلا در بحث جنگ موسی قدرت سلیمان بهداشت و درمان عیسی منظور انجام کارهای محیر العقول نیست بلکه بالابردن کیفیت زندگی انسان در بخشهای مختلف و سطح های مختلف است اتفاقا کارهای پیامبران اصلا محیرالعقول نیز نبوده است بلکه اوج امکان اتفاقات ممکن در زندگی است اعمال در حیطه ی اعجاز تا حدی می باشد مثلا در بحث تولد عیسی و یحیی شاید ما نتوانیم همین کار را در انسانها انجام دهیم ولی بدون شک در صورت ورود به این عرصه گامهای قوی ای در عرصه باروری و مشکلات آن گام برداشت یا در عرصه سلولهای بنیادین و جوان شدن انسان با توجه به مورد زلیخا در موارد موسی با توجه به و مارمیت اذ رمیت و الله رمی هر سلاحی و هر ابزاری می تواند عصای موسی باشد و می توان نور شجاعت را در قلب سربازان تابانید زندگی موسی چهره های شیطان را که منجر به جنگ می شود را بیان می دارد جنگ عدم شناخت خداوند است تجاوز به حریم امانت است لواط است و جدایی انداختن بین زن و شوهر

طرح کلی نوعی وحدت و کلیدواژه ها برای تکمیل

نحل 72 و نور 33

روح و خرد و شعور جمعی و کیهانی و تفاوت با خدا

مبانی هم کفوی

گونه بودن انسان تا زمان آدم بودن

ولایت

نور علی نور و عوالم ناسوت و لاهوت و ملکوت و.....

تولد طارق زن مرد بودن و سوره توحید و قوس کمان و رگ گردن

مبانی عفاف

 

آمیزش شناسی و کلیدواژه ها

آزمایشی بودن همسر و فرزندان و درخواست سکینه

درک ارتباط مراحل رشد کودک و بحث جنسی و سکسولوژی شناسی بر اساس فهم بلوغ و بحث بلوغ فکری و بحث بلوغ جنسی سالم

یوسف و زلیخا و روش عاشق شدن بحث های هم کفوی بحث عاشق شدن در مراحل زندگی و آمیزش صحیح و اهمیت خانه و بحث حفاظت روح

پیامد مسایل ازدواج و ابزار و روشها شامل موارد خوب مثل مستحبات آن و همچنین صندلی آمیزش اما موارد خطرناک حتی در ذهن شامل سوتین و شورت چسبان و کاندوم علل الخصوص موارد به هم زننده تعادل رضایت و فهم رضایت جنسی نا بودی خانه و آمیزش باز روشهای 69 و خود ارضایی گونه

بیمارهای ممکنه در صورت عدم آمیزش صحیح و گناه آلود وعدم تطابق با طارق و عدم فهم رندی و مسایل رضایت جنسی همزمان و دو طرفه-بیشتر روشها و حالتهای مختلف جنسی و صحت روشها و روشهای همزمان کردن رسیدن به رضایت از طریق به تعویق انداختن انزال مرد و حتی زن برای همزمان سازی و احتمال درد و محتلم شدن در صورت رعایت نکردن موارد و احتمال بیماریهای روحی خطرناک  و درک توحیدی بودن ازدواج اینکه همسر برای عبادت خداوند است و مهمترین موضوع اخلاق و دین است

 کتابی تحت عنوان کاماسوترا مطالعه شد که در آن حتی به ریزترین شیوه ها و پوزیشنهای سکس نیز اشاره شده است که -البته بدون تعریف امانت و موارد فساد انگیز نیز وحود دارد- یا کتابی دیگر که کتابی دیگر به نام تانترانیک سکس وجود دارد که مسایل زن مردی را نیز به جزیی ترین شکل نشان می دهد و این اتحاد را در بیرون بیان می کند و حتی مورد درونی را نیز اعلام حقیقت می کند و به تمام فلسفه نشان می دهد اما در هیچکدام امانتی تعریف نمی شود و روابط نیز باز است و عملا درونی کامل نیز نمی باشد و فساد و کفر و ایمان و شرک و نفاق نیز تعریف حقیقی نمی شود و حتی جزو نمونه ترین این آیین ها آیین شیوایی است که به جز فهم خدایی که در پست ترین ها هستند لذت گرای محض اند در این آیین ها ازدواج درونی وجود ندارد و تعریف نمی شود اما از بحث اتحاد نیروی مرد و زن حرف زده می شود؟!؟بلکه هدفشان لذت گرایی محض است آنهم در مجاز نکته حاشیه ای اینکه در مورد بیماریها ی جنسی حاصله در صورت اشتباه جنسی پیامدهای در بدن احساس می شود دو عمل اصلی داریم که در صورت عدم رسیدن به نوعی ارگاسم و فعالیت هرکدام محل درد و بروز خود را دارند یکی در قفسه سینه و کمی بالاتر نزدیک گلو و دیگری در پشت کمر .در ادامه به این بحث می شود که در این آیین حتی با اثبات زن و مرد درون باز امانت و طارق تعریف نمی شود و ارزشی ندارد سبک هندی به شدت در اروپا و علل الخصوص فرانسه توسط لژ آن پیگیری می شود و در این مدل فساد بالاست و عملا معنویت فاسدی است و میل به خود ارضایی و خارج شدن از چارچوب جنسی به شدت وجود دارد جالب اینجاست که رنگ پرچم به قول خودشان رنگین کمانی ها نیز احتمالا از آیین جشن رنگ هندی ها برداشته شده است اگر از دید نیروی حقیقی زن مرد درون در این مراسمات به قضیه نگاه کنیم در اینجا رهبر فرقه عملا نیروی زن مرد افراد را به دست گرفته و بازی می گیرد و هدایت می کند و عشق و عاشقی در این ماجراها درون مایه برده داری و تسخیر خواهد داشت علل الخصوص که مسایل فلسفی و علوم غریبه به صراحت مطرح می شود ولی در اینجا جادوگری محض کاملا شیطانی داریم  خودم هم هنوز دلیلش را نفهمیدم با وجود تعریف تلفیق نیروی زن و مرد درون و حتی در بعضی موارد تعریف آن در وجود هر فرد و تفکیک بحث آرامش و آسایش و حتی باز کردن چشم و سوم خیلی از مسایل دیگر چرا وارد بحث امانت و طارق به صورت قطعی نمی شوند؟!نکته جالب اینکه به صورت باستانی در مورد ایران ساسانی نیز همین شواهد و قراین وجود دارد و حتی موارد پیشرفته تری مشاهده می شود اما در آنجا نیز کاربرد دیگری داریم در ایران اسلامی طب سنتی با تکیه به به فلسفه و طب سینوی شکل گرفته است و در آن موارد علوم غریبه و مذهبی و حتی اثبات خداوندی وجود دارد اما در طب سنتی تدریسی تقریبا هیچ کدام از این موارد ابن سینا بروز و ظهور ندارد و حتی بحث هم نمی شود در مورد طب چینی و طب سنتی نیز تا امروز نگاه علمی به آن به صورت جدی که وارد کتب درسی پایه پزشکی بوشد نداشته ایم با اینکه در این طب نیز به طور فلسفی به نیروی یین و یانگ اشاره شده و یا کشف مری دیان ها نشان از رشد این علم داشته است نکته دیگر در مکاتب شرقی و هندی مثل آشو اینکه علی الظاهر حرفهای قشنگی می زنند و به آرامش طبیعت و حتی خدایی صلح طلب می خوانند اما به صراحت کامل در این مکاتب خانواده ارزش ندارد حتی در آمریکا مکاتب و فرقه های عرفانی لختی و برهنگی وجود دارد که اوج رسیدن و کمال مطلوب خود را در برهنگی و ریلکسیشن دسته جمعه می بینند این یعنی توهم و افیون زندگی و فساد مدرن.

 امروزه نیز در مورد نگارشهای س ک س ی فانتزی یا مبانی فلسفی ازدواج و پزشکی غرب که بیشتر نیز براساس نظریات فروید است با وجود اشاره به مواردی صحیح جهت گیری های کاملا غلط را شاهد هستیم که اساسا ازدواج را زیر سوال  می برد و حتی نظریات به ظاهر علمی به نفع شیوه های زندگی حیوانی و حتی پست تر از آن می دهند و اتفاقا در زندگی سبک جدید اروپایی شیوه ی شریک جنسی جای همسر رسمی و قانونی را گرفته است و اگر در عرب جاهلی شاید قتل کودکان دختر بودیم امروزه نیز هر روز در این کشورها و یا هر کشور دیگر و مردمی که این سبک را پیش می گیرند شاهد نسل کشی هزاران کودک و سقط جنین کاملا قانونی و به نوعی حقوق بشری هستیم یعنی بشر مدرن با تفکر جاهلی حتی اگر بیشتر از سابق چون به سلاح علم نیز مجهز شده و به جای استفاده صحیح از چاقو برای سازندگی و کار و ابزار فقط به فکر دریدن و کشتن است

 اساسا رویکرد انسانی به هر موضوع و علمی می تواند خوب یا بد باشد  و اگر از منظر طبیعی و یا حقیقت جویانه به موضوعات نگاه کنیم علل الخصوص در موضوع علم و یا ارتباط با افراد اساسا چیز بدی وجود ندارد بلکه روش برخورد و رویکردهاست که بد و خوب می تواند باشد و اینکه انسان بتواند بر اساس امانت با موضوعات برخورد کند و به قولی خود را نبازد و با شیوه درست یاد بگیرد تا با حوادث مسایل و افراد مختلف مواجه شود

عفاف گوهر و طلب نماز

چشم سوم

اساس باز شدن چشم سوم بر پا داشتن نماز و خواب بیدار است  البته طارق و فعال شدن اذکار نیز باید رعایت شود

عوالم

به دو عالم عالم حیوان و عالم فرشتگان نیز گویند با توجه سطح زندگی دو موجود ثقیل انسان و جن اند انسان از آب و خاک-پایه-و جن از آتش و باد-پایه-بر اساس زندگی طعام انسان و حیوان یعنی چهارپیایان از مواردی مثل حبوبات و ... دیگر است که اینها غذایند اما رزق و روزی با توجه به عالم غیب تعریف می شود ماهیت تعریف امانتی انسان با توجه به نماز که جامع موارد ایمان است تعریف و انسانیت نامیده می شود و شامل تمام جنبه ها می شود

من-خود آگاه و ناخود آگاه

منیت افراد بر اساس روح تعیین می شود نه روان و جسم فیزیکی اما بروز دارد هر عضوی از بدن نیز شعور خود را دارد تا آنجا که در قیامت می تواند حرف بزند اما روح برآیند کلی است و ماهیت فردی آن ثابت است بدین معنی که با گذتشت زمان نیز همانطور که بدن فرسوده می شود اما اثر انگشت پاک نمی شود روح نیز شناسه هایی دارد من با توجه به ثبات روح و امانت تعریف می شود

همان طور که در بحث عالم شهود در زمان غذا خوردن شما مزه ی آن را می فهمید و بر اساس مزه بو مقدار و احساس هاس دیگرتان با اراده ی خودتان دهانتان را با مغزتان مدیریت می کنید در ادامه لوله ی گوارش نیز این موضوع صادق است در شناسایی مواد ترشح هورمون ها در حرکات معده و ..در همگی بازهم مغز شما و سیستم عصبی نیز دخالت داشته اند و مدیریت کرده است اما غیر ارادی در روح نیز دقیقا همین موضوع صادق است یعنی اگر شما غذایی را خوردید نمی توانید بگویید نه فقط همین مقدار که در دهان بود تاثیر داشت بقیه اش الکی است من که نمی دانم و یا نمی بینم در بحث رسانه نیز فریم گذاری ها ساخت نشان برندها بر اساس اصول ذهن شناختی و فراشناختی موسیقی معکوس و .... دقیقا همین طور اند روح نیز بخش خود آگاه و نا خود- آگاه دارد   

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۴
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ

اخطار قرین


افراد دارای کشف و کرامت بیشتر در خطر اند کشف و کرامت با زیبایی یا زیبابینی همسر رابطه دارد و ایجاد محبت با سبک زندگی و درک توحید  بحث اصلی دیگر شفا است و ایمان و در مجموع زن مردی معنی می یابد.یعنی اصل طریقت کشف و کرمات نیست بلکه ایمان است و اجتماع سالم و امانت مند برای درک موضوع این را بفهمید اگر در مسایل علوم غریبه بدون توحید گام بردارید بدون شک در مسیر غلط قرار دارید یعنی اگر نمازتان را سر وقت نخوانید و با رشد خودتان در این علوم از نماز غافل شوید که برعکس حتی باید بیشتر به نماز علاقمند شده و حتی نماز شب نیز بخوانید اساس این است که شیاطین نتوانند شما را گمراه و تسخیر نمایند اگر چنین مشکلاتی پیش آمد یقینا در امور ذکر کوتاهی کرده اید برای شناخت یک عارف و صاحب کرامت فقط کافی است نماز خواندن فرد را مورد رصد قرار دهید حتما به این آیه توجه کنید زخرف آیه 36 هرکس از یاد خدا رویگردان شود شیطانی را به سراغ او می فرستیم و همواره قرین او باشد و آنها(شیاطین)این گروه را از یاد خدا باز می دارند،در حالی که گمان می کنند هدایت یافتگان حقیقی آنها هستند تا زمانی که نزد ما حاضر شود می گوید؛ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود،چه بد همنشنی هستی تو!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۱


بحث نسبتا جامعی در حوزه انجام شد-البته موارد زیر تمام بحث نیست و همه موارد زیر نیز بحث نشده بلکه برآیند شخص بنده است- موارد مهم درک روند در دین است و فتاوای خاص نیز مورد توجه قرار گرفت مهمترین موضوع بحث عالم درک و کشف حقایق دین است و رویکرد حنیفانه به دین و تمام زوایا و خفایا و قبول و درک کلیت تام آن و ورود علمی به علوم غریبه با فهم اساسی نعمت الله توحید و شیطان و فهم اینکه در علوم قرآنی به هیچ وجه علم تعبیر خواب یوسف یا شفا دادن و زنده کردنهای عیسی یا موارد دیگر سحر خوانده نشده در ضمن بین دو نوع طرح کلی در سحر یعنی مورد تسخیر و روی آوردن به اجنه و طرح کلی چوبدستی و مار مورد اول به کلی رد و باعث طغیان خوانده شده  در مدل اول ساحران تسخیر گر در مدل دوم افراد به خدمت گیرنده ساحران یعنی پادشاهان ولی در هردو تشنه ترین افراد به ایمان همینها اولی اجنه دومی ساحران هستند و فقط سحر بعد زمان هاروت و ماروت آنهم به دلیل تفرقه افکنی بین زن و مرد و تبدیل نعمت الله نهی شده در کل طبیعی است که هر علمی مثل شمشیر دو لبه باشد اتفاقا اولین و ساده انگارانه ترین نگاه و هر دیدی به هر نوع علمی بحث فساد افکنی و خونریزی است که این مورد را حتی فرشتگان قبل از خلقت نسل آخر بشر به خداوند یادآور می شوند ولی خداوند نیز متذکر می شود که من چیزی می دانم که شما نمی دانید اتفاقا علم اسما نیز اولین علم یادداده شده به آدم است و اولین معلم نیز خداست

نکته جانبی اینکه بر اساس الگوی فتنه هدف درفتنه اختلاف افکنی بین زن و مرد است و فتنه از قتل و فساد بدتر است و عذاب ضلالت را دارد نه غضب الهی و مهمترین بخش مراقبت در اینجا باید صورت بگیرد و بحث اساسی امانت که ذکر شد.در ضمن یادگیری سحر-همان بخش ممنوعه در علوم غریبه-به منظور خنثی سازی سحر طرف مقابل ایرادی ندارد و اگر ضرورت آن اثبات شود شاید واجب هم باشد

یک نکته دیگر اینکه اگر زیاد بر حرمت کامل علوم غریبه اصرار شد در ساده ترین حالت از طرف مقابل بخواهید کلا علم شیمی امروزی که مدلی سانسورشده و حتی تحریف شده از یکی از طبقه بندی های با الگوی قدیمی این علوم است یعنی کیمیا را به طور کلی نادیده بگیرد و زندگی خود را بدون دارو لباس یا هرچیز معمولی در زندگی عادی امروزی ادامه دهد.

در فقه پویا تحقیقات عامل تغییرات است نه خود تغییرات مثل زمان و مکان و شرایط جدید بدین معنی فقه پویا می تواند موثر باشد نه فقط متاثر.

در اسلام دفاع بد نداریم اگر شروع شد فرد بایدداز خودش از جانش از مالش و از همه مهمتر نفسش مایه بگذارد در ضمن اسلام خودش مدافع است نه برعکس یعنی هفتاد و دو تن در کربلا خودشان بهره مند شدند پس نباید ترسید لا تحزن ان الله معنا یک فرمانده مسلمان خودش جلو می رود و سربازان پشت سرش یعنی فقط مدیر نیست رهبر هم هست امام هم یعنی پیشرو این یعنی دفاع اسلامی و انقلابی.در اسلام شهادت زندگی است این تمامی مفاهیم پیروزی و باخت و تمامی فرمولها را زیر پا می گذارد پس بزرگترین گناه ترس است و ناامیدی به طور خاص منبع و مرجع فکری اصلی خود قرآن است قرآن حافظش خود خداست و تحریف ندارد-نحن له الحافظون-تحدی گر و مبارزه طلب است و از نظر خودش بی مثال است حتی در حد چند آیه تقابل با آن امکان ندارد علوم به تفضیل در آن بحث شده و هیچ تر و خشکی نیست که در آن نیامده در ضمن آیه ی من یقرض الله قرضا حسنا را داریم که خداوند در جوابش مال را اضافه می کند یعنی قرض باعث کم شدن مال نیست و برعکس ربا که علی الظاهر باعث افزایش مال باعث کاهش آن است و مفهوم برکت وجود دارد قرآن بزرگترین ناراحتی اش و موضوع گله اش در آخرت محجور بودن خودش است در مورد واقعه ی عاشورا نیز دقیقا همین موارد وجود دارند.یا موارد بدر ابابیل یا شنهای طبس مثالهای دیگری اند که نشان از این است که اصل دفاع گر خود خداست البته همه ی اینها به معنی احمقانه و بدون فکر کارکردن نیست یا مثل بنی اسراییل بگوییم تو و خدایت بروید جنگ ما اینجا می نشینیم بلکه این به معنی این است که اوامر آنها قابل اطاعت است پس اگر در همان آیات امر به علم و عقل به دانش یا توجه به آیه و داستانی یا اجرای حکمی دارد پس نباید ترسید راه درست و مطمین است البته اگر خود قرآن را برای هدایت و خدا بخواهیم اما اگر بخواهیم نور مبین را به جای تدبیر تفسیر به رای کنیم کتاب هدایت کتاب فتنه می شود نه هدایت وگرنه همان کتاب دست علی همان کتاب دستان معاویه است که سر نیزه هم رفت یا همان کتابی است که یزید با آن امام حسین را خارجی خواند؟!؟!؟! امروزه هم لباس کربلا را برای مبارزه با خودش تن می کنند مثل حریان شیعه انگلیسی جریان شیراری ها.بگذریم و از بحث دور نشویم در اسلام حتی در جنگ هم هیچ شکستی وجود ندارد درست است که در اسلام و جنگ اسلامی هدف مردن نیست و مرگ در هر صورتی مصیبت است اما دعاکردن برای شهادت یک دعای بزرگ و شهادت یک افتخار است و اساسا اصلا مرگ نیست و یک هنر برای مردان خداست.این موضوعات و معانی به هیچ وجه من الوجوه با هیچ رویکرد غیردینی حتی از جنس دینی حتی قابل دستیابی نیست.اتفاقا در اسلامِ شهادت طلب،سلامت و امنیت بزرگترین و مهمترین و پایه ای ترین نعمتهای الهی محسوب می شوند حتی اگر مخفی باشند و نامحسوس.البته امروزه با وجود این همه توطیه دشمنان در منطقه این دو نعمت کاملا مشهود است و به دلیل وجود جمهوری اسلامی ایران با شاخصه ی خاص ولایت مطلقه فقیه است.اساسا نظام جمهوری اسلامی ایران قرار است الگو باشد و در همه ی جهات خاری در چشم استکبار باشد تقیه قوانین خاص خود را دارد و کلی نیست و شرایطی را می طلبد بلکه اساس کار تبلیغ و روشنگری و صدور انقلاب به صورت انقلابی و جهادی است اتفاقا جامعه همه ی جهان و تمام مستضعفین است علل الخصوص در همان جامعه های هدف در دل حکومتهای طاغوتی آنهم بدون ترس از  شکست یا بی تاثیری یا مورد رصد قرارگرفتن وسانسور و جاسوسی و ترور  دشمن .دقت کنید هدف بدون تغییر است اینها ابزار ضربه ی دشمن است و باید مراقب بود نه اینکه به دلیل ترس از آرمانها کوتاه آمد امروزه به صورت کاملا آشکار و نه پنهان تمام کفر در مقابل تمام نور و ایمان قرار دارد.حتی در نظام سلطه افشاگریهایشان نه به خاطر اخلاق بلکه عمدی و به خاطر عادی سازی این امور بین مردم و ایجاد قدرت و سرکوب روحیه ی جهادی مردم و یا شناخت توده های موافق و مخالف و سرکوب آنان انجام می شود و همین ها را نیز برنامه ریزی می کنند و جهانی را بازی می دهند به دشمن حتی در دشمن سازی اش هم نمی توان اعتماد کرد چه برسد در ارکان دیگر دوست و دشمنی فقط براساس امانت انسانیت توحید و عدالت خواهی و استکبارستیزی است اتفاقا وقتی کوتاه بیایم آنها قوی تر عمل می کنند ما همین الان هم در جنگیم جنگ غیر قابل انکار است اتفاقا ابعاد آن از جنگهای معمولی خیلی بیشتر است خیلی خیلی بیشتر است جنگ در قاموس خلقت تعریف شده و خیر و شر در ستیز اند و این در هیچ پایگاه بشری تعریف نشده بلکه در نهاد خلقت بوده هست و خواهد بود خواه ناخواه دشمن دشمنی می کند چه بخواهیم چه نخواهیم با تمام قوا هم دشمنی می کند و هیچ وقت هم از هیچ خواسته اش کوتاه نمی آید و از دشمن فقط انتظار دشمنی می رود چون ذاتش براساس تبدیل نعمت الله و شیطان شکل گرفته 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ق.ظ

فانتوم


فانتوم

پدیده ی فانتوم بر اساس تطابق روح و جسم از هفت ساعت تا هفت روز می باشد این برای احیا می باشد یک نمونه جالب تحقیق کردن درباره ی آمار افرادی است که پس از تشخیص و تایید مرگ بر اساس علایم احیا در زمانهای گوناگون همچون سردخانه دوباره بازگشته اند یا در طبیعت بحث فریز شدن مطرح است که البته دقیق در مورد این موضوع و ارتباط آن با فانتوم و یا خواب موقت تحقیق نکرده ام

جدایی نسبی روح از بخش بدن مثل شش-بختک-که در اثر حمله نیروی منفی نیز امکان دارد یعنی تحت قدرت شبکه منفی قرار گرفتن نیز باعث این اتفاق می شود مسایل بازیابی و بازتوانی بدن بعد از سکته مثالهای کاربردی از این قضیه است

شاید بحث خیلی خیلی سنگین باشد اما از لحاظ نظریه ای امکان زنده کردن مردگان وجود دارد با این روش که برای بعد جهان مجاز می توان از طریق مبانی ژنتیک و شبیه سازی اقدام کرد و در زمان ارایه حیات کامل به جسم در هر زمانی با احضار روح متوفی در همان کالبد اقدام نمود موارد دیگر نسبی مثل بخشهای مصنوعی بدن با قابلیت حس یا حتی روباتهای هوشمند به عنوان کالبد به جای بخورات در احضار دور از ذهن نیست و شاید عملی هم شده باشد

با توجه به روند کلی ارایه شده طرحهای کاربردی برای بحث انسان در چند سطح بحث می شود بحث سلولی بحث اندام ها و دستگاهها و بعد بحث روح در حالت کلی منیت در وجود فرد و روح تعریف می شود از نظر ژنتیکی با توجه به مورد به دنیا آمدن عیسی و یحیی می توان در بحث ژنتیک برای افراد بالغ (بعد لقاح)بروز و بیان ژنها و مدیریت آنها را مد نظر قرار داد و اینکه ما اساسا چیزی به نام جهش ژنتیکی نداریم بلکه تغییرات هدفمند خواهیم داشت که آن را نیز این بار خودمان مدیریت می کنیم و اساسا تنها طرح عملی اینویووی ارایه شده است برای فرزندان جدید حتی انتخاب اینکه فرزند چه وجودی داشته باشد نیز از طریق اینویوو قابل طرح است مسایلی مثل دعای خواستن فرزند صالح که کاملا احاطه بر روح خواهد داشت مبین این موضوع است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۰۵
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ق.ظ

شناخت خود و خدا


خدا غیر قابل شناخت است بلکه میزان شناخت ما از خداوند همان قدری است که خودش را به آن وسیله به ما شناسانده و قوه ی شناخت را در ما قوی کرد. هیچ آیه ی قرآن برهان نیست آیه است حتی آیاتی نیز با لفظ انا آمده است تعدادی سوره کلمه ی قل را جزو آیه دارد خاص ترین سوره نیز فاتحه الکتاب یا حمد است و اینکه قرآن مبین است تدبیر در آن مجاز است  تفسیر نیز در آیات دارای تاویل و متشابه انجام می پذیرد نه همه ی آیات مابقی همان تدبیر است نه تفسیر و اصل عدم دخالت دادن پیش فرضها در خواندن قرآن است.علم عامل شناخت خود خدا نیست بلکه علم در راستای حکمت است اصل عامل شناخت امانت است و امانت بدون اشباع است  و مستی دارد.دنیای بهشت چون با مغز و اندیشه یکی است در کن فیکون است برای جلوگیری از اشباع نیاز به مستی دارد.اصلی ترین کار شناخت خدا نیست شناخت خود است.هیچ لذتی حرام نیست به جز شراب چون تطبیق صد در صد ذهن با بیرون غیرممکن است و دنیا مجاز است اما اندیشه مجاز نیست.حرمت شراب و وجود حجاب اصلش به خاطر گناه نیست بلکه حکمتش مجاز بودن جهان است.شاید برایتان جالب باشد که شیطان که مورد اصلی خطر در صورت عدم رعایت حجاب یا رمان مست بودن می باشد خود از نمازگزاران است این موضوع بعدا بحث خواهد شد.گفتیم از نظر برهان خدا غیر قابل اثبات است بلکه واجب الوجود قابل اثبات است به همین دلیل بعضی براهین مثل نظم کارکرد دو لبه دارد بحث سنگین تر اینجاست که خدا نیاز به اثبات ندارد یک نظریه خاص وجود دارد که می گوید امکان زندگی در حال وجود ندارد دقت کنید مومن نه ناراحت می شود نه می ترسد یعنی نه خاطره ی بد دارد و نه ترسی در آینده  بلکه رویا دارد.زندگی در حال امکان ندارد چون دنیای ما این قابلیت را نداردفکر بدون استفاده از رمان معنی ندارد فکر یا در آینده است یا در گذشته حال برای حس است اما موجودات شعور دارند و فکر .این ویژگی فکر برای واجب الوجود یا حال مطلق نقص است نه برتری.یک پارادوکس  در مجاز مغز تجربه حسی را حال می داند اما فکر حال و آینده دارد معاد آینده نیست بلکه حال واقعی است این تدبیر نفخ فی صور است و اینکه کفار معاد را دور می بینند اما خدا نزدیک در دید خداگونه مومنان نیز مبنی همین است این موضوع بر اساس اینکه معاد برای هرکسی بعد از خواب ابدی است صورت نمی گیرد بلکه همین خواب معمولی بیانگر مصداق موضوع است همچنین رویاهای صادقه.زندگی در مجاز با فکر حال غیر ممکن است  نوع فکر ثقلین خاص است  اما اگر شخصیت سازی ذهنی صورت بپذیرد زندگی واقعی است یعنی حال واقعی و هرفکری براساس حال است شخصیت ساخته شده ی ذهنی برمبنای کتاب یا نوشته یا هر روش دیگر از نظر ذهن واقعی تر و زنده تر از مجاز است نکته جالب اینکه ما برای زندگی مجازی بیشترین استدلال ها را می خواهیم اما برای قصه هیچ دلیلی ارایه نمی کنیم با اینکه قصه و فیلم خیلی قوی تر و واقعی ترند پس یک قصه واقعی تر از مجاز بیرون است آخرین پازل مجموعه قدرت فکر در مورد بدن مثالی کامل می شود این مورد تمام مسایل را پاسخ می دهد در مورد ازدواج مورد فوق به شدت وارد و علاوه بر طارق می شود یعنی کامل ترین ازدواج رخ خواهد داد یعنی زمانی که هردو حداقل در سطح ایمان باشند و مبانی تسلیم را نیز با خود همراه کنند آنهم همراه با هم

نکته در مورد بدن مثالی و برزخ این مورد وجود دارد که حقیقت برزخ از همین جهان قابل فهم و درک است  و اینکه  سطح فکر افراد اصل برزخیشان را می سازد در ضمن دنیا مزرعه آخرت است ایمان صرف مهم نیست ایمان منجر به عمل صالح ملاک رشد و سعادت است

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۵۴
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ق.ظ

شفا و مبانی و رویکرد عرفان حلقه


 

شِفا

آل عمران 190 همانها که خدا را در حال ایستادن و نشستن و آنگاه که بر پهلو آرمیده اند،یاد می کننند،و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند،(و می گویند)بار الها این را بیهوده نیافریده ای،منزهی تو،ما را از عذاب آتش نگاه دار.191 پروردگارا،هر که را تو(به خاطر اعمالش)به آتش افکنی،او را خوار و رسوا ساخته ای،و این چنین افراد ستمگر هیچ یاوری نیست.192 پروردگارا،ما صدای توحید را شنیدیم،که دعوت می کرد به پروردگار خود ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم،(اکنون که چنین است) پروردگارا ،گناهان ما را ببخش،و ما را با نیکان(و در مسیر آنها)بمیران!193 پروردگارا،آنچه را به وسیله پیامبران ما را وعده فرمودی،به ما مرحمت کن،و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان،زیرا تو هیچگاه از وعده خود تخلف نمی کنی.194خداوند درخواست آنها را پذیرفت من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را،خواه زن باشد یا مرد ضایع نخواهم کرد،شما همگی هم نوعید و از جنس یکدیگر.....

ابدال مردان نیک روزگارند در قرآن ابرار هم آمده است

کار خارق العاده ملاک نیست چرا که شیطان هم می تواند چون در روند شبکه منفی هم ما ایجاد توانمدیهایی داریم اما آنها مارهایند در مقابل اژدها به سالکی گفتند فلانی روی آب راه می رود گفت جغده هم راه می رود فلانی در هوا می پرد گفت زاغ هم می پرد گفتند طی الطریق است گفت شیطان هم در یک چشم بر هم زدن از شهری به شهر دیگر می رود ملاک برتری کنترل نفس است و مقاومت در برابر آن در حقیقت قدرت شمشیر دو لبه است در ابتدا آن اصل نیست معمولا با توجه به نفوذ امپریالیسم جهانی تمام فیلمهای سینمایی علل الخصوص پر هزینه ها مروج عرفان قدرت منفی اند البته عرفان قدرت خود به خود درون مایه می طلبد و حتی برای افراد با ایمان و سالک زودتر بروز می کند اینها حتی باید بیشتر مراقبت از خویش بکنند و هر فیلمی را نببینند اندیشه سبک را می طلبد در شبکه منفی قدرت بر اساس اصول دجال و نفس شیطانی دیکته می شود و وارد اذهان می شود

بحث شفاعت با توجه به توکل بر خدا توسل بر ائمه است و ارتباط یافتن با خدا برای تنظیم حالات روحانی برای دست یافتن به بهترنی حالت روحانی مورد نظر که سلامتی باشد شفا یافتن فقط در ذهن بعضی یک امر ناگهانی تلقی می شود معمولا هم دلیل نمی خواهد و یک امر غیر عقلانی و فقط حسی تلقی می شود که این موضوع درست نیست بلکه در روند علمی مراحلی پیش بینی می شود شامل اسکن شدن اولویت بندی اجرا و...درست است مواردی مثل بی ذهنی و اعتقاد قلبی به درست بودن روش و اعتقاد قلبی به مراد برای رسیدن به حق لازم است اما باید دانست توسل حکم راهنما و سپر دفاعی را بازی می کند و خودش اصل نیست.امامان معصوم و ولی حق بهترین ولی و نصیر اند در سلسله مراتب به صراحت بحث رسیدن آن به ولی عصر(عج)پیش بینی شده است پس بهترین و اصلی ترین مورد اعتقاد و التزام به اصل ولایت فقیه می باشد. در حالت کلی نیز این امر صادق است اولیا امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را برپا می دارند و زکات می پردازند توبه 71 اولیا نباید از مسیحیان و یهودیان انتخاب شوند مائده 51 در نظام جمهوری اسلامی ایران برای هر کاری پیش بینی لازم برای رشد و ارتقا انجام شده است پس مهم است که انضابط ظاهری همراه با انضباط معنوی باشد تا کارها در حالت تسلیمانه و مومنانه انجام شود تا رشدی شگرف مشاهده شود.بدین ترتیب اطاعت پذیری از اولی لامر لازم و ضروری است و با توجه به این موضوع افرادی که دارای نقش آفرینی در زمینه انضباط ظاهری و معنوی اند خود را نشان می دهند

موارد زیر ار عرفان حلقه و با بررسی کارهای آنها صورت گرفته بزرگترین مشکل این عرفان عدم آموزش روش ایجاد ارتباط با عوالم بالا و ایجاد حلقه از طریق ذکر و حفاظت در برابر شیاطین از طریق ایمان و توکل. توسل است به همین دلیل موارد بسیار زیادی این سبک عرفان دچار حوادث شد

بحث حلقه نیز یک مورد جدید نیست بعدی از آن بر می گردد به بحث مرید و مرادی در بهترین حالت مثل شمس و مولاناست ولی همیشه اینگونه نیست و بیشترش درست نیست و درست نبودن در این موضوعات یعنی خطر جدی ای که حتی روحتان را نیز تهدید می کند مورد کلمه شعور کیهانی دقیقا با همین واژگان مربوط به فلسفه یونان باستان و مورد استفاده فلاسفه گذشته نیز بوده و نوآوری نیست بلکه به نوعی امروزی کردن است که البته اگر تغییراتی داده شود یا اسامی افراد جعل نگردد این مدل کار بد نیست اما در مورد عرفان حلقه ایراداتی وجود دارد که بیشتر بحث می کنیم. و بعد دیگر آن ایجاد مقاومت در شبکه مثبت است گفتیم تمایل به شبکه منفی با ورود به شبکه مثبت افزایش می یابد واقعا افزایش می یابد یادتان باشد خیلی از امکانات شبکه مثبت در شبکه ی منفی نیز قابل دریافت است اما حیطه روش و سبک آنها متفاوت است شاید قبول نکنید اما در چشم یک فرد مومن یک مومنه بسیار زیبا جلوه می کند اما به دلیل درک فرد از مبانی ازدواج اگر یک فرد با آرایش از کنار او عبور کند خیلی تاثیر گذارتر از یک فرد در سطح تسلیم خواهد بود چرا که درک مومن از ازدواج بیشتر و تحریک پذیرتر است در اینجا ما بحث اینکه فرد مومن چقدر مقاوم شده است را نداریم بحث ایجاد حلقه دقیقا با مبانی برادری نیز متناسب است و نوعی امداد محسوب می شود گفتیم یک فرد اگر  مکاشفه کرده باشد یا در ارتباط با خداوند قرار گرفته باشد درست است که بر مبنای بی نیاز شدن طغیان می کند اما تاثیر دیدن یک فیلم منفی در او هزار برابر بیشتر از افراد دیگر است چون با توجه به تشنگی روح او امکان رفتن به سوی آب شور دریا بیشتر است بحث خواستن گو.هر از گمشدگان لب دریا همین است اگر گفتیم حجاب مصونیت است نه محدودیت نیز نوعی حلقه دفاعی نیست یا هر فیلمی را نبینید یا هر داستانی را نخوانید  همانطور که خانه یک محافظ است تا شما رابطه با همسر داشته باشید وگرنه برای رابطه فاسدانه خیابان و پارتی و کاواره ها در شبکه منفی پیش بینی شده است مسجد سنگر است یعنی همین دعا برای همنوع کردن و دستگیری از برادر کردن یعنی همین روزه گرفتن همین است یعنی مقاومت کردن روزه در بدن چشم رفتار و همه جا اتفاق می افتد و باید همه ی اعضا روزه باشد رفتار روزه باشد چرا بحث حلقه می شود همه تهاجمی می شوند کمی به خودتان بنگرید آیا در خانه ون یکاد نصب نکرده اید آیا همراه خود هیچ هرزی به گردن نمی آویزید آیا هیچ وقت در موارد ترس چهار قل نمی خوانید یا همراه خود حمل نمی کنید آیا برای برادر دینی خود دعا نمی کنید آیا از پیشنماز مسجد سوال شرعی نکرده اید آیا اینها حلقه دفاعی نیست از همه سنگین تر آیا حدیث سلسلة الذهب را نشنیده اید چرا در برابر رویکرد علمی به امور انتزاعی مقاومت می کنید اگر به شفا یافتن بیماران معتقدید به دنبال دلایل علمی نباید گشت به قول انیشتین خداوند برای کارهای خویش تاس نمی ریزد این را بفهمید

این یک بحث ساده است که همیشه برای آدمای موفق حسودیهای خطرناک پیش می آید مثلا یک جوان موفق دانشگاهی بیشتر از یک کارگر  ساده ی مغازه احتمال سیگاری شدن توسط بچه محل ها و  هم قطارهای ردیف پایین تر وجود داره و از حسودی برخاسته است شیطان براساس حسادت قابیل بر اساس حسادت و آدم زمان خوردن میوه ممنوعه بع دلیل طمع بود که فاجعه خلق کردند این صفات شیطانی در شبکه منفی وجود دارد و درون مایه آن موجود است مقاومت لازم است

برای طرح فوق نام فرادرمانی انتخاب شده است برای این کار ضرورتا توسط عرفان حلقه رعایت زمان بندی برای جلوگیری از حملات شبکه منفی آمده است شروع نیز با نظر به فرادرمانی است ترجیحا محیط آرام دراز کشیده بسته و نظر یا همان نیت فرادرمانی

4 نکته تمرکز نباشد تلقین نباشد ذکر نباشد ناباوری نباشد

مراحل شامل اسکن اولویت بندی برون ریزی و درمان است اشتیاق نیز نقش مهمی دارد

گفتیم این روش را این عرفان معرفی کرده است ما کاری به نام افراد نداریم ما روش را کار داریم و عمومی سازی و وارد کردن آن به میان جامعه  

دو نکته اساسی در این مورد در مورد عرفان حلقه مطرح است که به هیچ عنوان درباره عوالم برتر خدا و ازدواج درونی و قدرت درونی و همچنین موکل بحث ندارد و آن را حتی بعضا  کلا رد می کنند و از ترس نیز حاضر نیستند نام جن را بر زبان آورند و آن موجود غیر ارگانیک می نامند  نکته جالب اینکه در مورد فرشته نیز همین خط مشی را دارند و دیگر اینکه در مواردی اتفاقا افراد را جن زده می کنند با اینکه شیاطین جز وسوسه توانایی دیگری ندارند نداشتند و نخواهند داشت اما در شرایط خاص و به کمک انسان توانایی هایی مثل تسخیر پیدا می کنند البته این موضوع به پذیرایی طرف مقابل هم بستگی شدیدی دارد  در ضمن رهبر این فرقه به نوعی ادعای قطب بودن کرد که قابل بحث است  و اساسا پروژه عرفان بدون دین و مذهب را دنبال کرده است دقت کنید هدف ما از بیان این فرقه تبلیغ آن نبوده و نیست بلکه بر اساس رویکرد حقیقت جویانه برخورد کردیم و اتفاقا هدفمان نقد و بررسی و بیان اشکالات و نشان دادن راه صحیح است تا به دام امثال این فرقه نیفتیدنکته دیگرپیرامون این فرقه بحث مبارزه و همچنین مخالفت خواسته و ناخواسته اعضا و مسترهای این گروه با مدل عرفانی ذکر هستند که در بین اعضا و افراد مختلف و حتی با تفاوت نظر است اما به نوعی در هرکدام بروز دارد مواردی مثل مخالفت با حضور کتب مقدس در زمان شفا از جمله قرآن تابلوهای دینی خط نوشته و یا حتی مخافت با موارد ساده مثل طلسم دانستن دعایی مثل دعای شرف الشمس مواردی مثل خواستار بی فکر شدن و ورود به خلسه در این فرقه در مراحلی کمی غیرعادی و خطرناک است البته این موضوع نیز قابل بحث و رد یا قبول نیز ههست. ما چیزی به نام مرید و مرادی نداریم و در علم شفا توضیح دادیم که ملاک وصل شدن شخص به عوالم برتر است که بتواند برای خود و خانواده خویش کمک کننده و شفاگر باشد و مفهوم شفا مفهوم وسیعی است و به معنی عدم دارو و غذا خوردن نیست بلکه با دانستن حکمات مختلف بتواند بهترین هدایتگری را داشته باشد برای توضیح فوق داستانی از حضرت موسی را بیان می داریم که می گویند چون ایشان را در کوه به عبادت و اعتکاف مشغول بود طلب غذا کرد ولی از خداوند غذای آسمانی نرسید چند روز گذشت و به موسی فشار شدید آمد ندا آمد برو در بین شهر و به دنبال رزقت باش و حکمت مرا باطل نکن بدین معنی که شفا حتما به معنی عدم دریافت دارو نیست بلکه اتفاقا با دانش بهتر داروی بهتر را انتخاب کرده و شفای حقیقی را نیز فقط در دست خداوند می دانیم البته در اینکه غذای آسمانی من و سلوی بر غذای معمولی ای مثل عدس برتری دارد نیز شکی نیست و ما طالب من و سلوی هستیم نه فقط زمینی در ضمن دقت کنید تاکید می کنیم اصل بر این است که پزشک خود باشید و این پزشک خود بودن در حقیقت یافتن بهترین راهکارهای درمانی را نیز شامل می شود در جزوات روش اتصال به حقیقت یعنی وجود خود و یافتن خدا در خود و بحث ایمان و نماز و قرآن مطرح شد تا به دام اشتباه نروید در آخر شعر زیر حقیقت مطلب است و برای تمام موارد دیگر از جمله مکاشفه و ازدواج حقیقی و مسایل دیگر نیز گویا و واضح است

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد      وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است       طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

 

 


ضمیمه:

گفت‌وگوی کیهان با حجت‌الاسلام انهاری، مدیر انجمن نجات از حلقه

آموزه‌های عرفان حلقه در تناقض آشکار با محکمات قرآنی است


در بخش نخست گفت وگو با حجت الاسلام محمدرضا انهاری، مدیر انجمن نجات از حلقه به تاریخچه و رو شهای به اصطلاح درمانگری عرفان انحرافی حلقه پرداختیم. اینک در بخش دوم این گفت وگو شیوه های جذب و تبلیغات این فرقه و ادعاها و انحرافات سرکرده آن در زمینه معارف و آموزه های دینی مورد نقد و تحلیل قرار  می گیرد...

علیزاده طباطبائی وکیل رئیس فرقه در مصاحبه با شبکه های بیگانه مدعی شد مراجع از حکم شان درباره این فرقه برگشته اند و رسانه هایی مثل شرق و سایت جماران و... این ادعا را پوشش دادند. وی مراجع را به بی اطلاعی درباره نظرات فرقه متهم کرد. در حالی که مثلا بیانیه آیت الله مکارم بر اساس نقد شخصی این مرجع عالی قدر بر آراء فرقه بود....

در کلا سهای عرفان حلقه به کرّات جن گیری و برو نریزی می کنند و در این حالت فرد بیخود و جن زده می شود. بارها آسیب دیده ها میگفتند ما در کلاس می دیدیم که یک زن برو نریزی می کرد، سه تا مرد می افتادند و او را می گرفتند تابرو نریزی کند...

طاهری سواد قرآنی ندارد، می گوید من قرآن را یک بار کامل نخواندم، اصلا مطالعات دینی ندارم. درسایت نجات از حلقه فیلم هایش را به عنوان مرجع گذاشتیم که دوستان دانلود و استفاده کنند. آنجا می بینند خود رئیس این فرقه وقتی ادعای چنین چیزی دارد، چطور می تواند بیاید ادعا کند که من قرآن را کشف رمز می کنم؟...

سرکرده این عرفان انحرافی از یک طرف می گوید تا عاشق خدا نشدید، نمی توانید نماز بخوانید. از طرف دیگر می گوید چون ما محدود هستیم، نمی توانیم به نامحدود تسلط و احاطه پیدا کنیم. پس نمی توانیم عاشق خدا شویم، پس نمی توانیم نماز بخوانیم. یعنی این جوری نماز را میزند. نماز این طور از ذهن مردم پاک می شود...

http://kayhan.ir/fa/news/62336


کانال رسمی روزنامه کیهان در تلگرام

@kayhan_news




هشدار! «عنکبوتان دنیادار»

خبرگزاری فارس: «مواظب باشید در دام عنکبوت‌های دنیادار دکان‌دار نیافتید. این روزها دکان‌دارهایی به اسم معنویت ادعا می‌کنند امام(عج) را دیده‌اند که هیچ واقعیت ندارد. حواستان باشد که اسیر آن‌ها نشوید.» به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،...

خبرگزاری فارس: «مواظب باشید در دام عنکبوت‌های دنیادار دکان‌دار نیافتید. این روزها دکان‌دارهایی به اسم معنویت ادعا می‌کنند امام(عج) را دیده‌اند که هیچ واقعیت ندارد. حواستان باشد که اسیر آن‌ها نشوید.»


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، این جملات را رهبر معظم انقلاب اسلامی اردیبهشت امسال در جمع دانشجویان بسیجی بیان فرمودند.
تلاش‌ دستگاه‌های مختلف برای شناسایی و دستگیری افراد و گروه‌هایی که با سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم، ادعای خدایی، پیامبری، مهدویت، ملاقات با امام زمان(عج)، داشتن علم غیب، انرژی‌های مافوق انسانی، شفابخشی، چشم برزخی و از این دست موارد می‌کنند، به ویژه در سال‌های اخیر همیشه استمرار داشته است؛ با این حال به نظر می‌رسد، در زمینه هماهنگی دستگاه‌های مختلف و رفع کمبودهای قانونی در این زمینه، نیاز به تلاش‌های بیش‌تری احساس می‌شود.

# نمونه‌هایی از ادعاهای مدعیان دروغین

مدعیان دروغین هر کدام ادعاهایی را مطرح و می‌کنند به این حقه دیگران را فریب می‌دهند و به جذب مرید می‌پردازند؛ ادعاهایی چون: دیدن و یا ارتباط با ائمه اطهار(ع)، ارتباط با عوالم غیب و ملکوت، داشتن رسالت و مأموریت، مهدویت و تعیین تاریخ ظهور، پیامبری و نبوت، دانستن شعور کیهانی، علوم باطنی و داشتن انرژی‌های عوالم هستی، طالع‌بینی و ستاره‌شناسی، رفع حاجات و مشکلات دیگران با دادن طلسمات، داشتن موکل، همزاد و جن، داشتن عقل کل، علم لدنی و نفس گرم، خواندن درون دیگران از طریق رؤیابینی، طالع‌بینی و فال، تأثیر داشتن اذکار و اورادی (غیر مأثوره) که با روش‌های مخصوص به دیگران می‌دهند، پیش‌گویی، آینده‌نگری و اتفاق افتادن حوادث طبیعی( زلزله، طوفان "سونامی" و ...)، شفا دادن از طریق گفتار، لمس کردن و انرژی درمانی، ادعای داشتن مقامات آسمانی، باخبر بودن از ذخایر زیر زمینی(طلا ،زیرخاکی و ...)، داشتن روش‌های تربیتی و اخلاقی و هنرهای زیستن، آشنایی با خواص مواد و اشیا (سنگ‌ها، گل و گیاه و ...) و داشتن خواص حروف و اعداد و علوم غریبه.
قابل توجه است که اغلب افرادی که فریفته این مدعیان می‌شوند، زنان و دختران جوان هستند و اکثر مردان مدعی نیز به فساد اخلاقی آلوده‌اند.

# زنان مدعی

بعضی از مدعیان دروغین را زنان تشکیل می‌دهد. مثلا فردی به نام "ف.آ" که برای سخنرانی‌های مذهبی به منازل مختلف تهران دعوت می‌شد، ادعا کرده بود که نعوذ بالله "امام زمان(عج)" راننده شخصی‌اش است و هر کسی که می‌خواهد حوائجش برآورده شود می‌تواند به او مراجعه کند و مبلغی را به او بدهد. جالب توجه است که این فرد توانسته بود زنان بسیاری را فریب دهد و مریدانی گرد خود جمع کند. این مریدان به نام این مدعی کتاب‌هایی را درباره امام زمان(عج) منتشر کرده بودند.
یا فردی با اضافه کردن رقص سماع به نماز، "نماز امام زمان" را ابداع کرده و مدعی شده بود تکیه کلام امام را می‌داند.
زنی نیز که در یک روستا زندگی می‌کرد مدعی شده بود که روی یک گاو و یک گوساله‌اش کلمات "الله" و "محمد" حک شده است و این گاو گوساله مقدس هستند. مردم آن روستا و روستاهای اطراف با تجمع در مقابل خانه این زن، خواهان روا شدن حاجات خود از سوی این گاو و گوساله بودند.
همچنین "م.و" که از هلند به ایران آمده بود، مدعی شده بود که پیغمبر فرقه اسماعیلیه است. او احکام حرام را حلال و تمامی احکام حلال را حرام اعلام کرده بود.
بعضی از زنان با روش‌های ابداعی «دعا درمانی» و «انرژی اذکار» از مردم اخاذی می‌کنند. مثلا «م.ل» با برگزاری دوره‌های شش جلسه‌ای انرژی اذکار از هر مرید خود 150 هزار تومان دریافت می‌کرد. البته بعضی از ارقامی که مدعیان اخاذی می‌کنند آن‌قدر بالا است، که این مبلغ زیاد به چشم نمی‌آید. مثلا زنی برای گذراندن یک شب در کنار «ا.ر»، مردی که ادعاهای دروغینی را مطرح کرده بود، 300 میلیون تومان به وی پرداخت کرده بود، تا روح الهی در او دمیده شود!
همچنین زنی با نام «ف.ر» از طریق روش «انرژی اشیاء» به فریفتن افراد می‌پرداخته است. وی علاوه بر توهین به مقدسات دینی در سخنرانی‌های خود، مریدانش را به خواندن فارسی نماز و قرآن سفارش می‌کرد.
زنی نیز به نام «ب.د» مدعی شده بود که یار ششم امام زمان است. این زن به شیوه‌های مختلف به اخاذی از مردم می‌پرداخته است. برای نمونه یک خانم پزشک جوان فریفته این زن مدعی شده بود و 77 میلیون تومان در این راه باخته بود. این فرد تحصیل‌کرده ولی فریب‌خورده، در اظهارات خود به مراجع مسئول گفته بود که برای فراهم کردن این مبلغ 10 میلیون تومان وام گرفته بود!

# مدعیان پیامبری

بعضی از «عنکبوتان دنیادار» مدعی پیامبری هستند. این افراد که قریب به اتفاق بی‌سوادند با دست بردن در دین اسلام، مدعی‌اند که بشارت‌دهنده دین تازه‌ای هستند. مثلا «عباس ن.» که اصالتا عراقی است در غرب کشور کعبه‌ای بنا نهاده و مریدان خود را به آن فرا خوانده بود.
وی اعتقاد داشت که نباید «مرگ بر اسراییل» را بر زبان جاری کرد. زیرا بنی‌اسراییل پدران ما هستند و مگر می‌شود به پدران‌مان فحش داد. این اعتقاد وی، گمانه‌زنی‌ها را در ارتباط با این‌که بعضی از جریانات منحرف از لابی‌های صهیونیستی سرچشمه می‌گیرند، قوت می‌دهد.
بعضی از این پیامبران دروغین، وضو و نماز جدیدی را ابداع کرده‌اند. مثلا سوره توحید را در نماز بدون «قل» می‌خوانند و این‌گونه توجیه می‌کنند که در نماز خطاب ما خداوند است و نباید به خداوند دستور داد!
این پیامبران نیز از اتهام اخاذی مبرا نیستند. به عنوان نمونه یکی از این مدعیان متهم به یک فقره 800 میلیونی کلاه‌برداری است.

# مدعیان تحصیل‌کرده‌

بخش دیگری از مدعیان دروغین، کسانی هستند که از تحصیلات عالی برخودارند و بعضا مدتی را نیز در حوزه‌های علمیه گذرانده‌اند و لباس روحانیت بر تن داشته‌اند. این افراد با بحث‌ و گفت‌وگوهای طولانی با اشخاص به فریفتن و جذب آنان می‌پردازند و اغلب مریدان این افراد مدعی را تحصیل‌کرده‌ها تشکیل می‌دهند. بعضی از این مدعیان میان شیعه و سنی اختلاف می‌افکنند و مریدان خود را به ازدواج‌های تشکیلاتی ترغیب می‌کنند.

# انرژی‌درمانی

مدعیان انرژی‌درمانی خیل عظیمی از درماندگان و به ویژه بیماران را به خود جلب می‌کنند. بعضی از این مدعیان با هیپنوتیزم افراد، نیات شوم خود را عملی می‌کنند. به گونه‌ای که فریب‌خوردگی مریدان را به جایی می‌رسانند که آنان را «خدا» می‌خوانند.
این مدعیان نیز اخاذی مالی، یکی از مهم‌ترین هدف‌هایشان است. برای نمونه دارایی «ا.ر»، یکی از مدعیان انرژی‌درمانی، طبق آخرین تحقیقات 4 میلیارد تومان است.
البته مراجع تقلید درباره انرژی درمانی نظراتی دارند و آن را اگر موجب سوءاستفاده از مقدسات دینی می‌شود حرام دانسته‌اند.

# روش‌های اعمال نفوذ مدعیان دروغین

به نظر می‌رسد هر کدام از مدعیان با روش‌هایی خاص برای پیشرد اهداف خود تلاش کرده‌ و می‌کنند. نشان کردن و جذب افراد ساده‌دل و زودباور، گفتن دروغ‌های بزرگ برای جذب تک‌تک مریدان به طور جداگانه، اخاذی پنهان از مریدان، پنهان‌کاری در روابط خود با مریدان، صدور فتوی و دستورات فقهی برای مریدان بدون ارجاع دادن ایشان به مراجع عظام تقلید و وادار کردن مریدان به انجام روش‌های خرافی و غیر اخلاقی، از جمله این روش‌ها است.
همچنین بعضی از این مدعیان دروغین از روش‌های تعبیر خواب‌های مریدان به نحو غیر اصولی، تفسیر به رأی و تأویل آیات و احادیث برای مریدان، تکفیر اشخاصی که با عقاید آنها مخالفت می‌کنند، ارائه جزوات حاوی دستور‌العمل‌های خاص و اختلاف‌افکن، مسافرت به صورت اردویی برای تحت تأثیر قرار دادن مریدان و برای انتخاب زوج معرفتی، تعیین وظیفه و دادن مأموریت به مریدان، نفوذ دادن مریدان و جمع‌آوری اخبار و اطلاعات از مراکز مورد نظر، نامه‌نگاری به برخی مراکز موجه برای اثبات حقانیت خود، تلاش برای جدا کردن همسران و متلاشی کردن بنیان خانواده‌ها و دستور طلاق و یا ازدواج‌های تشکیلاتی، برای رسیدن به مقصود خود استفاده می‌کنند.

# مدعیان دروغین طریقت‌های عرفانی

بخشی از «عنکبوتان دنیادار» کسانی‌اند که مدعی طریقت‌های عرفانی هستند. طریقت‌های روان‌شناختی و روانکاوی و ورود به حیطه علوم باطنی اکنون یکی از روش‌های مطلوب و گرایش‌های موجود در جامعه به شمار می‌آید، مانند طریقت یوگا که اساسا خاستگاه هندی دارد. در این تفکر با نگرش عرفانی و مراقبه و ...آرامش جان رهروان مد نظر قرار می‌گیرد، به طوری‌که رسیدن به موجودی خیالی و خلسه در این مقام، بهترین روش‌ به حساب می‌آید و گاه با فنون هیپنوتیزم آمیخته شده و آنگاه به مسائل غیر اخلاقی، شیادی و ... کشیده می‌شود.
مدعیان این طریقت‌های عرفانی از طریق پایگاه‌های اینترنتی، به آموزش‌ تفکرات خود می‌پردازند و از این طریق مریدان خود را به تجمع در مکان‌های مختلف برای تشکیل جلسات روان‌شناختی و رسیدن به آرامش جمعی دعوت می‌کنند.

# عوامل روی آوردن جوانان به فرقه‌های عرفانی

کارشناسان عواملی چون: رشد مهاجرت‌ها، سفرها و ارتباطات مختلف در قالب گروه‌‌های فرهنگی و هنری، تبلیغات بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای، رشد وبلاگ‌ها و چت‌روم‌ها با موضوعات فوق، عدم اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی به موقع و مناسب از سوی کارشناسان فرهنگی، چهره‌ شدن عوامل مدعی و فرقه‌گرا به عنوان شخصیت‌های عرفانی و مقام‌های معنوی قائل شدن تا حد الوهیت برای آنها، ورود ادبیات مهاجر در قالب ترجمه کتاب‌های وارداتی، انتشار و دسترسی آسان به کتاب‌ها و موضوعاتی با مضامین عرفانی و عدم نظارت صحیح بر این جریانات فکری و انتشار نشریاتی با موضوعات ذکرشده به وسیله عوامل مدعی و فرقه‌گرا، را دلایل روی آوردن جوانان به فرقه‌های عرفانی منحرف می‌دانند.
بدیهی است که بازشناسی فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی و ارایه آن در قالب‌های جذاب می‌تواند اولین قدم برای جلوگیری از این پدیده منحط باشد.

# جهل، بیماری روانی، سودجویی مالی یا شهوات جنسی؟

وقتی نگاه کلی به پدیده «عنکبوتان دنیادار» بیندازیم، در خواهیم یافت که شناخت عوامل پدیدآورنده این موضوع نیازمند تحقیقات گسترده و عمیق است، که در نظر داریم در گزارش‌ها و گفت‌وگوهایی به آن بپردازیم.
بی‌شک جهل، یکی از عوامل مهم در این میان است؛ منظور از جهل صرفا نداشتن سواد خواندن و نوشتن نیست، بلکه نداشتن معرفت دینی است؛ مدعیان تحصیل‌کرده گواه این موضوع هستند.
همچنین قبل از صدور هر گونه حکمی درباره این مدعیان، در وهله اول باید از سلامت روانی این افراد اطمینان حاصل کرد، زیرا برخی از رفتارهای آنان این موضوع را القاء می‌کند که آنان بیمارند.
اخاذی‌های بی‌شمار و فساد اخلاقی، که فصل مشترک و غایی اغلب این مدعیان دروغین است، این مسئله را پیش می‌کشد که سودجویی مالی و شهوات جنسی چه نقش تعیین‌کننده‌ای در بیان ادعاهای دروغین دارد.
با این حال تکلیف یک انسان مؤمن که در معرض این تهدیدات زندگی می‌کند چیست و چگونه می‌تواند ایمان خود را منزه نگاه‌ دارد؟ به نظر می‌رسد پیشه کردن «تقوا» تنها راه ممکن است.
انتهای پیام/ش




⚡️علایم سحر و جن زدگی⚡️

🔸  جنون یا دیوانگی ،که خود لفظ جنون به معنای جن زدگی می باشد که خود دو گونه است قسمتی با اختلالات مغزی ارتباط دارد که از لحاظ پزشکی قابل بررسی می باشد و گونه ای دیگر از آن،طوری است که پزشک از تشخیص آن عاجز بوده و هیچ گونه اختلالات را تشخیص نمی دهددرحالی که شیاطین مسبب آن هستند.
🔸 جدا شدن مرد و زن از همدیگر :که به طور ناخوداگاه مردنسبت به زن و یا برعکس  زن  نسبت به مرد بدون هیچ سبب واضحی احساس تنفر شدیدی می کند به طوریکه حتی نمی تواند به صورت همسرش نگاه کند.
🔸صرع ( بیهوش شدن ) 
🔸میگرن وسردرد های شدید
🔸تمایل نداشتن مرد و یا زن به ازدواج 
🔸مشکلا ت جنسی
 الف ) ناتوانی جنسی در هنگام همبسترشدن 
ب) پیدا کردن میل جنسی شدید 
ج ) انزال سریع منی در هنگام نزدیکی بطوریکه نتواند مقاربت را انجام دهد
د) خونریزی زن در هنگام همبسترشدن
🔸 نازا شدن و یا سقط جنین در چند ماهگی
🔸تنفر شدید و بدون سبب واضح از پدر یا مادر و یا دوست و غیره ویا برعکس 

🔸حب شدید مرد به زن و برعکس، که باعث مشکلات در زندگی شود.
🔸 احساس اینکه شخصی مدام با او حرف می زند و یا اینکه بطور غیر طبیعی کسی او را واداربه کار ی می کند.
🔸  از کار افتادن قسمتی از اعضای بدن بدون سببی واضح وپیدا نکردن علت آن از لحاظ پزشکی وغیره
🔸بیزارو یا تنبل  بودن نسبت به نماز و یا قرآن و عبادات
🔸 کند ذهنی
🔸غش و بیهوش شدن
🔸 تنبلی و احساس گرفتگی وخستگی بدن
 🔸درد در قسمتی از اعضای بدن و یا منتقل شدن ان به قسمتی دیگر
🔸علاقه پیدا کردن به ماندن در  مکانهای خالی و یا کثیف مثل حمام و دستشویی
🔸احساس به اینکه شخصی در درون اورا به کاری بد وا می دارد و تشکیک در فکر و عقیده
🔸 اضطراب و دلهره
🔸دیدن خوابهای وحشتناک وکابوس
🔸 دیدن حیوانات مثل گربه و سگ و تکرار شدن آن
🔸  راه رفتن در خواب
🔸 سقوط از مکانهای بلند درخواب
خود را در قبرستان و مکانهای کثیف یا وحشتناک دیدن درخواب
🔸 دیدن شکلها و یا اشباح غریب درخواب
🔸خود را در کنارمردگان دیدن و تکرار آن درخواب
درخواب شخصی  او را می خواهد بکشد.ویا اذیت کند
✳️نکته:اگر کسانی بعضی از این حالات را دارند امکان دلیل غیر از جن زدگی هم وجود داد وصرفا جن زدگی نیست✳️

💫فرمایشات حاج اقا صاحب الامری
🔹ادامه دارد...
____________________________

موسسه طب اسلامی امام رضا علیه السلام





@TebbeEmamReza

🔹علل دخالت اجنه در زندگی انسان🔹

چنانچه در قرآن نیز بیان شده است "جن ها" موجوداتی شبیه انسانها هستند که دیده نمی شوند اما آنها انسانها را می بینند. آنها زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی دارند، تشکیل خانواده می دهند، زندگیشان در این دنیا مثل انسان با تولد شروع و با مرگ پایان می یابد، بر روی همین زمین زندگی می کنند و انسانها آنها را نمی بینند و آنها را احساس نمی کنند.

جن ها به طور معمول و عادی در زندگی انسانها هیچ نوع دخالت و تصرفی نمی کنند، ولی در بعضی از حالات عده ایی از جن ها در زندگی گروهی از انسانها دخالت می کنند که این نوع تاثیر و دخالت دارای انواعی می باشد که در ادامه انواع، اسباب و نشانه های انسان جن زده را بیان می کنیم و نیاز به ذکر است که جن زدگی با سحر و جادو تفاوت دارد.


🔻علل دخالت جن 🔻

جن ها به دلایلی در زندگی انسان ها دخالت می کنند و اسباب مشکلات را فراهم می کنند:

🔸1ـ  انتقام
چنانکه گفتیم انسان ها، جن ها را نمی بینند، اما آنها ما را می بینند و به همین خاطر ممکن است انسانها ناخواسته به بعضی از جن ها یا اعضای خانواده آنها آسیبی وارد کنند، مثلا پا روی آنها بگذارند و یا ... که در این صورت جن به خاطر انتقام در زندگی این شخص دخالت می کند و اسباب مشکلات را فراهم می کند.

🔸2ـ عشق و عاشق شدن

 جن ها هم مانند انسان ها متشکل از دو جنس نر و ماده هستند که به همین علت ممکن است جن عاشق انسانی شود و وارد بدن وی شود که در پی ورود جن به بدن انسان مشکلاتی پدید می آید.
🔸3ـ  شرارت جن

جن ها همچون انسان ها دارای ادیان و عقاید مختلفی هستند و ممکن است مسلمان، مسیحی، یهودی و یا ... باشند و طبعا بعضی از آنها بد و بعضی خوب هستند. جن های شرور و بد ممکن است بدون هیچ دلیلی وارد زندگی انسان ها شده و زندگی آنها را مختل کرده و مشکلات متفاوتی را بوجود می اورد
🔸4_وارد شدن در منازل وحریم انها
درروایاتی داریم که وارد فلان سرزمینها نشوید که مسکن اجنه است.
🔸5_کسی انها را وادار کند
مانند ساحر ویا تسخییر وغیره که از اجنه استفاده میکنند
🔸6_آزار دادن انها
مثل ریختن اب داغ بدون بسم الله ویا ادرار کردن در سوراخ ها ومنازل انها

_____________________________

✳️معتبرترین کانال طب اسلامی✳️
موسسه طب اسلامی امام رضا علیه السلام
____________________________
@TebbeEmamReza___________________________

لازم بود ذکر شود در نود و نه درصد موارد حتی مشکوک و مشخص ظاهری به جن زدگی اصلا جن زدگی در کار نیست و مشکلات خیلی خیلی ساده مثل ضعف بدنی یا حتی شاید امواج مضر مثل استفاده زیاد از اینترنت همراه مشکل ساز است .چه برسد به موارد مشترک به همین خاطر وسواس زیادی هم نداشته باشید و مطالب من باب آموزش و اتمام و اکمال مطلب آورده شده است نه تغییر سبک زندگی و ایجاد وسواس فکری که خود این جور وسواس ها کار شیاطین است و نباید دچارش شد.حتی در حالت ایدیوپاتیک و ناشناخته هم بسیاری از بیماری ها منشا ماورایی ندارند و نباید خیلی سمت موضوعات خاص علل الخصوص احتمال جن زدگی رفت.و در این خصوص زندگی خود را بازیچه نکنید و فرد مشاور باید آشنا به علوم الهی و حوزوی  و کاملا متعهد و علمی باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ

کلش


 این بازی توسط شرکت سوپر سل عرضه شد اما بر خلاف تصور ایده ی اولیه آن در فنلاند شکل نگرفت بلکه توسط دو روانشناس در آلمان با دو برنامه نویس دیگر بود که برنامه در سوپرسل پیگیری تکمیل و عرضه شد نکات مشترک یهود و فراماسونری مشهود است وجود دیوار مصداق آیه نبرد از پشت دیوار یهود است یا طبق اصل مشترک ادیان الهی که البته خداوند در قرآن با نظر فرشتگان در مورد خونریز و فسادانگیزی انسان را باطل می داند اما اساس بازی کشاورزی نیست بلکه جنگ است مورد وجود یک زن و یک مرد بر اساس عهدین است و شروع هر ماجرا را سبب می شود و بیشتر بر اساس مسایل سیستم جهانی نوعی مالکیت محسوب می شود در نوع جنگ برای زن و برای مرد تفاوت قایل شده است و این وجه برتری بازی محسوب می شود ویزارد دقیقا ترکیب زن با مرد است با قدرتی بالاتر و این نشانه فهم بازی سازان از مسایل علوم غریبه است که در بخشهای دیگری نیز بروز داشته مثل چرخش برج جادوگر که این چرخش در چندین بازی دیگر از شرکتهای مختلف دیده شده یا بحث نوع دونات کردن نیروها که دادن نیرو از پایین و گرفتن آن از بالاست در مکتب چوکوک سویی اشاره شده بود در بازی برای والبرکر هیچ حس ترحمی نخواهید داشت چون از قبل مرده است طراحی اسم شرکت و زمین بازی مربع است و در زمین بازی طراحی نمادهای فراماسونری در گوشه و مرکز به چشم می خورد همچون دیگر مسایل فراموسنری بحث اعداد مقدس در این بازی به شدت حس می شود که البته از مکاتب گوناگون استفاده شده است برخلاف تصور عدد دوازده فقط عدد مقدس شیعه امامیه و مسلمانان برای ظهور امام زمان (عج) نیست بلکه تعداد خدایان روم باستان و خدایان یونان باستان تعداد اصلی ترینشان دوازده تا است که البته متفاوت اند تعداد مجموع معدن طلا و جمع کننده اکسیر دوازده و مجموع ارتقا هر کدام دوازده تا است ارتقا هر کدام از قهرمان ها نیز چهل تا است که این عدد در بحث کوه طور و  اضافه شدن ده به سی شکل می گیرد خداکثر تعداد ارچر های برج تیرانداز نیز سه می باشد که این عدد در مسایل زنا شویی خاص جلوه گر است این عدد بهترین تعداد همسر در بحث ازدواج درونی برای رعایت حدود ازدواج است که توانایی کنترل راحت تر است  که  البته بحث جدایی دارد ولی در بازی این مورد هم رعایت شده است مورد بعدی هیلر یا فرشته است که کاملا با مورد قرآنی ضدیت دارد چرا که اصلا جنسیت با تعریف آنچه می پنداریم در فرشته وجود ندارد اما در بازی اناث بودن آن است که براساس عهدین است مورد خاص دیگر پکا آ می باشد که به نوعی حیات بخشیده شده است و روحی در یک بدن فلزی است مورد گولم بر اساس فرشته های تبعیدی همراه آدم به زمین اند که به نوعی گناه کارند و سنگ شدند و تا فدا کردن جانشان برای پیامبر پاک نمی شوند در فیلم نوح این مورد آمده مورد تفکیک به دو گولم کوچک از بعضی موارد اسلامی برداشته شده که قایلند اگر جنی کشته شد به دو یا چند جن دیگر تبدیل می شود این در مورد لاوا هم صادق است جالب اینکه ذات آتشین در لاوا مشهود است هوک نیز هم سیاه است هم خوک سوار شاید درست نباشد اما هر دو براساس اسلام است چون سیاه وارد بهشت نمی شود و قبلش سفید می شود و این نژاد پرستی نیست و بر اساس علوم غریبه و فلسفه سفید چهره بودن در بهشت می توان بحث کرد مورد دیگر خوک است که نجس است ویچ یا جادوگر زن مثل ویزارد نیست و به خاطر استفاده از جادوی سیاه تغییر کرده توانایی اوزنده کردن مردگان است دقت کنید شاید جزو تنها مکاتب معقتد به زنده شدن مردگان قبل از قیامت فقط شیعه باشد چون تناسخ موجود در مکتب هندی خود فرد نیست بلکه روح در بدن یا شکلی یا جسمی دیگر می رود البته این اعتقاد در شیعه و مکاتب دیگر اسلامی با هم تفاوت دارد مثلا کیسانیه یا شیعه امامیه دو تز مختلف دارند ولی طرح کلی زنده شدن در شیعه است و به این شکل خاص در مکاتب دیگر نداریم و در شیعه رجعت خوانده می شود و دعای عهد برای آن است اما در بازی این زنده شده ها اسکلت و به نوعی مردگان متحرک اند و شاید نوعی زامبی بتوان تصور کرد در مورد موارد دیگر نثل اسپل ها نیز جای بحث داریم مثلا چرا اسپل بابانویل و هدیه کریسمس باید جنگ افزار باید این با لا اله الا الله گفتن تکفیری های داعش عملا فرقی ندارد و موارد دیگر.قهرمان ها نیز با نیروی سیاه ارتقا می یابند و بازی عملا نا محدود است و زمان زیادی را می گیرد این بازی در جهان تعداد خیلی زیادی بازیکن آنلاین دارد از سی میلیون تا یک میلیارد در خبرگذاری ها دیده شد اما طبق موثق ترین شان در ایران پنج و نیم میلیون بازیکن احتمالا فعال دارد و سرورهای جهانی  در کشورهای مختلف دارد و پردرآمدترین بازی های جهانی است  تعداد کشورهای دارای بازیکن نشان از نفوذ بالا و منطق صحیح بازی در نفوذ دارداین بازی در گوگل پلی ثبت شده و بخشی از سهام آن توسط گوگل خریداری شده است و بازی دارای اکانت گوگل و فیسبوک است نسخه مدرن بازی کلش آف زامبی است اصل بازی به پنج بازی اجازه نوعی کپی برداری و الهام داد اما این بازی موفق ترین آنها بود و بسیاری از مشکلات بازی مثل بحث زمان ارتقا حرف زدن با حریف بحث تخیل و بحث ترس را در خود وارد کرد و از قهرمانهای قومی تمام ملتها سعی شده استفاده شود در نسخه 1.8 اشکال نام قهرمانهای مارول از این شرکت گرفته شد که در نام گذاری قهرمانهای غربی تجدید نظر شد این بازی پویاتر بود و برای دفاع نیز امتیاز قایل شد این بازی برای تک تک قهرمان ها حرف دارد و از اقوام مختلف برداشته شده است در این بخش بازی نسخه مدرن براساس جنگ ستارگان در بخش مثبت یا نیروهای خیر و نیروهای شر براساس زامبی است بخش تسخیر زامبی ها در زمین بازی نوعی خلاقیت بازی ساز محسوب می شود در اینجا پکا آ ربات است اما واژه مستر واژه خاصی محسوب می شود و وجه بین الملی امروزی دارد در مورد هیلر نیز به طور کامل بحث ارسال موج برای سلامتی در بازی لحاظ شده است

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۲
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ

شُرور


نوع تشخیص و طبقه بندی خیر و شر در مورد شیطان کاملا متفاوت است شیطان مخلصین روز موعود و درک توحید تا حد عزت خداوند را می شناسد و اولین دعای قرآن از لحاظ بعد زمانی برای وی است طبق حدیث عالم ترین موجود پس از امام هر عصر شیطان است شیطان با وجود نظریه های خیر و شر مورد قبول و توافق به طور کامل شناخته نمی شود بلکه کمی پیچیده تر است با نظریه سرد و گرم و قدرت نور شناخته نمی شود چون شیطان نمازش را می خواند با نظریه طبیعی بود و ماهیت علمی نیز مورد قبول نیست چون او حارث بوده و دارای تاریخچه ی قبل و بعد از خلقت آدم به طور کاملا متفاوتی است از لحلظ نظریه نسبی بودن شر و خیر نیز قابل توجیه نیست چون گمراه کننده اجنه نیز می باشد و فقط دشمن انسان نیست و شیاطین هم از جنس انسان اند هم آدم قرآن نیز دو مورد در مورد عدم هدایت دارد مغضوبین و ضالین که عذابهای الهی هر مورد از نظر طرح کلی با هم متفاوت است در مورد عذابها اول از همه باید توجه داشت که اصحاب اعراف و به نوعی بی طرف در همه ی موارد عذاب تقریبا وجود دارند عذاب الهی از قبل آگاهی وجود دارد و حتی مرحله مرحله وارد می شده است تا امکان توبه باشد مثل قوم عاد یا در مورد قوم یونس یا مورد قوم فرعون که اگر علم کامل الهی در مورد خشکسالی داشتند نجات پیدا می کردند که علم تعبیر خواب را یوسف داشت و خود مدیریت را نیز برعهده گرفت یا در مورد نوح کشتی وی نجات برای همگان بود نه فقط مومنین اما حتی در آخرین لحظه نیز لجاجت در میان قومش بود حتی پسرش. ضالین شیطان و جهود اند خودشان عذاب یکدیگرند و قلبشان سختتر از سنگ است پس نظریه کامل نظریه همان نعمت الله قرآن است و به نوعی عشق الهی الهی.جهود نعمت الله را تبدیل کرند یعنی شناختند و تبدیلش کردند در ادامه قرآن به پیامبر کشی آنها بدون هیچ دلیلی نیز اشاره می کند در قرآن بحث قتل فرشتگان و دشمنی با روح القدس -جبرییل-نیز آمده است که دشمنی با خداوند است

 در ضمن در جمله امام خمینی(ره)می فرمایند بدون تهذیب نفس علم توحید هم به درد نمی خورد.به نظر این جمله کاملا مصداق توضیح رویه شیطان شناسی باشد علامه حسن زاده نیز در بحث مثلث سه رکن مهم اساسی حیات علاوه بر قوه غریزه شهوت و غضب و قوه عاقله بحث محبت را وارد می کند و اهمیت آن از دو مورد بیشتر است و مهمتر است

البته یک بحث هم داریم بحث تفاوت اجازه و رضایت که هم در خیر و هم در شر بحث می شود

دو داستان خاص در مورد شیطان داریم یکی بحث احادیث موثق به موعظه های شیطان تا قبل توبه وی از موعظه ی انسان و پیامبران مثل موعظه سه صفت بد شامل کبر شیطان و حسد قارون و طمع آدم بعد از طوفان نوح به نوح البته بعدا شیطان قسمش را تکمیل کرد و شامل موعظه هم کرد این یعنی اینکه شاید شیطان وجه خوب هم داشته باشد اما ذاتش بد است این در مورد خطا یا در این مورد اشتباه برادران دینی نیز به طور عکس ذات شیطان صادق است البته بحث بحث چشم پوشی نیست و اعمال به نیات است اما مقوله ذات و حب و بغض و پایبندی به عهد غیر قابل چشم پوشی است و این مهمتر است مورد دیگر در داستانی با حضرت عیسی(ع) است که شیطان به وی می گوید بگو لا اله الا الله حضرت سر باز می زند شیطان علت را می پرسد حضرت فرمودند چون تو می گویی من نمی گویم دقیقا همچنین موردی امام خمینی در مورد آمریکا دارند و از نظر رهبری آمریکا از شیطان بدتر است چون شیطان فقط و فقط وسوسه می کند و نه هیچ کار دیگر پاورقی اینکه مورد جن زدگی مورد خاص مشترک است بین بشر و جن یعنی یا از طرف بشری مامور شده و توانایی کسب کرده یا خود احضار کننده دچارش می شود دور از بحث نشویم اینکه استکبار از شیطان بدتر است در بیان رهبری مشخص است و یادمان هم نرود اگر تمام عالم علیه ما باشد اما ما طرف خدا باشیم خدا گره گشایی می کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۱
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ق.ظ

بحث شرک


طبق مبانی مطرحه در قرآن برای شناخت خداوند اولین طرح خواندن است از نظر بحث داستانی و زمان بندی هم اینکه بحث شناخت امانت و شیطان اولین مبانی در توحید اند و اینکه ما قرار نیست خدا را بشناسیم بلکه در حد نیاز او خودش را به ما می شناسد بلکه اساس توحید بر اساس امانت وجود است و عملا مبانی توحید صفاتی

دقت کنید ما و تمام جهان در مقابل خداوند عین فقریم نه فقیر اما برای شناخت این موضوع اول باید فقر شناخته شود یعنی خداوند آتش افروز است خداوند زارع است و خداوند تیز انداز اما ماهیچه و باران و سوخت هم در اینجا وجود  دارند؟؟؟خب مگر نگفتند سنگها در بت پرستی نه سود دارند نه ضرر پس چرا برای بعضی سنگها مثل عقیق ما حتی حدیث هم  داریم یا چرا پیراهن یوسف شفا دهنده شد جواب این است که الله اکبر نماز این نیست که مثلا خدا از فلان کوه بزرگتر است یا مثلا از فلان موجود قوی تر بلکه این الله اکبر در ادامه اش مما یوصف آمده است یعنی از هر آنچه در وصف بیاید بزرگ تر است  کلا شناخت خداوند بدون در نظر گرفتن امانت و تعریف آن و دید الهی داشتن به جهان و خود و دیدن آیات-به عنوان نشانه نه استدلال-و در نتیجه تعریف نعمت الهی بی ثمر . حتی خطرناک و بی منطق و بی پایان از نظر فهم کمالاتی بسته می شود یعنی وارد سیکلهای تعریفی بدون پایان و نتیجه خواهیم شد که اتفاقا نتیجه توحیدی هم نخواهد داشت مگر اینکه فرد واقعا حق جو و مصر در احقاق حق باشد اگر هم دیدید یک وهابی گفتن اینها شرک است بگویید عیبی ندارد پس لطفا به حرفت اعتقاد داشته باش و بحث حکمت الهی را نیز نکن بلند شو و کنار یک سنگ اورانیوم برای مدتی بشین اگر سرطان نگرفتی و براثر تشعشعات نمردی ما حرف تو را قبول می کنیم نکته ضمیمه وقتی عین فقر بودن فهمیده شود و امانت و نعمت الله در درون فرد تعریف شود آنگاه مواردی مثل حتی سرد شدن آتش معنی می یابد و اتفاقا این موارد فقط با همین دیدگاه قابل توجیح است و اینکه انسان بر اساس همین درک از امانت خلیفه الله است وگرنه حتی می تواند پست تر از حیوان هم باشد   برای فهم توحید نیز طبق قرآن عمل بخواهیم کنیم سوره توحید جایگاه رفیعی دارد و اینکه باید احد بودن و واحد بودن خداوند و بی نیازی اش فهم شود سپس دوری او از عالم تکوین و تکثیر این کلید حل تمام مسایل است مابقی درست می شود و بازهم طبق نظر قرآن زیان کار ترین افراد آنهایی هستند که خود و خانواده خویش را باخته اند و یاد خداوند به دلیل این است که انسان یاد خودش بیافتد و اگر خدا را فراموش کند خود را فراموش کرده چون انسان بخشی وجود دارد که فقط و فقط ارزشش با توحید و خداپرستی عجین است و بدون خواستن بزرگترین نیروی موجود در جهان یعنی خود خداوند رسیدن به این جایگاه غیر ممکن است و کار نماز ما برای خداوند نیز در این امر یادآوری است که نکند ما این موضوع را یادمان برود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ق.ظ

شبه فرشتگانه عمل کردن شیطان


یک اعتقاد مهم در باب توحید و شیطان شاید این مورد مطرح شود که سطح توحید شیطان کامل است این موضوع اشتباه است شاید در باب توحید نتوان شیطان یا شخص ابلیس را در حیطه مستقیم کافر فقهی منافق یا در کل مغضوبین قرار داد اما در حیطه ضالین است و عشق الهی ندارد اگر توحید را به رحیمیت و رحمانیت تقسیم کنیم که رحیمیت شمول است در سطح رحمان علم صرف مطرح است شاید خدای گرگ و چوپان یک خداست اما مهربانی خدا شامل هردو نخواهد شد در ضمن در سوره ی جن اشاره شده که اجنه بزرگ سابق و سفیه حال در اندیشه خودشان را پس از تحول و فهم پیامبر دارای اعتقاداتی دروغین و اشتباه درباره خداوند توصیف کردند که بقیه اجنه را گمراه می کرده است در ضمن یک حدیث دیگر در مورد شیطان این است که عالم ترین موجود هر عصر بعد از امام زمان هر عصر شیطان است این موضوع تایید دیگری بر این موضوع است در بحث شُرور موارد دیگر در مورد شیطان را بحث خواهیم کرد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ

نگاهی دیگر به هری پاتر


شاید جالب باشد بدانید طبق گفته های رسمی 80 درصد کتب نسخ خطی ایران در ایران نیست بلکه در کشورهای خاورمیانه و غربی است و حتی شامل کتب دینی و پایه نیز می شود که البته این به معنی عدم دسترسی به آنها نیست چون نسخ اصلی کپی یا میکروفیلم یا به طرقهای دیگر دسترسی وجود دارد و کتبی مثل بارتیمیوس بدین شیوه نگارش شده است اما در مورد هری پاتر داستان کمی فرق می کند از سبک نیروی بیگانه مستقل برای تعریف خود بهره نمی برد و فقط به کتب و اسناد اکتفا نشده و داستان در بطن دل افراد با حفظ ویژگی سبک زندگی انگلیسی کاملا رعایت شده است اما مطابقت بخشهای زیادی از داستان با داستان های موجود علل الخصوص در بین شیعیان قابل ذکر است مثلا در مورد ماشین پدر رونالد ویزلی که پرواز هم می کرد بدون سوخت بوده این داستان بدون سوخت بودن دقیقا معادل یک داستان برای روحانی بزرگواری بوده که راننده وی را در بیابان سوار کرد و شخص از او کرایه نخواست در عوض شیخ ذکری را در باک خودرو خواند و سنگی انداخت و گفت تا ابد نیازی به سوخت در خودرو تا  موقعی که درب باک را باز نکنی راننده تعجب کرد و قبول نکرد ولی دید تا مدتهای طولانی خودرو نیاز به سوخت ندارد و این موضوع خیلی طول کشید و تعجب کرد اما همان اشتباه را کرد و و کرامت به کار رفته برای ماشین راننده از بین رفت مورد معروف دیگر حمام فین کاشان بوده است که توسط شیخ بهایی انجام شد و هنوز توضیحی برای آن ارایه نشده است به جز موارد مبرهن که قبلا گفته شده مثال بیماری زیرپا گذارندگان عهدنامه امام علی و کتمان کنندگان حقیقت،برص بوده است اصل قضیه نیز مشخصا مربوط به شخص خاص انس می باشد-خط چهارده و پانزدهم صفحه ی ۵۹۲ کتاب قصص قرآن محمد محمدی اشتهاردی انشارات نبوی نوبت چاپ ششم تابستان ۸۲ با اقتباس از نورالثقلین جلد سوم صفحه ۴۲۰ و تفسیر جامع جلد چهار صفحه ۱۸۱و سپس  هری پاتر و بخش مربوط به ارتش دامبلدور و تالار مخفی گاه یا اتاق ناشناخته و انباری مانند و داستان چو چانگ- در مورد لو رفتن اتاق اسرار در هاگوارتز نیز این مورد موجود است یا مورد جان پیچ که در مورد یک روحانی در نزدیکی مرگ با یک سماور که عاشقش بود رخ داد که شیطان تهدید به خراب کردن سماور می کرد و باعث شد فرد به مرگ تن ندهد بعد این ماجرا بعد بهبود کامل فرد سماور را خودش نابود کرد و چند وقت بعد به راحتی جان سپرد موارد اصلی دیگر برای جان پیچ شدن که مطابق کامل روح است کتاب نگارش شده ی خود فرد براساس علوم غریبه است که زکاتش ندهند  و دیگری عصا ساختن بدون در نظر گرفتن قدرت مستقل برای چوبدستی و هم فازی کامل آن با خود فرد است که قابل ساختن است در انتهای داستان هری پاتر شکستن ابرچوبدستی ایراد فیلم استو وجود زامبی در آخرین فیلم ورود عرصه های جدید است دو شخصیت هرمیون و اسنیپ جای تامل خاص در داستان دارند و امکان اصلی شکستن تابوهای داستان از طریق همین دو شخصیت امکان پذیر است نوع مرگ هری پاتر در فیلم با نوع مرگ کرامت گونه شیخ نخودکی کاملا تطبیق دارد و به نظر این همه تطبیق یک جا اتفاقی نیست و با مطالعه است

 در داستان هری پاتر که توسط خانم جوآن کتلین رولینگ نوشته شده است به طور کلی دو سبک و یک طرح خلاقیت شاهد هستیم که در تمام طول جریان داستان از اول تا آخر خود را بروز می دهد اول الگوی اصلی داستان را براساس مدل قرآنی ذکر می کنیم که وقتی خداوند از موسی (ع)پرسید از عصا چه استفاده ای می کنی موسی در جواب خداوند فرمودند که برای جمع کردن گله و ریختن برگ درختان یعنی عصا کاربرد تکیه دادن نیز نداشته است اما خداوند فرمود بیانداز و مار شد این اساس خلاقیت به طور تمام و کمال است مثلا در داستان یک آینه فقط یک آینه نیست می تواند رویا ها را نشان دهد یا می تواند خود اقداماتی نیز انجام کند یا یک وسیله ارتباطی بین دو نقطه باشد اما در سبک نگارش داستان رولینگ از سبک حرفه ای بهره وری تخیلی استفاده کرده یعنی از کوچکترین موضوع موجود در پیرامونش نیز بال و پر داده و آنچه که خود خواسته را ساخته است از همین زندگی معمولی یک سبک براساس قرار گیری علمی تخیلی در فانتزی یا فانتزی علمی تخیلی البته طرح اولیه تبدیل عصا به چوبدستی از بحث جادوی موسیقی و نمونه یک رهبر ارکستر سمفونی گرفته شده اما ادامه ی آنها بر اساس همان سبک اصلی است نه فقط یک رهبر ارکستر یا مدل فقط موسیقیایی و سبک دیگر الگوی کامل قرار دادن بحث جادو در فانتزی تخیلی است نمونه های اول مواردی مثل دشواژه که در زمان خویش بحث شنود کلمات کلیدواژه در تلفنها مطرح بود یا بحث کوییدیچ که ترکیب فوتبال و ساکر و همچنین در خود داستان شباهتی با بسکتبال دارد(البته شبیه اصلی بومیان آمریکا) است با درونمایه فانتزی یا شباهتهای موتور با جاروی پرنده سبک دوم موارد کاملا اختصاصی است مثل پیشگویی و گوی پیشگویی یا مواردی مثل غیب و ظاهر شدن

نمی دانم چقدر صحت دارد اما یک مورد خاص تاریخی هم داریم 

به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفته می شود قلب مومیایی شده آگوست دلگرانس معروف به دراکولا که در سال 1900 میلادی در آمریکا به دلیل کشتن 40 نفر و نوشیدن خون آنها تحت تعقیب بود و به دست کشیش معروف "آمونو کاتولیک" و دستیارش "وودو هوگان" شناسایی و کشته شد به حراج گذاشته شد.

طبق شنیده ها و مستنداتی که در تصویر مشاهده می کنید دراکولا به روش مرسومی که برای کشتن دراکولا وجود داشته با فرو کردن نیشتر به قلب وی کشته شده است.


در منبعی دیگر دستیار کشیش یک جادوگر معرفی شده بود جالبی دیگر شکل نیشتر که شبیه همان مدلهای چوبدستی است اشاره می شود کشتن از طریق قلب نیز در داستانهای حماسی قدیمی ایران نیز وجود دارد و بحث را کمی پیچیده تر می کند.

یک مورد دیگر مربوط به چوبدستی در کارتون صد و یک سگ خالدار است که استفاده شده است

بحث پسری که زنده ماند نیز بی شباهت به داستان حضرت موسی و حضرت ابراهیم در کلیت ماجرا نیست.یعنی اقتباسی است

بحث همجنس بازی در داستان توسط خود نویسنده نیز تایید شده و دقیقا همین الگو در سری های ماتریکس نیز قابل مشاهده است اساسا الگوی برادری بد نیست اما اینجا اساسا برادری مطرح نیست چون برادری بر اساس ایمان و توحید یا هرگونه باور شکل می گیرد اما اینجا جادو و توانایی های خاص الگوی رفتاری است که البته این موارد در نظر ارباب تاریکی بیشتر مورد نظر است نه افراد محفل ققنوس

بحث دیگر اشاره های فراوان به عدم امکان غذا ساختن و یا در قسمت هری پاتر و یادگاران مرگ عدم امکان زنده کردن مردگان و در آخر شکستن ابرچوبدستی است در قرآن به صراحت بحث من و سلوا و بحث جایگزینی آن با عدس و انتخاب پست تر توسط یهود مطرح شده یا شفا غیر ممکن نیست و افراد به انجام آن مبادرت می ورزند در داستان اشک ققنوس نماد آن است در زمان حضرت عیسی (ع)آخرین محدوده ی بحث علوم پزشکی شکسته شد یعنی بحث خلقت کامل یک موجود از صفر زنده کردن  کامل یک مرده یا بینا کردن کور مادر زاد که می تواند ژنتیک هم باشد و درمان بیماریهای غیر ممکن در آن زمان مثل برص اینها جدا از بحثهای دیگر در داستان محدود شده است یک بحث دیگر در داستان کشتن باسیلیسک و یا ابرمار در ابتدای داستانهای هرب پاتر است نکته شباهت این موجود با همان اژدهای عصای موسی است دقت کنید مار در ادبیات عهدین عامل گمراهی و ضلالت آدم -و نه حوا-معرفی شده اما در اسلام چنین چیزی نیست و حتی مورد احترام هم هست و چند داستان خاص هم در این مورد داریم اما قضیه کلمه بی مار به عنوان مار برای سلامتی و بحث آسکولاپیوس کلا چرت و پرت است و دلیلی بر قرار دادن این موجود به عنوان نشان سلامتی جهانی از سوی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی نیست اما گفتیم از نظر اسلام مار گناه کار نیست و عامل هبوط و نه سقوط از جهنم هم آدم و هم حوا و اطاعت از حرف دشمن مبین بوده است

یک مورد خاص دیگر بحث زمانی است که در انتها لرد ولدمورت یا همان تام رایدل قلب شده -مثل حارث و ابلیس-در یک توانایی خاص صدای خود را به طور جهانی البته در اینجا دهکده هاگزمید و اطراف آن و هاگوارتژ به طور واضح می رساند و از آنها عدم نبرد یا تسلیم یا فرار را می خواهد این مورد با ندای آسمانی فراخوانی حضرت تشابهاتی دارد که حضرت به سمت حق و علی (ع)می خوانند دقت کنید یکی از مسایل آخر الزمان تشابه حق و باطل و متشبه شدن آن بر مردم است این موارد دقیقا مثالهایی متناسب با این موضوع اند

گفتیم در آیین یهود خدا کم ارزش است و تبلیغ نیز در بین سایرین معنی ندارد در مقاله یهود به این موضوع اشاره شد در داستان اگر در بهترین حالت ما دامبلدور را حداقل نمادی از ویژگی های پیامبران ببینیم مسایلی مثل شکست پذیری و عدم تعریف خدا و بالاخره عدم فهم قدرت جادو و منبع اصلی آن  و علت کم و زیاد شدن این توانایی در افراد حل نمی شود البته داستان با روال سحر قرآنی مطابقت دارد و تقریبا مباحث ایمان در قرآن در داستان وجود ندارد

تمام داستان ها بدون شک از تاثیر ذهن نویسنده و شرایط روحی و فکری نویسنده متاثر است اما طبق بعضی نظرات در پاره ای از بخشها ما الگوهای خاص دیگری نیز شاهد هستیم که ناشی از عدم حل مشکلات خود نویسنده است مورد خاص مورد نظر ما دمنتورها یا شادی خوارها یا روح خوار ها هستند که بعضی خلق آن را ناشی از دوران افسردگی نویسنده و بستری شدن وی می دانند که این موجود به نوعی نماد آن دوران است و البته در داستان نقش اساسی ندارد و جبهه گیر است و این اثبات ثبات حداقلی روح نویسنده و تسلط کامل ذهنی نویسنده بر داستان است و نشان از مشکلی در ادامه نخواهد بود و نقطه ضعف محسوب نمی شود اتفاقا راه حل مقابله با این موجود و ایجاد سپر دفاعی با تکیه بر خاطرات شاد یک راه حل زیباست

در مورد واژه ای تحت عنوان نمودار ناپذیر یا ناپیدا و کشف نشدنی که برای خانه های جادوگران محفل هاگوارتز و محل مسابقات جهانی کوییدیچ به کار رفت و به قول داستان ماگل ها یا مشنگ ها قابل دستیابی به آن را ندارند اما در روایات و داستان ها خط خاصی جریان دارد اینکه صیهونیست ها معتقدند معبد سلیمان درست است که ناپدید است-البته بعد از چند مرحله تخریب و بازسازی-اما بقایای آن هنوز هم وجود دارد مثل دیوار ندبه و هدف از تخریب زیربنای مسجد الاقصی پیدا کردن بقایای معبد است بخشی هم به گم شدنش معتقدند زیرا این حفاری ها چیزی فراتر از تخریب ساده ی مسجد است اما داستان اصلی به خود معبد برمی گردد اینکه معبد اساسا جن ساز است و بعد از قضیه مرگ حضرت سلیمان ما و پادشاه غیر پیامبر یهود از نظر ما پس از حوادث هاروت و ماروت معبد نمودار ناپذیر شد و اتفاقا جادوگران مبدل نعمت الله به آن دست نیافتند در ضمن دو ملک نیز مراقب صندوق عهد و انگشتری سلیمان زبور و زره شکست ناپذیری هستند و احتمالا دلیل بیشتر کاوشها دستیابی به آنهاست که البته موفق هم نبوده اند معبد سلیمان جایی است که سر شیطان در آنجا بریده می شود آنهم توسط آخرین منجی بشریت


موارد دیگری در هری پاتر مشاهده شده که از فرهنگهای مشترک اساطیری سرچشمه گرفته مثل شیر دال این مورد از موارد باستانی است و میل نویسنده در کتب دیگر لو رفته مثل حیوانات جادویی و زیستگاه آنها مشخص است





شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال، واژه کردی برای عقاب است و این واژه در اکثر مناطق کردنشین کرمانشاه و کردستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند.شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده‌ است.


گریفن یا گریفون ( Griffon / Gryphon ) که به فارسی شیردال نامیده می شود یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است. پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی میکرد. در هنر و فرهنگ یونان باستان شیردال ها بیش از هر جایی دیده می شوند. طبق معمول یونانی ها در نشر و اشاعه باور به چنین موجودی بیش از هر قوم دیگری فعال بودند و در فرهنگ و هنر خود فراوان به شیردال های مختلف اشاره کرده اند. اما مصریان باستان از حدود ۵۳۰۰ سال پیش ( احتمالا پیش از یونانی ها ) با شیردال آشنا شده بودند.


قدیمی ترین شیردال کشف شده از اسیای مرکزی به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد برمیگردد و مربوط به حکومت های تابع امپراطوری هخامنشی می شوند. هخامنشی ها شیردال را « نگهبانی در برابر اهریمن، جادو و دروغ » می دانستند. سر ستون های مشهور هخامنشی هم یکی از مشهورترین مصنوعات بشری هستند که شیردال ها را نمایش می دهند. نام این جانور در پارسی میانه"بشکوچ" است.


در ادبیات اروپایی نیز به شیردال اشاره فراوانی شده است. برای مثال دانته در کمدی الهی، جایی که سفر در دوزخ و برزخ به پایان می رسد سوار بر شیردالی که به سرعت برق حرکت می کند، سفر به بهشت را آغاز کرد. معمولا شیردال ها بدون بال تصور می شدند، اما در نشان های خانوادگی که از قرن یازدهم در اروپا رایج شدند، پاهای پیشین شیردال ها شبیه پای عقاب به نظر می رسید و در برخی شیردال ها بال هایی آشکار پیدا کردند.


گریفین ها طبقه افسانه ها موجوداتی وفادار بودند و حتی اگر جفتشان می مرد، پس از او به سراغ جفتگیری نمی رفتند. می گویند نگاه منفی کلیسا با ازدواج مجدد به افتخار این افسانه مربوط به شیردال ها بوده است، زیرا کلیسا شیردال را که موجودی زمینی و آسمانی بود، نماد عیس مسیح ( ع) می پنداشت. اما به هر حال افسانه ها همیشه با هم سازگار نیستند. می گویند گاهی اوقات شیردال ها با اسب ها جفت می شدند و از نسل آنها جانوری به نام اسپدال ( Hippogriff ) متولد می شد. طبق افسانه های اروپایی پنجه شیردال شفا بخش بوده و پر شیردال می توانست چشمان نابینا را بینایی بخشد، اما انچه در عطاری های اروپایی به عنوان پنجه شیردال فروخته میشد چیزی نبود جز شاخ بزکوهی .


اما منشا همه این افسانه ها کجاست؟ بر خلاف هر جانور دیگری که مورد بحث قرار گرفته، هیچ موجود مشابهی در میان جانوران خاورمیانه، مصر یا یونان وجود ندارد که بگوییم شیردال نسخه تخیلی شده چنین موجودی است. تا اینکه خانم ادریان مه یر، مردم شناس و متخصص تاریخ علم دانشگاه استنفورد که هم در زمینه افسانه ها و هم درباره تاریخ اکتشافات دیرینه شناسی تحقیقات زیادی انجام داده نظر جالبی ابراز کرد. طبق نظر خانم مه یر، شیردال تصویر بود که تاجران عصر باستان که در جاده ابریشم سفر می کردند در کوهستان های آلتایی  فراوان به چشمانشان می خورد، اسکلت های سنگواره شده دایناسوری متوسط به نام Protoceratops که هنوز هم در این مناطق به وفور پیدا می شود! این اسکلت به خاطر شکل خاص منقار این حیوان، چهار پا بودنش و پس سر برآمده و یقه مانندش برای مردم آن زمان چیزی جز بقایای جانوران ناشناخته و جادویی معنی نمی داد. تعجبی ندارد که نخستین شیردال در آسیای میانه دیده نشدند، زیرا سرزمینی که سنگواره هایProtoceratops  در آن پیدا شد، مهد هیچ تمدن یکجا نشینی نبود ولی محل عبور کاروان های بسیاری بود که در دوران باستان به این مناطق سفر می کردند.



نمی دونم این دقیقا ربطی داره یا نه اما در ضرب المثل های فارسی ما داستان با عنوان کلاهت را قاضی کن داریم در هری پاتر یک فصل هفتم نیز عنوانی با عنوان کلاه قاضی وارد داستان می شود این شباهت ظاهری و عملکرد کلاه با توجه به جادو قابل توجه است.

ضرب المثل کلاهت را قاضی کن چگونه وارد گنجینه ضرب المثل ها شده است . داستان زیر را بخوانید .

ضرب المثل ها

بی گناهی را به جرم این که هزار سکه از مرد مسافری گرفته و پس نداده بود به محکمه فرا خواندند و به او گفتند: دو روز دیگر باید به قاضی در این باره توضیح دهی. مرد بی گناه با دنیایی ترس به خانه رفت، همسر او که وی را چنین آشفته دید سبب را پرسید. مرد گفت: قاضی شهر می خواهد مرا به جرم گناهی که نکرده ام مجازات کند و جریان هزار سکه را به زنش گفت و ادامه داد: من تاکنون به محکمه نرفته ام، می دانم که آن جا زبانم بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش گفت: خدا بزرگ است، این هم راهی دارد، همین الان به اتاق برو و در را به روی خود ببند و با کلاهت حرف بزن یعنی این که کلاهت را قاضی کن. خیال کن که در محکمه هستی و آن کلاه هم قاضی شهر است هرچه می خواهی به قاضی بگویی به آن کلاه بگو. آن قدر با کلاهت حرف بزن تا زبانت باز شود.

مرد پیشنهاد زنش را پذیرفت و داخل اتاق رفت و در را به روی خود بست، آن گاه کلاه خود را برداشت و بالای اتاق گذاشت. بعد با احترام مقابل کلاه ایستاد و گفت: جناب قاضی من این مرد را نمی شناسم اگر او مرا می شناسد بگوید پدر من کیست؟ من اهل کجا هستم؟ اگر پول به من داده کی داده و کجا داده و برای چه داده؟ آیا سندی دارد یا نه؟ مرد چندین بار با کلاهش حرف زد تا زبانش روان شد و دو روز بعد نزد قاضی رفت و آن چه به کلاهش گفته بود را بازگو کرد. قاضی رو به شاکی کرد و پرسید: تو چه می گویی؟ شاکی ناچار اقرار کرد که حق با آن مرد است و او را اشتباه گرفته است و قاضی هم آن مرد را مرخص کرد. حالا هم وقتی به کسی بخواهند بگویند که در حق دیگران انصاف داشته باش این ضرب المثل حکایت حال او می شود. برگرفته از قصه ما مثل شد – میرکیانی


موارد خاص دیگر اقتباسات زیاد از موارد مستقیم جاسوس بازی های جاری در بین کشورهای غربی در داستان است یکی جادوی گوش در استراق سمع از اتاق محفل یکی دیگر بحث دشواژه بود که در زمان انتشار کتاب مورد بحث عمومی بود و شامل کلماتی مثل خدا و بمب می شد و امروزه نیز ادامه دارد و در کتاب کلمه لرد ولدمورت است و یک مورد دیگر خانم رییس گروه گریفنذور است که می تواند شبیه گربه شود و خانه ی دورسلی ها را زیر نظر گرفته بود.دقیقا در جنگ سرد داستان گربه چند میلیون دلاری جاسوس مشهور است.در زندگی شخصی خانم رولینگ نیز که البته خواهشا خودتان تحقیق نکنید پوشش تقریبا همیشه سینه باز این فرد است و حتی در مقابل تمایل افراد برای لمس سینه ممانعتی نمی کند و الگوهای شانتاژی را نیز دارد و بحث حمایت از همجنس بازی نیز به طور علنی در کارنامه این شخص وجود دارد.تاکید می شود شانتاژ فقط در یک آیین وجود رسمی دارد و مربوط به جشن پوربم در بین یهودیان-منظور صیهونیستها-است که امروزه برای سران جنبش های مقاومت به کار رفته است.البته اصل تاریخی داستان زیر سوال است اما نفس وجود داستان در یهود یکی از عوامل فساد برانگیز می باشد

در مورد عدد هفت به کار رفته در مجموعه هری پاتر مواردی وجود دارد که به ذکر آن می پردازیم که قابل بحث است

در هاگوارتس هفت سال تحصیلی وجود دارد. 


تولد هری در جولای هفتمین ماه سال میلادی است. 


ویزلی‌ها هفت فرزند دارند. 


در کوییدیچ هفت بازیکن وجود دارند. 


شماره های سکوی 9و 3/4 رو به هم اضافه کنیم 9+4+3=16و شانزده یعنی 1+6=هفت. 


در هاگوارتس 142ردیف پله وجود دارد که مجموع آنها هفت می‌شود 1+4+2=7. 


برج گریفیندور در طبقه هفتم واقع شده. 


گریفیندور قبل از آمدن هری هفت سال بود که در کوییدیچ پیروز نشده بودند. 


نیکلاس فلامل و همسرش هفت سال با هم اختلاف سنی دارند. 


در کتاب اول هفت مرحله برای رسیدن به سنگ جادو بود. 


یکی از مراحل رسیدن به سنگ جادو در کتاب اول که هری و هرمایونی آن را حل کردند شامل هفت بطری به اشکال مختلف و یک چیستان بود. 


دانش‌آموزان در هاگوارتس باید تمام هفت کتاب لاکهارت را می‌خریدند. 


هفت راه مخفی برای بیرون رفتن از هاگوارتس در نقشه غارتگر وجود دارد. 


دفتر فلیت ویک در طبقه هفتم واقع شده. 


در کوییدیچ هفتصد نوع خطا وجود دارد. 


شماره هری پاتر در کوییدیچ در فیلم سوم هفت بود. 


مسابقه سه جادوگر هفتصد سال قبل از اجرای آن در جام آتش پایه گذاری شده. 


 صندوق مودی هفت قفل دارد. 


در نسخه امریکایی کتاب 3 وقتی هاگرید به هرماینی درباره دادگاه باک بیک می‌نویسد هفت قطره اشک روی نامه دیده می‌شود. 


در کتاب 5 فرانک برایس گفت نزدیک هفتاد و هفتمین سال تولدش است.


بعد از رسیدن هری و دیگوری‌ها و ویزلی‌ها به پورت کی‌ صدایی گفت "seven past five from stoats head hill" 


در دادگاه هری در کتاب 5 دامبلدور برای تبرئه هری به بند هفتم قانون «استفاده از جادو قبل از رسیدن به بلوغ قانونی" اشاره کرد. 


اتاق احتیاجات در طبقه هفتم قرار دارد. 


لیلی و جیمز در هفتمین سال تحصیل با هم قرار می‌گذاشتند و بیرون می‌رفتند. 


پیشگویی در ردیف نود و هفت در وزارت‌خانه قرار داشت. 


در محفل ققنوس وقتی هری از پله‌ها افتاد هفت نفر به کمک او آمدند: نویل، سیریوس، لوپین، مودی، تانکس، کیگزلی و دامبلدور 


در وزارت‌خانه هری و دوستانش با هفت در روبرو شدند. 


در کتاب سوم وقتی اسنیپ به جای لوپین برای مدتی به کلاس آمد گفت: صفحه 394 را بیاورید. 394=3+9+4=16 16=1+6=هفت. 


فقط هفت فرد در فهرست کسانی که می‌توانند تغییر شکل دهند در اداره «استفاده نابجا از جادو» ثبت شده‌اند. 


کتاب 5 در روز 16 جولای 2005 انتشار یافت مجموع هر کدام از روز و ماه و سال هفت می‌شود 2005=2+5=هفت جولای =هفتمین ماه سال میلادی 16=1+6=هفت. 


در اطلاعیه وزارتخانه هفت راه برای جلوگیری از جادوی سیاه آمده است. 


هری و رون هر کدام هفت o.w.l گرفتند 


کتاب 6: هری پاتر در کنار پنجره اتاقش ایستاده و منتظر دامبلدور بود در حالی که ساعت هفت بود. 


مادر بلیز زابینی هفت بار ازدواج کرده و طلاق گرفته. 


در کتاب 6 هری از کتاب شاهزاده نیمه خالص این دستور العمل را می‌گیرد: "به هر هفت دور در جهت خلاف عقربه‌های ساعت یک دور در جهت عقربه های ساعت هم زده شود". 


اسلاگهورن برای دومین بار از معجون شانس در سن چهل و هفتسالگی استفاده کرده است. 


در کتاب 6 وقتی هری پنهان شده بود پرفسور ترلانی گفت هفت پیک. یک اتفاق نا گوار. 


دفتر دامبلدور در طبقه هفتم قرار گرفته است. 


تمرین کوییدیچ در ساعت هفت بعد از ظهر برگزار می‌شد. 


ولدمورت معتقد است که با قدرت‌ترین عدد جادویی، عدد هفت است. 


کتاب اخر شامل دو کلمه deathly hallows که هر کدام هفت حرف دارند. 


  کتاب هفت در تاریخ  هفت/هفت/دو هزار و هفت منتشرشد


یک مورد دیگر هم وجود دارد بحث وجود حقیقی یک سرباز کشته شده ی متفقین در جنگ جهانی دوم در انگلیس است که بعدا این هم نامی برملا می شود که داستان کمی شبیه قضیه سنگر ناپلیون و همچنین کتاب معروف انجیل لوسیفر نکارش شده در یک هفته می باشد که کمی ماجرا را داغ تر می کند.با توجه به قراین موجود باید در مورد عرفان کابالا که عرفان مخصوص یهود است بحث شناختی صورت بگیرد.

نمی دانم تا بحال چقدر دقت کرده اید اما در بحث دشمن ما دزدی زیاد داریم مثلا آرم پرچم رژیم غاصب صهیونیستی یک نشان کاملا دینی و اسلامی است و اتفاقا به تعداد زیاد حتی برروی مهر نماز با مرکزیت الله در وسط آن استفاده می شود یا قبلا بر روی حرم امام رضا (ع) در طرح قدیم پارچه روی تابوت بوده است-در موزه رضوی موجود است- یا مثلا در بحث عدد نوزده به صراحت این عدد رازآلود مقدس مومنین است اما امروز یکی غصبی صهیونیستها و دیگری استعمالی بهاییان شده منظور اینجاست که هویت داخلی و اصالت ندارند شیطان اصالت ندارد و اساسشان تبدیل نعمت الله بوده است که قرآن به صراحت اشاره می کند در آخرین فصل هری پاتر هفت آخرین سکانس نوزده سال بعد است.


.در رابطه با بحث کتاب لو رفته اول شاید بتوان با اغماض اینکه ما نژاد شناسی در داستان نداشتیم و در مورد رنگ مو  و موارد دیگر چندبار تابو شکسته شد و بحث رویکرد مبارزه با نژادپرستی حداقل ظاهری بوده خیلی هم پایان دوم بد نیست اما علتهای متفاوت این دو قابل بحث است اگر بحث نژادپرستی به نژاد شناسی را در نظر بگیریم و مدل دوقطبی آلمانی -مالفوی-انگلیسی-ویزلی-که هردو خون خالص آمده را نادیده بگیریم و اصل را بر نژادشناسی ببینیم که در دنیای واقعی انگلیس خیلی بیشتر از آلمان نازی ثابت کرد نژادپرست می باشد اما فرضا با توجه به استقلال نسبی داستان و تمییز کلی و ایجاد روندعقلانی و داستانی و رویکرد فرهنگی و مراقبت از به دام فرهنگ غلط نیلفتادن و اینکه حقیقت اصلی دنیای انگلیس ظاهر خوب و خوش داستان نیست و بحث طغیان سلطنت هم باید مطرح شود در بحث فیلم هری ثاتر یک صحنه حذف شده وجود دارد که جایگزین شد و آن صحنه پیوستن مالفوی به گروه به اصطلاح مقاومت بود البته این نکته هم باید لحاظ شود با توجه به روند داستان و بحث ارباب تاریکی همین بحث عدم خیانت اسنیپ به دامبلدور و نجات جان هری توسط خاندان مالفوی و عدم حمایت آتها از ارباب تاریکی قابل ستایش است.  البته به نوعی جای این مورد هم از نظر توصیه ای خالی است که بخش روح ولدمورت در هری حداقل می توانست به عنوان نفس اماره مطرح شود یا به جز قدرت دادن باید بر تصمیمات کلان و اصلی یا حتی موارد جزیی تاثیر می گذاشت یا یک مورد دیگر این است که از اول تا آخر داستان خواهان ایجاد یک دو قطبی مخالف هم است اما گروه های مرگ خوار حتی با گروهای مقاومت مطرحه در داستان خیلی متفاوت نیستند چون یکسری تابوهای اساسی هیچگاه شکسته نمی شود و حتی شاید بیشتر تفاوت تاکتیکی را مطرح می کند و حتی دوره های تاریکی طبیعی می نماید و یا اینکه توهم تندرو کندور را ایجاد می کند که کاملا غلط است مثلا در بعضی فیلمهای دراکولایی می بینیم دروکولای خوب دراکولایی است که در موقع خوردن خون طرف را نمی کشد یا قبلش اجازه می گیرد اما دراکولای بد اینطور نیست یعنی تجاوز خوب و بد داریم.اما البته در اصول کلی در داستان هری ثاتر خیلی اینطور نیست اما بزرگترین دشمن خود هری می باشد و انتظار اصلی شکستن کامل قدرت لرد ولدمورت به معنی حقیقی در آخر داستان هری پاتر بود شاید به نوعی در بخش دوم هری پاتر هفت هدف اصلی نویسنده سینمایی کردن داستان بود کمااینکه داستان هشتم که البته جزو داستان اصلی شاید محسوب نشود و شاید هم بتوان حسابش کرد فقط به عنوان نمایشنامه و این خط مشی نوشته شد.دقت شود الگوی اصلی گروه بندی به خود رژیم غاصب صهیونیستی برمی گردد که هدفش هم فقط به عنوان طبقه بندی کشوری است و انجام می شود  یعنی الگوی فکری حزب بندی یا استعداد یابی در دنیای واقعی مطرح نشده است.یک گذری هم اگر به موارد دیگر بزنیم مثل فیلم ناهمتایی مثال دیگری بر این موضوع است البته در قرآن هم بحث دوازده شاخه بودن بنی اسراییل و اینکه آبشان توی یک جوب از اول هم نمی رفت و دقیقا مثال قرآن همین بحث قضیه چشمه ی آب است از اول هم بود و اتفاقا بحث دوازده فرقه بیشتر نیست بلکه بیشتر حرف چهار گروه بود که در داستان حضرت یوسف خود یوسف بنیامین لاوی و یهودا در داستان وارد شده اند و ادامه بازی در تاریخ نیز بین خاندان یهودا و خاندان یوسف است و آرزوی یهودا بود که بنی اسراییل را یهودی بخوانند جالب اینجاست که شخصیت اسلیزیترین بیشتر از نازی بودن گرایش یهودایی بودن را یدک می کشد و به اسراییل نیز شبیه تر است.باید جزیی تر بحث شود خیلی خیلی جزیی تر تا ببینیم آیا هدف کتاب شستن گناه اسراییل و پاک کردن این کشور است چون قراین دیگر را هم باید حساب کنیم.برای فهم بیشتر داستان بنی اسراییل در قرآن و سه شخصیت اصلی یعنی پیامبران الهی موسی یوسف و سلیمان را در قرآن و کتب قصص انبیا بدون اسراییلیات بخوانید. همانطور که در رابطه با خط سیر ایمان و خط سیر اسم اعظم در داستانهای بنی اسراییل جداگانه صحبت کردیم خط سیر یهودا و سامری و ابلیس هم باید بحث شود در رابطه با این گروه بندی ها نمی دانم آیا باید در این مقاله می إوردم یا در بخش یهود اما قضیه یهودا و پیروان و خاندانش در رابطه با یوسف و نوادگان و پیروانش بی شباهت به رابطه بنی امیه و بنی هاشم نیست با این تفاوت که علی کینه ی خیبر و بدر و احد و جنگهای دیگر را نیز به دوش می کشد اما یوسف فقط خوب بودنش مایه ی ذردسرش شد. در ضمن سبک قانون ژن در فیلم مارول ددپول کامل می شود یعنی فرد دانشمند دنبال روش شناساسی و علمی کردن به قول خودشان ژن برتری جهش یک شنکنجه گر است که افراد را برده می کند در ضمن از اصل زیبایی چهره هم خبری نیست دقت شود بین شکنجه و ریاضت فاصله است و بین ریاضت و روزه داری فاصله ای ده برابر بیشتر در ضمن الگوی علمی دقیقا این شکلی و مزدوری نیست.بگذریم. در ضمن شبیه ترین ساختار در اروپا به وزارت سحر جادو نامش وازرت امور جن گیری در واتیکان است واتیکان اولین جبهه ی مخالف کتابهای هری پاتر نیز بود البته با وجود تفاوت کاملا إشکار و رویکرد کاملا متحجرانه در عربستان سعودی و با نام حقیقی حجاز در پلیس عربستان نیز ارگان مبارزه با ابزار سحر وجود دارد و از مردم گزارشات را دریافت می کند البته بیشتر فقط دنبال عروسک اند تا چیز دیگه ای چون عروسک وسیله شرک هم هست البته استفاده داعش ساخته ی عربستان در بمب گذاری عروسک ها و توزیعشان در مراسم اربعین حسینی جلوه ای دیگر از سنجش وجدان این گونه انسانهاست, بحث شناخت خود جادو و یا رویکردهای شناساگرمآبانه باید وجود داشته باشد.در ضمن درست است که درونمایه های توحید و یهود را داریم اما اصول داستانها بر مبنای داستانهای علوم غریبه و به طور عجیبی به دلیل استفاده به هدف کارکرد بهتر یا حتی سواستفاده از داستانهای خاص-حجم گلچینی از این داستانها و بدون اسراییلیات و با سند معتبر در کتاب قصص قرآن به قلم روان محمد محمدی اشتهاردی موجود است-باعث شده در صورت استفاده و داشتن رویکرد علمی دین با فقه پویا و برحق بودن اسلام بتوان استفاده صحیح نمود البته با شرط حقیقت دانستن داستانهای قرآن که بر حق است و اساطیر الاولین نیست.این گونه حقیقت دستیابی به نعمت الله ایمان و اسم اعظم فراهم است برای مابقی شرایط کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی و اسم اذکار شیخ بهایی و امام محمد غزالی عصای موسی را به ما می شناساند.امیدوارم این بی پروا سخن گفتنها موجبات هدایت انسانها باشد وگرنه سواستفاده ها و دشمنی و کینه با اسلام از هزاران سال پیش و با کینه یهودایی ادامه دارد و بعد از کندن درب خیبر آماج حملات امام علی(ع) و محببین آنهایند




در آخر حدیثی جالب پیدا کردم که نه تنها قشر اخباری و روشنفکر مآب را جواب می دهد بلکه پاسخی نیز برای پیروان شیطان و شیطانیان نیز هست

نقل از امام علی(ع):بارالها قطعا می دانم که ماده ی علوم اهل بیت از بین نمی رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ق.ظ

یهود


در یهود دو اعتقاد خاص وجود دارد که درون مایه ی تمام تحریف های تورات و اصل نگارش کتب زحل و بحث خاص عدم خروج از بهشت و زامبی دانستن تمام جهان در تلمود است یکی بحث گرایش به یهود و عدم توانایی در تبلیغ دین در بین دیگران و فقط و فقط ارزش خون دیگری عدم امکان قدرت و ارزش خداوند اتفاقا در دین یهود این نگاه که خدا ناظر نیست و در حال حاضر نیست وجود ندارد بلکه نگاه این است که همین الان ناظر است و در آسمان ما را می بیند ولی قدرتی ندارد در قرآن دو نوع سبک جادوگری خاص وجود دارد یکی هری پاتری که سبک انگلیسی است و دیگری بارتیمیوسی در قرآن پس از اثبات توحید هردو مدل به ایمان رسیدند اما در زمان موسی طغیان گر خودش جادوگر نبود بلکه جادوگران را به خدمت گرفت و ایمان آورندگان خود جادوگران بودند در ضمن تمامی یا بیشتر پیامبران نیز عصا داشتند و این مورد باید تحقیق بیشتری شود اما در مورد اجنه آنها مایه ی طغیان مردانی از انسان می شدند یعنی طغیان برای خود جادوگران بود در این مورد نیز اجنه ایمان آوردند نه مردان از جن پادشاه یا ملکه انگلیس حکم همان فرعون را دارد و  آمریکای پلیس جهان در حکم این دسته از جادوگران اند نکته اینکه در مورد پیامبران ارتباط با موکلان و فرشتگان است نه به طور خاص اجنه و یا بدتر از آن شیاطین در بیانات رهبری نیز انگلیس خطر بالاقوه و بالفعل برای شیعه و آمریکا برای اهل تنسن معرفی شده و این اثبات خاص این موضوع است که باید بیشتر مورد توجه قرار داد

در کتاب هری پاتر اصول فراماسونری شیطان پرست و مخفی کار وجود دارد و درونمایه دینی بر اساس یهود است یعنی نمی توان جادوگر شد بلکه خونی انتقال می یابد در ضمن گرایش به این جادوگری یا جادوگر شدن فقط بر طبق اتفاقات خاص ناشناخته است در آخر نیز ابر چوبدستی می شکند و سنگ مرگ نیز گم می شود تا بحث ابر بودن فراموش شود و این همان موارد خاص داستان است که وجود موسی را لغو می کند مورد فراماسونری نیز در تعریف شیطان است آنهم بدون تعریف خداوند آنهم به طور کلی با اینکه در علوم غریبه افراد تشنه ترین حالت به خداوند محسوب می شوند در فراماسونری شیطان یک فرشته یا یک موجود مقدس تعریف و حتی هم رده پیامبران و نه حتی فرشتگان قرار می گیرد به طور مثال به صراحت کامل در قرآن مبحث خالص سازی جهانی در قرآن توسط شیطان مطرح شد و خداوند هم در پشت آن مبحث توبه را و باب توبه را مطرح کرد اما در فیلم نوح نوح حتی فرشتگان سنگی یا گولم-که در کلش آف کلنز هم هستند-برای جلوگیری از ورود انسانها استفاده می شوند در این فیلم نیز باز هم نقش یک بازیگر خاص با بقیه فرق دارد و مثل هری پاتر نقش خاص کلیدی قابلیت شکست دادن داستان است و در صورت ادامه قابلیت تغییر پذیری و عدم تعریف روایی حقیقت داستان نوح را مشخص می کند که در هری پاتر هرمیون بود و در اینجا نیز باز با بازی اما واتسون مورد موجود است و آنهم مورد توبه و بخشش و رحمت است که در یکجا شفا یافتن و توانایی بچه دار شدن و دیگری بخشش توسط نوح برای صرف نظر از کشتن کودک است که با مورد صرف نظر کردن ابراهیم از قربانی کردن اسماعیل کمی شباهت دارد و خط تحریف تورات را مشخص می کند در فیلم اگر پدر نوح در آخرین لحظه توت می خورد نشان از حب دنیاست اما در حدیث پیامبر اکرم داریم اگر دو درخت هم داشتید در دنیا بکارید تا قبل از اتمام دنیا این حدیث با این داستان شباهت و تفاوتهایی دارد که بازهم احتمالا خط تحریف را نشان می دهد در داستان نوح قرآنی حرف نوح بحث ایمان به خدا نبود بلکه فقط درخواست برای نجات آنها در آخرین لحظه بود یعنی درست است که عذاب به خاطر عدم ایمان بود اما شرط نجات ایمان نبود و هرکس بیاید نوح وظیفه داشت نجات دهد در داستان نوح دشمن نوح وارد کشتی شد و در داستان دینی اسلامی آخرین فرد وارد شونده شیطان بود آنهم به طور کاملا آشکار چون کشتی کشتی نجات بود

جدا از مباحث بالا مواردی مشاهده شد از جشنهای پوریم از معرفی و توضیح جشن پوریم می پرهیزیم و به شرح نکات خاص آن می پردازیم که شامل موارد زیر است اینکه به نوعی اولین و شاید تنها آیین دینی -چه الهی چه زمینی-باشد که به نوعی سواستفاده از قدرت منصب خیانت دروغ و این مسایل به صراحت کامل با همین ویژگی ها به عنوان یک جشن قبول دارند و حتی در حین جشن خود را شبه زامبی ها نیز می کنند و به طور نمادین خون می خورند نکته دیگر اینکه این داستان فقط در کتاب تحریف شده خودشان آمده و در هیچ گزارش دیگر سندی دال بر حقیقی دانستن آن نیامده و برای سیزده به در در آیین ایران زمین به جز این استدلال باطل استدلال های دیگر حتی اسلامی-البته احتمالا اشتباه که بعدا قابل بحث است- هم وجود دارد و هنوز تاریخچه به قطع دقیقی وجود ندارد و فقط ذکر چند داستان مبنی کار است در ضمن این داستان در یهود به این فرقه اجازه داده به طور کاملا مشخص با واژه ی شانتاژ دست به شکست عناصر دشمن بزنند در عرصه های نظامی بزنند که در تعدادی از موارد این گونه مسایل به صراحت با گذشت زمان و بروز اسناد خود را بروز می دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۷
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ق.ظ

شبه علم امام


سوال امامان که علم به غیب داشتند چرا بر اساس آن عمل نمی کردند

جواب علم امام علم کامل است اما به دلیل مقام امامت بر اساس تعریف قرآن در این سبک هدایت لزوم و وجوبی به عمل بر اساس علم غیب به جز در موارد خاص و بیشتر هم برای اثبات امامت نداشته. مثال قرآنی خضر است که اساس رفتارهایش فقط علم غیب بود وی حتی به موسی تا آخرین لحظه حکمت کارهایش را نگفت اساسا رفتار و عمل به علم غیب شخصی نیز هست حتی بعضی مبنی را گذاشته اند که در آن زمان خضر پیامبر نبوده شاید هم بعد پیامبر خاتم واین مثال فوق دلیل مبرهنی بر موضوع ماست در ضمن بعضی قضیه های اتفاق افتاده بین موسی و خضر را رابطه ی بین پیامبران تشریعی و پیامبران تکوینی می دانند

 یک مورد خاص مطرح است اینکه در زمان ظهور حضرت در جنگ ها بدون دلیل می کشند اولا این بحث دارد آیا اساسا بدون دلیل است یا نه و اینکه خود حاکم شرع اند اما دلایل مطرح کردن از ارکان حکومتی است مثل حکومت امام علی و قضیه سپر اما دو نکته اصلی اینکه کشتن بدون دلیل به معنی کشتار بالا نیست یعنی اگر به دقت نگاه کنیم یکی از دو نفر همراه حضرت در زمان و لحظه ظهور یکی شان خضر است مدل خضر در اینجا مطرح است که در قرآن مطرح است یعنی در جنگ و نزاع ها آنکه آتش افروز و وسوسه انگیز است باید مجازات شود و.از کارش جلوگیری شود یعنی سر فتنه از نظر شرعی هم هیچ دلیل برای قتل شیطان وجود ندارد چون قصاصی در کار نیست مگر با استدلال خضر در زمان کشتن کودک در آخر الزمان مخفی کاری ای در کار نیست و جبهه کفر و ایمان کاملا واضح و عیان در مقابل هم قرار می گیرند و علوم حداقل در بخث بیان و سطح شروع علمی مکفی است مثلا در مورد علوم غریبه یا بحث جادو یا مباحث دیگر پس دیگر جای اغماض به دلیل جهل علمی نیست اینجا بحث جهل مدرن و جهل مرکب عالم امروز پیش می آید ولی در کل جامعه جهانی برای قبول حضرت و مسیح و خضر و مباحث رجعت و سربازان امام آمادگی فکری و نیازی را خواهند داشت و به قولی تشنه اند 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۷
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

سلام


موارد خاص سلام یکی در انتهای نماز بودنش است که در همه جا سلام آغاز سخن است اما در نماز پایان-دکتر شریعتی-و دیگر در حکم استحبابش در زمان ورود به اتاق خالی که با توجه به معنی کلمه سلام هم جنبه فرشته ها را می توان در نظر گرفت هم شیاطین از جن را چون سلام نام خداوند است و ورود به رابطه از در صلح و دوستی و صفاست همانطور که فرشتگان بهشتی این ذکر لبانش بر بهشتیان است مورد دیگر جمله خاص آیت الله بهجت در مورد بیدار شدن از خواب در شب است که می فرمایند وقتی از شب بیدار شدی بدان بیدارت کرده اند و بلند شو نمازی بخوان اگر حال نداری سلامی بگو-نکته از الان فکر نکنید هر بار که از خواب بیدارتان کردند حتما موکل و فرشته است همیشه مراقب باشید سلام بگویید اما همیشه جانب احتیاط را در ارتباط نگه دارید- و بخواب –نقل به مضمون-این مورد نشان دهنده اهمیت سلام نیز هست در ضمن ی اصل دیگر برای بیدار شدن برای نماز صبح خواندن سر وقت نمازهای دیگر یومیه است

سلام و اخلاق

علم اخلاق به طور کلی شاخه های نسبت با خدا(بندگی)نسیت به دیگران شامل انسانهای دیگر که اخلاق معاشرت و نسبت به محیط و سوم نسبت با خودمان یا انکسار نفس بحث می شود از نظر شیوه اخلاق کاربردی نیز در حیطه های پزشکی ورزش قضاوت فضای خانواده و اخلاق حرفه ای مشاغل قابل بحث است اما در نظری تمام اول و آخر اخلاق با یک تعریف و تفسیر یک کلمه قابل انجام است و آن کلمه سلام است دقت کنید در بحث اخلاق توحیدی پایه و محور بر اساس محبت است اخلاق اسلامی یعنی مامور به وظیفه بودن نه نتیجه گرایی محض در ضمن اخلاق اسلامی قرآن یعنی هرکس موجب نجات جان یک انسان شود حال چه جسمی و مطمینا روحی در مقامی بالا تر انگار به تمام بشریت حیات بخشیده خودتان قضاوت کنید اگر کسی راه و روش علمی ای را باز کند چه جایگاهی دارد اخلاق اسلامی یعنی دادن یک سیب به یک کودک زمینه دخول در بهشت را فراهم می کند نه عبادت صرف یا اخلاق اسلامی یعنی نگاه محبت آمیز به پدر و مادر محبت است یا ارزش کلمه دوستت دارم حتی نه فقط بین همسران بلکه دو مرد هم باید برای تحکیم روابط بین یکدیگر محبت خویش را ابراز کنند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۵
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ق.ظ

یک


و بحث دیگر بحث ماهیت عدد طبیعی نبودن یک است که تاحدی به موقعیت اثبات می رساند اعداد طبیعی در طبیعت از دو شروع می شوند یک حقیقی در جهان وجود خارجی ندارد بلکه تمام اعداد از یک تشکیل می شوند مثلا دو یعنی دو تا یک اما یک خودش تعریف ندارد و در اثبات خدا عدد یک جایگاه خاصی دارد یک حقیقی ندارد مورد دیگر جالب اینکه در بین اعداد قبل از سه دو وجود داشته و قبل از دو یک اما قبل از یک هیچ چیز وجود ندارد و این نوعی برهان ریاضی در باب اثبات وجود خدا قبل از همه چیز است

در ضمن در تعریف کلمه ای توحید خداوند احد و واحد است یعنی هم یکتاست و همتا ندارد و هم جزناپذیر است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۱
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۹ ق.ظ

نور الهی


نور 35 و 36 فهم هو نور علی نور

خداوند نور آسمانها و زمین است،مَثَل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی(پر فروغ) باشد،آن چراغ در حبابی قرار گیرد،حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان،این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی و نه غربی(آنچنان روغنش صاف و خالص است که)نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود،نوری است بر فراز نور و خدا هرکس را بخواهد به نور خود هدایت می کند و خداوند به هر چیزی آگاه است35 این چراغ پرفروغ در خانه هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا ببرند(تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)خانه هایی که نام خدا در آن برده شود و صبح و شام در آن تسبیح گویند.

در آیات اگر دقت شود شباهت تعریفی اساس برهان طرف و وسط بوعلی و قضیه عین هم بودن صفات و ذات اما وجود یک حجاب بدون تاثیر

قابل مشاهده و پیگیری است

یک مورد دیگر شناخت خدا که توسط معصوم به ما رسیده است بحث آیینه است

آیینه یعنی نشانگر اگر آیینه را دیدی یعنی حقیقت عملکرد آیینه شناخته شنده آیینه فقط نشانگر است این یک نکته نکته دیگر در مورد خود خداست که ما و تمام جهان تصویریم و در عین حال احسن تقویم این جهان اصغر نیست بلکه ما یعنی نوع انسان است هر دو مورد قابل بحث است

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۹