سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۲۲۱ مطلب با موضوع «مقالات مهم و جداگانه :: موارد مهم قابل بحث نویسنده» ثبت شده است

-الهى در شگفتم از آنکه کوه را مى‏شکافد تا به معدن جواهر دست‏یابد ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۱

 

رفع ابهاماتی در مورد درگیری اسلام با سلطنت هخامنشیان

بعضی می گویند که ایران که در آن زمان موحد بوده و ایرانیان نیز در سطح عالی رشد و ترقی بوده اند پس درگیری اسلام با ایرانیان به زور بوده و نباید سرزمین کوروش یا همان ذوالقرنین مورد حمله قرار می گرفت جوابهای منطقی وجود دارد اولا اینکه حملات در زمان خلافت عمر(رضی الله عنه) صورت گرفته و شکی نیست که قوانین جنگ اسلام در خیلی از بخشها رعایت نشده که البته نمی توان گفت به خاطر شخص ایشان بوده است دوما ایران بعد از گذشت 200 سال از اموی بودن خویش بازگشت و خیلی به آرامی به تشیع روی آوردن شروع تندتری گرفت دقت کنید این دویست سال یا دو قرن تقریر زبان فارسی یعنی حتی حرف زدن آن نیز ممنوع بوده است در ضمن پس از دویست سال تا قرنها نه فقط مذهب تشییع بلکه اهل تسنن نیز به آزادی های مذهبی خود رسیدند و همین موضوع تکثر مذاهب و فرقه ها تا قرنهای طولانی و همچنین تعدد کویش ها و لهجه ها و حتی ورود زبانهای دیگر بیانگر این رشد در  ایران است در ضمن با استناد به تاریخ هم شش نویسنده صحاح سته و هم چهار نویسنده کتب اصلی شیعه ایرانی انذ دقت شود در طول تاریخ شیعه اصل شیعه ای است که خط امامت و ولایت را تا انتها و تا حضور موعود غایب از انظار پیش گرفته و به فقه پویا و عقلانیت سرمنشا گرفته از دین معقتد است خود را یافته است در ضمن در بین تمام زبانها زبان فارسی رمز هویت ملی ایرانیان است.در مورد اینکه کدامین مذهب حق است بحث اصل حقیقت و بحث امانت و بحث شناخت خاندان مطهر اهل بیت وجود دارد که در مقاله ای جدا به آن پرداخته شده است.

 در مورد حکومت روم هم همین بس که اسلام به آنجا نیز روی برد و عامل جنگهای صلیبی نیز شدند در قضیه مباهله نیز آنها فقط کوتاه آمدند و به همین خاطر نظام برده داری و فاسد خودشان بود که نتوانستند اسلام را قبول کنند یادمان باشد امام علی با نظام برده داری مخالف بود و شهربانو با اختیار خویش و به دلیل انسانیت دیده شده در امام حسین در جنگها ایشان را خود انتخاب کردند همسران امامان نیز  خیلی شان کنیز بودند اما کدامین امام برده داری کرده بلکه به هر بهانه ای برده ها را نیز آزاد کردند پس از قضیه شکست حضرت عایشه در جمل امکان منسوخ شدن برده داری وجود داشت اما دست بقیه خلفا درد نکند که متعه را نیز به تبع حکم یکی از خلفای اولیه حرام کردند این جریانات برده داری عملا امروزه منسوخ شده اما از نظر پاسخگویی در اسلام غیر ولایی و اسلام بدون پذیرش عقل که عملا اسلام هم نیست چه در بعضی از شیعه و چه در بعضی از اهل تنسن  هنوز وجود دارد و به نوع انحرافی و افراطی گری در سلفی گری و در بدترین وضع فساد فکری در داعش بروز نموده است اما در فقه پویای شیعه قوانین آزاد کردن شصت برده و قوانین دیگر حقوق بردگان عملا در بلاد زیرمجموعه برده داری را منسوخ کرد برمیگردیم به ایران نکته ایران در زمان کوروش نیست بلکه وارثان وی است اگر بپذیریم کوروش ذوالقرنین است طبق قوانین الهی درست است که پیامبر نبود اما مثل طالوت و داوود حکم حکومتی الهی داشت اما این حکم در مورد جانشینان صادق نیست نکته اینکه ذوالقرنین بودن کوروش نیز اثبات صد در صد ندارد و اطلاعات کامل از زندگی و روش و سبک این فرد به طور دقیق وجود ندارد اگر هم زرتشت را به عنوان پیامبر زمینی فرض کنیم اشکال طبقاتی شدن ایران در دوران بعد برعهده ی موبدان بوده است اینها در طبقه دوم حکمت همراه با نظامیان قرار داشتند این نطام برده داری سنگین ترین حالت ممکن است که دقیقا با همین سبک در غرب در حال پیشروی است مشکل آیین زرتشت نیز در سنویت نیست بلکه در ابهام آتش است بدین معنی که نور الهی با واسطه است این مشکل فهم این موضوع در بین اهل طریقت و حتی شریعت هم رسوخ دارد و خود را در مبانی وحدت و کثرت بروز می دهد آیه قرآن جواب را داده که نور خداوند مثل نور منعکس شده از شیشه ی کاملا شفاف چراغدانی است که آتش آن از زیتونی است که نه شرقی و نه غربی است که مورد آخر با مبانی فلسفی اصل عدم معنی یافتن چپ و راست یا به طور نظری بحث طرف و وسط بوعلی معنی می یابد طبق این اصل صفات خدا از ذات خداوند جدا نیست اما نور الهی در مورد عین فقر بودن مخلوقات بدین معنی است که بین خود خدا و جهان حجابی خواهد بود مثل حجاب بین خدا و پامبر در معراج یا ارتباط موسی با خدا در وادی ایمن نکته اینکه آتش وادی ایمن نیز مصداق کاملی از همین بحث آتش است البته بعضی بحث احترام به آتش را مطرح می کنند مثل ارزش برق در زندگی امروزی که این نیز قابل تامل است و می توان در مورد آن بحث کرد بحث بعدی در مورد نماد فروهر است از معنی های مختلف این نماد می گذریم اما بحث حلقه در دست که نماد نوعی شکست ناپذیری ارتباط است بحث حلقه ازدواج بین زن و شوهر نیز از این آیین گرفته شده اما بحث اصلی این حلقه در موکل گیری است البته این بیشتر در جنبه تسخیر نیز موجود است اگر فرد به طغیان گرفتار شود که در مورد شاهان آن زمان اتفاق افتاد که این موضوع امکان طغیان بشر تسخیر کننده اجنه در سوره جن نیز آمده است بحث حلقه و عصا در مورد سلیمان و موسی به طور کامل شرح داده شده و به نظر باید به این موضوع با دید علمی و در نظر گرفتن علم الهیات و علم اسما(مثال آصف و قبول مقام آدم در نظر فرشتگان)ورود کرد اهداف آمریکا و انگلیس با انتشار کتابهای فانتزی تخیلی بدون محوریت توحید و سپس توهین به تک تک پیامبران الهی دقیقا میل به جادوگر کردن افراد است نه اینکه آنها پیامبران را الگو قراردهند تا بتوانند آنها در حیطه بردگی خود بگیرند رصد شبکه های اجتماعی نیز امروز نکات زیادی را نشان می دهد با توجه به اینکه معمولا هدف عضویت در این گروه ها بیشتر فقط به منظور تفریح و شادی است روشهای طنز آمیز و یا روشهای محرک شور اجتماعی بازده بالایی دارد و نکته دیگر مجازی بودن افراد و عدم توان شناخت نگارنده های اولیه و یا حتی گاها متن اولیه نگارش است ویژگی کپی پیست سرعت انتقال داده را بالا می برد و وجود گروه ها نیز به سادگی گلچینی از افراد و گزینه های هدف را پیش رو می گذارند که این ویژگی شبکه های اجتماعی را به یک ابزار  دولبه تبدیل کرده که هم می توان به خوبی از آن استفاده کرد و یا هم در صورت قصور و غفلت خطرات زیادی برای فرهنگ جامعه ایجاد می کنند  بحث توهین به اقوام که از قبل توسط رضاخان و انگلیس اجرا می شد تا آنها کم ارزش شوند اما امروزه دلایل نامگذاریهای آنها مشخص شده است بحث جدیدتر توهین به پیامبران الهی و تمسخر آنها و یا کلید واژه های مثل غضنفر و اهانت به مراجع و پایین نشان دادن و ناآگاه نمایاندن مقام روحانیت است و به طور دروغین و بدون استدلال گفتن و چسباندن تمام ویژگی های محض مثبت به تاریخ گذشته قبل از اسلام که اسناد زیادی هم در دست نیست در مورد مثلا پیامبر الهی موسی هدف کاملا مشخص است که بخواهند درک الهی و ارزش شناخت توحیدی را از کارهای موسی بگیرند و فقط اتفاقات افتاده شده را بر مبنای علوم غریبه صرف تبیین کنند سپس در مرحله ی بعد حتی اشتباه و ضعیف بخوانندش و از او جادوگر بسازند این روند در نسلی در حال رخداد است که هری پاتر را خوانده اند آنهم طی روند از کودکی تا جوانی و بروز عرفانهای نوظهور جدا و متضاد با دین نیز در حال افزایش است اینها همگی زنگ خطر است و نشان از برنامه های بلند مدت  این روند در ایران اسلامی با توجه به فشار تحریمهای اقتصادی و فسادهای عناصر خودباخته داخلی و وجود شبکه های متعدد ماهواره ای به طور اختصاصی برای ایران که بنیان خانواده را برهم می زنند  و عدم توان کافی شبکه های داخلی برای ایجاد خوراک فکری سالم و جذاب برای مخاطبین و عدم جذب نیروهای تحصیل کرده برای بازار کار و عدم تطبیق تحصیل و کار و عدم پیش بینی صحیح از طرف فرد مشاور و نظام آموزشی همگی دست به دست هم داده تا عملا سن ازدواج هر روز بالاتر برود و ازدواج سخت تر شود علت اصلی نیز همان بحث اقتصادی است که دلایل خاص خود را دارد و از حوصله مقاله خارج است اما هدف این است که بگوییم جوان ایرانی سالم و صحیح از نظر فکری است و فقط گرفتار چندی از مشکلات شده است آنهم نه همه که این مشکلات نیز ناشی از دشمنی دشمنان است

نکته دیگر در مورد پادشاهان در مورد عصر صفوی است که چند نکته قابل تامل است اینکه بیشتر بحث در مورد خشونت صفویه دروغ محض است و حکومت عثمانی عامل آن بود تا تشییع را بد جلوه دهد البته بعضی از اشتباهات شاه عباس که شیخ بهایی نیز با آن مخالفت کردند مثل قضیه علم در عزاداری ها نیز امکان وجود دارند ولی عملا تا حد زیادی نگاه فقه پویای اسلامی با نگاه و درک حقایق دین و ایجاد ارتباط موثر و انسانی و نجات بخش و دوطرفه مثل قضیه نجات ارامنه از دست عثمانی ها و یادگیری علم اسلحه سازی از آنها و همچنین استقلال هرچه بیشتر در زمینه های علمی و همچنین عزاداری برای اهل بیت و شادی برای آنها در این عصر نهادینه شد نکته در مورد سرنگونی صفویه هم این است که افغان ها جزوی از حکومت ایران و استانی از آن بوده اند و شورش داخلی محسوب می شود نه دشمن بیگانه

یک اتهام دیگر نیز باید رفع شود اینکه می گویند اسلام را اگر ایرانیان نمی خواستند با حمله مغول نیز باید برمی گشتند اینکه حمله مغول به هدف آوردن دین جدید در ایران نبود حتی قتل میلیون ها انسان در قحطی جنگ جهانی منجر به تغییر دین نشد چون هدف هم این نبود و اینکه ایرانیان اسلام را به نرمی پذیرفتند و آنچه را نیز که صحیح بود گرفتند

جدا از مطالب ذکر شده در بالا در مورد کنیز و غلام مطالبی عنوان می شود اینکه فقه پویای شیعه در جهت حذف برده داری اقدام کرده است نکته دیگر این ابهام که امامان همسران کنیز داشتند جواب اینکه آنها پیشوا بوده اند مجبور بوده اند که رفتار های جامعه را به عنوان الگو مردم به آرامی تغییر دهند رفتار آنها با کنیزان یا غلامان مشهود است نکته بعدی اینکه ما در اسلام دفاع بحث ملی و اسلامی واجب است اماجهاد با دفاع کمی فرق دارد  نظام برده داری در جهاد تعریف می شود و کلمه برده با اسیر کمی فرق دارد یک اسیر در جنگ سه حالت پیش رو داشت تا آزاد شود شامل فدیه مبادله یا روشهای جایگزین مثل درس یاد دادن اما مورد چهارم برده شدن است که نه کشتن است و نه زندانی کردن و همگی بر اساس صلاحدید صورت می گیرد اما نکته اصلی غنیمت بودن برده است یعنی امکان اینکه برده اصلا در جنگ نبوده باشد هم هست بلکه در خانواده طرف مغلوب بوده باشد البته موارد خاص دیگر هم هست مثل همراه بودن همسر افراد در جنگها به دلیل واداشتن آنها به جنگ تا پیروزی و یا فریفتن جنسی طرف مقابل که در زمان جنگهای پیامبر در غزوات فقط خود پیامبر به عنوان فرمانده همسر خویش را همراه می برد و قضیه افک در قرآن که در آخر به صراحت بر پاکی حضرت عایشه دلالت دارد بیانگر همین موضوع است.نکته در این برهه زمانی اسلام برده گرفتن را فقط در شرایط جهاد صحیح دانسته و تمام موارد قبلی مثل قمار ربا قرض و شرط بندی و سایر موارد را به طور مستقیم در زمان پیامبر ایشان توانستند حذفش کنند. اما آنچه نظر اسلام است عدم زور و اجبار است امام علی در مورد شهربانو و حضرت عایشه خط بطلان بر روی برده داری می کشد اما خلفای بعدی رویه را تغییر دادند خط مشی ضد برده داری در مورد مادر آخرین امام که غایب هستند بار دیگر تکرار می شود در ضمن در قرآن به صراحت عدم در آیه حکم به عدم مجبور کردن کنیزان به زنا را داده است و این مبنای عدم امکان برده داری  به عنوان تجارت یا رسپی گری را می آورد و هدف اسلام در پناه آوردن بازماندگان از جنگ بوده است حتی اسلام حکم به اجبار مسلمان شدن بردگان یا کنیزان را ندارد و قوانین حکومتی قضایی در مورد آنها تخفیف دارد مثلا در مورد زنا در قرآن در صورت محرز شدن آن حدش نصف فرد آزاده یا در مورد دزدی در نهج البلاغه حد قطع دست آنها مجاز نیست اما در مورد آزاده جایز است در ضمن تمام احکام مربوط به همسران و کنیزان بر اساس امانت است نه چیز دیگر و عملا فرقی ندارد فقط میل احکام مشخص است مثل مورد حرمت شراب در قرآن در ضمن پیش بینی فتح ایران توسط پیامبر یک پیش بینی بود و حکومت ظلم باید برداشته می شد اما این تایید اعمال و حکومت خلفای اول تا سوم نبوده است در ضمن طبق تاریخ تا 200 سال ایران اموی بود اما در حال اسلام مورد نظر شیعه با آنچه در مکه و مدینه اجرا می شود فرق دارد و این دلیل حق طلبی ایرانیان است و جزو خدمات متقابل ایران و اسلام است پیشگویی خلفای جور به ترتیب اسم و کنیه و حتی روش حکومتی توسط امام علی انجام شد و این نشان از حقیقت مطلب است از تفاوتهای اساسی فقه جعفری امامی امروزی با اهل سنت در صیغه و کنیز و بحث دفاع مقدس و جهاد است نکته خاص دیگر در مورد شهربانو همسر امام حسین و نرگس مادر امام زمان است

دقت کنید اصلی ترین حکم مربوط به لغو برده داری که پایه ای ترین حکم در اسلام در این موضوع است در سوره ی نحل آمده یکی مکاتبه و دیگری عدم اجازه داشتن به مجبور کردن به زنا و حرام بودن این امر در آیات دیگر شرایط نگهداری از کنیز و غلام در خانه به صراحت آمده تا هیچگونه فسادی نیز در خانه رخ ندهد مثلا در زمان خلوت با همسر  کنیز و همچنین کودک نابالغ  نباید وارد این خلوت شوند در مقالات دیگر بحث مفصل تری خواهیم کرد

در ضمن نظر دیگری در مورد برده داری نیز وجود دارد در مورد علت قانونی بودن آن اینکه اولا این موضوع رسم بودن این موضوع در بین اعراب و رومیان و ایرانیان جای بحث دارد و اینکه در ایران وجود نداشته اشتباه است مثلا احکامی که حکم به اعدام در زرشت بوده علل الخصوص برای مرتد خیلی تعداد بالایی دارد اما شبهه می اندازند که نیست یا در متن خود کتیبه کوروش بحث به اعدام کودکان مهندسانی داده که خانه را مهندس ساخته و بر سر خانواده ای خراب شده این که قصاص حقیقی نیست یا موارد دیگری که قابل بحث است از موضوع دور نشویم اینکه قانونی کردن آن برای مبارزه با آن بوده است و اثباتش کردیم چون اگر هدف مبارزه با آن نبود در دین و قرآن از آن از به عنوان گردنه نام نمی بُرد و ثابت هم کردیم روح قوانین اسلام با برده داری و زیرمجموعه های آن مثل گروگانگیری و یا قطع اعضا و جوارح یکی نیست تنها راه حل مبارزه اساسی با آن و کنترل آن قانونی یا به اصطلاح دینی شرعی کردن آن است یادتان باشد اسلام از سرزمینی شروع شد که همسران پدران خویش را به عنوان ارث برمی داشتند چه برسد به شکست خورده های در جنگها.و این قانونی کردن به معنی اجازه دادن برای رشد آن یا به هدف رشد دادن آن نیست به قولی برای مبارزه باچیزی با آن خوب نجنگید بد دفاع کنید حداقل طبق کتاب و نظر و رفتار اهل بیت هیچ کدام با محدود کردن و برده کردن انسانهای آزاده موافق نبودند و از هر راهی برای آزاد کردن بردگان استفاده می کردند مثل کفاره روزه با در صورت بچه دارشدن آزاد محسوب شدنشان یا آزادب به دلیل جراحت حداقل اسلام بردگان را سرباز نکرد یا وسیله بازی گلادیاتورشان قرار نداد طبق بعضی روایات در تفسیر قمی جلد دو صفحه۲۲۴حتی امام علی این امر را بر شیعیان حرام کردند همین متفقین با زنان لهستانی که از خودشان بودند چه کردند مگر در تمام روسپی خانه های آسیا پخششان نکردند چون هزینه نگه داریشان را نداشتند یا ژاپن دویست هزار زن کره ای را در سربازخانه ها به روسپی گری نگرفت یا قضیه منشوری که بزرگترین آزمایشگاه بیولوژیک جهان با نمونه های طبیعی روی انسانهای اسیر رخ می داد یا همین آپارتاید تا چند سال پیش در قرن بیستم کجا رخ داد یا مگر هنوز بعد دویست سال برده داری سیاهان آمریکا تمام شد؟!؟!حداقل اینها را هم کمی بحث کنید بد نیست.

آیا ایران به وسیله مسلمانان فتح شد جواب بله است اما آیا به وسیله اسلام اتفاق افتاد جواب خیر است به نظر و مبنای دیگر و طبق اعتقاد شیعه آیا ایران باید فتح می شد و جنگ با ایران درست بود جواب این است که   امامین حسن و حسین توسط امام عصر به لشگر مسلمان فقط به عنوان نیروی ساده نه فرمانده ملحق شدند تا حد امکان از خرابی ها جلوگیری کنند اما اینکه آیا اقدام به زور درست بود آنهم تحت عنوان جهاد  یا آیا اعمال بعد فتح چگونه است جواب این است که امام عصر در این جنگها شرکت نکرد در ضمن پیامبر دقیقا قبل از وفات خواستار اعزام نیرو به مرزهای روم شدند سرنوشت آن لشگر چه شد؟مورد قرآنی دیگر در مورد بردگان امکان مکاتبه است که قانون مکاتبه نوع خود خری در نظام برده داری است که عملا برده داری را از هم می پاشاند حتی ازدواج دادن بردگان نیز مورد قرآن است سوره نحل قبلا هم قانون عدم حق مجبور به زنا نیز آمده بود اینگونه عملا برده به خدمتکار تبدیل می شود و قابلیت ارتقا دارد

نکته پاورقی ولی مهم اینکه برده داری نوین نیز با توجه به اصل سه چهره ی شیطان قابل انجام است و اساس آن قانون رییس و مریوس و بحث جنسی است که می تواند در مشاغل مختلف بروز کند در مورد صیغه هم اگر دو قانون اصلی جلوگیری از فساد یعنی خود خری و عدم اجبار از بین برود عین فساد است به ترجمه دیگر خانه عفاف حتی اگر فقط و فقط یک ریال توسط فردی به جز خود صیغه شونده به خاطر عمل زن دریافت شود عین مصداق برده داری است نکته اینکه ما هزینه کارت بهداشت یا مکان را می توانیم لحاظ کنیم اما شرعا حتی خود نیابتا صیغه خواندن نباید پول دریافت شود شاید شیرینی رسم بوده اما همان هم جای سوال دارد چون زیرمجموعه دین و هدایت است و نباید به عنوان منبع مادی لحاظ شود حکم دوم در این است که زن باید از بین افراد مختلف یکی را برگزیند نه برعکس که عملا خانه عفاف اینگونه نیست در ضمن این موارد نیز فقط برای قشر مفرح جامعه قابل دسترس است یک حکم دیگر نیز اینکه اگر ما موارد قرآنی همسر ابراهیم و و بچه دار شدنش در پیری و به دنیا آمدن عیسی را نشانگانی مکفی بر سوره طارق بدانیم دلیل حکم عدم نکاح برای ازدواج بعد از نزدیکی خود مقاربت است و دخول در نتیجه پوشش یا کاندوم یا حتی یایسگی و سن حتی بالای پنجاه سال نیز در اصل حکم تغییر نمی دهد و ملاک نیز در اصل همان فرزند حقیقی و طارق است و اتفاقا اصل نیز همان است نکته اینکه حتی تحقیقات روانشناسی در غرب نیز برده های جنسی که اغلب از بین مهاجران هستند این مورد را از لحاظ عاطفی اثبات کرده است شاید خیلی خوب نباشد ولی فیلم اکولایزر که به شدت جانب دارانه ساخته شده بر علیه روسیه و به شدت از آمریکاییها و جاسوس های آن قدرت امنیتی ساخته و کشورش را بهشتی دیگر توصیف کرده حتی برای مهاجرین ولی صداقت خوبی در نشان دادن نوع برده داری جدید به خرج داده است و علت اینکه اسلام با روش های دیگر برده داری را منسوخ کرد را نیز مشخص کرد-در فیلم از اول تا آخر فقط خشونت موج می زند البته قهرمان فیلم در اول پیشنهاد خریداری برده و آزاد کردنش را می دهد که قبول نمی شود-

در مورد اختلاف با اعراب نیز نمی دانم این حدیث چقدر صحیح است اما اینکه پیامبر فرمودند من از اعرابم ولی اعراب از من نیستند جواب تمام مسایل پیش آمده است البته این نکته به صراحت قابل ذکر است که اعراب و سایر نژادهای دیگر در ایرانمثل آذری های ایران به معنی واقعی کلمه با اعراب و آذریهای اطراف در همسایه از لحاظ فرهنگ کاملا متفاوت اند حتی بعد از جنگ تحمیلی ملت عراق در حوادثی مثل اربعین حسینی ثابت کردند که حقیقتا برادران ایمانی ما هستند و نباید فشار صدام و اشتباه قومی گرایی آنها را به حساب دین گذاشت در ضمن دقت کنید حدیث پیامبر در مورد اعراب جاهلی زمان خویش است که فرهنگشان هنوز تغییری نکرده است نه نژاد عرب به صرف عرب بودن منظور همان اعرابی اند که سر نوه پیامبر را به نام دین سر نیزه کردند در قرآن نیز یکبار به فردی که تسلیم پیامبر شد ولی ایمان نیاورد بود اما گفت ایمان آوردم با لفظ اعرابی اشاره کرده است دقت کنید اینجا ویژگی های اعراب از نظر نژاد نیست بلکه بحث بحث فرهنگهای اشتباه مطرح است وگرنه ابوذر و مالک هم عرب بودند و تمام امامان نیز عرب هستند و آنها که تبر بر این ریشه می زنند جز گروه تفرقه بیانداز حکومت کن نیستند اینها همان دسته ای هستند که به جای شهید خواندن شهدای حج واجب آنها را به نرفتن و خالی کردن فضای دین ترغیب می کنند اما اگر کسی از سفر تفریحی خودشان به کشورهای حامی تروریست آنهم با پولهای چندین برابر آنهم معمولا فقط برای گناه بپرسند ناراحت می شوند.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۱


اسلام ناب محمدی چیست؟وقتی شما به دین و به طور خاص و کلیدی قرآن می نگرید مسایل خاصی پیش می آید که باید کمی محطاتانه تر نگریست اول اینکه قرآن هم هدایت می کند و هم ضلالت این جمله مبین و آشکار قرآن است حتی اگر ضلالت را عدم هدایت بگیریم باز بار معنایی و هدف جمله فرقی نمی کند بدین معنی که قرآن حتی برای شرور ترین افراد نیز راهکار ارایه می دهد و به گفته خود قرآن هدایت فقط در پرتو ایمان حاصل می شود اگر ما این موضوع را بپذیریم و با توجه به قسمت اول آیه آل عمران موضوعات دیگری را نیز مورد توجه قرار دهیم مثل اینکه اساسا از نظر فقهی و لغوی ما چیزی به نام تفسیر به منظور شفاف سازی قرآن نداریم چون قرآن مبین است و اگر هدف کنکاش بطون قرآن است اصل این وظیفه نیز به دست معصوم است پس باید اول این موضوع فهمیده شود چیزی که ما از قرآن می نویسیم اساسا تاویل به معنای نوعی برداشت است خواه نا خواه باید درک کنیم که ما باید تدبیر کنیم نه تفسیر طبق خود آیه عدم توجه به این موضوع و فهم روح و منطق قرآن و عدم تمسک به کل قرآن که شامل تمام روندها و تمام دستورها با هم است دقت کنید تمام دستور ها با هم است منجر به ایجاد فتنه خواهد شد بدین معنی که اسلام دو رو ندارد بلکه عدم فهم اسلام منجر به فتنه است نه نوع دیگری از اسلام مثلا در قوانین شرع به طور خاص برده داری را مد نظر قرار دهیم اینکه اسلام از جایی شروع شد که تکثیر از طریق پرچم سفیدها انجام می شد و کودکان دختر فقط به منظور بهره جنسی و کتثیر نسل زنده باقی می ماندند و زن جزو اموال مرد بود و بعد مرگ شوهر به فرزند ارث می رسید حال از بیان دیگر اشکال ازدواج معذوریم و هدف مقاله نیست این امر و برده داری حال به صورت قانونی و غیر قانونی شرعی یا غیر شرعی در دو ابر قدرت زمان یعنی ایران و روم جاری بوده و به طور خاص در ایران موارد بدتری و قوانین خاص تری موجود بوده است اما کلی در نظر می گیریم دقت کنید اسلام خود را از این نقطه شروع کرده است این یک بحث بحث دیگر اینکه آیا اسلام به معنی واقعی کلمه اسلام در زمان خود پیامبر و بعد حضرت آیا پیاده شد؟در مورد برده داری آیه نور 33 کامل تمام موارد را پوشش می دهد و طبق روایات و داستانهای باقی مانده از اهل بیت یعنی دو مورد اصلی شهربانو و حرمت نگاه به زن برده و قوانینی مثل اولویت آزاد کردن بردگان در شرع موضوع روشن می شود که جریان اصلی در اسلام نیست بعضی می گویند که اصلا برده داری در آن موقع رسم بوده و عیبی هم نداشته و هدف اسلام هم برداشتن آن نبوده اما ما می گوییم اتفاقا هدف اسلام تغییر فرهنگ است دقیقا به همان شیوه که در مقابل خمر و میسر پیش رفت یا همانطور که با فرهنگ شرک مبارزه کرد پس این استدلال مورد قبول نیست با این فهم حتی بعضی رفتارها در صیغه و متعه نیز صحیح نیست و می تواند شکل و نوع دیگری از برده داری شود و نباید استدلال در احکام را به هدف توجیح مفاسد در اسلام تلقی کرد این در مورد متعه با توجه به نحل 72 و نور 33 قابل تفسیر است که ملاک عده دخول است نه بچه دار شدن یا نشدن کسی هم نباید در قبل این ازدواج به جز خود فرد پول بگیرد و همچنین در انتخاب افراد این زن است که قبل از مرد باید آزاد باشد نه برعکس  شاید بگویید این موضوع غلو باشد ولی برای شناخت جریان منحرف می توان این طور استنباط کرد که جریانی است تجمل گرا که فساد را می خواهد با شرع توجیح کند و حکومت بر مردم را نوعی بازی تلقی می کند در مورد دوست و دشمن نیز اگر بخواهیم با قرآن پیش برویم مایده 82 طرح کلی دوست و دشمنان مومنان است و در خود آیه دلیل و برهان نیز آمده و ضمیمه دیگری نمی خواهد دو دلیل انتهای آیه جواب خیلی از مسایل خواهد بود در ضمن در مورد طرحها و شیوه های ازدواج نیز دو شیوه درون منجر به فحشا با پایه فساد در نور 58 آمده و دیگر موارد  در بقره 221 222  آمده ساختارهای انحراف در شیعه و سنی قابل مشاهده است و در هر سطحی اتفاق افتاده مثال اینکه چند وقت پیش در یک نرم افزار یک حوزه علمیه تعدادی زیادی از این موارد متشابه یکجا با ذکر متشابه بودن و حتی آوردن موارد کاملا متضاد در یک صفحه و ذکر تضاد آمده بود و این خطرناک است مثلا در آیه 221 آمده هر طریقی ازدواج صحیح نیست و حتی طبق روایات و احادیث مکروهات و واجبات و حرمات خیلی خیلی زیاد در ازدواج موجود است و اینکه قرآن در مورد ازدواج گفته در زمان خونروش از زن لطفا دور شوید متن صریح است و کلا از امر جنسی پرهیز شود البته طبیعی آیه است که بحث شامل روابط اجتماعی نشده و برعکس الویت پس از رفع مسایل جنسی در این برهه ایجاد فضای آرامش برای زن است تا بعد از تطهیر خیلی خیلی ساده.نکته جالب اینجاست که اگر خیلی از موارد و طرحهای کلی آیات را نبینیم با بعضی استدلالهای خیلی غلط حافظ کافر می شود سعدی انحراف دار جنسی می شود حلاج جادوگر قلمداد می شود و خیلی از موارد دیگر که کم نیستند و امروزه نیز در مورد برخی افراد به دلیل اعتقاد و دانش در مورد علومی مثل فلسفه و علوم غریبه و نوع نگرش به موسیقی وارد می شود .خط بال اسلام ناب محمدی و شیعه همان گذشته سرخ است و آینده سبز و تغییر ناپذیر است

یک بازی دیگر در واژه اسلام رحمانی در تفسیر الرحمن الرحیم است که رحمن نسبت به تمام موجودات حتی کافر و شیطان است اما رحیم فقط به مومنان است اتفاقا در اینجا اگر قصدمان خیر باشد باید اسلام رحیم معرفی می شد که قبل از آن رحمن بودن را نیز داشت

یک بحث دیگر نیز که شاید سنگین باشد این است که قرآن هدایتگر است اما کتاب هدایت نیست یعنی قرآن کتاب ذکر است و یادآوری و به راه پایدارتر هدایت می کند دقت کنید پایدارتر یعنی اقوم و در قاعده کلی نیز هدایت در پرتو ایمان است حال ایمان در وجود هر نوع و هر مسلکی که می خواهد باشد حتی ستاره پرستان که از آیین الهی پیامبر خویش تا شرک و بت پرستی کامل وارد شده اند یک نظریه هم در این مورد وجود دارد که اسلام برده داری را شرعی کرد و بعد با آن مبارزه کرد  در اسلام بنیانی ترین سازمان خانواده است و تنها سازمان رسمی نیز پیوند خویشاوندی و به نوعی قبیله-پدر بزرگ پدر پسر-است و مبارزه نیز باید در این سازمان انجام شود اساسا در شیطان شناسی اصلی ترین چهره چهره رحمانی بدون رحیم بودن شیطان که خود حارث و نگهبان کتاب بوده است است اهمیت دارد یادمان نرود اسلام حقیقی با برده داری مبارزه کرد نه اینکه با مشروعیت بخشی به آن هدفش گسترش آن باشد این موضوع دقیقا یک نقطه عطف و تیغ دولبه و پرتگاه فتنه است نکته دیگر در مورد فتنه که بازهم به آن اشاره می کنیم این است که تفسیر بطون آیات قرآن فقط و فقط و فقط متعلق به معصوم است و لاغیر در زندگی اجتماعی بشر حتی برای تفسیر کتابی مثل قانون اساسی کشورها مرجع در نظر می گیرند آن وقت قرآن همینگونه رها شده باشد؟اما حقیقتی دیگر در مورد فتنه اینکه بدون غرض شخصی اینکه اولین آیات قرآن در مورد خواندن و نوشتن بوده و عملا اهمیت سواد و اینکه اگر پیامبر مفسر قرآن بوده اند تفاسیر و صحبتهای ایشان در جامعه سوزانده شد و ایشان شروع کننده تغییر در نقطه صفر بی سوادی و جاهلیت محض بوده اند فتنه نه بعد از مرگ ایشان بلکه حتی در حیات ایشان حضور پررنگ داشته است تنها خط سیر منطقی فقط و فقط ولایت مداری براساس قرآن و خواست پیامبر است همین و بس در ضمن در موارد دیگر قرآن مثل بحث گروگانگیری و یا کتک زدن زن دقیقا همان جوابها کافی می باشد در قرآت اولین داستان از لحاظ زمان داستان شروعش با شیطان است و سپس اگر روند داستان ها در قرآن و پیشگویی های پیامبر و امامان را ادامه دهیم تا زمان گردن زدن شیطان ادامه پیدا می کند پس  ماجرا اصلا شوخی نیست و شاید از نظر معرفتشناسی توحیدی شناخت جایگاه و روش عملکرد شیطان جزو مهمترین بخشهای دین باشد در رابطه با فتنه مهمترین اصل انتقال هدایت است و سعی در به راه آوردن مگر زمان دست به شمشیر شدن که دیگر فقط قتال راهکار است در ضمن اولویت نیز اول سران فتنه است نه یک مشت مردم خام

یک پاورقی مهم اسلام دارای بدنه ی زنده است یعنی نمی توان بخش بخش نمود و جداگانه استفاده کرد اتفاقا اگر هر زمان این کار انجام شده بیشتر در محکمات نیز افتاده نه موارد متشابهات هرحکم اسلام جزیی از بدن است اگر این اشتباه تفکیک را دچار شویم نفاق ایجاد می شود البته این به معنی عدم استفاده از مطالعات و دانشهای دیگر ادیان مذاهب دانشمندان و سایر علوم نیست بلکه خود دین میزان و روش برخورد را نیز مشخص کرده و در آیات و احادیث کاملا مشخص است مثل کسب دانش از چین که دور بود کافر بود ولی پیشرفته یا مبین که می گوید ببین چه می گوید نمونه قرآنی نیز بحث جدایی ایمان از اسلام در داخل خود دین اسلام و وجود شرع و منهاج در آیات قرآن و اینکه بهترین دوست مومنان با دلایلی نصارا هستند که آنهم بحث پذیرش حق آنهاست و اینکه اگر کسی مسلمان مسیحی یا حتی ستاره پرست باشد ولی مومن ترس و ناراحتی ندارد  قرآن بزرگترین دوستان و دشمنان مومنان را معرفی کرده و در ضمن در قرآن از اصحاب اعراف یاد شده است و این نکته ی خیلی مهمی است در مساله عاشورا نیز جمله معروف اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید ناظر بر این بخش معرفت دینی است براین اساس اگر اسم خیابانی به نام گاندی یا چگوارا یا هر آزادمرد مبارز دیگری شد باید به این موضوع افتخار کرد نه اینکه با آوردن بعضی تعصبات و عصبیت های دینی بحث اصلی را منحرف کرد این مسایل در دیگر مسایل نیز وارد است مثل تلاشها و اختراعات  واتسون یا علوم دیگر مثل فیزیک نوین هاینزبرگ و انیشتین و حسابی یا علوم پزشکی پاستور و مثالهای فراوان دیگر دقت کنید اگر ما فکرمان را بخواهیم با فکر امام خامنه ای دامت برکاته حداقل نزدیک و واقع بینانه کنیم باید با حتی ویکتورهوگو را به عنوان یک حکیم بپذیریم و کتابی مثل بینوایان و سایر کتب ایشان را به عنوان حکمت بپذیریم دقیقا ایشان همین خط مشی را نسبت به فردوسی طوسی نیز دارند.و ما نیز باید با همین خط مشی پیش برویم و دنبال اصالت و اصل برویم و ایمان را مد مظر خود قرار دهیم و حق جو و حنیف باشیم و ارزشهای نفسانی و روحانی را ببینیم.


دقت کنید به عنوان کلیدواژه در حالت کلی فقه پویا یعنی عقل سلیم در پرتوعلوم وحیانی این گونه است که عقل و قرآن و سنت و اجماع با هم باعث دستیابی به اجتهاد می شوند و امانت در آن لحاظ می شود.کلماتی مانند فقه سنتی پ فقه بشری بیشتر بازی با کلمات اند و اصالت هم ندارند و البته خوشانید آمریکایی ها هم هست و هردو مصداق تحجر و بدعت اند و از طرف امثال اللهیاری  ها و شیرازی ها و مصدق ها کارآیی و ماهیت خود را نشان داده اند.دقت کنید مسایل بالا راه صحیح را از ناصحیح به طور سبکی کاملا مشخص می کند.و به هر میزان از این سبکها جدا شد و راه خودمان یعنی فقط عقل در پرتو وحی را دنبال می کنیم.با هم.نمی دانم چه ربطی دارد اما این دو نوع فقه با وجود ناسازگاری ظاهری-سنتی و بشری-با هم سازگازند اما با فقه پویا مشکل دارند.با اینکه علی الظاهر فقه پویا حد وسط این دو نوع فکر است اما در حقیقت با توجه به اصول فکری کاملا از آنها جدا و بیگانه است.

فقه پویا همان اصالت فقه جعفری را دارد.همان خط شیخ مفید و شیخ بهایی و امام محمد غزالی و امثالهم است و بحث اسلام هم هست و نه شیعه و سنی و با دید واقع بینانه و قرآنی خط تمام پیامبران الهی و میراثی گرانبها است



ضمیمه:جدیدا و بیشتر در سمت عراق و شام با کلمه اسلام مکی و اسلام مدنی مواجه شده ایم که از زبان بعضی روحانی نماهای حتی شیعه بر زبان رانده می شود بیایید کمی به این موضوع این بنگریم تا ببینیم واقعیت ماجرا کجاست بیایید اول یک واقعیت تاریخی که مربوط به شیعه و حتی اسلام نیست را بیاوریم و ارتباطش را بحث کنیم

در دو کشور ایتالیا و آمریکا برای مبارزه با مشروبات الکی اقدام ملی و قانونی شد اما در ایتالیا به خاطر ضعف و فساد سیستم پلیسی و قضایی و مافیایی این عدم قانونی بودن نه تنها باعث کاهش بلکه باعث گرانتر شدن بازار شد اما در آمریکا این قانون با تصویبش جنگ الکلی را راه انداخت چون سیستم به نسبت و نه کاملا قوی تر بود و بحث عمومی جامعه نیز مخالفتر. اما اینجا هم شکست خورد

حالا برمی گردیم به اسلام و اینکه در دین از ابتدا حلال محمد(ص) حلال بوده و حرامش هم حرام دقیقا در مورد مشروبات این سیر وجود دارد یعنی حلال حرام نشده بلکه در سیری منطقی و با توجه به فرهنگ هدف شارع اجرا شده این در مبانی توحیدی نیز ملاک است و اساسا خدا در ابتدا و انتهای قرآن در سیر نزولی هیچ تغییری ندارد و از اول تا آخر قرآن ما تضادی هم نداریم.این یک بحث بود بحث دیگر پیرامون این است که بعضی ادله می آوردند بعد حضور حضرت در مدینه جنگها شروع شد و قبل از آن جنگی در کار نبود و خونی هم ریخته نمی شد.یک سوال اساسی اینکه بیشترین تعداد شهدای شکنجه ی صدر اسلام چه زمانی بودند؟!؟برای مثال شهادتهایی از جنس سمیه و یاسر در چه زمانی بود در ضمن پیامبر نوعی تقیه انجام ندادند بلکه نوع تبلیغ نسبتا مخفی را در ابتدا و آرام آرام و با تغییر سطح اقدام کردند و کمی با تقیه متفاوت است که جای بحث دارد 

از دید دیگر هم یک بحث اساسی وجود دارد که اینها دسته ای هستند که حکومت اسلامی را مشکل و عامل دردسر می دانند دلیلش این است که دوست دارد آیات را بیشتر اخلاقی ببینند تا احکامی چون در اخلاقی ما یک معذرت خواهی داریم اما در احکامی، قصاص و دیه و از این جور چیزها مطرح می شود و این سیر تبدیل اخلاق به احکام در مدینه النبی کامل تر شد دقت کنید از اول هم بود بلکه نظام مند تر شد و اساس آن هم پیدایش مسجد بود .اگر اینها را ول کنیم به محل ذکر نام خدا هم گیر می دهند.که البته واقعا هم داده اندو البته قرآن نیز می فرماید که ظالم تر از اینها که نمی خواهند صدای ذکر خدا بیاید کسی نیست.البته در همان ابتدا هم مسجد ضرار را پیامبر خراب کردند و از همان ابتدا بحث نفاق به دلیل وجود قدرت در اسلام وجود داشت اما این موجب نفی قدرت نیست و اساسا قدرت محض ناشی از قدرت الهی است و فقط آن واقعی است که حتی اگر کسی یاریش نکند بازهم خداوند ابابیل را دارد و اگر هم کسی کمکش کند به خودش کمک کرده و درعین حال توانایی نبرد ده برابر را پیدا می کند.باید مراقب بود اسلام از گردنه ها درست عبور کند و مراقب باشیم سر امام حسین (ع) را سر نیزه نکنند و علی (ع)نیز تنها نماند.حقیقتا کسی هم که واقعا دنبال آبادانی دنیا و آخرت و قدرت طلب و جاه طلب و از همه مهمتر زیباشناس و محب باشد دنبال این خاندان باید برود.مورد دیگر بحث اسلام حسنی و اسلام حسینی است که باید بگوییم اینها اختلاف در اصل اسلام نیست بلکه تفاوت در راهبرد و روش است و در ضمن خود امامان معصوم نیز دلیل این تفاوت را گفته اند اول اینکه دلیل صلح مشروط حفظ جان بوده و دیگر اینکه دلیل قیام نیز حفظ اسلام و شریعت جد و اصلاح امور و امر به معروف و نهی از منکر بوده پس مابقی تفاسیری که با این اصول خود امامان معصوم تضاد داشته باشد دروغ محض و تفسیر نابجا و تاویل و سو استفاده است نظر تفاوت عمل کرد آیت الله بروجردی و امام خمینی نیز نشان از تفاوت عملکرد است و دلایل خود را دارد یکی حفظ حوزه را در برنامه داشت و دیگری که محصول حوزه است وظیفه انقلاب و ایجاد ساختارهای اولیه حکومت اسلامی یکی سید حسنی است و دیکری سید حسینی و امروزه نیز ما باید پشتیبان علم و عملی حکومت علوی برای رسیدن به آرمان مهدوی باشیم و پشتیبان ولایت. و راه حل اهداف بلند مرتبه نیز در جهان از همین رویه شکل می کیرد.یک مثال دیگر قرآنی یوسف پیامبر است در اینجا یوسف (ع) تا آخرین لحظات به امانت پایبند وبودند و خیانت نکردند حتی ازدواج ایشان با زلیخا در ادامه بازهم براساس امانت خواهی است و یوسف تغییر نکرد.

اگر هم بحث امکان ایجاد نفاق را بدهند خب می توان بحث ریا تقیه و بحثهای مبنای خداشناسی توحیدی و امانت خواهی را مطرح کرد و اساسا پیرو قرآن باشیم نه تاویل کننده ی آن و احادیث را نقل کنیم و نه کتاب سوزی.

پدران امت مشخص اند.خانواده پاک بدون رجس مشخص است.خانواده ای که باید به ایشان محبت شود مشخص است.راکعون مشخص است.اینکه چه کسانی مفتاح علم غیب اند مشخص اند.اینکه حتی ولی به معنی دوست هم باشد پس دوست پیامبر هم مشخص است دوستی ای که به خاطرش همه ی کاروانها باید بایستند و همه بیاند این دوستی را به شخصش تبریم بگویند و برایش شعر بگویند.اینها با هم صبر و صلاه اند و اگر از ولایت دور شویم از هیچ گردنه ای عبور نمی کنیم.همین قرآن خط مشی است و اگر گفت زنان پیامبر ام المومنین بدون شک حضرت عایشه(ع) را نیز که قضیه افک و رد ناپاکی ایشان از زبان قرآن مطرح شده است از جمله ی مادران مومنین هستند و رفتار حضرت علی(ع) در انتهای جنگ جمل الگوی رفتاری ما با ایشان است.این یعنی شیعه و محب اهل بیت بودن. البته در مورد دختری که مادر پدرش است و همسر امیر المومنین و دو نگین سبز و قرمز به گوشش آویخته چه بگویم.

یک نکته اساسی در خطبه فدکیه که خواندم و به نظرم جالب بود اینکه ایشان اعلام کردند شما هرکاری از دستتان برمی آید بکنید ما هم هر ماری از دستمان بر بیاید دریغ نخواهیم کرد و این یعنی حضرت زهرا(س) هنوز هم حتی همین حالا مادرمان اند و مادری می کنند و امامان معصوم جایگاه دارند واقعیت هم همین است اکر کسی کرامات را انکار می کند برود طبس و همه چیز را ببیند در ضمن ایشان در ادامه تاکید کردند که رحنت در خاندان ایشان است.دیگر بقیه اش و انتخاب با خودتان.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۸


اصلی ترین آیات جلوگیری از فساد در سوره نور آمده اولین و مهمترین  نور 33 است که طرح کلی ازدواج به موقع را چیده و هدف را تعیین کرده است بحث مکاتبه یا همان خود خری و عدم اجبار به زنا برای کسب درآمد نیز در همین آیه در قرآن بحث العقبه در سوره بلد طرح دیگر است که اساس ورود به مبانی عوالم درک عبور از گردنه برده داری است در ضمن در روایات علل الخصوص در شیعه به صراحت و کامل مبارزه با برده داری و برای بردگان حقوق قایل شده و هدف آزادکردن و ریشه کن کردن این موضوع بوده روایاتی مثل قضیه شهربانو و روایت معروف در مورد زنی که در یک روز چندین مرحله حلال و حرام می شود و یا بحث متعه و صیغه و فهم مبنای حقیقی بحث شود تا خود بحث متعه دستاویز برده داری جدید نشود و تنها راه حل فهم حقیقی نور 33 است  بعدی نور 58 است که بهترین زمان ها برای نزدیکی را آورده زنان دیگر و کودکان بالغ نشده نباید در این زمان ها وارد خلوتتان شوند و وارد هرگونه مراحل جنسی شوند در این آیه موارد مستتری بنا بر احکام و آیات دیگر وجود دارد که باید جایگاه هرکدام بحث شود یکی بحث مادر رضاعی و دیگری کودک تا قبل از بلوغ و مراحل رشد کودک از نه ماه گرفته و دو سال یا 33 ماه ذکر شده در قرآن و مابقی رشد و تکاملش

پاورقی:عفاف و بحث فطرت پاک امانتمند و خانواده دوست و در امتداد آن حجاب با محوریت ایمان و ساخت انسانهای بهشتی و حریص به آخرت در هر شخص چه زن چه مرد راهگشای مبارزه اصولی با برده داری خواهد بود در مبارزه با برده داری مدرن این موارد خیلی بیشتر خود را بروز می دهد علل الخصوص در جنگ با دجال و بیدار کردن انسانها و رسیدن به آرمان رسانه ی پاک دقت شود بیشترین بخش مبارزه مربوط رسانه های پ و ر ن و شوهای شهوت انگیز باید باشد  اساس مبارزاتی در اینجا بازگشت به خود و ارزشها و حقیقت فرزندآوری و محبت و اصالت زیبایی و خداشناسی می باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۵

رد تکفیر در اسلام آیه الکرسی و شان نزول در مورد دو جوان مسیحی شده و قانون عدم تبلیغ و جریان سازی ضد دین و همچنین سوره کافرون

قانون زندگی همجوار با کافر غیر حربی

قانون حکم اسلام فقط براساس شهادتین است حتی کیفیتش نیز ملاک نیست  و طبق نظر امام خمینی هرکس نود و نه کفر داشت و یک اسلام حکم برخورد با او براساس اسلام است در ضمن یک مورد که ما اصلا توجه نمی کنیم جدایی بحث سطح تسلیم ایمان و تقوا از هم هست و شمول بودن ترتیبی آنها مواردی مثل عفاف در سطح تسلیم و حجاب  یا نماز یا  تا خدی اعتقاد به معاد در سطح ایمان مطرح می شوند و روش تبلیغی قرآن نیز تبشیر و تنذیر است نه چیز دیگر مثل بهشت و جهنم از نظر فقهی فقط و فقط تنها شرط مسلمان بودن اقرار به شهادتین است همین و بس

در مورد مذهاب نکات جالبی است مثلا به جز مساله ولایت امام علی(ع) در شیعه به طور کلی مذهب شافعی و تا حدی مالکی در طرح کلی و قوانین به شیعه نزدیک تر از بقیه است و به همین دلیل با رغبت خودشان میل بیشتری برای حضور فعال و برادرانه دارند اساسا دیگر فرق اصلی اهل سنت نیز در عمل با کمی تفاوت هیچ تفاوتی ندارند و همگی در سایه دین اسلام خدا پیامبر کتاب و قبله مشترک هستند دقت کنید وحدت به معنی عدم اختلاف سلیقه و عقیده یا عدم بحث کردن در موضوعات نیست بلکه وحدت به معنی تکیه کردن بر نقاط مشترک اساسی و تقویت آن و پذیرش طرف مقابل حتی با وجود تفاوت هاست و اینکه اساس برادری بر اساس ایمان و زندگی مسالمت آمیز در همجواری یکدیگر است

 در زیر به بعضی از اختلافات رایج می پردازیم دو اعتقاد خاص نیز در زیدیه و کیسانیه وجود دارد که برگرفته از مسایل خاص ظهور است یکی برای زیدیه که قیام به سیف را لازم می دانند و می گویند در هر زمان امام عصر داریم به امام زمان موعود نیز مثل اهل تسنن ایمان دارند نه مثل امامیه اینان حتی امام خمینی را نیز امام معصوم می دانستند قیام به سیف دقیقا همین شمشیر است ولی آدمها همین آدمهای معمولی نیستند چون اگر به کوه روند کوه هم متلاشی می شود نکته دیگر در مورد نوعی تناسخ در کیسانیه است که این فرقه به نام مختار ساخته شد ولی سندی از وی در تایید این موضوع وجود ندارد ولی بر ضد آن چرا.این اعتقاد مربوط به ظهور است که یاران حضرت از گور بر می خیزند برخی این اعقاد موجود در کیسانیه را برگرفته از تناسخ هندو می دانند ولی این اعتقاد کیسنایه کمی فرق دارد اینکه فرد در کالبد یک حیوان یا موجود دیگر نیست البته با توجه به مسایل خاص علوم غریبه این زنده شدن ها غیر ممکن نیست اما اینکه فرد هربار در رحم یکی دیگر جایگزین و دوباره برای تکامل زنده شود با مسایل عقلانی و منطق و فلسفی جور در نمی آید بلکه آنچه نیز که در روایات است بیدار شدن از گور است و شیوه دیگر در جادو حلول و تسخیر بدن فرد است تقریبا مثل جن زدگی اما در تکوین تسخیر طبیعی نیست و رد است. ولی در کل بازهم قابل بحث می باشد اما منظورمان این بود که این اعتقادات وجود دارند یا در اهل تسنن حدیث خیلی خیلی معتبر از حضرت عایشه معروف به نقل خرما وجود دارد که پیامبر با آن سن بالا را حتی از فهم اجتماعی یک زندگی ساده نیز که باز چند سال تجربه در قبایل عرب بدست می آید نیز محروم کرده و حتی به استناد صحیح بخاری اعتقاد به کم و کسر در قرآن دارند و حتی آن را دارای خطا نیز می دانند

دیدید که اگر بخواهیم با دید اختلاف افکنی پیش برویم حتی می توان از کوچکترین اختلافات هم سواسفاده کرد اما تنها روش مقابله با این حوادث اول از همه شناسایای موارد دارای امکان خطر و مساله ساز و شبه برانگیر و رفع همان شبهات است دقت کنید که داعش به ظاهر مسملمان اساسا جوان های شستشوی مغزی شده ای هستند که اتفاقا بیشتر هم از سرزمینهای غرب به سوی سرزمینهای اسلام وارد شده اند و کاری به جز رواج برادر کشی و تضعیف جبهه ی مقاومت و تحریک جامعه به برده داری نوین و مهاجرت به اروپا و ارزان تر کردن نفت نداشته اند سابقه تکفیری ها و سلفی ها در اسلام به زمان حمزه (ع) بر می گردد که جگرش را خوردند یا سر امام حسین (ع)را به نیزه کردند یا تمام زنان و کودکان را به اسارت بردند یا اگر به تشنگان حادثه منا پاسخ نمی دهند اینها همان هایی بودند که به علی اصغر نیز رحم نکردند و حتی امام حسین(ع)را خواستند در کعبه شهیدش کنند  همانها فتوای عدم نیاز به کمک به هم نوع را صادر می کنند یا حتی کمربند ایمنی را نیز حتی دخالت در قضا و قدر الهی می دانند و حتی برای جان خودشان هم ارزشی قایل نیستند چه برسد به بقیه در ضمن تاکیید می شود این خط سیر خطرناک سلفی گری مربوط به شیعه یا اهل تسنن نیست بلکه مربوط به سلفی گری و طیف خاصی است مثلا در خود خوادث صدر اسلام رفتار اهل بیت چگونه بوده همان نوع رفتار امروز نیز الگوی شیعیان حقیقی است رفتار امام با حضرت عایشه و زبیر دقیقا بیانگر همین استدلال است بهاییت و وهابیت هرکدام دو فتنه در اسلام هستند و شیعه انگلیسی و اهل تسنن آمریکایی اساسا خود فتنه محسوب می شوند با تمام این مسایل و اختلافات گفتیم تکفیر در اسلام حقیقی نیست اسلام حقیقی با خواندن آغاز شد با مطالعه و استدلال هم پیش می رود شک نکنید اگر شما با شمشیر اسلام پیش بردید و دشمن با استدلال کفر را اثبات می کرد حتما همان کفر منطقی تر از اسلامی است که شما دارید در ضمن طبق آیات صریح ایمان مبنایش براساس فقط شرع نیست بلکه منهاج هم تعریف قرآنی دارد و در دین اسلام سطح تسلیم و ایمان داریم به طور کلی ایمان در بین حتی صایبین نیز وجود دارد یعنی پیروان ادیان الهی که آنقدر تحریف در دینشان شده که امروز ستاره پرست شده اند در قرآن بهترین دوست مومنان نیز نصارا آمده اند و بحث رهبانیت و قسیسین پیش آمده مشخص است که این رهبانیت به معنای ترک دنیا نیست بلکه جدایی دین و دنیا از هم معقول نیست بلکه اولویت درک دین بر دنیا و جدایی سطح تسلیم وایمان ملاک است و قسیسین نیز یعنی در مورد مسایل ایمانی باید علمی و دانشی حاصل شود –علم نه فقط به معنی علم با سبک روش علمی-تا وارد محدود ایمان شویم یعنی جدایی از ریا و درک حقایق و اینکه علم بدون ایمان نمی شود علم و ایمان دو بال یک پرنده اند بزرگترین دشمنان نیز یهود و مشرکین اند و طبق نظر قرآن ازدواج مومن با مشرک و زناکار امکان پذیر نیست بلکه آنها با خودشان ازدواج خواهند کرد شاید علی الظاهر بگویید چندخدایی در نصارا هست اما یهود تک خدایی است اما مشکل اینجاست اگر ما قضیه جدایی پسر و روح القدس را رفع کنیم و اعتقاد بر خدا داشته باشیم خداوند در اینجا خداست و خدایی می کند یعنی ارزش دارد پس فرد معتقد و مومن خدای حقیقی را می پرسد  اما در یهود خدا خدا نیست و دستش در کارها بسته است یک کشتی گیر است که تازه شکست هم می خورد

 پاورقی:ریشه ی کلمه خوارج خارجی و همچنین رافضی و استعمال آن به شخص معاویه برمی گردد و کلمات مشابه به کاربرده در لفظ حضرت امام علی(ع)این بارهای معنایی را ندارد

یک پاورقی قرض گرفته شده و کپی از مطلب در باب عذرخواهی:

حالا دقیقا برعکس این موضوع در مورد مکتب اسلام و ارایه آن توسط امام خمینی(ره) مطرح است.یعنی برعکس منافقین که حتی به دلیل داشتن ریش و ظن به حزب اللهی بودن اشخاص را ترور می کردند و در تاریخ مکتوب کاملا موجود است.در فرمان هشت ماده ای امام در مبارزه با منافقین کاملا آمده که اگر به شخصی ظن منافق بودن و عضویت در گروه تروریستی رفت و با حکم قاضی شهر به منزل فرد وارد شدید اما مشخص شد که فرد منافق نبوده اما در منزلش گناه دیگری مثلا آلات قمار یا خلاف دیگری کشف شد شما حق ندارید آن گناه را دنبال کرده و یا افشا کنید،چون به آن دلیل وارد خانه نشده بودید.خودمانی بگوییم همان شتر دیدی ندیدی است .حالا خودتان این را حتی با جاسوسی های رسمی و غیر رسمی و دقیقا نیز به هدف شانتاژهای مختلف و رانتهای اطلاعاتی در زمینه های مختلف حتی اقتصادی و همچنین داشتن نفوذ حتی در شخصی ترین مسایل خانه ها در سیستم های غربی و شرقی و حتی از همدیگر که گاها علنی هم می شود نگاه کنید.
دین نیاز به بزک ندارد.اگر خودمان لکه دارش نکنیم همه ی جهان طالب آن است.روایات را حتی بیان کردنش هم کافی است.سعی کنید الگو باشید.الکی هم حرف تکراری نزنید.



برگرفته شده از وبلاگ سخن تازه عاشقانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۲


هیچ عذاب الهی بدون مقدمه یعنی اطلاع رسانی و یا بدوم عذابهای ابتدایی کوچکتر برای جلب توجه نبوده و امکان بازگشت عذاب نیزبوده و هیچ عذابی شامل شیطان نبود نکته اینکه در حکومت سلیمان شیاطین تسخیر کننده به تسخیر در آمدند نه همه ی اجنه ما بقی اجنه مطیع بودند خانه ی شیطان آمریکاست و پناهگاهش انگلیس است هیچ پیامبری نیز نبوده مگر اینکه با شیطان ماجرایی داشته است.در کشورهای غربی علم تقریبا کامل بدون خدا وجود دارد یعنی خدایی ترین موجود که از عشق خدایی بدون بهره است در آنجا حاکم است عذاب زلزله یا طوفان بر آنها بی تاثیر خواهد بود مشکل اینجاست که خودشان عذاب شیطان را فقط عامل نابودی خویش می دانند مثل رزیدنت اویل .شیطان عشقش آتش است اما عنصر مطلوب آب است نه آتش آب همراه خاک.نکته شاید آمریکا بتواند طوفان را تا سالها پیش بینی کند اما توفان طبس را نمی شود پیش بینی کرد شاید از زلزله نُه ریشتر هم نترسند شاید بتوانند خودشان زلزله را ایجاد کنند اما در اصل قضیه تغییری ایجاد نمی شود شاید آتش بر ظاهر بر خاک رجحان داشته باشد اما آتش بر ابراهیم گلستان می شود نه سوزاننده

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۲


بدترین موقعیت برای انسان زمانیست که او را نفهمند و نشانسند و او را نفهم فرض کنند با اینکه تمام مسایل را می داند و می فهمد انسان زیر زبان خویش پنهان است باید سخن بگوید تا شناخته شود اگر یک جوانه خود را از زیر خاک بیرون نیاورد چگونه می تواند از نعمت آفتاب بهره ببرد البته نامگذاری علوم غریبه به این نام دلیلش مشخص است

 دقت کنید به ذکر مثال در طول تاریخ نمی پردازیم راهکار فقط درک خود و درک نعمت اله و درک توحید و شناخت شرور است در ادامه بحث قبول ولایت قطب عالم امکان و قبول ولی و سرپرست در زمان غیبت مطرح می شود و شناخت شیطان و عملکرد او مهم است در پرتو ولایت بحث برادر ازدواج و تحقیق  هرچه بیشتر و عدم توقف مطرح است یعنی فرد باید خود را سرباز امام زمان(ع)و جهان را آماده ظهور کند و این با آماده کردن خودش امکان پذیر است جهان برای انسان است نه انسان برای جهان دقت کنید بزرگترین ویژگی سرباز شجاعت و باورش است در مورد باور و ایمان سخن گفتیم شجاعت مثل شنا می مونه و رویای پرواز شنا همون حس ررو.در انسان زنده می کنه برای شنا به آموزش اولیه ابزار ساده کمکی و مزه کردن نیاز است و اینکه بداند این فرصت شاید آخرین فرصت باشد 

دقت کنید در علوم چه غریبه چه حتی تجربی در مراحل اولیه تا قبل اثبات به این نکته توجه کنید که تخیل و تجسم خلاق شما شاید فقط در درون ذهن شما انجام می شود اما این به معنی عدم واقعی بودن آنها و یا بی تاثیر بودن شما نیست هدف اصلی نیزدر هر صورت خود شخص است و مهمترین کار اول خودسازی است  اتفاقا انسان خودش جهان اکبر است و حتی بیرون را می تواند مجاز پندارد در ضمن اگر در کار شما خدا با شما باشد و تمام جهان بخواهد علیه شما کاری کنند خدا از کار شما گره باز می کند اما اگر خدا با شما نباشد هیج .به قول خواجه عبد الله آنها که همه چیز دارد جز تو ,چه دارند و آنها که هیچ ندارند جز تو,چه ندارند.اما در ادامه تبلیغ و شیوه های آن نیز هست که به آن خواهیم پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۷

هر شب، در عوالمی از بزرخ می رویم که هیچ اختیارش دست ما نیست... با این همه، این گونه از مرگ غافل هستیم! 

  آیت الله بهجت(ره(

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۵:۴۱

دوستان می خواستم نکته جالبی رو در مورد اساس تقویم بگم اینکه شاید شما هم دقت کرده باشید در مراسمات میلاد و شهادت معصومین یک روز قبل از تاریخ تقویمی و در شب قبل مراسمات گرفته می شود و تا انتهای روز ادامه دارد علت این است که در تقویم هجری قمری ابتدای شبانه روز شب است و سپس روز ولی در هجری خورشیدی اول روز و سپس شب یعنی روز در هجری شمسی از طلوع آفتاب تا طلوع آفتاب بعدی است ولی در هجری قمری از اذان مغرب تا اذان مغرب بعدی است نکته دیگر این اینکه مبنای تحویل شبانه روز در ساعت دوازده مبنای جهانی داشته و قراردادی است و نیمه شب حقیقی یا طبیعی ملاک نیمه شب فقهی و شرعی است و نیمه شب بر مبنای ساعت دوازده قراردادی و بر اساس تحویل سال میلادی است که برای تحویل روز هم به کار می رود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۱

📚📚📚📚📚📚📚

چهار مشکل و چهار راه حل:


۱. هرگاه به مرض شهوات گرفتار شدی ؛ به محافظت نمازهایت بر گرد؛ چرا که خداوند می فرماید: « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ» .( مریم٥٩)


۲. هرگاه به قساوت قلب وبد خلقی وشقاوت و عدم توفیق در کارها گرفتار شدی ؛به نیکی با مادرت بر گرد؛ چرا که خداوند می فرماید: « وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا » ( مریم۳۲)


۳.هرگاه به تنگی و سختی معیشت گرفتار شدی؛ به علاقمند بودن به قرآن ویاد و ذکر خداوند بر گرد؛ چرا که می فرماید « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» (طه ١٢٤)


۴.هرگاه به عدم ثبات در حق و اضطراب گرفتار شدی؛ به مواعظ خیر روی آور چرا که می فرماید :

« وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا یُوعَظُونَ بِهِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِیتًا» ( نساء ٦٦).



اولین اثر یاد خدا این است که خداى متعال نیز انسان را یاد می کند: "فاذکرونى اذکرکم..."

💠💠💠💠💠

📚📚📚📚📚📚📚

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۰


بدان که کلید معرفت خدای،عزوجل،معرفت نفس خویش است،و برای این گفته اند:»من عرف نفسه فقد عرف ربه«... در جمله هیچ چیز به تو از تو نزدیکتر نیست

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۳۹

Love is when you find yourself and spend every wishes on him


l'amour est quand vous vous trouvez et de passer tous les souhaits sur lui


el amor es cuando usted se encuentra y pasa todos los deseos de él


l'amore è quando ti ritrovi e spendere ogni volontà su di lui


Liebe ist, wenn Sie sich selbst zu finden und alle Wünsche auf ihn verbringen


Liefde is wanneer jy jouself en spandeer elke wense oor hom


愛就是當你發現自己花的每祝福他



الحب هو عندما تجد نفسک وتنفق کل رغبات علیه


אהבה היא כאשר אתה מוצא את עצמך ולבלות כל משאלות עליו


любовь это когда ты оказываешься и тратить каждые пожелания на него


η αγάπη είναι όταν μπορείτε να βρείτε τον εαυτό σας και να περάσετε κάθε ευχές για τον



۲۳ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۰