سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آزادگی» ثبت شده است

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۹ ب.ظ

فرصت اربعین

یادداشتی درباره‌ی جایگاه و فرصت‌های پیاده روی اربعین

«یا لیتنا کنا معکم»

 سرمقاله‌ی نشریه‌ی خط حزب‌الله (شماره‌ی دهم)
بیش از ۱۳۰۰سال از بازگشت حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) و کاروان اسرا به کربلا و حضور جابربن عبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم در اربعین شهادت حضرت اباعبدالله(علیه‌السلام) می‌گذرد. «مرحوم سید بن طاووس-و بزرگان- نوشته‌اند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب(سلام‌الله‌علیها) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبدالله انصاری و عطیه‌ی عوفی نبودند، «رجال من بنی هاشم»؛ عده‌ای از بنی هاشم، عده‌ای از یاران بر گرد تربت سیدالشهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری آمدند.» (۷۸/۱۱/۲۸) از آن روز «جاذبه مغناطیس حسینی» شروع شده و هرسال میلیون‌ها مشتاق را از مذاهب، ادیان، ملل و اقوام مختلف جهان در چنین روزی گرد هم می آورد. اما «اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این کار پایه‌گذاری گردید... درسی که اربعین به ما می‌دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.» (۶۸/۶/۲۹)
 
* گستردگی و جامعیت بی نظیر راهپیمایی اربعین
هرچند که «پدیده‌ی بی‌نظیر و حرکت عظیم و پرمعنای راه‌پیمایی اربعین حسینی» در سالهای اخیر توسط رسانه‌های دشمن پوشش چندانی نیافته است، اما عظمت و رشد فزاینده حضور اقشار مردم در این حرکت به گونه‌ای شده است که روزنامه هافینگتون پست آن را «بزرگترین اجتماع دینی جهان» می‌خواند و می‌افزاید: شمار زائران اربعین حسینی پنج برابر شمار حجاج بیت‌الله الحرام و به مراتب مهمتر از جشنواره بزرگ"کوم میلا"هندوها است که سه سال یکبار برگزار می شود. سازمان یونسکو نیز این اجتماع پرشکوه را به عنوان میراث معنوی به ثبت جهانی میرساند. علاوه بر «گستردگی» این سنت حسنه، «جامعیت» آن نیز در نوع خود کم نظیر است. به گونه ای که نه تنها شیعیان و حتی مسلمانان بلکه پیروان سایر ادیان، قومیتها و نژادها   را نیز در بر میگیرد و برای مسلمانان عظمت و عزت ایجاد میکند. اما بی شک در کنار اثرات معنوی، اخلاقی و تربیتی این تجمع عظیم برای حاضران که در نوع خود نیز بسیار مهم است این اجتماع بزرگ برای ملتهای مسلمان نیز حاوی پیامهایی است که باید از آن درس آموخت.
 
* فرصت اربعین برای تعمیق اخوت، برادری و دشمن شناسی
اربعین تبلور یک فرهنگ است برای تقویت، تمرین و تعمیق اخوت و برادری در میان مسلمانان تا مکتب اهل‌بیت و مسیر امام حسین(علیه‌السلام)را با کنار گذاشتن اختلافات بپیمایند. حضور میلیون‌ها انسان در اربعین حسینی «وقتی حتّی جسمها در کنار هم قرار میگیرد، این‌جور انعکاس پیدا میکند. اگر ما با هم باشیم، کشورهای اسلامی، ملّتهای مسلمان - سنّی و شیعه و فِرَق مختلف تسنّن و تشیّع - با یکدیگر دلهایشان صاف باشد، نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشند، سوءنیّت نداشته باشند، به یکدیگر اهانت نکنند، ببینید در دنیا چه اتّفاقی خواهد افتاد»(۹۳/۱۰/۱۹)اربعین فرصتی است برای یکی شدن در مسیر«سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» و به تعبیر شهید مطهری شناخت شمر دوران امروز؛ فهمیدن این مطلب که نقشه دشمنان امت اسلامی (بخصوص امریکا و انگلیس) ایجاد درگیری و اختلاف، داشتن بهانه حضور و دخالت در کشورهای اسلامی است تا با ناامن کردن کشورهای منطقه، امنیت رژیم صهیونیستی را تأمین کنند و سعی کنند «اولویت اصلی» جهان اسلام را تغییر دهند.
 
* راهپیمایی اربعین نمونه دوستی ملتها با یکدیگر
این اجتماع، نماد همکاری و همراهی صمیمانه ملتها با یکدیگر نیز می باشد. پذیرایی از بیش از بیست میلیون زائر در طول مدت حضور در این اجتماع عظیم بدون داشتن هیچ چشم داشت و توقعی، نمونه ای از همدلی میان مسلمانان است. «راه‌پیمایی مراسم روز اربعین یک نمونه از این ارتباط دوستانه است به‌گونه‌ای که مردم عراق در پذیرایی از زائران ایرانی، از انفاق و محبت و ارادت چیزی کم نمی‌گذارند»(۹۴/۹/۳)
 
* فرهنگ اربعین، تمرینی برای حضور در رکاب ولی عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)
شاید بتوان گفت راهپیمایی بی نظیر و پرمعنای اربعین که «بدون تردید از جمله شعائر الهی است» و در آن هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج می‌زند و هم «عشق و محبت»، فرصت مغتنمی است برای اعلام آمادگی و تمرینی برای حضور در رکاب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف). «ما با خودمان عهد کرده‌ایم و عهد میکنیم که یاد حسین، نام حسین و راه حسین را هرگز از زندگی خودمان جدا نکنیم.» (۸۵/۱/۱) پس «ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه می‌خوریم» و آرزو می‌کنیم ای کاش همراه شما بودیم... «یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما» (۹۴/۹/۹)
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=31595
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۹
سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۵ ب.ظ

تفاوت عاشورا و ashura از زیبایی تا انزجار

پقنبه 27 آبان 1392 09:4 1318تفاوت «عاشورا» با «Ashura»؛ از زیبایی تا انزجار 1

گروه فضای مجازی: در موتورهای جستجوگر، دو کلمه «عاشورا» و «Ashura» ما را با چه تصاویری رو‌به رو می‌کند؟



قصد این یادداشت یک اطلاع‌رسانی و یک همیاری است. اصل مطلب این است که با نوشتن کلمه «Ashura» در موتور‌های جستجو مانند گوگل که نه‌تنها ما ایرانی‌ها بلکه اکثر کاربران اینترنت در جهان به استفاده مداوم و همیشگی از آن عادت کرده‌ایم، با تصاویری از صحنه‌های قمه‌زنی و استفاده از آلات و ابزاری مانند زنجیرهای تیغ‌دار رو‌به‌رو می‌شویم  که فضایی پر از خون و وحشت را در تصاویر نمایان کرده است.



نوحه و عزاداری بر مصیبت‌های سید‌ و سالار شهیدان عالم، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و گردهمایی شیعیان برای عزاداری، علاوه بر اینکه باعث صفای باطن می‌شود، خود شیوه‌ای است که یاد این قیام عظیم را گرامی بداریم و هرساله در ماتم آن ظلم بزرگ اشک بریزیم؛ اما آن زمانی که دچار افراط می‌شویم و چهره دیگری را به نمایش می‌گذاریم که به هیچ‌وجه شایسته نیست، مورد سوء‌استفاده دشمنان قرار می‌گیریم و در نتیجه کار به سرانجامی نامطلوب می‌رسد.



جستجوی کلمه«Ashura»کاربران سراسر جهان را با صدها تصاویر از روز عاشورا مواجه می‌کند؛ البته این تصاویر اغلب از مراسم عاشورا شیعیان در دیگر کشورها به ویژه عراق و پاکستان است.




جستجوی کلمه«عاشورا» ، کربلا، حسین و... (به زبان عربی) کاربر را با تصاویر گرافیکی زیبا روبرو می‌کند  چرا که از این تصاویر به کرات در سایت‌های متعدد استفاده شده و بارها روی آن کلیک شده و میزان بالای بازدید‌کننده، آن را بر ردیف‌های اول بخش تصاویر موتورهای جستجو نشانده است.



شاید بتوان جایگزینی و جابه‌جایی این تصاویر دور از شأن تشیع را با یک همت جمعی و فراخوان از تمامی عاشوراییان جهان میسر کرد.



برگزاری مسابقات متعدد عکاسی، مسابقات فتوبلاگ، تشویق جوانان ایرانی و دیگر کشورها به تهیه عکس از مراسم‌ عزاداری در نقاط مختلف کشور و جهان و آپلود آن در وبگاه‌های متعدد و به نمایش گذاشتن آن با جذابیت‌های بصری بالا به همراه توضیحات کامل از این آئین‌های عزاداری به زبان‌های زنده دنیا به ویژه انگلیسی ـ برای آنکه بازدید بیشتری از آن صورت گیرد ـ قطعاً به مرور کمک خواهد کرد که این تصاویر جایگزین شود.



دبیر سرویس فضای مجازی ایکنا



تفاوت «عاشورا» با «Ashura»؛ از زیبایی تا انزجار 1
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۵
يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۵ ب.ظ

نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان اروپایی

🔴🔴متن کامل نامه دوم امام خامنه ای به عموم جوانان در کشورهای غربی‌🔴🔴


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.


درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.


چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.


لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.


جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.


متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟


از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.


به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خوا

ه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.


سیّدعلی خامنه‌ای

۸ آذر ۹۴ 

#دردمشترک #CommonWorry 

‏#Letter4U 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۵