سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۵۲ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

دقت کردی اگه از کسی طلب داشته باشی نمیتونی بگیری،

 

 

 

ولی اگه کسی ازت طلب داشته باشه میاد ازت میگیره😐😂

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۱۱

یه بارم تو دانشگاه یه دختره خورد بهم افتاد زمین دیدم جزوه‌‌ش تو پوششه

 

در پوششو باز کردم برگه‌هارو ریختم زمین که جمع کنیم 

 

پرهای همه ریخته بود 😂😂😂

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۱۰

‏مامانم یادش رفته گوشت ها🥩🍗🍖 رو بزاره فریزر همه خرابو ترش شدن،

 

 

زنگ زده عمه هام رو دعوت کرده بیایید میخوام براتون کباب ترش 🍢🍛درست کنم‌🤣😂😅 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۰۷

من ‏شک ندارم که یکی هست که تو خواب، از ما کار میکشه!

 

 

وگرنه این حجم خستگی، اول صبح غیر عادیه!!!😐😂😂

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۰۶

هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن...

 

 

حالا گیریم یه جن اومد توی اتاق خواب بعد حتما ًمیگه:«الان اومــــــدم بخووووورمت ... اَه لعنتی پتو داره نمیشه!»😐

😂

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۰۵

آورده اند که یکی از بازرگانان بغداد با غلام خود در کشتی نشسته و به عزم بصره در حرکت بودند و نیز در همان کشتی بهلول و جمعی دیگر بودند . غلام از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریه و زاری می نمود. مسافران از گریه و زاری آن غلام به ستوه آمدند و از آن میان بهلول از صاحب غـلام خواسـت تـااجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت نماید. بازرگان اجازه داد . بهلول فوری امر نمود تـا غـلام را بـه دریا انداختند و چون نزدیک به هلاکت رسـید او را بیـرون آوردنـد. غـلام از آن پـس بـه گوشـه ای ازکشتی ساکت و آرام نشست .

اهل کشتی از بهلول سوال نمودند در این عمل چه حکمت بود که غلام ساکت و آرام شد ؟

بهلول گفت: این غلام قدر عافیت این کشتی را نمی دانست و چون به دریا افتاد فهمید که کـشتی جـای امن و آرامی است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۱۸:۲۳

 

 
جان، دوست صمیمی جک، در سر راه مسافرتشان به منهتن پس از سفارش صبحانه در رستوران به جک گفت: «یک لحظه منتظر باش می‌روم یک روزنامه بخرم.»
پنج دقیقه بعد، جان با دست خالی برگشت. در حالی که غرغر می‌کرد، با ناراحتی خودش را روی صندلی انداخت. جک از او پرسید: «چی شده؟»
جان جواب داد: «به روزنامه‌فروشی رو به رو رفتم. یک روزنامه صبح برداشتم و ده دلار به صاحب دکه دادم. منتظر بقیه پول بودم، اما او به جای این که پولم را برگرداند، روزنامه را هم از بغلم در آورد. به من گفت الان سرش خیلی شلوغ است و نمی‌تواند برای کسی پول خرد کند. فکر کرد من به بهانه خریدن یک روزنامه می‌خواهم پولم را خرد کنم. واقعاً عصبانی شدم.»
جان در تمام مدت خوردن صبحانه از صاحب روزنامه‌فروشی شکایت می‌کرد و غر می‌زد که او مرد بی‌ادبی است. جک در حالی که دوستش را دلداری می‌داد، حرفی نمی‌زد. جک بعد از صبحانه به جان گفت که یک لحظه منتظر باشد و بعد خودش به همان روزنامه‌فروشی رفت. وقتی به آنجا رسید، با لبخندی به صاحب روزنامه‌فروشی گفت: «آقا، ببخشید، اگر ممکن است کمکی به من کنید. من اهل اینجا نیستم. می‌خواهم نیویورک تایمز بخرم اما پول خرد ندارم. فقط یک ده دلاری دارم. معذرت می‌خواهم، می‌بینم که سرتان شلوغ است و وقتتان را می‌گیرم.»
صاحب روزنامه فروشی در حالی که به کارش ادامه می‌داد یک روزنامه به جک داد و گفت: «بیا، قابل نداره. هر وقت پول خرد داشتی، پولش را به من بده.»
وقتی که جک با غنیمت جنگی‌اش برگشت، جان در حالی که از تعجب شاخ در آورده بود پرسید: «مگر یک نفر دیگر به جای صاحب روزنامه‌فروشی در آنجا بود؟»
جک خندید و به دوستش گفت: «دوست عزیزم، اگر قبل از هر چیز دیگران را درک کنی، به آسانی می‌بینی که دیگران هم تو را درک خواهند کرد. ولی اگر همیشه منتظر باشی که دیگران درکت کنند، خوب، دیگران همیشه به نظرت بی‌منطق می‌رسند. اگر با درک شرایط مردم از آنها تقاضایی بکنی، به راحتی برآورده می‌شود.»
 
 
 
 
 
 
 
 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۱۸:۲۲

امام هادى علیه السلام: 

 

إنَّ الحَرامَ لا یَنمی، وإن نَمى لا یُبارَکُ لَهُ فیهِ، وما أنفَقَهُ لَم یُؤجَر عَلَیهِ، وما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إلَى النّارِ 

 

همانا حرام رشد نمى کند و اگر هم رشد کند، برکت ندارد، و اگر آن را انفاق کند، پاداشى نمى برد، و آنچه بر جاى مى گذارد، توشه اش به سوى آتش خواهد بود

 

الکافی جلد5 صفحه125

#اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج 🌹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۱۸:۲۱

در یوگا حرکتی هست به نام "آغوش"

قانونش اینطور است که باید برای چند دقیقه خودت را سفت و محکم در آغوش بگیری، فکرت را از همه چیز خالی کنی و فقط روی خودت تمرکز داشته باشی.

راستش خیلی وقت ها فکر میکنم اگر این حرکت هم مثل خیلی از کارها که انجامش عادی شده یا ضرورت است به زندگی مان اضافه میشد چه خوب میشد.

 

مثل غذا خوردن، مثل خوابیدن

روزی یکدفعه هم خودت را سفت و محکم بغل میکردی

و تمام حواست را برای کسی میگذاشتی که در آغوشت بود

آنوقت شاید محبت کردن به خودت را یاد می گرفتی

اینکه برای خودت عزیز باشی 

آنوقت شاید خودت را بیشتر دوست داشتی 

و آدمی که خودش را دوست دارد

هرگز اعتماد نمیکند 

به دوست داشتن های مشکوک  

و به آغوش های مبهم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۱۸:۲۰

اگر می‌خواهید یک کشتی بسازید، به جای تشویق انسان‌ها به تقسیم وظایف، آوردن ابزار و جستجوی چوب، اشتیاق ِ پهنه‌ی نامحدود اقیانوس را در دل آن‌ها زنده کنید.

 

👤 آنتوان دوسنت اگزوپری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۱ ، ۱۷:۵۳

‏مراحل تبدیل یک آرزو به واقعیت:

یک آرزو که براش تاریخ تعیین بشه، میشه هدف

یک هدف که به مراحل کوچکتر تبدیل بشه، میشه برنامه

یک برنامه که با عمل همراه بشه، میشه واقعیت 

 

هدف انگیزه اراده تا موفقیت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۴:۰۷

♦️‏حاج آقا می‌گفت یک مدل از کفر اینه که خدا رو با توانایی خودمون می‌سنجیم. به خاطر همین باور نداریم شفای سرطان و سرماخوردگی برای خدا فرقی نداره. یا مثلا باور نداریم رسوندن روزی ۱۰۰ میلیاردی با رزق ۱۰ میلیونی براش یکیه. به خاطر همین خواسته‌های بزرگمون رو از ته دل به خدا نمی‌گیم.

 

 

🗣میلاد ناظمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۴:۰۵

✨﷽✨✍ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺩﻭﻻﺑﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:

ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ چگونه خواهد بود

 

✅ﻣﺜﺎﻝ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺯﺩﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

 

ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ؛ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ!

 

ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ؛ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ!

 

ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ؛ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮد!

 

ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ؛ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ، ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪن ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ.ﺁﺭﯼ؛ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎن. ﻋﺪهﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ..! ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺻﻼ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ..! ﻋﺪﻩﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺖ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ..! عده‌ای هم از هیچ کاری برای رضایت ولی امرشان دریغ نمی‌کنند...

 

🦋#عطرحرم‍🦋

 

🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

و عَجّل فَرَجَهم🦋

 

🦋#اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج🦋

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۲:۳۳

ماریو پوزو نویسنده کتاب و فیلنامه پدرخوانده، اصلا نمیدانست چطور باید فیلمنامه بنویسد! بعد از بردن ۲ اسکار بهترین فیلمنامه، تصمیم گرفت کتابی در این زمینه بخواند. در زمان خواندن در صفحه اول آن کتاب نوشته بود: 

فیلمنامه پدرخوانده ۱ مطالعه شود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۲:۲۷

اما مهمترین درس آموزشی از امام خمینی رهبر انقلاب قرن که پیش زمینه انقلاب جهانی خواهد بود آن شا الله 

ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۲:۰۵

چرچیل 91 سال عمر کرد. در هفت جنگ در چهار قاره جهان جنگید و به پنج پادشاه انگلستان خدمت کرد. در هشت کودتا (از جمله کودتای 28 مرداد 1332 ایران) نقش مستقیم داشت. سی عنوان کتاب نوشت؛ 25 سال وزیر و 8 سال نخست وزیر! 

او به قدری در سیاست مهارت داشت که در سراسر جهان به کسی که "زیرآبی" می‌رود میگویند سیاست‌مدار چرچیلی

اما مهمترین مشاوره و جمله که از اون نقل شده 

یک جمله معروف نقل از چرچیل هست که میگه هر وقت برگ برنده ای داشتی هیچوقت منصفانه بازی نکن و اینکه برای موفقیت کشورم حتی حاضرم با شیطان دست دهم و منافع ملی دوست و دشمن ثابت ندارد

و حالا هم در مورد هیتلر کسی که آلمان مفلوک و بدبخت را با اندیشه خودبرتربینی و فهم دانشی و کلیت مبارزه با یهودیت(نه یهودی بودن)و کتاب ملت ساز نبرد من توانست تکنولوژی جهانی را چندین صده جلو ببرد نازیسم وی در همه موارد بد نبود و طبیعتا خوب کامل هم نبود اما برای تحول اندیشه یک ملت کافی بود

و اما مهمترین جمله هم از هیتلر که باید نقل شود اینکه " اگر خواستی سرزمین ات را آزاد کنی

10 گلوله در تفنگت بگذار،

9 گلوله برای خائنین و آدم فروشان و 

تنها یک گلوله برای دشمن کافیست."

 

منسوب به آدولف هیتلر

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۲:۰۲

♦️عوارض خطرناک نگه داشتن عطسه که باید بدانید

 

🔹نگه داشتن عطسه فشار درون سیستم تنفسی را ۵ تا ۲۴ بار بیش‌تر از فشاری که عطسه کردن ایجاد می‌کند، افزایش می‌دهد.

🔹سوراخ شدن پرده گوش، عفونت گوش میانی، آسیب دیدن رگ‌های خونی در چشم‌ها، بینی یا پرده گوش، آسیب دیدن دیافراگم، آنوریسم یا رگ برآمدگی، آسیب دیدن گلو و شکستگی دنده از جمله آسیب‌های احتمالی است که ممکن است فرد با نگه داشتن عطسه دچار آن شود./خبرآنلاین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۳:۴۰

حتی مثبت ترین جملات با لحن بد، بدترین نتیجه رو میده

حواسمون به لحن گفتارمون باش

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۸

یه سوال جدی؟؟؟؟؟؟

 

چرا همه ی این پسرایی که میان اینستا و تلگرامو و...

 

اسمشون آرش و آرتین و هومن و متین و ...

 

پس غلامرضا و نقی و اکبر گوشی نخریدن هنوز؟

اصغر هوووووووووووووو

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۷