سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روشمند» ثبت شده است


 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیه

بر این مبنا است که ما که ما برای نفس و روح نیز زندکی و سبک قایلیم بر این اساس روح براساس امانت وجود تعریف می شود برای ابتدای تعریف از مبنای ازدواج درونی شروع می کنیم که این ازدواج می تواند کاملا جدا عمل شود(نور33)و رندی در ان اعمال می شود از آمیزش زن و مرد درون یین و یانگ و ایجاد فرزند به ترتیب برای طی مراحل از انتهایی ترین چاکرا تا بالایی ترین را برای رشد در لایه ها می بیماید از همین مورد می توان رابطه این جسم و کالبد را با روح دانست یعنی راضیه و مرضیه و بحث استقلال روح و جسم از کالبد روحانی 5ام و جایگاه اندیشه و اینکه این جهان هدفی بالاتر دارد نکته تا  تمام لایه ارتباط با جسم وجود دارد براساس علوم رایج غذای این جسم از مواد و متریال است اما غذای روح براساس امانت است و اتر و انرژی نام دارد اعمال روزه برای این است که بدانی فقط غذاخوردن نیست بلکه غذای روح را در یابید اندیشه کتابخوانی ارتزاق الهی و ... نماز معنابخش امانت و حضور است و رفتار ما را مشخص می کند و تمام موارد ایمان را دارد نماز امانت مندی نماز گذار واقعی را در بی دارد نماز از فعل و ذکر تشکیل شده است بدن از سیستمهایی برای اهداف خاص تشکیل شده ولی در روح قضیه فرق می کند بلکه لایه های نفس وجود دارند تا همین جا متوجه شدیم که بلوغ فکری از بلوغ جنسی جداست و حتی می تواند جلوتر اتفاق بیفتد همان طور که یک انسان به خانه احتیاج دارد در سطح راضیه در سطح مرضیه نیز برای فرد مسایلی وجود دارد مثلا نمازخانه مسجد و مکانهای معنوی زندگان حقیقی یعنی شهدا نماز ظهر عاشورا به شدت برای تقویت روح مهم اند از نمازهای یومیه نیز نماز ظهر گفتیم جایگاه ویژه ای دارد

در حالت کلی اول ایمان ارتباط و حرف زدن و سپس کسب آیات ترتیب روند کار است هدایت نیز در پرتو ایمان است.

طرح کلی روشمند

بحث اول شناخت ابعاد وجودی است بحث درک امانت است و ایمان است پس از آن مهمترین اصل ارتباط است و تقویت ایمان و گرایشات مختلف ایمان نماز و دعا و راز و نیاز و حرف زدن با خداوند. سپس پیامبران را الگو قرار دادن عملی آنها منتها الیه سبک عملی خویش را با توجه به خدایی بودن نشان دادند  یعنی قابلیت بهره گیری داریم مثلا در بحث جنگ موسی قدرت سلیمان بهداشت و درمان عیسی منظور انجام کارهای محیر العقول نیست بلکه بالابردن کیفیت زندگی انسان در بخشهای مختلف و سطح های مختلف است اتفاقا کارهای پیامبران اصلا محیرالعقول نیز نبوده است بلکه اوج امکان اتفاقات ممکن در زندگی است اعمال در حیطه ی اعجاز تا حدی می باشد مثلا در بحث تولد عیسی و یحیی شاید ما نتوانیم همین کار را در انسانها انجام دهیم ولی بدون شک در صورت ورود به این عرصه گامهای قوی ای در عرصه باروری و مشکلات آن گام برداشت یا در عرصه سلولهای بنیادین و جوان شدن انسان با توجه به مورد زلیخا در موارد موسی با توجه به و مارمیت اذ رمیت و الله رمی هر سلاحی و هر ابزاری می تواند عصای موسی باشد و می توان نور شجاعت را در قلب سربازان تابانید زندگی موسی چهره های شیطان را که منجر به جنگ می شود را بیان می دارد جنگ عدم شناخت خداوند است تجاوز به حریم امانت است لواط است و جدایی انداختن بین زن و شوهر

طرح کلی نوعی وحدت و کلیدواژه ها برای تکمیل

نحل 72 و نور 33

روح و خرد و شعور جمعی و کیهانی و تفاوت با خدا

مبانی هم کفوی

گونه بودن انسان تا زمان آدم بودن

ولایت

نور علی نور و عوالم ناسوت و لاهوت و ملکوت و.....

تولد طارق زن مرد بودن و سوره توحید و قوس کمان و رگ گردن

مبانی عفاف

 

آمیزش شناسی و کلیدواژه ها

آزمایشی بودن همسر و فرزندان و درخواست سکینه

درک ارتباط مراحل رشد کودک و بحث جنسی و سکسولوژی شناسی بر اساس فهم بلوغ و بحث بلوغ فکری و بحث بلوغ جنسی سالم

یوسف و زلیخا و روش عاشق شدن بحث های هم کفوی بحث عاشق شدن در مراحل زندگی و آمیزش صحیح و اهمیت خانه و بحث حفاظت روح

پیامد مسایل ازدواج و ابزار و روشها شامل موارد خوب مثل مستحبات آن و همچنین صندلی آمیزش اما موارد خطرناک حتی در ذهن شامل سوتین و شورت چسبان و کاندوم علل الخصوص موارد به هم زننده تعادل رضایت و فهم رضایت جنسی نا بودی خانه و آمیزش باز روشهای 69 و خود ارضایی گونه

بیمارهای ممکنه در صورت عدم آمیزش صحیح و گناه آلود وعدم تطابق با طارق و عدم فهم رندی و مسایل رضایت جنسی همزمان و دو طرفه-بیشتر روشها و حالتهای مختلف جنسی و صحت روشها و روشهای همزمان کردن رسیدن به رضایت از طریق به تعویق انداختن انزال مرد و حتی زن برای همزمان سازی و احتمال درد و محتلم شدن در صورت رعایت نکردن موارد و احتمال بیماریهای روحی خطرناک  و درک توحیدی بودن ازدواج اینکه همسر برای عبادت خداوند است و مهمترین موضوع اخلاق و دین است

 کتابی تحت عنوان کاماسوترا مطالعه شد که در آن حتی به ریزترین شیوه ها و پوزیشنهای سکس نیز اشاره شده است که -البته بدون تعریف امانت و موارد فساد انگیز نیز وحود دارد- یا کتابی دیگر که کتابی دیگر به نام تانترانیک سکس وجود دارد که مسایل زن مردی را نیز به جزیی ترین شکل نشان می دهد و این اتحاد را در بیرون بیان می کند و حتی مورد درونی را نیز اعلام حقیقت می کند و به تمام فلسفه نشان می دهد اما در هیچکدام امانتی تعریف نمی شود و روابط نیز باز است و عملا درونی کامل نیز نمی باشد و فساد و کفر و ایمان و شرک و نفاق نیز تعریف حقیقی نمی شود و حتی جزو نمونه ترین این آیین ها آیین شیوایی است که به جز فهم خدایی که در پست ترین ها هستند لذت گرای محض اند در این آیین ها ازدواج درونی وجود ندارد و تعریف نمی شود اما از بحث اتحاد نیروی مرد و زن حرف زده می شود؟!؟بلکه هدفشان لذت گرایی محض است آنهم در مجاز نکته حاشیه ای اینکه در مورد بیماریها ی جنسی حاصله در صورت اشتباه جنسی پیامدهای در بدن احساس می شود دو عمل اصلی داریم که در صورت عدم رسیدن به نوعی ارگاسم و فعالیت هرکدام محل درد و بروز خود را دارند یکی در قفسه سینه و کمی بالاتر نزدیک گلو و دیگری در پشت کمر .در ادامه به این بحث می شود که در این آیین حتی با اثبات زن و مرد درون باز امانت و طارق تعریف نمی شود و ارزشی ندارد سبک هندی به شدت در اروپا و علل الخصوص فرانسه توسط لژ آن پیگیری می شود و در این مدل فساد بالاست و عملا معنویت فاسدی است و میل به خود ارضایی و خارج شدن از چارچوب جنسی به شدت وجود دارد جالب اینجاست که رنگ پرچم به قول خودشان رنگین کمانی ها نیز احتمالا از آیین جشن رنگ هندی ها برداشته شده است اگر از دید نیروی حقیقی زن مرد درون در این مراسمات به قضیه نگاه کنیم در اینجا رهبر فرقه عملا نیروی زن مرد افراد را به دست گرفته و بازی می گیرد و هدایت می کند و عشق و عاشقی در این ماجراها درون مایه برده داری و تسخیر خواهد داشت علل الخصوص که مسایل فلسفی و علوم غریبه به صراحت مطرح می شود ولی در اینجا جادوگری محض کاملا شیطانی داریم  خودم هم هنوز دلیلش را نفهمیدم با وجود تعریف تلفیق نیروی زن و مرد درون و حتی در بعضی موارد تعریف آن در وجود هر فرد و تفکیک بحث آرامش و آسایش و حتی باز کردن چشم و سوم خیلی از مسایل دیگر چرا وارد بحث امانت و طارق به صورت قطعی نمی شوند؟!نکته جالب اینکه به صورت باستانی در مورد ایران ساسانی نیز همین شواهد و قراین وجود دارد و حتی موارد پیشرفته تری مشاهده می شود اما در آنجا نیز کاربرد دیگری داریم در ایران اسلامی طب سنتی با تکیه به به فلسفه و طب سینوی شکل گرفته است و در آن موارد علوم غریبه و مذهبی و حتی اثبات خداوندی وجود دارد اما در طب سنتی تدریسی تقریبا هیچ کدام از این موارد ابن سینا بروز و ظهور ندارد و حتی بحث هم نمی شود در مورد طب چینی و طب سنتی نیز تا امروز نگاه علمی به آن به صورت جدی که وارد کتب درسی پایه پزشکی بوشد نداشته ایم با اینکه در این طب نیز به طور فلسفی به نیروی یین و یانگ اشاره شده و یا کشف مری دیان ها نشان از رشد این علم داشته است نکته دیگر در مکاتب شرقی و هندی مثل آشو اینکه علی الظاهر حرفهای قشنگی می زنند و به آرامش طبیعت و حتی خدایی صلح طلب می خوانند اما به صراحت کامل در این مکاتب خانواده ارزش ندارد حتی در آمریکا مکاتب و فرقه های عرفانی لختی و برهنگی وجود دارد که اوج رسیدن و کمال مطلوب خود را در برهنگی و ریلکسیشن دسته جمعه می بینند این یعنی توهم و افیون زندگی و فساد مدرن.

 امروزه نیز در مورد نگارشهای س ک س ی فانتزی یا مبانی فلسفی ازدواج و پزشکی غرب که بیشتر نیز براساس نظریات فروید است با وجود اشاره به مواردی صحیح جهت گیری های کاملا غلط را شاهد هستیم که اساسا ازدواج را زیر سوال  می برد و حتی نظریات به ظاهر علمی به نفع شیوه های زندگی حیوانی و حتی پست تر از آن می دهند و اتفاقا در زندگی سبک جدید اروپایی شیوه ی شریک جنسی جای همسر رسمی و قانونی را گرفته است و اگر در عرب جاهلی شاید قتل کودکان دختر بودیم امروزه نیز هر روز در این کشورها و یا هر کشور دیگر و مردمی که این سبک را پیش می گیرند شاهد نسل کشی هزاران کودک و سقط جنین کاملا قانونی و به نوعی حقوق بشری هستیم یعنی بشر مدرن با تفکر جاهلی حتی اگر بیشتر از سابق چون به سلاح علم نیز مجهز شده و به جای استفاده صحیح از چاقو برای سازندگی و کار و ابزار فقط به فکر دریدن و کشتن است

 اساسا رویکرد انسانی به هر موضوع و علمی می تواند خوب یا بد باشد  و اگر از منظر طبیعی و یا حقیقت جویانه به موضوعات نگاه کنیم علل الخصوص در موضوع علم و یا ارتباط با افراد اساسا چیز بدی وجود ندارد بلکه روش برخورد و رویکردهاست که بد و خوب می تواند باشد و اینکه انسان بتواند بر اساس امانت با موضوعات برخورد کند و به قولی خود را نبازد و با شیوه درست یاد بگیرد تا با حوادث مسایل و افراد مختلف مواجه شود

عفاف گوهر و طلب نماز

چشم سوم

اساس باز شدن چشم سوم بر پا داشتن نماز و خواب بیدار است  البته طارق و فعال شدن اذکار نیز باید رعایت شود

عوالم

به دو عالم عالم حیوان و عالم فرشتگان نیز گویند با توجه سطح زندگی دو موجود ثقیل انسان و جن اند انسان از آب و خاک-پایه-و جن از آتش و باد-پایه-بر اساس زندگی طعام انسان و حیوان یعنی چهارپیایان از مواردی مثل حبوبات و ... دیگر است که اینها غذایند اما رزق و روزی با توجه به عالم غیب تعریف می شود ماهیت تعریف امانتی انسان با توجه به نماز که جامع موارد ایمان است تعریف و انسانیت نامیده می شود و شامل تمام جنبه ها می شود

من-خود آگاه و ناخود آگاه

منیت افراد بر اساس روح تعیین می شود نه روان و جسم فیزیکی اما بروز دارد هر عضوی از بدن نیز شعور خود را دارد تا آنجا که در قیامت می تواند حرف بزند اما روح برآیند کلی است و ماهیت فردی آن ثابت است بدین معنی که با گذتشت زمان نیز همانطور که بدن فرسوده می شود اما اثر انگشت پاک نمی شود روح نیز شناسه هایی دارد من با توجه به ثبات روح و امانت تعریف می شود

همان طور که در بحث عالم شهود در زمان غذا خوردن شما مزه ی آن را می فهمید و بر اساس مزه بو مقدار و احساس هاس دیگرتان با اراده ی خودتان دهانتان را با مغزتان مدیریت می کنید در ادامه لوله ی گوارش نیز این موضوع صادق است در شناسایی مواد ترشح هورمون ها در حرکات معده و ..در همگی بازهم مغز شما و سیستم عصبی نیز دخالت داشته اند و مدیریت کرده است اما غیر ارادی در روح نیز دقیقا همین موضوع صادق است یعنی اگر شما غذایی را خوردید نمی توانید بگویید نه فقط همین مقدار که در دهان بود تاثیر داشت بقیه اش الکی است من که نمی دانم و یا نمی بینم در بحث رسانه نیز فریم گذاری ها ساخت نشان برندها بر اساس اصول ذهن شناختی و فراشناختی موسیقی معکوس و .... دقیقا همین طور اند روح نیز بخش خود آگاه و نا خود- آگاه دارد   

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۴


روش علمی (کلاسیک)

جمع آوری اطلاعات

فرضیه سازی

آزمایش فرضیه

ثبت یافته ها

نتیجه گیری و تفسیر

نظریه سازی

انتشار گزارش

نکته جانبی اینکه علوم غریبه براساس کشف و شهود و آزمایشات علمی درونی در خود فرد است و به نوعی کرامت بروز آن است و تجلی ایمان در روح و عملیاتی شدن اول ایمان و بعد موارد دیگر در عمل،هدف می باشد

یک بحث کلی وجود دارد اینکه مبنای علوم و نگاه به علم با دو دید کاملا متفاوت وجود دارد نگاه به علم از زاویه دین و نگاه فلسفی کمی با نگاه آن به صورت امروزی متفاوت است و ماهیت خاصی قایل است جدا از بحث اینکه علم باید باعث زیادی خود نفس بشود و نه اطلاعات علم در جایگاه دینی تسخیری است دقت کنید این تسخیر با تسخیر فقهی که حرام شمرده می شود فرق دارد و منظور ما آن نیست تسخیر در ماهیت است و مبنای درک دارد و از تسخیر ماهیت اشیا را شامل می شود تا تسخیر در افکار و اراده ها و حتی نوع غیرمجاز که هکان تسخیر لفظی بین فقهاست اما اسلام به ماهیت علم اعتقاد دارد تسخیر با بحث علم مورد نظر مادی گراها با دو شیوه تجربی گرایی و حس گرایی تقریبا نگاه کاملا متفاوتی دارد نگاه کنید اگر ما با نگاه مادی گرایی صرف پیش برویم در طبیعت خواه ناخواه در هر شرایط علم به دست آمده حقیقت اصلی نیست بلکه تجزیه تحلیل ما از شرایط است و در ضمن اگر تمام حواس درست کار کرده باشد که اگر ما با این الگو هم پیش برویم هیچ گاه نظریات انیشتین هاینزبرگ و استیون هاوکینگ و کتابهایی مثل تارخچه زمانش اساسا نباید نوشته می شد در ضمن گفتیم این علم درکی تز دنیای بیرون است اما تجزیه تحلیل درون ماست نه حقیقت بیرون حتی اگر عینی کامل باشد حتی توصیف عینی مثل عکس پس در هر صورت بازهم اصل علم درونی است نه بیرونی در ضمن آن تسخیری که هرچه آنچه در آسمانها و در زمین است با رسیدن به حقیقت درونی بدست می آید نه محیط بیرون و اینجا وارد اصطلاح و مقوله مکاشفه می شویم و در مبانی عرفانی بحث مجاز مطرح می شود اساسا نکته جالب اینجاست که اگر تاریخچه روش علمی مورد بررسی قرار گیرد متعلق به اسلام و مبانی اولیه کاملا اسلامی بوده و امثال بوعلی با رویکرد عرفانی و الهی به نماز و ارتباط با خدا و عرفان و دید فلسفی به علوم و نگاه علمی به علوم غریبه پیش برده اند اما امروزه در روش علمی تمام مبانی از جمله اخلاق نگاه فقهی دینی و پیش فرضهای قرآنی را حداقل به عنوان یک پیش فرض ساده هم رد می کنند و این جای تعجب دارد این موارد خاص در ادامه تفاوتهای شدیدی را با رویکرد دینی بوجود آورده تا حدی که با توجه به منابع رسمی آموزشی بعضی مسایل غیرقابل درک است مثلا تعریف توهم را اگر با دید پزشکی بسنجیم اگر قبول کنیم نود و نه درصد توهمات اساسا ماهیت کاملا مادی دارند و مثلا به خاطر ضعف و یا بیماری یا مواد مخدر و افیونی ایجاد می شود اما آن یک درصد که اصلا توهم نیست و شاید مثلا نه به خاطر فرشته بلکه مثلا یک جن بوده باشد چی این مورد چه می شود یا با نگاه فلسفی در خود هرم مازلو بین روانشناسان و جامعه شناسان و نگاه اسلامی که محبت و عرفان را اصل آفرینش می داند تفاوت است یا در مورد ماهیت تصور ،پزشکی جوابی نمی دهد و حداکثر با توجیه هورمونی و مادی و روانشناسی دست  به کار می شود اما دیدگاه دینی متفاوت است مثلا در دیدگاه دینی بیماری حاصل بدبینی است و اینجا هر بیماری ای تعریف می شود نه فقط بیماری های روانی یا عصبی حتی این بدبینی بین افراد هم امکان دارد و و به طور خاص اثر چشم یا چشم زخم نامیده می شود و راهکارهای جلوگیری خودش را دارد.دقت کنید در مورد ساختار اندیشه هیچ گاه بحث نمی شود ما مقصودمان چشم سوم یا ورود حواس انتزاعی به ماجرا نیست بلکه خود ساختار اندیشه و تعریف منطقی از عقل سلیم است که ما مسوول آن هستیم و در قرآن به چشمها و گوش و قلب همراه با هم اشاره شده است و برای آن موضوعات و دریچه های زیادی در قرآن باز شده است اینجا حتی تعاریف اصلی مثل وحی خدا فرشته پیامبر یا مسایل دیگر نیز بعد از این تعریف جایگاه مشخص تر و هدف دار تری می یابند ما حتی هنوز صحبت از اینکه دادن حقی براساس شناخت حقیقت آن چیز است و یا رابطه ی علوم عقلانی و علوم وحیانی با هم هنوز هم بحث نکردیم



یک مثال بارز برای رویکردها در مورد کیمیاگری است در مدل اصلی موارد اصلی مثل علم اسما و حروف و تجوید و علم تسخیر اشیا وجود دارد اما روش شیمی امروزی مبنای دیگری دارد مدل اول حتی ما اثبات خدا اثبات قدرت خدا و قدرت بشر و مبانی دیگر را هم داریم اما مدل امروزی بیشتر بر کشف قوانین جهان است نه سنتهای الهی و با تعریف خدا به نوعی هم می توان گفت دیدن نظم بدون اهمیت ناظم باعث تغییر کامل این رویکرد می شود باز اگر برگردیم به اول ماجرا علت در تعریف روح نفس ماهیت عقل و بحث چشم و گوش و قلب خواهیم یافت این بخشی از ماجراست

نکته ی دیگر بازهم در مورد داستان هری پاتر اینکه در یکی از داستانها تحت عنوان درس تغییر به نوعی به سبک فوق و کیمیا گری اشاره شده البته سبک داستان کمی به مسخ هم شباهت دارد و به نوعی بیشتر یحث تغییر موقت است مثل موش به لیوان و برگشت آن .استفاده از این موارد با رویکرد انگلیسی در خرافی ترین کشور دنیا باعث جهت گیری و خوراک فکری خاصی است بی دلیل و هدف نیست 



نکته برداشتی از آیات قرآن که الگوست

هرکس دنیا را بخواهد به بخشی از آن می رسد و ما همه ی خواسته اش را به او نمی دهیم اما اگر کسی آخرت را بخواهد نه تنها تمام بلکه مضاعف و دو برابر و ده برابر و همچنین بدون حساب پاداشش می دهیم و از نظر سطحی کمی و کیفی به او پاداش دنیا و آخرت بیشتری می دهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۰