سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه
به نام حضرت دوست
که هرچه داریم از اوست


اگر بخونید ممنون می شم
اگر بخونید و نظر هم بدید خیلی بیشتر ممنون می شم

توضیحات بیستر در بخش های درباره من و تماس با من در نوار بالای وبلاگ قابل مشاهده است
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۰۳، ۲۳:۱۹ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    😂👌

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام» ثبت شده است

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ق.ظ

مقاله تکمیلی در باب برده داری

ما در مقالات شبه رشد اسلام و برده داری و مقاله جلوگیری از فساد در همین وبلاگ اثبات کردیم که که در حقیقت شیعه(فقه پویا چه سنی باشد چه امامیه) از همان ابتدای بعثت دقیقا بر اساس قرآن و پیامبر و اهل بیت پیش رفته و از گردنه برده داری عبور کرد دقت کنید در شیعه برده داری تمام شد و احکامش مشخص است اینکه اسلام شیعی از زمان خود شخص پیامبر دست به برده داری حال از هر نوع مثل مدل اروپایی نزد و مدل شکنجه گریBDSM  مخصوص اروپا و رومیان است و همچنین حکومت اموی و عباسی البته دقت کنید امروزه در کشورهایی مثل افغانستان بلغارستان-مسیحی و مسلمان-مسایلی مثل بازار عروس یا نوع نگاه طالبان به زن یا گروههای الشباب یا به طور واضح داعش بیانگر این است که برده داری تمام نشد بلکه این دولتهای به ظاهر اسلامی ضعیف شدند و الان هم نمی توانند از قلمروهای دیگر برده داری کنند با خودشان درگیرند دقیقا همانهایی کربلا را ساختند امروز هم هستند اما مثلا در تاریخ در مورد صفویه و افشاریه و حکومت  پاکستان(البته به دلیل نفوذ آمریکا  در ارتش و مرزبندی انگلیسی و نفوذ فرهنگی و زبانی این کشورهای لیبرال و طاغوتی و عدم وجود ولایت فقیه و مساله رهبری واحد مسایلی خطرناک هنوز وجود دارد)و حتی قاجاریه ما این مسایل را نداشتیم -البته در مورد برده داری خود خانواده سلطنتی مجزا بوده و برده داری می کردند آنهم به صورت سنتی قضیه حرمسراها نیز کاملا مشهود و تکمیل کننده پازل هستند.در مورد پهلوی هم بحث ورود روسپی های لهستانی و بیشتر هم یهودی توسط متفقین و انگلیسی ها به ایران شروع بازی برده داری مدرن و ساخت محله هایی مثل اگر اشتباه نکنم میدان قزوین شهر نو سابق به عنوان تجمع کاباره ها و محله فساد شد در ضمن موارد خاص دیگری مثل فروش علنی کودکان در خانواده های بی بضاعت در آمریکای اوایل قرن بیستم و همچنین باغ وحش انسانی همین دوره در اروپا نیز قابل بحث است آپارتاید نیز که در همین بغل گوش ما رخ داد در ضمن بعدا باید بحث مفصلی درباره اردوگاه های کار اجباری و محاسن و معایب و شباهتها و تفاوتهای آن با بردگی و شاید تفاوت اسارت و بردگی سازمان یافته اقدام کرد که بازهم تاریخ ایران اسلامی در جنگ هشت ساله پاک است و هیچ شبه های ندارد موارد اخالاف آمارهای حقوقی مالی زندانیان میزان بیکاری و جرم جنایت ثبت و میزان محکومیت و آمارهای توزیع دیگر در مورد سیاهان آمریکا هنوز مصداق برده داری در آمریکاست و به قول خود رییس جنهور آمریکا برده داری در ژنتیک آمریکایی ها قرار دارد رفتارشان با مهاجران و اردوگاهای پناهندگان جنگی و همچنین الک کردن آنها برای پذیرش دقیقا چه مفهومی دارد؟!؟!آنهم در جنگهایی که خودشان سرمنشا آنند و بهشت نمایی ظاهری را نیز با تبلیغ رسانه برای خودشان انجام می دهند تا مخاطبین را جذب کنند-و به طور واضح جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد استکبارستیزی تمام اشتباهات را اصلاح و نوع حکومت جهانی مستضعفین را نشان داده است ولی در عین حال در جنگ اروپایی بین استعمارگران(به اصطلاح جهانی)ما این مساله را بین خودشان حتی بین دول پیروز داشتیم و امروز به کمک داعش و قوانین مهاجرتی و سینمایی نوع پیچیده و مدرن برده داری جنسی را در بین مهاجران روسپی ها و بازیگران و حتی استخدامات شاهدیم

اما گذر از گردنه برده داری فقط اینها نیست و اینقدر ساده نبوده است بلکه فهم این آیات قرآنی است  که برده ی کنیز از آزاده ی مشرک بهتر است این بهشت می خواند و آن جهنم اساسا این زیباترین تناقض قرآن است چرا که ایمان با تمام جنبه های برده داری و عبور از گردنه آن اساسا نفس اماره را به بند کشیده و تماما همه ی انواع الگوهای برده داری را از هر شکل و نوع از بین می برد اما شرک در هر حالت با نام زیبای ظاهری آزادی هم گره خورده باشد بازهم با رهایی نفس اماره عقل را به زیر می کشد نعمت الله را تبدیل می کند و همه نوع برده داری را می سازد و اساس لیبرالیسم همین است این اولین تناقض زیبای قرآنی نیست تناقض روزه بودن در مهمانی و ماه خدا و تناقض قرض دادن به خدا برای افزایش مال و تناقض زنده بودن شهید و تناقض شکست پیروزمندانه در کربلا زیباترین تناقضات اسلام اند که اگر درک شوند سخاوت اسلام خود را نشان خواهد داد

 دو داستان خاص یکی در قرآن بین یوسف زلیخا و ازآن مهمتر شهربانو و امام حسین(ع)

کل یوم عاشورا کل ارض کربلا اگر بیشتر دنبال حقایق برده داری هستید زیاد نگردید اربعین زینب خودش طعم اسارت را چشیده و به کربلا برمی گردد 

در این موضوع خاص حتما حتما عقل و نقل و وحی باید دنبال شود و هرگونه تناقض بین نقل روایات و وحی باید جانب قرآن گرفته شود و تمام قرآن لحاظ شود از جمله نور سی و سه و نور پنجاه و هشت و چند آیه اصلی دیگر دقیقا مورد بحث ما هستند لطفا حنیف باشید در ضمن مقالات قبلی ذکر شده در اول مطالعه شوند خوب است

در ضمن یک نکته پاورقی اینکه شاید در ابتدای امر مخالفت باشد اما با توجه به تعریف شیطان و امکان سوار شدن نفس اماره و شهوت بر عقل ،صرف ایمان ناجی امر نیست بلکه یک کلیدواژه به نام محبت و بحث امانت نیز مطرح می شود.مراجعه شود به داستان یوسف و زلیخا و در بحث دیگر مراجعه شود به شیطان شناسی شخص ابلیس-حارث سابق.باید تاکید شود شاید منظور ما همان ایمان منجر به عمل صالح است اما بحث محبت منجر به عمل می تواند موجب تفکیک بحث و اهمیت دادن و مجزا بودن و در عین حال در امتداد بودن آن را در پی دارد.در بحث محبت به طور ویژه محبت به اهل بیت و علل الخصوص امام حسین (ع) و حضرت زهرا(س)خیلی مهم است و ذره ای از آن نجات دهنده ی دنیا و آخرت و گذراننده از پل صراط  است-نظر کلی آیت الله بهجت

برای اصل محبت دو داستان نیز پیدا کردیم یکی آزادکردن یک برده از روی عطوتفت و واسطه گریکه برده از دیر رسیدنش به خانه ارباب می ترسید گریه می کرد و حضرت در راه وی را دید دلداری داد و تا خانه همراهی کرد اما اربابش بر برده سخت گرفت و به امام بی توجهی کرد اما متوجه امام -نامش- که شد عذرخواهی کرد و برده را نیز آزاد کرد دیگری مورد اهدای یک گل زیبا بود که برده در راهش آن را دیده بود و برای امام چیده بود که بعدش امام برده را آزاد کردند در نتیجه اصلی ترین مورد که تمام شیون حتی یک زندگی مشترک را می گیرد این است که طبق نحل هفتاد و دو همسر را نعمت الهی بدانیم و اصل این است که همسر از خودمان است و هدف ایمان است و حتی فرزند آوری-یعنی خود فرزند به خاطر رابطه با همسر است- اصالت ندارد بلکه به خاطر همسر است در نتیجه اصل و اساس همه چیز فقط محبت بین زن و شوهر و بخواهیم در یک کلام بگوییم یک خنده ی محبت آمیز بین دو نفر جزو اصیل ترین و اساسی ترین ستونهای یک خانواده است و خیلی خیلی صریح بکویم س ک س جزو مقدس ترین حقایق هستی در درک و معنی دادن به همه چیز است و زیبایی اصالت دارد و اصالت تصنعی حقیقت ندارد-منظورمان این است که مثلا هیچ شاعری و یا حتی بازیگر و خواننده ای در ترانه اش نمی تواند از جدایی و یا رابطه چندگانه بخواند حتی اگر واقعا داشته باشد و دروغ بگوید- و خداوند هم می خنداند و می گریاند ولی در هردو شادمانی است در زیبایی شناسی هم فقط نوع رابطه و ترادفهای رفتار کودک تا زمان بلوغ با رپابط با همسر فقط بحث نمی شود و یکی از اصلی ترین جهادهای جهان جهان زن برای شوهرش و همان آرایش است و هر نوع آرایش و لباس بدون شک معانی خود را دارد و یا یک سلام از روی محبت که تمام قلب مرد را می لرزاند و هیچ خستگی ای را اذن پایداری نمی دهد و جزو موارد خیلی خاص است که امام علی(ع) حتی جواب سلام زنان جوان را هم نمی دادند تا نکند قلبش بلرزد

طبق نظر علامه حسن زاده نیز علاوه بر شهوت و عقل محبت ضلع بزرگ تر و پایه ای تر در هستی است و اگر ما قانون خودخری و بحث ایمان و در امتداد آن حجاب را اصل ضد برده داری بدانیم محبت به نفس و در نتیجه ی آن ساختن یک زندگی مشترک بر اساس نفس مطیمنه و جهاد و آرایش و زیبایی و زیبابینی جنسی بر اساس امانت و نه نفس اماره ؛به نوعی اصل همه چیز تلقی می شود

در بحث مشاغل برای زنان نیز طبق آمارهای خارجی در مشاغل پرستاری با رویکرد سلامت و مهمانداری و هتل داری با رعایت موازین شرعی و عدم رویکرد هوسبازانه با زن بلکه ارزشی نسبت به زن و اهمیت دادن به بحث همسری وی در خانواده و رویکرد کلی خواهرانه - البته خب اگه کسی رو دوست دارید برید جلو و اصلا نگاهتون هم الکی خواهرانه نباشه و.خانوما هم الکی مجرد نمونیدا-و همچنین طبق نظر عموم مردم معلمی ابتدایی جزو مشاغل با پایه محبت اصیل است.

دقت کنید به هیچ وجه من الوجوه من نفی کننده هنر موسیقی نقاشی یا کارتونهای فوق العاده زیبا و همچنین کارهای ارزشی نیستم و فیلم نامه نویسی و کتاب جزو اصیل ترین موارد نیز هستند اما حداقل از نظر مخاطره ی کاری این قابل بحث است که در دو مورد خاص که اولی کار سینما و تلویزیون و بازیگری و دیگری بازیگری تیاتر که نه فقط جزو سخت ترین مشاغل در جهان محسوب می شوند از نظر آمار طلاق و حتی اصل تعریف ازدواج دچار مشکل اند یا بحث اساسی تلاش برای واقعیت نیز مهم است که باید مورد سنجش قرار گیرد .مسایل دیگر مثل بازی های متفاوت و تاثیرات آن نیز باید توسط ارکان علمی مورد تحقیق و پیمایش قرار بگیرد،حداقل آنچه مسلم است آمار افسردگی نیز در این قشر حالا به هر دلیلی چه نوع روابط با طرفداران یا بین دیگر بازیگران یا افراد دست اندر کار یا حتی نوع نمایشنامه ها قابل بحث است.یادمان نرود یک بازیگر قبل از بازیگری یک انسان کاملا ساده و در سطحی ترین تعریف ممکن،یک موجود با چهل و شش کروموزوم است،عین من و شما.


دقت کنید به طور کلی دراین موضوعات و مباحث اسلام شناسی به هیچ وجه به ویکی پدیا مراجعه نکنید طبق مشاهدات در موضوعاتی خاص مثل اسلام و برده داری فراماسونری و علوم غریبه این سایت کاملا مغرضانه سیاسی و بدون هیچ حقیقت جویی و فقط به هدف ضربه به جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۳
چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ

اسلام حسینی

استاد حسن رحیمپور ازغدى:

امام حسین دین کلیات بى ضرر و بى دشمن را ، تبدیل کرد به دین جزئیات صریح دشمن تراش، دین خنثى را تبدیل کرد به دینى که موضع دارد، دینى که یزید و معاویه هم زیر علمش سینه میزدند را، تبدیل کرد به دینى که بخاطر آن خونت را میریزند و بچه شش ماهه ات را هم میکشند

دین شماره یک، دین کلیات بى ضرر و بى دشمن است ، دین بى دفاع و بى دافعه. قیصر و معاویه و یزید و امثال اینها ، این دین را قبول داشتند و دارند و خواهند داشت، حمایت و تجلیل هم میکنند، سوبسید هم میدهند، شاه مى آمد حرم امام رضا، بوش میرود کلیسا، معاویه میرفت حج، این دین براى قدرتشان ضررى ندارد، خیلى هم خوب است، بنام دین مسلط شدن و از ترس مردم از خدا بهره بردن براى تحمیل احکام ضد خدایى بر مردم، این دین خیلى آب و نان دارد اتفاقاً، با چنین دینى چرا مخالف باشند؟ الان هم طرف رباخوار است، دزد است،فرع میخورد، ولى عاشورا تاسوعا شله هم میدهد، تقبل الله اما این اسلام یزید است که خوب و بد در آن نیست، همه مردم على السویه هستند

یک اسلام هم اسلام حسین است، که صف ها را جدا میکند، و خیلى هم دقیق این کار را انجام میدهد، اعلام میکند که ظلم یک حادثه نیست، یک فعل بشرى است و باید یقه فاعل اش را گرفت، ظلم یک تصادف و حادثه اتفاقى نیست، ظلم مقصر دارد و حسین دینى را ارائه داد که در آن یقه مقصر را باید گرفت، نه اینکه ظالم و مظلوم در کنار هم دیندارى کنند

راز دینامیزم عاشورا و قدرت انقلابى و ساختارشکن محرم ، در این است که تعارفات مذهبى مرسوم بین ما و خداوند را کنار میزند ، میگوید این تو و این تکلیف عینى تو روى زمین و همین امروز 

این است که با حسین نمیشود راحت کنار آمد، میگوید حرف بس است، کلیات کافى است ، وارد جزئیات شو! 

این دین یعنى حبّ و بغض، " هل الدین الا الحب و البغض" ، آیا دین جز موضع گیرى است؟ آیا دین جز موضع گیرى له و علیه است؟ جز دوستى و دشمنى است؟ منتهى دوستى و دشمنى بر اساس عقائد و حق ، نه بر اساس منافع

"تجلى خدا در تاریخ" سال٨٦

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۴۹
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ

چرا؟


کاری به کلیت بحث ندارم اما علم مثل آب حیات می مونه یا بارون یا چشمه یا استفاده از آب رودخانه مابقی فضل است اساسا علمی که به توحید منجر نشود علم نیست فضل است البته منکر پیشرفت نمی شویم آنهم بخشی از همین آب است ولی شاید ناخالص است و شاید بحثهای دیگری را باید در موردش بپذیریم اما چیزی که حتمی است اگر بخواهیم از زمین خشک گیاهی بروید و درخت امانت وجود سیراب شود به آب احتیاج داریم به علمی که انسان را زیاد کند

قضیه رمل و جفر در  سبک زندگی قرآنی استادرحیم پورازغدی و اینکه حتی ما تعدادی تفسیر منقول از امام برای تعدادی آیات با حروف ابجد داریم.یا اینکه چطور می شود با اعداد آینده را در مورد افراد یا حوادث آینده پیش بینی کرد؟  یا بحث زامبی و آیات قرآنی و در بحث تفسیر بحث ختم و طبع و ناگهان در فیلم سینمایی هالیوودی وارم بادیز  با گرایش کاملا جانب دارانه و تحریف شده به نفع خودش و یهودی گری و اینکه دوست داشتن یک دختر شروعی است برای آدم شدن اما مشکل اینجاست که اولا چرا آدمها بهتر نمی شوند و باید از زامبی شدن به آدم شدن برسند نه از آدم بودن به تولد و حیات جدید و ایمانی و اینکه چرا اوج ماجرا نیمه برهنه دیدن دختر است نه مثلا محجبه دیدنش یا حتی معمولی دیدنش بالاخره در یهود و مسحیت نیز حجاب موجود است اما کلا فمنیسم افراطی و صهیونیسم موج می زند. یا اینکه اینهمه حدیث از امام علی درباره رمل و جفر داریم و حتی در پاره ای از آیات با این روش رمز گشایی های صورت گرفته از ایشان سند است یا روش مکاشفه از طریق حدیث سلسله الذهب یا دریافت علم با قبول شهر علم بودن پیامبر و درب  این شهر بودن امام علی یا به اینهمه دعا ها و اوراد در مفاتیح الجنان قضیه طی الطریق حکمت مطهر حاج آقا  حریزاوی رییس حوزه قضیه حیات طیبه و خواب بیدار  در اخلاق جاودان و ابراهیمی و اینکه خسیس نباشید و اگر در علوم غریبه می دانید به بقیه هم یاد دهید حاج آقا ابراهیمی گفتند دلیل چیرگی جهان غرب و دشمنان یادگیری همین فلسفه بوده است اتفاقا علم فلسفه خیلی مهم و عالی است و گفتند اگر از علوم غریبه چیزی می دانید خسیس نباشید و یا نگویید استادم گفته به کسی نگویید بلکه به دیگران هم یاد بدهید یا قضیه شفا حاج آقا پناهیان و مقایسه با اولین استاد دانشگاه و حتی اینکه حاج آقا پناهیان توضیح داد حتی شاید فرد شفاگر در کسوت روحانی باشد به خود یا شیطان متصل باشد و به خدا متصل نباشد یا اینکه کار او اهداف الهی نداشته باشد یا در درس جریان شناسی موسیقی حرام نیست آلات موسیقی شامل دف و نی و تنبور و ... حرام نیست بلکه مستی و بی هدفی حرام است و غنایی گرایی و منافاتی با شادی ندارد غم و شادی در غم و شادی اهل بیت با این روش ها جایز هم هست در حوزه و مباحثات فقه پویا و اهمیت عقل اهل بیت و جایگاه درک مبانی احکام بحث شده است اصول تعبیر خواب قرآن و ابن سیرین و دانیال و یا علم کیمیا اینها دروغ نیست به خدا دروغ نیست در ضمن این ساحران بودند که به موسی ایمان آوردند و در زمان سلیمان این علوم به دست نا اهلان فساد انگیز افتاد که برایشان سود نداشت و ضررش بیشتر بود چون بین زن و مرد اختلاف می انداختند  اینکه حدیث آمده روزگار را ناسزا نگویید روزگار ماییم یا مباحث قربانی کردن تسخیر عفریت حلقه صالح خفاش عیسی  یا خواب عزیر و عدم تاثیر زمان چهله ی پیامبران و آتش زدن های مومنان به اسم جادوگر بودنشان توسط اصحاب اخدود ایمان درخت وجودی انسان است که باید بارور شود سپس مسایل دیگرداهمیت می یابد شاید دشمن در زمینه علوم از ما بیدارتر عمل کرده شیطان دانشمندترین موجودات است اما بعد از امام عصر این موضوع را می توان از فیلمهای تولید شده و بازی هایشان فهمید  از بارتیمیوس از هری پاتر از ماتریکس از ایکس من از زامبی و هزاران مورد دیگر از اینکه در دیشونورد دو روش طی الطریق جزو بازی آمده یا در هری پاتر دعای بیماری ظاهری برای عهد شکنان پیمان ارتش دامبلدور یا وقتی تعدادی کارگردان از هالیوود میایند قم درباره دخان تحقیق می کنند سپس همان سال چندین فیلم در مورد شیطان و جن زدگی و از این جور موضوعات ساخته می شود یا این موضوع که من میکروب شناسی جاوتز را پاس کردم ولی توضیح نداد چطور می شود امام علی برای دشمنانش در آب وبا را از خدا خواست و نفرینشان کرد اینجا اینکه امام چگونه هم باکتری را می شناخت هم ویروسی که باید با باکتری ترکیب شود و هم اینکه وبا باید در آب وارد شود و اینکه چگونه بیماری هدفمند فرد یا افراد خاصی را پی می گیرد و مبنای کلی اینکه بحث دعا است و از خدا خواسته است توحید معنی دارد اینجا میکروسکوپی در کار نیست یا در فیزیولوژی گایتون چیزی از تعبیر خواب نیاورد  با اینکه خواب بخش عظیمی از سالهای عمر است و در عرفان به آن تاکید شده و اینهمه هم چه در قرآن و چه در روایات و احادیث تعبیر خواب داریم رویای صادقه حقیقت محض است انسان در خواب نیز زنده است و به کسب کمال می پردازد یا در ژنتیک اِمری اشاره ای به بحث ژنتیک انگشتان دست و بحث قرآنی آن نیامده یا چیزی از تاثیر مراحل و روش قبل از آمیزش در نطفه بچه یا حتی تعیین ژنتیک و فنوتیپ فرزند قبل یا حین تولد بدون انجام آزمایشات مرسوم با اینکه در روایات به تعداد بالا و حتی در جزیی ترین موارد مباحث مطرح است از قبل و بعد از ازدواج و حتی برای حین دخول . کارگاه کار با حیوانات را گذراندم با لیندوکایین موش را بی هوش و با آستروتکس عمل جراحی کردیم ولی در آخر نشان ندادند چگونه مورچه حرف می زند یا پرنده خبر میاورد یا در انگل شناسی نگفتند چگونه پشه سرباز برای قتل نمرود شد یا در خود سایت حوزه در مورد اینکه یک عالم با دعا ساس ها را از خود دور کرده آمده شاید بگویید قبولش سخت است ولی آن برای من باورپذیرتر است یا اگر در هری پاتر هاگرید با عنکبوت ها حرف بزند و دوست شود می توان به عنوان یک بحث پایه ای قبول کرد چون از یک منشا گرفته شده یا قبول بحث فیزیک نیوتونی درست اما طبق درسهایی که با استاد نبویان دکترای فلسفه علوم داشتیم نتایج این نوع فیزیک مادی گرا درست نیست امامبانی فیزیک کوانتوم و نظریات انیشتین و حسابی و دیگران همین انیشتین که با آیت الله بروجردی دیدار داشت تا سوالات علمی اش را بپرسد و حتی شک مسلمان بودنش وجود دارد کسی که ریاست جمهور شدن در رژیم اشغالگر را رد کرد و نامه معروف تکفیر صد دانشمند یهود را برایش نوشتند کسی که در نیرونظامی آمریکا قدرت گرفت و ورود به متافیزیک اندیشه روح نور زمان مکان و مبانی دیگر چیست را هیچ وقت نگفتند یا نگفتند چگونه ابو علی سینا از طبیعیات شروع می کرد بعد ریاضی می گفت بعد خدا را اثبات می کرد  یا جدا از بحث بوعلی کسی اثبات خدا از طریق عدد یک را در دانشگاه یادم نداد یا همه از اینکه بوعلی اولین هوشبری با تریاک را انجام داد گفتند یا ابداع کننده جراحی بود را نظر دادند یا از پدران پزشکی جهان است هم گفتند و حتی طب سنتی مزاج ها و طبایع را هم نشرکردند اما کسی نگفت او از اسماعیله کَند و امامیه شد کسی نگفت از عرفان درس آموخت کسی طبقه بندی لایه ها را نگفت و نظریه جدایی روح و نفس و اینکه روح به معنای روح القدس با روح در معنی عام فرق داردش را نگفت و اگر گفت بسط نداد کسی نگفت چگونه نماز می خواند تا معانی را درک کند و گمشده ی خویش را در نماز می یافت و کسی نگفت چگونه؟چرا در نماز انسان گمشده را می یابد چرا نماز اینگونه است یا در موارد دیگر مثل استخاره چرا قرآن زنده است و حرف می زند  یا در قرآن اگر از بیدار شدن ربا خواران در قیامت هم چون جن زدگان وبیدارشدنشان به این حالت یا از چشم زخم صحبت آمده اما کسی جواب نمی دهد که آن چیست فقط باید دعا آویزان بماند همین یا اگر حدیث داریم که بلایا از آسمان نیز نازل می شوند یعنی چه یا عامل بیماری پرخوری گناه و بدبینی است یعنی چی و روش درمان در میان اهل بیت چگونه بودت یا اهمیت پیشگیری چقدر است؟!؟ یا اگر در هری پاتر  دیدن آیینه جادویی انسان را به آرزو سرگرم کند یا آینه ای ببینیم که آینه نیست قابل فهم است که ببینیم که آینه باعث خودبینی است و حتی در زمان احرام در حج نباید خود را در آینه دید.یا تا زمانی که ماهیت زمان وحقیقت علم محض امامان که از طرف خداوند به امامان داده شده فهمیده نشود توجیحی برای پیش بینی های چند صد ساله و چند هزار ساله امام علی(ع) پیدا نمی کنیم یا اگر فهم دارای بطن بودن دعا و دارای اصول و قواعد بودن دعا و قانون تلاش برای دعا را ندانیم و ندانیم رب زدنی علما یعنی چه آنوقت  صحیفه را بی معنی می دانیم و هزاران مورد دیگر درباره ی تک تک امامان و حتی خود قرآن اما نهال درخت ایمان باید ثمر بدهد و این علوم نیز به صورت علمی بحث شود نباید ابزار شیطان بماند شروع بازی نیز از ازدواج است همانطور که در ابتدای خلقت بازی را شیطان باعثش شد و این ازدواج بر اساس ایمان و خدابینی و درخت توحید در روح بشر است که میوه اش بهشت ساز خواهد بود بهشتی که خود می سازیم نه آنکه آماده فراهمش کنند.من جو زده شیطان و فراماسونری و هری پاتر و بارتمیوس یا کمیکهای مارول و دی سی و هالیوود نیستم اینها در حال استفاده از علوم ما هستند و از آن بر علیه اسلام و برای پوشاندن حقیقت استفاده می کنند جو زده ی قصص قرآن و مفاتیح شیخ عباس قمی هستم رنسانس علمی دینی باید شروع شود فقه پویا عالم معنی بهشت ساختن و آرمان شهر منتظران باید ساخته شود اینجا جهاد لازم است شروع لازم است.رنسانس دینی علمی لازم است حفظ دین با دانش لازم است تعریف هدف و جهاد علمی لازم است تعریف کردن جهان اول و سعی به آن رسیدن و نیل به اهداف ساختن مملکت برای امام زمان لازم است.باید خودمان جهان اول را تعریف و برای آن اقدام کنیم نه هرچه دیگران گفتند بگوییم چشم شما درست می گویید و باید توجه کرد با علم گام برداشت تا دین مورد خطر قرار نگیرد البته یادمان هم نرود دیکته نانوشته غلط هم ندارد

از تناقضات کلی دیگر روش درس امتحان و مشارکت دانشجو و اهمیت مباحثه و تفاوت هر کدام است یا ما حفظ کردن نداریم اگر هم باشد اسامی با مسمی هستند حضور در کلاس و تدبیر و مشارکت مهم است امتحان مهم نیست مفهومی است سوالات از قبل مشخص است و اپن بوک و اتفاقا نقش حفظیات بر خلاف تصور در حوزه کمتر است و بیشتر بر مفهوم تاکید می شود

شاید زیاده روی باشد اما در حالت کلی به نوعی بشر با تمام زوایا و ویژگیهای روحی و روانی ممکن در این نوع دانشگاه در سراسر جهان هنوز تعریفی ندارد یعنی با وجود تمام متدها و متریالها و تحقیقات و انواع روشها حتی با رویکرد به ظاهر علمی نسبت به دین ولی  در عمل بدون نگاه علمی به دین و نگاه توحیدی و مبانی علوم دینی با تمام جزییاتش به دین و باهدف رویکرد دانشگاهی کردن دین نه دینی کردن دانشگاه رخ داده است به نوعی برای مثال به طور مطلق این نوع مثال زدن درست نیست اما مثلا وجود یک انسان دوقطبی در هیچ در هیچ سند دانشگاهی و علمی معتبر با روش علمی دانشگاهی امکان نداشته است و ندارد یا مسایلی مثل تعبیر خواب یا سحر یا هزاران مورد دیگر اینها واقعیت های مسلمی است که در مورد هزاره ی سوم به ظاهر خیلی پیشرفته و مدرن لحاظ نمی کنیم این موضوع نگاه ماتریالیستی و مادگی گرایی نه تنها در مسایل شخصی پزشکی و خانوادگی دارد بلکه در مسایل عالی تر و بزرگتری مثل انقلابهای ناشی از آزادی خواهی و مسایل استقلال طلبی در مقابل استکبار جهانی نیز وجود دارد برای مثال انقلاب نور ما در هیچ کتاب و در هیچ دانشگاهی در جهان تدریس یا آموزش داده نشده است انقلاب با مکتب حسینی که منجر به انقلاب خمینی باشد در هیچ جا در اندیشه با مدل غربی یاد داده نشده که حالا جوان انقلابی بخواهد از این منابع به جایی برسد که شایسته انقلابی بودنش باشد اساسا ساختار زندگی ما تفاوت دارد و قرار هم نیست هیچ وقت ما الگوهای آنها را تکمیل یا بهتر یا بدتر کنیم بلکه همه چیزمان متفاوت هست و اینجایی هم که آنها در جهان هستند به پشتوانه تکیه بر مستضعفین جهان و استعمار محض بوده نه تکیه بر الگوهای علمی حتی خودشان

به نوعی در بازی امروز ما باید در زمین خود با روش خود بازی کنیم که حتی باخت پیروزی است مثل قیام امام حسین اما در بازی حریف پیروزی اش هم منجر به باخت است بعد واقعه کربلا سرنوشت تک تک افراد حضور پیدا کرده در مقابل امام حسین را در تاریخ جستجو کنید دنیا اساسا بازیچه است و قواعد آن دین است حال با هر اسم و نامی خواه ناخواه سنن و قوانین الهی ای حاکم است که تحویل و تبدیل برای محو کردنش امکان ناپذیر است پس باید آنها را شناخت و با آنها در جهان زندگی کرد این الگوهای زندگی اسلامی معارفی هستند که دشمن حتی در صورت دانستن وحتی عمل کردن جز به جز آن بازهم قدرت فهم و درک حقیقی آن را ندارند پس اگر روزی تشییع از انگلیس صادر شود یا نخست وزیر انگلیس هر صبح قرآن بخواند و در کلیسا شرکت کند بازهم چیزی از اسلام و مکتب حسینی بویی نمی برد یا اگر در فراموشخانه ها با خواندن تمام کتب آسمانی هم شروع جلسه کنند جهلشان جهل مرکب است و اربابشان شیطان است شیطان هم زیاد می داند حتی مرگ و عاقبت خویش را اما آخرش با عدم درک ولایت و درک امانت  و نعمت اللهو عشق هیچ کدام از علم ها به دردش نمی خورد

در حقیقت در رابطه حوزه و دانشگاه هدف باید حوزه ای کردن دانشگاه باید باشد و نه برعکس که البته خواه ناخواه علم حقیقی جای خود را باز خواهد کرد و ایران اسلامی به جایگاه اصلی خود با تکیه بر ارزشهای علمی خود بر اساس دین دست خواهد یافت.این را نیز حاج آقا قرایتی تاکید کردند و اولین درس تفسیر یادگرفته شده در اولین روز حوزه درس طالوت بود و درس طالوت تبعیت از رهبری است در راه شاید سختی باشد ولی آنها که در راه خدا و گوش دادن به حرف ولی مقاومت می کنند در آخر هرچند اندک باشند بر عده ی زیادی از دشمنان پیروز می شوند.تمام این موارد در همه چیز دین قابل اثبات است مثلا رویکرد اثبات بهشت و جهنم و شبه عدم امکان وجود آن با رویکرد فکری جهان غرب یا همان لیبرال ها مصداق این موضوع است

نکته دیگر اینکه هدف ماموم ساختن نیست امام جماعت ساختن است  و مشخص هم هست فمن احیاها کانما احیا الناس جمیعا یک الگوی کامل در همه ی مبناهای فکری است. هدف باید مشخص شود و الهی و برمبنای توحید و وحی و مسایل حقیقی و آخرت خواهی باشد در ضمن حتی در صورت خسته شدن به خاطر شنا در خلاف جهت آب بازهم نباید خسته شود و از آرمانها کوتاه آمد 

یادتان باشد همیشه فساد برای موجود ارزشمند اتفاق می افتد یعنی خطر سقوط برای پرنده ای است که پرواز می کند البته بعد سقوط نیز می توان پرواز کرد اگر زخمی شد اما هرچه ارتفاع بیشتر شود خطر بیشتر است اگر تشنه شوید و آب نبود بازهم باید صبر کرد تا از آب زلال آب نوشید و نه هر آب گل آلود و کثیفی که بعدش بیمار شد شاید کسی به شما آبی ندهد اما بازهم تلاش خود را بیهوده نکنید و بر راه خداوند صبر کنید حتی اگر گناهی یا اشتباهی نیز مرتکب شدید اصل خود را فراموش نکنید که این کار گناه است و نفس خود را پذیرای گناهان نکنید یعنی هرچیز بالاخره به اصل خویش بازمی گردد –کل شی یرجع الی اصله-پس نگران نباشید و تلاش خود را فقط برای خداوند انجام و ادامه دهید او حتما می بیند این در مورد ازدواج نیز صدق می کند.بازهم تاکیید می کنیم خطر کفر بعد از ایمان بیشتر است و تاثیر آن عمیقتر پس همیشه مراقب باشید

 

  از تفاوتهای ساختاری بین علوم غریبه و علوم تجربی معمول بحث قبول ماهیت علم در علوم غریبه و علوم الهی است مثل رب زدنی علما  یا نور بودن علم در قلب مومن و وسیله عبادت خداوند بودن علم یا پیامبر شهر علم است و علی بابش یا امامان مخزن علم بوده اند و هزاران مورد دیگر که اثبات این موضوع استو مبانی فلسفی شعور کل در مورد خداوند علوم غریبه درون زاد زاد است و با کشف و شهود یعنی تفکر درونی و شهود حاصل می شود کرامت نیز پیاده کردن نتایج علوم بر روی خود فرد است نه محیط غیر خود یا آزمایشگاه یکی.دیگر از تفاوتهای اساسی این است که علم باید اثبات گر خدا و یادآور او باشد تا خود حقیقی ما نیز در پرتو یاد خدا خود را فراموش نکنیم یعنی علم باید آیات الله و نعمت الله را در خود داشته باشد و به طریقی راهکار ارایه دهد و ما را در عین علم یادآور حقیقت و قدرت و عزت خداوند کند روش کسب نوع و ماهیت تعریف و اساسا همه چیز علم بر اساس دین خواهی و در بهترین حالت پیش فرض تسلیم با علم بر اساس دین خواهی یعنی حداقل ایمان و حتی فقط تشنگی صرف که منجر به حیطه اول علوم غریبه و حتی میل به جادوگری هم حتی شاید باشد فرق دارد

 در روش های تحقیقی نیز روشهای ترکیبی بر اساس قاعده کلید واژه است و به قولی اگر بخواهیم با هم استفاده کنیم در این روش،گرا می دهد یکی از اشتباهات در مورد مباحث قرآن نیز همین است که قرآن در عالی ترین درجه و نوع وحی قرار دارد و نمی توان مباحث آن را با سبک یا شیوه علمی دقیقا با همان شیوه دنبال کرد بلکه با روش سبک درک عرفان و عالم معنی و مبانی فقه پویا نیز باید مدد جست و اتفاقا اولویت اینها هستند چون اعقاد قرآن بدون زمان و مکان بودن است و تفضیل دادن تمام علوم در خودش و بطن های عمیق و صحبت در مورد همه چیز قرآن با سبک روش علمی به دست نیامده که بخواهیم به همان طریق با آن برخورد کنیم


 درد من حصار برکه نیست،درد من زندگی با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!

اما

یا راهی هست یا راهی خواهم خواست!

مرحله ی اول ارتباط حوزه با دانشگاه است(البته حوزه دانشجویی)  در ابتدا این امر انجام می شود و ادامه هم خواهد داشت و اصل موثر است اما در ادامه تغییر در ماهیت اولیه علوم و اغنای علوم پایه و در اینجا علوم پزشکی با ریاضیات و علوم انسانی نیز باید رخ دهد و لازم الاجراست اول هم ریاضی خواهد بود این امر باید در دانشگاه طرح ریزی و در پایه ها اجرا شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۱:۰۳
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ق.ظ

اخطار در مورد علمی گرایی بودن محض


اخطار در مورد اینکه بدون توجه به جدایی جسم و روح و بدون علم به ماورا الطبیعه دست به توجیهاتی در مورد علل احکام گفته می شود مثل زمان مرگ سلولهای گوش یا خوابیدن سمت قبله و ارتباط دادن با امواج که اگر فردی به مقدار خیلی خیلی کم هم از فیزیولوژی یا گردش زمین یا مواردی از این دست سر در بیاورد و آن را ابطال نماید ابطال دلیل را ابطال حکم نیز قلمداد می کند که این موضوع به نفع اعتقادات نیست بالاخره بخشی از موضوع نیز بر اساس تعبد صرف خواهد بود و شاید هرگز نیز دلیلی پیدا نکنیم اما اگر خدا بخواهد باید اسماعیل قربانی شود و اگر نخواهد خودش نمی خواهد که قربانی شود این اشتباه در موارد زیادی تکرار شده بحث تفاوت حکمت و فواید بحث مهمی است این مورد در مورد مبانی تطبیق نشانه های ظهور نیز با افراد و حوادث دینی مطرح است که علما بیشتر'این کار را درست نمی دانند حتی خیلی از این توجیهات بر اساس مسایل غیر دینی و فقط به هدف ضربه به دین از طرف دشمنان القا می شود و ناخواسته در بین افراد نیز رواج پیدا می کند شاید برای شما جالب باشد که چندی پیش در شبکه های اجتماعی در یک شبکه کاملا دینی بحث علمی طارق را پیش آورده بودند که دانشمندان غربی ستارگانی را کشف کرده اند که کوبنده اند و اشاره شده این همان ستاره است اما قرآن مبین است و آیات بعدی به صراحت کامل و نه با هیچ حاشیه ای ستاره را بخشی از دنیای انسان می داند که زاده شده است و روشنگر راه است و دنیای بزرگ زیر مجموعه بشر است نه برعکس آن یا در یک شبکه دیگر تحت عنوان نظریات استیون هاوگینگ به رد مساله خدا پرداخته شده با اینکه همین قرآن نور علی نور یا حقیقت وجود زمان یا قضیه بیگ بنگ را خودش به همه اعلام کرده و اینها را نشانه تایید خدا می داند نه رد آن  موارد دیگر که خیلی مهم است عدم پیشگویی و نشانه یابی آخر الزمان است منتظر باید هر لحظه را لحظه فرج بداند و برای آمدن حضرت تلاش کند یعنی مثل فرمان امام علی زندگی کند یعنی با توجه به دنیا طوری برنامه ریزی کند که فردا می می میرد و طوری از زندگی و مال دنیا بخواهد گویی تا ابد زنده است یعنی بفهمد که تمام دنیا بدردش نمی خورد یعنی طوری برنامه ریزی کند که گویی تا ابد زنده است و طوری زندگی کند که گویی فردا می میرد.در برنامه ریزی اساس قیامت و آخرت فقط به معنی آینده نیست بلکه همین روح ما بهشت و جهنم را در فنا فی الله و قیامت می سازد.و لحظه لحظه این دقایق زندگی مهم است و بهشت و جهنم همین حالا شروع شده فقط چشمانمان را بسته ایم.

نمونه های بارز موارد فوق از همان اول انقلاب مشهود شد یکی قضیه کتاب و سخنرانی مهندس بازرگان در مورد نماز و خاصیت نرمشی ورزشی نماز تاکید کرد که با نامه های جمعی از پزشکان و ارتوپیدیستهای کشور اعتراض شد و حتی نوع دو زانو نشستن در نماز از بدترین حالتها قلمداد و رکوع به هیچ.وجه مورد توصیه نیست و مورد دیگر که غرض ورزانه بود مورد دیدن روی امام.در ماه و افتادن مو در لای قرآن بود به منظور خرافه گرایی مورد امروزی و مرسوم نیز پیامک های معنوی دعا و در انتها درخواست است که به چند نفر بفرستید اما اگر جواب نگرفتید پس دعا باطل است پس باید مراقب حربه های دشمن بود

 دقت کنید رویکرد اصلی در مورد استوار کردن دین با دانش در اساس قرار دادن حرف خود قرآن است با توجه به اینکه قرآن مبین است لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و اینکه علوم در قرآن به تفضیل شرح داده شده اند پس نباید قرآن محجور بماند در ضمن معلم قرآن هم خود خداست و چیزی را یاد می دهد که علم بشری به آن راهی ندارد و قرآن تبعیت از آنچه را نیز که به آن علم نداریم رد کرده است-البته دقت شود مواردی مثل حجتین خود بر اساس علم اثبات و با هم کمک بر درک وحی می کنند و مسایلی مثل تقلید در ادامه همین قانون اند البته بقیه قوانین علمی گرایی در این موارد هم هست مثلا شاید بگویید مثل پزشک درست است و قبول هم می کنیم ولی بیمار هم حق دارد و هم باید از پزشک اطلاعات اساسی و پایه ای لازم در مورد بدن خویش و احتمالا مکانیسم بیماری و بهترین روشهای درمانی را از پزشک بپرسد البته پر واضح است که همه مسایل با این رویکرد قابل رفع و توجیه نیست و بحث مرجعیت به عنوان امری کاملا مستقل و مورد رجوع تعریف می شود و در کل دین اصل منبع رضایت حال بدون مصداق یا با مصداق امر الهی است نه مردم البته هر دو با هم اند و اما اصالت الهی است و بحث مردم نیز بحث فطرت است و اصل حقوق و وظایف مثال در پزشکی بدون خدا شاید استمنا مشکل نباشد یا اتونازی غیرقانونی نباشد اما در پزشکی فقط در همین حیطه های اخلاقی و احکام اولیه تفاوت وجود دارد چه برسد  به مباحث فلسفی علم پزشکی و یا رویکرد علم دین در حیطه پزشکی و دید شمول آن و مباحث خاص و بحث روح در ضمن شاید ما از چیزی خوشمان بیاید اما خیرمان در آن نباشد و شر باشد و شاید از چیزی کراهت داشته باشیم اما خداوند خیرمان را در آن قرار داده است این آیات در مورد جهاد و الگوی ازدواج مصداق آیه اند اما در تمام حیطه ها عملا الگو می باشند بحث بیشتر را بعدا ادامه خواهیم داد. برعکس این رویکرد همان تفسیر مغرضانه یا به نوعی تفسیر به رای است حال به هر شکلی که می خواهد باشد باشد حتی سهل انگارانه آن و با نیت خیر آن نیز ثمره و نتیجه ی صحیحی خیلی به دنبال نخواهد داشت و ما را از اصل موضوعات مورد هدف قرآن دور می کند .الگو قراردادن قرآن نیز مصادیقی دارد مثلا اگر امام علی (ع) پیرامون باد پاییزی یا باد بهاری و بحث دوری و نزدیکی نقلی دارند با علم به اینکه ما دنبال حکمتیم و هرآنچه هم برسیم اصل نیست و دلیل نیست آن را الگو قرار می دهیم در این مورد با نظریات ابن سینا الگوی مزاج و طبع فصلها و تناسب و کیفیت آن با افراد بحث می شود با در مورد تعبیر خواب هم تعبیرات الگو در قرآن داریم هم احادیث 

به طور کلی اساسا دین قالب و یا ترمز و یا سرعت گیر خطر جاده ی زندگی است یا نه دین خود راه نشان دهنده و موتور حرکت و علم دهنده و زمینه ساز تحقیقات است.اساسا کلمه ی فقه پویا همین منظور است

چند نکته ی اساسی به عنوان جمع بندی یک ورود علمی به امور انتزاعی مثل روح(نفس) و یادگیری صحیح و عدم ورود خرافات و امور بیهوده و طبقه بندی اهداف و اولویت بخشی به مسایل اصلی مثل ایمان و شاخه ها و مسایل خواب و خواب بیدار یا دید الهی به خواب و مسایل کلی تر و پایه ای مثل نماز و ازدواج و بحث ایمان و دید علمی به علوم غریبه دو تمام موارد حکمت اند نه علت و دلیل سه بالاخره اگر دستور باشد سر اسماعیل باید بریده شود اما مورد صفر اینکه اسلام قرآن و روایات صحیح السند مطابق با قرآن و سنت و عقل سلیم اسلامی الگو است و برعکس آن درست نیست

دقت کنید در جهان پر ادعای مثلا علمی امروز این بشر پیشقراولان علم محسوب می شوند اما در قرآن ما از مواردی نام برده می شود که عجیب است و قرآن به اقوامی برتر اشاره می کند مثلا اقوامی که با فرشتگان دشمن بوده اند و حتی با جبرییل و اینکه عذاب الهی دچار شدند ما امروزه با علم موجود حتی مفهوم رویای صادقه را درک نمی کنیم چه برسد به تعبیر  آن یا در مورد حتی وجود اجنه .حال در احوال اقوام گذشته دشمنی با فرشتگان آنهم خود جبرییل بوده پس یعنی خیلی هم پیش رفته بودند اما ما امروزه حتی با خواست دوستی همچین علمی نداریم پس این یعنی در عمل ما علمی به نام علم نداریم چون حتی دریچه و زمینه این نوع نگرش در هیچ کتاب درسی الگوی از مهد کودک تا دانشگاه وجود ندارد  پس ما خیلی خیلی خیلی عقبیم و زیاد به دانش امروزی مغرور نشوید.

یک مورد دیگر نیز در بحث متافیزیک است یا همان ماورا الطبیعه یا خیلی خیلی خوشبینانه تا خیلی شبیه همان علوم غریبه شاید با متد علمی، که البته ما نیز زیاد به آن اشاره و اهمیت دادیم شایان ذکر است امام(ره)نیز در صحیفه نورشان کلمه یا کلیدواژه دکترین ماوراالطبیعه نیز وجود دارد اما باید اعلام شود بحث مستقیم کتابهایی تحت عنوان کلی عرفان و متافیزیک نیز صحیح نیست زیرا بیشتر این افراد نه براساس دین و یا هر عرفان دیگری بلکه بیشتر به نام علم یا در حالت خوشبینانه تحت لوای مکاتب زمینی دست به تحقیقاتی زده اند که بیشتر به سحر می ماند تا علم البته بازهم اشاره شود دید قرآنی حتی نسبت به انواع سحر حتی با وجود همین واژه متفاوت است اما باید اشاره شود علی رقم نکات خیلی خیلی مثبت غیرمادی گرایانه و حتی با وجود عدم دخالت دادن پیش فرضهای دینی و رسیدن به این پیش فرضها مثل بحث ژنتیک و یا بحث کلی نمود ابدان از کالبدها بازهم بحثها نه از طرف یکسری عالم دینی بلکه بیشتر به عنوان محقیق حنیف می تواند مطرح شود که شاید با دین اصیل نیز آشنا نشده اند در ضمن اهداف دین نیز و بحث ایمان و اصل آن و شبعات آن کاملا گویا است و هدف ما رسیدن به آنهاست و این هدف هم ازنظر برنامه کلی جامع که همان دین است نسبی نیست یعنی به طور کلی ما باید فعال تر حاضر شویم و نیاز جامعه ی تشنه را برآورد کنیم و دقت شود اصالت زیبایی وجود دارد و حتی درانحراف از امانت و حتی عناد با آن بازهم امانت تعریف می شود و اصل آن غیر قابل حذف و انکار است  و از این جهت مشکلی خاص وجود ندارد و بیشتر در این مواقع مقاومت بر حق کارساز است و از خدا باید کمک خواست.این گونه در راه هدایت باقی می مانیم و هدایت هم می کنیم که البته اصل هدایت برای خداست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ

بحث آتش


طبق بعضی نظرات-هم در اسلام هم در مسیحیت توسط روحانیون و نه حتما نقلی و در فیلمها و حوادث گذشته مشهود است- آتش برای مرگ جادوگر تنها راه حل است جادوگر علوم غریبه را در غیر راه شرعی و الهی و اگر برای تفرقه بین زن و شوهر به کارببندد توبه نکند و در صدد اصلاح برنیاید حکمش اعدام است در زمان زرتشتیان علوم غریبه به نوعی در حد اعلا بود اما نسبت به توحید سر خم نکردند و این تابع حکومت بود نه مردم به همین خاطر مردم از حکومت پشتیبانی نکردند و از مسلمانان و نه اسلام شکست خوردند آنها مسلمان شدند نه به زور شمشیر و اسلام حقیقی یعنی شیعه آوردند-البته بُعد زمانی و ترتیب مکانی روی آوردن به شیعه نیز مهم است- آنهم با تحقیق. نکته آتش مرد حق را نمی سوزاند و حتی برایش بهشت می شوند مسیر راه بهشت نیز از جهنم می گذرد اما مومنان نخواهند سوخت البته موارد انسان سوزی در قرآن هیچ کدام تصحیح عملکرد نشده و اثبات نفی و نهی اعدامات بی منطق و گناه آلود است موارد اصحاب اخدود و حضرت ابراهیم  نشان از همین موضوع است در شاهنامه نیز مورد سیاووش است ولی جدا از بحث اهمیت حفاظت از زبان پارسی و اهمیت حفظ فرهنگ نمی توان به هیچ وجه داستانهای شاهنامه را به عنوان قصصی برای رشد و تعالی معنوی استفاده کرد چون در برخی موارد اشتباهات و خطراتی وجود دارد که غیر قابل قیاس است و باعث می شود در مسیر سلوک به مشکل برخورد کنیم که باید در فهم داستان اصلاحاتی توسط فرد صورت پذیرد یکی همین داستان سیاوش است که نکات اشتباهش بعدا قابل بحث است و اگر توجه نشود در مراحلی فرد را از طی طریق باز می دارد و یا رشد او را کند می کند بگذریم منصور حلاج نیز قربانی همین اعتقاد ناصحیح در مورد عرفان شد و اعدام  شد و اعدام چند مرحله ای را گذرانید امروزه نیز داعش و دیگر متحجران در همین مسیر اشتباه گام برمی دارد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۴
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ

شُرور


نوع تشخیص و طبقه بندی خیر و شر در مورد شیطان کاملا متفاوت است شیطان مخلصین روز موعود و درک توحید تا حد عزت خداوند را می شناسد و اولین دعای قرآن از لحاظ بعد زمانی برای وی است طبق حدیث عالم ترین موجود پس از امام هر عصر شیطان است شیطان با وجود نظریه های خیر و شر مورد قبول و توافق به طور کامل شناخته نمی شود بلکه کمی پیچیده تر است با نظریه سرد و گرم و قدرت نور شناخته نمی شود چون شیطان نمازش را می خواند با نظریه طبیعی بود و ماهیت علمی نیز مورد قبول نیست چون او حارث بوده و دارای تاریخچه ی قبل و بعد از خلقت آدم به طور کاملا متفاوتی است از لحلظ نظریه نسبی بودن شر و خیر نیز قابل توجیه نیست چون گمراه کننده اجنه نیز می باشد و فقط دشمن انسان نیست و شیاطین هم از جنس انسان اند هم آدم قرآن نیز دو مورد در مورد عدم هدایت دارد مغضوبین و ضالین که عذابهای الهی هر مورد از نظر طرح کلی با هم متفاوت است در مورد عذابها اول از همه باید توجه داشت که اصحاب اعراف و به نوعی بی طرف در همه ی موارد عذاب تقریبا وجود دارند عذاب الهی از قبل آگاهی وجود دارد و حتی مرحله مرحله وارد می شده است تا امکان توبه باشد مثل قوم عاد یا در مورد قوم یونس یا مورد قوم فرعون که اگر علم کامل الهی در مورد خشکسالی داشتند نجات پیدا می کردند که علم تعبیر خواب را یوسف داشت و خود مدیریت را نیز برعهده گرفت یا در مورد نوح کشتی وی نجات برای همگان بود نه فقط مومنین اما حتی در آخرین لحظه نیز لجاجت در میان قومش بود حتی پسرش. ضالین شیطان و جهود اند خودشان عذاب یکدیگرند و قلبشان سختتر از سنگ است پس نظریه کامل نظریه همان نعمت الله قرآن است و به نوعی عشق الهی الهی.جهود نعمت الله را تبدیل کرند یعنی شناختند و تبدیلش کردند در ادامه قرآن به پیامبر کشی آنها بدون هیچ دلیلی نیز اشاره می کند در قرآن بحث قتل فرشتگان و دشمنی با روح القدس -جبرییل-نیز آمده است که دشمنی با خداوند است

 در ضمن در جمله امام خمینی(ره)می فرمایند بدون تهذیب نفس علم توحید هم به درد نمی خورد.به نظر این جمله کاملا مصداق توضیح رویه شیطان شناسی باشد علامه حسن زاده نیز در بحث مثلث سه رکن مهم اساسی حیات علاوه بر قوه غریزه شهوت و غضب و قوه عاقله بحث محبت را وارد می کند و اهمیت آن از دو مورد بیشتر است و مهمتر است

البته یک بحث هم داریم بحث تفاوت اجازه و رضایت که هم در خیر و هم در شر بحث می شود

دو داستان خاص در مورد شیطان داریم یکی بحث احادیث موثق به موعظه های شیطان تا قبل توبه وی از موعظه ی انسان و پیامبران مثل موعظه سه صفت بد شامل کبر شیطان و حسد قارون و طمع آدم بعد از طوفان نوح به نوح البته بعدا شیطان قسمش را تکمیل کرد و شامل موعظه هم کرد این یعنی اینکه شاید شیطان وجه خوب هم داشته باشد اما ذاتش بد است این در مورد خطا یا در این مورد اشتباه برادران دینی نیز به طور عکس ذات شیطان صادق است البته بحث بحث چشم پوشی نیست و اعمال به نیات است اما مقوله ذات و حب و بغض و پایبندی به عهد غیر قابل چشم پوشی است و این مهمتر است مورد دیگر در داستانی با حضرت عیسی(ع) است که شیطان به وی می گوید بگو لا اله الا الله حضرت سر باز می زند شیطان علت را می پرسد حضرت فرمودند چون تو می گویی من نمی گویم دقیقا همچنین موردی امام خمینی در مورد آمریکا دارند و از نظر رهبری آمریکا از شیطان بدتر است چون شیطان فقط و فقط وسوسه می کند و نه هیچ کار دیگر پاورقی اینکه مورد جن زدگی مورد خاص مشترک است بین بشر و جن یعنی یا از طرف بشری مامور شده و توانایی کسب کرده یا خود احضار کننده دچارش می شود دور از بحث نشویم اینکه استکبار از شیطان بدتر است در بیان رهبری مشخص است و یادمان هم نرود اگر تمام عالم علیه ما باشد اما ما طرف خدا باشیم خدا گره گشایی می کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۱
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ

نگاهی دیگر به هری پاتر


شاید جالب باشد بدانید طبق گفته های رسمی 80 درصد کتب نسخ خطی ایران در ایران نیست بلکه در کشورهای خاورمیانه و غربی است و حتی شامل کتب دینی و پایه نیز می شود که البته این به معنی عدم دسترسی به آنها نیست چون نسخ اصلی کپی یا میکروفیلم یا به طرقهای دیگر دسترسی وجود دارد و کتبی مثل بارتیمیوس بدین شیوه نگارش شده است اما در مورد هری پاتر داستان کمی فرق می کند از سبک نیروی بیگانه مستقل برای تعریف خود بهره نمی برد و فقط به کتب و اسناد اکتفا نشده و داستان در بطن دل افراد با حفظ ویژگی سبک زندگی انگلیسی کاملا رعایت شده است اما مطابقت بخشهای زیادی از داستان با داستان های موجود علل الخصوص در بین شیعیان قابل ذکر است مثلا در مورد ماشین پدر رونالد ویزلی که پرواز هم می کرد بدون سوخت بوده این داستان بدون سوخت بودن دقیقا معادل یک داستان برای روحانی بزرگواری بوده که راننده وی را در بیابان سوار کرد و شخص از او کرایه نخواست در عوض شیخ ذکری را در باک خودرو خواند و سنگی انداخت و گفت تا ابد نیازی به سوخت در خودرو تا  موقعی که درب باک را باز نکنی راننده تعجب کرد و قبول نکرد ولی دید تا مدتهای طولانی خودرو نیاز به سوخت ندارد و این موضوع خیلی طول کشید و تعجب کرد اما همان اشتباه را کرد و و کرامت به کار رفته برای ماشین راننده از بین رفت مورد معروف دیگر حمام فین کاشان بوده است که توسط شیخ بهایی انجام شد و هنوز توضیحی برای آن ارایه نشده است به جز موارد مبرهن که قبلا گفته شده مثال بیماری زیرپا گذارندگان عهدنامه امام علی و کتمان کنندگان حقیقت،برص بوده است اصل قضیه نیز مشخصا مربوط به شخص خاص انس می باشد-خط چهارده و پانزدهم صفحه ی ۵۹۲ کتاب قصص قرآن محمد محمدی اشتهاردی انشارات نبوی نوبت چاپ ششم تابستان ۸۲ با اقتباس از نورالثقلین جلد سوم صفحه ۴۲۰ و تفسیر جامع جلد چهار صفحه ۱۸۱و سپس  هری پاتر و بخش مربوط به ارتش دامبلدور و تالار مخفی گاه یا اتاق ناشناخته و انباری مانند و داستان چو چانگ- در مورد لو رفتن اتاق اسرار در هاگوارتز نیز این مورد موجود است یا مورد جان پیچ که در مورد یک روحانی در نزدیکی مرگ با یک سماور که عاشقش بود رخ داد که شیطان تهدید به خراب کردن سماور می کرد و باعث شد فرد به مرگ تن ندهد بعد این ماجرا بعد بهبود کامل فرد سماور را خودش نابود کرد و چند وقت بعد به راحتی جان سپرد موارد اصلی دیگر برای جان پیچ شدن که مطابق کامل روح است کتاب نگارش شده ی خود فرد براساس علوم غریبه است که زکاتش ندهند  و دیگری عصا ساختن بدون در نظر گرفتن قدرت مستقل برای چوبدستی و هم فازی کامل آن با خود فرد است که قابل ساختن است در انتهای داستان هری پاتر شکستن ابرچوبدستی ایراد فیلم استو وجود زامبی در آخرین فیلم ورود عرصه های جدید است دو شخصیت هرمیون و اسنیپ جای تامل خاص در داستان دارند و امکان اصلی شکستن تابوهای داستان از طریق همین دو شخصیت امکان پذیر است نوع مرگ هری پاتر در فیلم با نوع مرگ کرامت گونه شیخ نخودکی کاملا تطبیق دارد و به نظر این همه تطبیق یک جا اتفاقی نیست و با مطالعه است

 در داستان هری پاتر که توسط خانم جوآن کتلین رولینگ نوشته شده است به طور کلی دو سبک و یک طرح خلاقیت شاهد هستیم که در تمام طول جریان داستان از اول تا آخر خود را بروز می دهد اول الگوی اصلی داستان را براساس مدل قرآنی ذکر می کنیم که وقتی خداوند از موسی (ع)پرسید از عصا چه استفاده ای می کنی موسی در جواب خداوند فرمودند که برای جمع کردن گله و ریختن برگ درختان یعنی عصا کاربرد تکیه دادن نیز نداشته است اما خداوند فرمود بیانداز و مار شد این اساس خلاقیت به طور تمام و کمال است مثلا در داستان یک آینه فقط یک آینه نیست می تواند رویا ها را نشان دهد یا می تواند خود اقداماتی نیز انجام کند یا یک وسیله ارتباطی بین دو نقطه باشد اما در سبک نگارش داستان رولینگ از سبک حرفه ای بهره وری تخیلی استفاده کرده یعنی از کوچکترین موضوع موجود در پیرامونش نیز بال و پر داده و آنچه که خود خواسته را ساخته است از همین زندگی معمولی یک سبک براساس قرار گیری علمی تخیلی در فانتزی یا فانتزی علمی تخیلی البته طرح اولیه تبدیل عصا به چوبدستی از بحث جادوی موسیقی و نمونه یک رهبر ارکستر سمفونی گرفته شده اما ادامه ی آنها بر اساس همان سبک اصلی است نه فقط یک رهبر ارکستر یا مدل فقط موسیقیایی و سبک دیگر الگوی کامل قرار دادن بحث جادو در فانتزی تخیلی است نمونه های اول مواردی مثل دشواژه که در زمان خویش بحث شنود کلمات کلیدواژه در تلفنها مطرح بود یا بحث کوییدیچ که ترکیب فوتبال و ساکر و همچنین در خود داستان شباهتی با بسکتبال دارد(البته شبیه اصلی بومیان آمریکا) است با درونمایه فانتزی یا شباهتهای موتور با جاروی پرنده سبک دوم موارد کاملا اختصاصی است مثل پیشگویی و گوی پیشگویی یا مواردی مثل غیب و ظاهر شدن

نمی دانم چقدر صحت دارد اما یک مورد خاص تاریخی هم داریم 

به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفته می شود قلب مومیایی شده آگوست دلگرانس معروف به دراکولا که در سال 1900 میلادی در آمریکا به دلیل کشتن 40 نفر و نوشیدن خون آنها تحت تعقیب بود و به دست کشیش معروف "آمونو کاتولیک" و دستیارش "وودو هوگان" شناسایی و کشته شد به حراج گذاشته شد.

طبق شنیده ها و مستنداتی که در تصویر مشاهده می کنید دراکولا به روش مرسومی که برای کشتن دراکولا وجود داشته با فرو کردن نیشتر به قلب وی کشته شده است.


در منبعی دیگر دستیار کشیش یک جادوگر معرفی شده بود جالبی دیگر شکل نیشتر که شبیه همان مدلهای چوبدستی است اشاره می شود کشتن از طریق قلب نیز در داستانهای حماسی قدیمی ایران نیز وجود دارد و بحث را کمی پیچیده تر می کند.

یک مورد دیگر مربوط به چوبدستی در کارتون صد و یک سگ خالدار است که استفاده شده است

بحث پسری که زنده ماند نیز بی شباهت به داستان حضرت موسی و حضرت ابراهیم در کلیت ماجرا نیست.یعنی اقتباسی است

بحث همجنس بازی در داستان توسط خود نویسنده نیز تایید شده و دقیقا همین الگو در سری های ماتریکس نیز قابل مشاهده است اساسا الگوی برادری بد نیست اما اینجا اساسا برادری مطرح نیست چون برادری بر اساس ایمان و توحید یا هرگونه باور شکل می گیرد اما اینجا جادو و توانایی های خاص الگوی رفتاری است که البته این موارد در نظر ارباب تاریکی بیشتر مورد نظر است نه افراد محفل ققنوس

بحث دیگر اشاره های فراوان به عدم امکان غذا ساختن و یا در قسمت هری پاتر و یادگاران مرگ عدم امکان زنده کردن مردگان و در آخر شکستن ابرچوبدستی است در قرآن به صراحت بحث من و سلوا و بحث جایگزینی آن با عدس و انتخاب پست تر توسط یهود مطرح شده یا شفا غیر ممکن نیست و افراد به انجام آن مبادرت می ورزند در داستان اشک ققنوس نماد آن است در زمان حضرت عیسی (ع)آخرین محدوده ی بحث علوم پزشکی شکسته شد یعنی بحث خلقت کامل یک موجود از صفر زنده کردن  کامل یک مرده یا بینا کردن کور مادر زاد که می تواند ژنتیک هم باشد و درمان بیماریهای غیر ممکن در آن زمان مثل برص اینها جدا از بحثهای دیگر در داستان محدود شده است یک بحث دیگر در داستان کشتن باسیلیسک و یا ابرمار در ابتدای داستانهای هرب پاتر است نکته شباهت این موجود با همان اژدهای عصای موسی است دقت کنید مار در ادبیات عهدین عامل گمراهی و ضلالت آدم -و نه حوا-معرفی شده اما در اسلام چنین چیزی نیست و حتی مورد احترام هم هست و چند داستان خاص هم در این مورد داریم اما قضیه کلمه بی مار به عنوان مار برای سلامتی و بحث آسکولاپیوس کلا چرت و پرت است و دلیلی بر قرار دادن این موجود به عنوان نشان سلامتی جهانی از سوی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی نیست اما گفتیم از نظر اسلام مار گناه کار نیست و عامل هبوط و نه سقوط از جهنم هم آدم و هم حوا و اطاعت از حرف دشمن مبین بوده است

یک مورد خاص دیگر بحث زمانی است که در انتها لرد ولدمورت یا همان تام رایدل قلب شده -مثل حارث و ابلیس-در یک توانایی خاص صدای خود را به طور جهانی البته در اینجا دهکده هاگزمید و اطراف آن و هاگوارتژ به طور واضح می رساند و از آنها عدم نبرد یا تسلیم یا فرار را می خواهد این مورد با ندای آسمانی فراخوانی حضرت تشابهاتی دارد که حضرت به سمت حق و علی (ع)می خوانند دقت کنید یکی از مسایل آخر الزمان تشابه حق و باطل و متشبه شدن آن بر مردم است این موارد دقیقا مثالهایی متناسب با این موضوع اند

گفتیم در آیین یهود خدا کم ارزش است و تبلیغ نیز در بین سایرین معنی ندارد در مقاله یهود به این موضوع اشاره شد در داستان اگر در بهترین حالت ما دامبلدور را حداقل نمادی از ویژگی های پیامبران ببینیم مسایلی مثل شکست پذیری و عدم تعریف خدا و بالاخره عدم فهم قدرت جادو و منبع اصلی آن  و علت کم و زیاد شدن این توانایی در افراد حل نمی شود البته داستان با روال سحر قرآنی مطابقت دارد و تقریبا مباحث ایمان در قرآن در داستان وجود ندارد

تمام داستان ها بدون شک از تاثیر ذهن نویسنده و شرایط روحی و فکری نویسنده متاثر است اما طبق بعضی نظرات در پاره ای از بخشها ما الگوهای خاص دیگری نیز شاهد هستیم که ناشی از عدم حل مشکلات خود نویسنده است مورد خاص مورد نظر ما دمنتورها یا شادی خوارها یا روح خوار ها هستند که بعضی خلق آن را ناشی از دوران افسردگی نویسنده و بستری شدن وی می دانند که این موجود به نوعی نماد آن دوران است و البته در داستان نقش اساسی ندارد و جبهه گیر است و این اثبات ثبات حداقلی روح نویسنده و تسلط کامل ذهنی نویسنده بر داستان است و نشان از مشکلی در ادامه نخواهد بود و نقطه ضعف محسوب نمی شود اتفاقا راه حل مقابله با این موجود و ایجاد سپر دفاعی با تکیه بر خاطرات شاد یک راه حل زیباست

در مورد واژه ای تحت عنوان نمودار ناپذیر یا ناپیدا و کشف نشدنی که برای خانه های جادوگران محفل هاگوارتز و محل مسابقات جهانی کوییدیچ به کار رفت و به قول داستان ماگل ها یا مشنگ ها قابل دستیابی به آن را ندارند اما در روایات و داستان ها خط خاصی جریان دارد اینکه صیهونیست ها معتقدند معبد سلیمان درست است که ناپدید است-البته بعد از چند مرحله تخریب و بازسازی-اما بقایای آن هنوز هم وجود دارد مثل دیوار ندبه و هدف از تخریب زیربنای مسجد الاقصی پیدا کردن بقایای معبد است بخشی هم به گم شدنش معتقدند زیرا این حفاری ها چیزی فراتر از تخریب ساده ی مسجد است اما داستان اصلی به خود معبد برمی گردد اینکه معبد اساسا جن ساز است و بعد از قضیه مرگ حضرت سلیمان ما و پادشاه غیر پیامبر یهود از نظر ما پس از حوادث هاروت و ماروت معبد نمودار ناپذیر شد و اتفاقا جادوگران مبدل نعمت الله به آن دست نیافتند در ضمن دو ملک نیز مراقب صندوق عهد و انگشتری سلیمان زبور و زره شکست ناپذیری هستند و احتمالا دلیل بیشتر کاوشها دستیابی به آنهاست که البته موفق هم نبوده اند معبد سلیمان جایی است که سر شیطان در آنجا بریده می شود آنهم توسط آخرین منجی بشریت


موارد دیگری در هری پاتر مشاهده شده که از فرهنگهای مشترک اساطیری سرچشمه گرفته مثل شیر دال این مورد از موارد باستانی است و میل نویسنده در کتب دیگر لو رفته مثل حیوانات جادویی و زیستگاه آنها مشخص است





شیردال (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال، واژه کردی برای عقاب است و این واژه در اکثر مناطق کردنشین کرمانشاه و کردستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند.شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده‌ است.


گریفن یا گریفون ( Griffon / Gryphon ) که به فارسی شیردال نامیده می شود یکی از جانوران اسطوره ای مشترک میان بسیاری از اقوام آسیایی و اروپایی است. پادشاهی فرهمند که بدنش چون شاه جنگل و سرش سر شاه آسمان بود و از گنج های پنهان جهان نگهبانی میکرد. در هنر و فرهنگ یونان باستان شیردال ها بیش از هر جایی دیده می شوند. طبق معمول یونانی ها در نشر و اشاعه باور به چنین موجودی بیش از هر قوم دیگری فعال بودند و در فرهنگ و هنر خود فراوان به شیردال های مختلف اشاره کرده اند. اما مصریان باستان از حدود ۵۳۰۰ سال پیش ( احتمالا پیش از یونانی ها ) با شیردال آشنا شده بودند.


قدیمی ترین شیردال کشف شده از اسیای مرکزی به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد برمیگردد و مربوط به حکومت های تابع امپراطوری هخامنشی می شوند. هخامنشی ها شیردال را « نگهبانی در برابر اهریمن، جادو و دروغ » می دانستند. سر ستون های مشهور هخامنشی هم یکی از مشهورترین مصنوعات بشری هستند که شیردال ها را نمایش می دهند. نام این جانور در پارسی میانه"بشکوچ" است.


در ادبیات اروپایی نیز به شیردال اشاره فراوانی شده است. برای مثال دانته در کمدی الهی، جایی که سفر در دوزخ و برزخ به پایان می رسد سوار بر شیردالی که به سرعت برق حرکت می کند، سفر به بهشت را آغاز کرد. معمولا شیردال ها بدون بال تصور می شدند، اما در نشان های خانوادگی که از قرن یازدهم در اروپا رایج شدند، پاهای پیشین شیردال ها شبیه پای عقاب به نظر می رسید و در برخی شیردال ها بال هایی آشکار پیدا کردند.


گریفین ها طبقه افسانه ها موجوداتی وفادار بودند و حتی اگر جفتشان می مرد، پس از او به سراغ جفتگیری نمی رفتند. می گویند نگاه منفی کلیسا با ازدواج مجدد به افتخار این افسانه مربوط به شیردال ها بوده است، زیرا کلیسا شیردال را که موجودی زمینی و آسمانی بود، نماد عیس مسیح ( ع) می پنداشت. اما به هر حال افسانه ها همیشه با هم سازگار نیستند. می گویند گاهی اوقات شیردال ها با اسب ها جفت می شدند و از نسل آنها جانوری به نام اسپدال ( Hippogriff ) متولد می شد. طبق افسانه های اروپایی پنجه شیردال شفا بخش بوده و پر شیردال می توانست چشمان نابینا را بینایی بخشد، اما انچه در عطاری های اروپایی به عنوان پنجه شیردال فروخته میشد چیزی نبود جز شاخ بزکوهی .


اما منشا همه این افسانه ها کجاست؟ بر خلاف هر جانور دیگری که مورد بحث قرار گرفته، هیچ موجود مشابهی در میان جانوران خاورمیانه، مصر یا یونان وجود ندارد که بگوییم شیردال نسخه تخیلی شده چنین موجودی است. تا اینکه خانم ادریان مه یر، مردم شناس و متخصص تاریخ علم دانشگاه استنفورد که هم در زمینه افسانه ها و هم درباره تاریخ اکتشافات دیرینه شناسی تحقیقات زیادی انجام داده نظر جالبی ابراز کرد. طبق نظر خانم مه یر، شیردال تصویر بود که تاجران عصر باستان که در جاده ابریشم سفر می کردند در کوهستان های آلتایی  فراوان به چشمانشان می خورد، اسکلت های سنگواره شده دایناسوری متوسط به نام Protoceratops که هنوز هم در این مناطق به وفور پیدا می شود! این اسکلت به خاطر شکل خاص منقار این حیوان، چهار پا بودنش و پس سر برآمده و یقه مانندش برای مردم آن زمان چیزی جز بقایای جانوران ناشناخته و جادویی معنی نمی داد. تعجبی ندارد که نخستین شیردال در آسیای میانه دیده نشدند، زیرا سرزمینی که سنگواره هایProtoceratops  در آن پیدا شد، مهد هیچ تمدن یکجا نشینی نبود ولی محل عبور کاروان های بسیاری بود که در دوران باستان به این مناطق سفر می کردند.



نمی دونم این دقیقا ربطی داره یا نه اما در ضرب المثل های فارسی ما داستان با عنوان کلاهت را قاضی کن داریم در هری پاتر یک فصل هفتم نیز عنوانی با عنوان کلاه قاضی وارد داستان می شود این شباهت ظاهری و عملکرد کلاه با توجه به جادو قابل توجه است.

ضرب المثل کلاهت را قاضی کن چگونه وارد گنجینه ضرب المثل ها شده است . داستان زیر را بخوانید .

ضرب المثل ها

بی گناهی را به جرم این که هزار سکه از مرد مسافری گرفته و پس نداده بود به محکمه فرا خواندند و به او گفتند: دو روز دیگر باید به قاضی در این باره توضیح دهی. مرد بی گناه با دنیایی ترس به خانه رفت، همسر او که وی را چنین آشفته دید سبب را پرسید. مرد گفت: قاضی شهر می خواهد مرا به جرم گناهی که نکرده ام مجازات کند و جریان هزار سکه را به زنش گفت و ادامه داد: من تاکنون به محکمه نرفته ام، می دانم که آن جا زبانم بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش گفت: خدا بزرگ است، این هم راهی دارد، همین الان به اتاق برو و در را به روی خود ببند و با کلاهت حرف بزن یعنی این که کلاهت را قاضی کن. خیال کن که در محکمه هستی و آن کلاه هم قاضی شهر است هرچه می خواهی به قاضی بگویی به آن کلاه بگو. آن قدر با کلاهت حرف بزن تا زبانت باز شود.

مرد پیشنهاد زنش را پذیرفت و داخل اتاق رفت و در را به روی خود بست، آن گاه کلاه خود را برداشت و بالای اتاق گذاشت. بعد با احترام مقابل کلاه ایستاد و گفت: جناب قاضی من این مرد را نمی شناسم اگر او مرا می شناسد بگوید پدر من کیست؟ من اهل کجا هستم؟ اگر پول به من داده کی داده و کجا داده و برای چه داده؟ آیا سندی دارد یا نه؟ مرد چندین بار با کلاهش حرف زد تا زبانش روان شد و دو روز بعد نزد قاضی رفت و آن چه به کلاهش گفته بود را بازگو کرد. قاضی رو به شاکی کرد و پرسید: تو چه می گویی؟ شاکی ناچار اقرار کرد که حق با آن مرد است و او را اشتباه گرفته است و قاضی هم آن مرد را مرخص کرد. حالا هم وقتی به کسی بخواهند بگویند که در حق دیگران انصاف داشته باش این ضرب المثل حکایت حال او می شود. برگرفته از قصه ما مثل شد – میرکیانی


موارد خاص دیگر اقتباسات زیاد از موارد مستقیم جاسوس بازی های جاری در بین کشورهای غربی در داستان است یکی جادوی گوش در استراق سمع از اتاق محفل یکی دیگر بحث دشواژه بود که در زمان انتشار کتاب مورد بحث عمومی بود و شامل کلماتی مثل خدا و بمب می شد و امروزه نیز ادامه دارد و در کتاب کلمه لرد ولدمورت است و یک مورد دیگر خانم رییس گروه گریفنذور است که می تواند شبیه گربه شود و خانه ی دورسلی ها را زیر نظر گرفته بود.دقیقا در جنگ سرد داستان گربه چند میلیون دلاری جاسوس مشهور است.در زندگی شخصی خانم رولینگ نیز که البته خواهشا خودتان تحقیق نکنید پوشش تقریبا همیشه سینه باز این فرد است و حتی در مقابل تمایل افراد برای لمس سینه ممانعتی نمی کند و الگوهای شانتاژی را نیز دارد و بحث حمایت از همجنس بازی نیز به طور علنی در کارنامه این شخص وجود دارد.تاکید می شود شانتاژ فقط در یک آیین وجود رسمی دارد و مربوط به جشن پوربم در بین یهودیان-منظور صیهونیستها-است که امروزه برای سران جنبش های مقاومت به کار رفته است.البته اصل تاریخی داستان زیر سوال است اما نفس وجود داستان در یهود یکی از عوامل فساد برانگیز می باشد

در مورد عدد هفت به کار رفته در مجموعه هری پاتر مواردی وجود دارد که به ذکر آن می پردازیم که قابل بحث است

در هاگوارتس هفت سال تحصیلی وجود دارد. 


تولد هری در جولای هفتمین ماه سال میلادی است. 


ویزلی‌ها هفت فرزند دارند. 


در کوییدیچ هفت بازیکن وجود دارند. 


شماره های سکوی 9و 3/4 رو به هم اضافه کنیم 9+4+3=16و شانزده یعنی 1+6=هفت. 


در هاگوارتس 142ردیف پله وجود دارد که مجموع آنها هفت می‌شود 1+4+2=7. 


برج گریفیندور در طبقه هفتم واقع شده. 


گریفیندور قبل از آمدن هری هفت سال بود که در کوییدیچ پیروز نشده بودند. 


نیکلاس فلامل و همسرش هفت سال با هم اختلاف سنی دارند. 


در کتاب اول هفت مرحله برای رسیدن به سنگ جادو بود. 


یکی از مراحل رسیدن به سنگ جادو در کتاب اول که هری و هرمایونی آن را حل کردند شامل هفت بطری به اشکال مختلف و یک چیستان بود. 


دانش‌آموزان در هاگوارتس باید تمام هفت کتاب لاکهارت را می‌خریدند. 


هفت راه مخفی برای بیرون رفتن از هاگوارتس در نقشه غارتگر وجود دارد. 


دفتر فلیت ویک در طبقه هفتم واقع شده. 


در کوییدیچ هفتصد نوع خطا وجود دارد. 


شماره هری پاتر در کوییدیچ در فیلم سوم هفت بود. 


مسابقه سه جادوگر هفتصد سال قبل از اجرای آن در جام آتش پایه گذاری شده. 


 صندوق مودی هفت قفل دارد. 


در نسخه امریکایی کتاب 3 وقتی هاگرید به هرماینی درباره دادگاه باک بیک می‌نویسد هفت قطره اشک روی نامه دیده می‌شود. 


در کتاب 5 فرانک برایس گفت نزدیک هفتاد و هفتمین سال تولدش است.


بعد از رسیدن هری و دیگوری‌ها و ویزلی‌ها به پورت کی‌ صدایی گفت "seven past five from stoats head hill" 


در دادگاه هری در کتاب 5 دامبلدور برای تبرئه هری به بند هفتم قانون «استفاده از جادو قبل از رسیدن به بلوغ قانونی" اشاره کرد. 


اتاق احتیاجات در طبقه هفتم قرار دارد. 


لیلی و جیمز در هفتمین سال تحصیل با هم قرار می‌گذاشتند و بیرون می‌رفتند. 


پیشگویی در ردیف نود و هفت در وزارت‌خانه قرار داشت. 


در محفل ققنوس وقتی هری از پله‌ها افتاد هفت نفر به کمک او آمدند: نویل، سیریوس، لوپین، مودی، تانکس، کیگزلی و دامبلدور 


در وزارت‌خانه هری و دوستانش با هفت در روبرو شدند. 


در کتاب سوم وقتی اسنیپ به جای لوپین برای مدتی به کلاس آمد گفت: صفحه 394 را بیاورید. 394=3+9+4=16 16=1+6=هفت. 


فقط هفت فرد در فهرست کسانی که می‌توانند تغییر شکل دهند در اداره «استفاده نابجا از جادو» ثبت شده‌اند. 


کتاب 5 در روز 16 جولای 2005 انتشار یافت مجموع هر کدام از روز و ماه و سال هفت می‌شود 2005=2+5=هفت جولای =هفتمین ماه سال میلادی 16=1+6=هفت. 


در اطلاعیه وزارتخانه هفت راه برای جلوگیری از جادوی سیاه آمده است. 


هری و رون هر کدام هفت o.w.l گرفتند 


کتاب 6: هری پاتر در کنار پنجره اتاقش ایستاده و منتظر دامبلدور بود در حالی که ساعت هفت بود. 


مادر بلیز زابینی هفت بار ازدواج کرده و طلاق گرفته. 


در کتاب 6 هری از کتاب شاهزاده نیمه خالص این دستور العمل را می‌گیرد: "به هر هفت دور در جهت خلاف عقربه‌های ساعت یک دور در جهت عقربه های ساعت هم زده شود". 


اسلاگهورن برای دومین بار از معجون شانس در سن چهل و هفتسالگی استفاده کرده است. 


در کتاب 6 وقتی هری پنهان شده بود پرفسور ترلانی گفت هفت پیک. یک اتفاق نا گوار. 


دفتر دامبلدور در طبقه هفتم قرار گرفته است. 


تمرین کوییدیچ در ساعت هفت بعد از ظهر برگزار می‌شد. 


ولدمورت معتقد است که با قدرت‌ترین عدد جادویی، عدد هفت است. 


کتاب اخر شامل دو کلمه deathly hallows که هر کدام هفت حرف دارند. 


  کتاب هفت در تاریخ  هفت/هفت/دو هزار و هفت منتشرشد


یک مورد دیگر هم وجود دارد بحث وجود حقیقی یک سرباز کشته شده ی متفقین در جنگ جهانی دوم در انگلیس است که بعدا این هم نامی برملا می شود که داستان کمی شبیه قضیه سنگر ناپلیون و همچنین کتاب معروف انجیل لوسیفر نکارش شده در یک هفته می باشد که کمی ماجرا را داغ تر می کند.با توجه به قراین موجود باید در مورد عرفان کابالا که عرفان مخصوص یهود است بحث شناختی صورت بگیرد.

نمی دانم تا بحال چقدر دقت کرده اید اما در بحث دشمن ما دزدی زیاد داریم مثلا آرم پرچم رژیم غاصب صهیونیستی یک نشان کاملا دینی و اسلامی است و اتفاقا به تعداد زیاد حتی برروی مهر نماز با مرکزیت الله در وسط آن استفاده می شود یا قبلا بر روی حرم امام رضا (ع) در طرح قدیم پارچه روی تابوت بوده است-در موزه رضوی موجود است- یا مثلا در بحث عدد نوزده به صراحت این عدد رازآلود مقدس مومنین است اما امروز یکی غصبی صهیونیستها و دیگری استعمالی بهاییان شده منظور اینجاست که هویت داخلی و اصالت ندارند شیطان اصالت ندارد و اساسشان تبدیل نعمت الله بوده است که قرآن به صراحت اشاره می کند در آخرین فصل هری پاتر هفت آخرین سکانس نوزده سال بعد است.


.در رابطه با بحث کتاب لو رفته اول شاید بتوان با اغماض اینکه ما نژاد شناسی در داستان نداشتیم و در مورد رنگ مو  و موارد دیگر چندبار تابو شکسته شد و بحث رویکرد مبارزه با نژادپرستی حداقل ظاهری بوده خیلی هم پایان دوم بد نیست اما علتهای متفاوت این دو قابل بحث است اگر بحث نژادپرستی به نژاد شناسی را در نظر بگیریم و مدل دوقطبی آلمانی -مالفوی-انگلیسی-ویزلی-که هردو خون خالص آمده را نادیده بگیریم و اصل را بر نژادشناسی ببینیم که در دنیای واقعی انگلیس خیلی بیشتر از آلمان نازی ثابت کرد نژادپرست می باشد اما فرضا با توجه به استقلال نسبی داستان و تمییز کلی و ایجاد روندعقلانی و داستانی و رویکرد فرهنگی و مراقبت از به دام فرهنگ غلط نیلفتادن و اینکه حقیقت اصلی دنیای انگلیس ظاهر خوب و خوش داستان نیست و بحث طغیان سلطنت هم باید مطرح شود در بحث فیلم هری ثاتر یک صحنه حذف شده وجود دارد که جایگزین شد و آن صحنه پیوستن مالفوی به گروه به اصطلاح مقاومت بود البته این نکته هم باید لحاظ شود با توجه به روند داستان و بحث ارباب تاریکی همین بحث عدم خیانت اسنیپ به دامبلدور و نجات جان هری توسط خاندان مالفوی و عدم حمایت آتها از ارباب تاریکی قابل ستایش است.  البته به نوعی جای این مورد هم از نظر توصیه ای خالی است که بخش روح ولدمورت در هری حداقل می توانست به عنوان نفس اماره مطرح شود یا به جز قدرت دادن باید بر تصمیمات کلان و اصلی یا حتی موارد جزیی تاثیر می گذاشت یا یک مورد دیگر این است که از اول تا آخر داستان خواهان ایجاد یک دو قطبی مخالف هم است اما گروه های مرگ خوار حتی با گروهای مقاومت مطرحه در داستان خیلی متفاوت نیستند چون یکسری تابوهای اساسی هیچگاه شکسته نمی شود و حتی شاید بیشتر تفاوت تاکتیکی را مطرح می کند و حتی دوره های تاریکی طبیعی می نماید و یا اینکه توهم تندرو کندور را ایجاد می کند که کاملا غلط است مثلا در بعضی فیلمهای دراکولایی می بینیم دروکولای خوب دراکولایی است که در موقع خوردن خون طرف را نمی کشد یا قبلش اجازه می گیرد اما دراکولای بد اینطور نیست یعنی تجاوز خوب و بد داریم.اما البته در اصول کلی در داستان هری ثاتر خیلی اینطور نیست اما بزرگترین دشمن خود هری می باشد و انتظار اصلی شکستن کامل قدرت لرد ولدمورت به معنی حقیقی در آخر داستان هری پاتر بود شاید به نوعی در بخش دوم هری پاتر هفت هدف اصلی نویسنده سینمایی کردن داستان بود کمااینکه داستان هشتم که البته جزو داستان اصلی شاید محسوب نشود و شاید هم بتوان حسابش کرد فقط به عنوان نمایشنامه و این خط مشی نوشته شد.دقت شود الگوی اصلی گروه بندی به خود رژیم غاصب صهیونیستی برمی گردد که هدفش هم فقط به عنوان طبقه بندی کشوری است و انجام می شود  یعنی الگوی فکری حزب بندی یا استعداد یابی در دنیای واقعی مطرح نشده است.یک گذری هم اگر به موارد دیگر بزنیم مثل فیلم ناهمتایی مثال دیگری بر این موضوع است البته در قرآن هم بحث دوازده شاخه بودن بنی اسراییل و اینکه آبشان توی یک جوب از اول هم نمی رفت و دقیقا مثال قرآن همین بحث قضیه چشمه ی آب است از اول هم بود و اتفاقا بحث دوازده فرقه بیشتر نیست بلکه بیشتر حرف چهار گروه بود که در داستان حضرت یوسف خود یوسف بنیامین لاوی و یهودا در داستان وارد شده اند و ادامه بازی در تاریخ نیز بین خاندان یهودا و خاندان یوسف است و آرزوی یهودا بود که بنی اسراییل را یهودی بخوانند جالب اینجاست که شخصیت اسلیزیترین بیشتر از نازی بودن گرایش یهودایی بودن را یدک می کشد و به اسراییل نیز شبیه تر است.باید جزیی تر بحث شود خیلی خیلی جزیی تر تا ببینیم آیا هدف کتاب شستن گناه اسراییل و پاک کردن این کشور است چون قراین دیگر را هم باید حساب کنیم.برای فهم بیشتر داستان بنی اسراییل در قرآن و سه شخصیت اصلی یعنی پیامبران الهی موسی یوسف و سلیمان را در قرآن و کتب قصص انبیا بدون اسراییلیات بخوانید. همانطور که در رابطه با خط سیر ایمان و خط سیر اسم اعظم در داستانهای بنی اسراییل جداگانه صحبت کردیم خط سیر یهودا و سامری و ابلیس هم باید بحث شود در رابطه با این گروه بندی ها نمی دانم آیا باید در این مقاله می إوردم یا در بخش یهود اما قضیه یهودا و پیروان و خاندانش در رابطه با یوسف و نوادگان و پیروانش بی شباهت به رابطه بنی امیه و بنی هاشم نیست با این تفاوت که علی کینه ی خیبر و بدر و احد و جنگهای دیگر را نیز به دوش می کشد اما یوسف فقط خوب بودنش مایه ی ذردسرش شد. در ضمن سبک قانون ژن در فیلم مارول ددپول کامل می شود یعنی فرد دانشمند دنبال روش شناساسی و علمی کردن به قول خودشان ژن برتری جهش یک شنکنجه گر است که افراد را برده می کند در ضمن از اصل زیبایی چهره هم خبری نیست دقت شود بین شکنجه و ریاضت فاصله است و بین ریاضت و روزه داری فاصله ای ده برابر بیشتر در ضمن الگوی علمی دقیقا این شکلی و مزدوری نیست.بگذریم. در ضمن شبیه ترین ساختار در اروپا به وزارت سحر جادو نامش وازرت امور جن گیری در واتیکان است واتیکان اولین جبهه ی مخالف کتابهای هری پاتر نیز بود البته با وجود تفاوت کاملا إشکار و رویکرد کاملا متحجرانه در عربستان سعودی و با نام حقیقی حجاز در پلیس عربستان نیز ارگان مبارزه با ابزار سحر وجود دارد و از مردم گزارشات را دریافت می کند البته بیشتر فقط دنبال عروسک اند تا چیز دیگه ای چون عروسک وسیله شرک هم هست البته استفاده داعش ساخته ی عربستان در بمب گذاری عروسک ها و توزیعشان در مراسم اربعین حسینی جلوه ای دیگر از سنجش وجدان این گونه انسانهاست, بحث شناخت خود جادو و یا رویکردهای شناساگرمآبانه باید وجود داشته باشد.در ضمن درست است که درونمایه های توحید و یهود را داریم اما اصول داستانها بر مبنای داستانهای علوم غریبه و به طور عجیبی به دلیل استفاده به هدف کارکرد بهتر یا حتی سواستفاده از داستانهای خاص-حجم گلچینی از این داستانها و بدون اسراییلیات و با سند معتبر در کتاب قصص قرآن به قلم روان محمد محمدی اشتهاردی موجود است-باعث شده در صورت استفاده و داشتن رویکرد علمی دین با فقه پویا و برحق بودن اسلام بتوان استفاده صحیح نمود البته با شرط حقیقت دانستن داستانهای قرآن که بر حق است و اساطیر الاولین نیست.این گونه حقیقت دستیابی به نعمت الله ایمان و اسم اعظم فراهم است برای مابقی شرایط کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی و اسم اذکار شیخ بهایی و امام محمد غزالی عصای موسی را به ما می شناساند.امیدوارم این بی پروا سخن گفتنها موجبات هدایت انسانها باشد وگرنه سواستفاده ها و دشمنی و کینه با اسلام از هزاران سال پیش و با کینه یهودایی ادامه دارد و بعد از کندن درب خیبر آماج حملات امام علی(ع) و محببین آنهایند




در آخر حدیثی جالب پیدا کردم که نه تنها قشر اخباری و روشنفکر مآب را جواب می دهد بلکه پاسخی نیز برای پیروان شیطان و شیطانیان نیز هست

نقل از امام علی(ع):بارالها قطعا می دانم که ماده ی علوم اهل بیت از بین نمی رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ق.ظ

یهود


در یهود دو اعتقاد خاص وجود دارد که درون مایه ی تمام تحریف های تورات و اصل نگارش کتب زحل و بحث خاص عدم خروج از بهشت و زامبی دانستن تمام جهان در تلمود است یکی بحث گرایش به یهود و عدم توانایی در تبلیغ دین در بین دیگران و فقط و فقط ارزش خون دیگری عدم امکان قدرت و ارزش خداوند اتفاقا در دین یهود این نگاه که خدا ناظر نیست و در حال حاضر نیست وجود ندارد بلکه نگاه این است که همین الان ناظر است و در آسمان ما را می بیند ولی قدرتی ندارد در قرآن دو نوع سبک جادوگری خاص وجود دارد یکی هری پاتری که سبک انگلیسی است و دیگری بارتیمیوسی در قرآن پس از اثبات توحید هردو مدل به ایمان رسیدند اما در زمان موسی طغیان گر خودش جادوگر نبود بلکه جادوگران را به خدمت گرفت و ایمان آورندگان خود جادوگران بودند در ضمن تمامی یا بیشتر پیامبران نیز عصا داشتند و این مورد باید تحقیق بیشتری شود اما در مورد اجنه آنها مایه ی طغیان مردانی از انسان می شدند یعنی طغیان برای خود جادوگران بود در این مورد نیز اجنه ایمان آوردند نه مردان از جن پادشاه یا ملکه انگلیس حکم همان فرعون را دارد و  آمریکای پلیس جهان در حکم این دسته از جادوگران اند نکته اینکه در مورد پیامبران ارتباط با موکلان و فرشتگان است نه به طور خاص اجنه و یا بدتر از آن شیاطین در بیانات رهبری نیز انگلیس خطر بالاقوه و بالفعل برای شیعه و آمریکا برای اهل تنسن معرفی شده و این اثبات خاص این موضوع است که باید بیشتر مورد توجه قرار داد

در کتاب هری پاتر اصول فراماسونری شیطان پرست و مخفی کار وجود دارد و درونمایه دینی بر اساس یهود است یعنی نمی توان جادوگر شد بلکه خونی انتقال می یابد در ضمن گرایش به این جادوگری یا جادوگر شدن فقط بر طبق اتفاقات خاص ناشناخته است در آخر نیز ابر چوبدستی می شکند و سنگ مرگ نیز گم می شود تا بحث ابر بودن فراموش شود و این همان موارد خاص داستان است که وجود موسی را لغو می کند مورد فراماسونری نیز در تعریف شیطان است آنهم بدون تعریف خداوند آنهم به طور کلی با اینکه در علوم غریبه افراد تشنه ترین حالت به خداوند محسوب می شوند در فراماسونری شیطان یک فرشته یا یک موجود مقدس تعریف و حتی هم رده پیامبران و نه حتی فرشتگان قرار می گیرد به طور مثال به صراحت کامل در قرآن مبحث خالص سازی جهانی در قرآن توسط شیطان مطرح شد و خداوند هم در پشت آن مبحث توبه را و باب توبه را مطرح کرد اما در فیلم نوح نوح حتی فرشتگان سنگی یا گولم-که در کلش آف کلنز هم هستند-برای جلوگیری از ورود انسانها استفاده می شوند در این فیلم نیز باز هم نقش یک بازیگر خاص با بقیه فرق دارد و مثل هری پاتر نقش خاص کلیدی قابلیت شکست دادن داستان است و در صورت ادامه قابلیت تغییر پذیری و عدم تعریف روایی حقیقت داستان نوح را مشخص می کند که در هری پاتر هرمیون بود و در اینجا نیز باز با بازی اما واتسون مورد موجود است و آنهم مورد توبه و بخشش و رحمت است که در یکجا شفا یافتن و توانایی بچه دار شدن و دیگری بخشش توسط نوح برای صرف نظر از کشتن کودک است که با مورد صرف نظر کردن ابراهیم از قربانی کردن اسماعیل کمی شباهت دارد و خط تحریف تورات را مشخص می کند در فیلم اگر پدر نوح در آخرین لحظه توت می خورد نشان از حب دنیاست اما در حدیث پیامبر اکرم داریم اگر دو درخت هم داشتید در دنیا بکارید تا قبل از اتمام دنیا این حدیث با این داستان شباهت و تفاوتهایی دارد که بازهم احتمالا خط تحریف را نشان می دهد در داستان نوح قرآنی حرف نوح بحث ایمان به خدا نبود بلکه فقط درخواست برای نجات آنها در آخرین لحظه بود یعنی درست است که عذاب به خاطر عدم ایمان بود اما شرط نجات ایمان نبود و هرکس بیاید نوح وظیفه داشت نجات دهد در داستان نوح دشمن نوح وارد کشتی شد و در داستان دینی اسلامی آخرین فرد وارد شونده شیطان بود آنهم به طور کاملا آشکار چون کشتی کشتی نجات بود

جدا از مباحث بالا مواردی مشاهده شد از جشنهای پوریم از معرفی و توضیح جشن پوریم می پرهیزیم و به شرح نکات خاص آن می پردازیم که شامل موارد زیر است اینکه به نوعی اولین و شاید تنها آیین دینی -چه الهی چه زمینی-باشد که به نوعی سواستفاده از قدرت منصب خیانت دروغ و این مسایل به صراحت کامل با همین ویژگی ها به عنوان یک جشن قبول دارند و حتی در حین جشن خود را شبه زامبی ها نیز می کنند و به طور نمادین خون می خورند نکته دیگر اینکه این داستان فقط در کتاب تحریف شده خودشان آمده و در هیچ گزارش دیگر سندی دال بر حقیقی دانستن آن نیامده و برای سیزده به در در آیین ایران زمین به جز این استدلال باطل استدلال های دیگر حتی اسلامی-البته احتمالا اشتباه که بعدا قابل بحث است- هم وجود دارد و هنوز تاریخچه به قطع دقیقی وجود ندارد و فقط ذکر چند داستان مبنی کار است در ضمن این داستان در یهود به این فرقه اجازه داده به طور کاملا مشخص با واژه ی شانتاژ دست به شکست عناصر دشمن بزنند در عرصه های نظامی بزنند که در تعدادی از موارد این گونه مسایل به صراحت با گذشت زمان و بروز اسناد خود را بروز می دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۷
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

سلام


موارد خاص سلام یکی در انتهای نماز بودنش است که در همه جا سلام آغاز سخن است اما در نماز پایان-دکتر شریعتی-و دیگر در حکم استحبابش در زمان ورود به اتاق خالی که با توجه به معنی کلمه سلام هم جنبه فرشته ها را می توان در نظر گرفت هم شیاطین از جن را چون سلام نام خداوند است و ورود به رابطه از در صلح و دوستی و صفاست همانطور که فرشتگان بهشتی این ذکر لبانش بر بهشتیان است مورد دیگر جمله خاص آیت الله بهجت در مورد بیدار شدن از خواب در شب است که می فرمایند وقتی از شب بیدار شدی بدان بیدارت کرده اند و بلند شو نمازی بخوان اگر حال نداری سلامی بگو-نکته از الان فکر نکنید هر بار که از خواب بیدارتان کردند حتما موکل و فرشته است همیشه مراقب باشید سلام بگویید اما همیشه جانب احتیاط را در ارتباط نگه دارید- و بخواب –نقل به مضمون-این مورد نشان دهنده اهمیت سلام نیز هست در ضمن ی اصل دیگر برای بیدار شدن برای نماز صبح خواندن سر وقت نمازهای دیگر یومیه است

سلام و اخلاق

علم اخلاق به طور کلی شاخه های نسبت با خدا(بندگی)نسیت به دیگران شامل انسانهای دیگر که اخلاق معاشرت و نسبت به محیط و سوم نسبت با خودمان یا انکسار نفس بحث می شود از نظر شیوه اخلاق کاربردی نیز در حیطه های پزشکی ورزش قضاوت فضای خانواده و اخلاق حرفه ای مشاغل قابل بحث است اما در نظری تمام اول و آخر اخلاق با یک تعریف و تفسیر یک کلمه قابل انجام است و آن کلمه سلام است دقت کنید در بحث اخلاق توحیدی پایه و محور بر اساس محبت است اخلاق اسلامی یعنی مامور به وظیفه بودن نه نتیجه گرایی محض در ضمن اخلاق اسلامی قرآن یعنی هرکس موجب نجات جان یک انسان شود حال چه جسمی و مطمینا روحی در مقامی بالا تر انگار به تمام بشریت حیات بخشیده خودتان قضاوت کنید اگر کسی راه و روش علمی ای را باز کند چه جایگاهی دارد اخلاق اسلامی یعنی دادن یک سیب به یک کودک زمینه دخول در بهشت را فراهم می کند نه عبادت صرف یا اخلاق اسلامی یعنی نگاه محبت آمیز به پدر و مادر محبت است یا ارزش کلمه دوستت دارم حتی نه فقط بین همسران بلکه دو مرد هم باید برای تحکیم روابط بین یکدیگر محبت خویش را ابراز کنند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۵
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ

سطح تسلیم و ایمان در اسلام


سطح تسلیم و ایمان در اسلام

جدایی سطح تسلیم و ایمان به صراحت در قرآن آمده چرا که اعرابی ایمان نیاورده بود بلکه تسلیم شده بود سطوح اصلی عبارتند از اسلام(تسلیم)،ایمان،تقوا،اخلاص آیات مربوط به هر سطح نیز کاملا مشخص است جالب اینکه قرآن به صراحت این موضوع که مومن چه مسلمان چه مسیحی چه صائبی باشد نه ناراحتی دارند و نه ترسی و اینکه در قیامت به آنها امتیاز داده می شود صراحت دارد جالب اینکه بهترین دوست مومنان مسیحیان اعلام شده اند چراکه پایه کاری آنها سطح اسلام است و در صورت اضافه شدن هر مرحله ایمان ویژگی آن را بروز می دهند نه ریا اگر اسلام بر مبنای عملکرد ایمان باشد اما دارای این درونمایه نباشد ریا و تظاهر ایجاد می شود و در موارد خطرناک ماندن در ظاهر دین را در پی دارد که می شود همان جمله معروف اسد آبادی که در غرب اسلام ندیدم اما مسلمان دیدم اما اینجا اسلام دیدم اما مسلمان ندیدم مواردی مثل حجاب بر اساس ایمان درک می شود بدین معنی که یک بی حجاب بد نیست و حتما دنبال فساد نیست اما اگر یک خانم حجابی ظاهری داشته باشد و به دلیل عدم فهم دین به شدت آرایش کند و به دلیل اینکه ایمان را نفهمیده و فکر کند به جز ایمان تسلیمی وجود ندارد دست به آرایش غلیظ می زند و رفتار سطح شرک و کفر را شروع به انجام می دهد و حتی دشمن سطح ایمان می شود  البته این هم اشاره شود حتما بدحجابی مخالفت با ایمان نیست گاهی عمان تقید نسبی به سطح ایمان باعث امیدواری یا تعهد جدا نسبت به بحث ایمان است و شاید دلایل دیگری مثل عدم توجه به نیازهای بنیادین مثل ازدواج بازهم اشاره شود که در اینجا مخالفتی با ایمان نیست و بیشتر و تقریبا همیشه در اثر بی توجهی والدین به بحث ازدواج فرزندان اتفاق می افتد و این کم شدن ها دلیل بر بی ایمانی نیس و همین تقید درونی به ایمان حجاب و نماز اصل ذات را مشخص می کند و باید زودتر برای حل مشکل به طور بنیادین اقدام کرد و نمی توان صورت مساله و نیاز را با نادیده گرفتن حل کرد بلکه بدتر می شود  یادمان نرود درست نیست به این گونه اشاره شود اما حجاب و نماز بدون بحث خانواده امانت و ولایت مداری یکی از مدلهای منافقین یعنی همان مجاهدین خلق می شود که حتی زن با حجاب کامل خواننده هم می شود .نماز در سطح ایمان تعریف می شود نه اسلام حجاب بر مبانی موارد ارتباطی با خداوند معنی می یابد همان سه طریق حرف زدن بنده ی خدا با خدا .نماز نیز اثبات این موضوع است که حجاب در نماز واجب است در هر شرایطی حتی تنهایی سه مورد نیز قابل توجیه است زن بخشی از نعمت الله است دقت کنید بعد اول حجاب ایمان است و بخش دوم آن در تقوا و مراقبه بحث می شود 

سطح ایمان عقاید خودش را بر اساس اصول دین می طلبد

آفرینش و کلید واژه ها

عالم شهود و عالم غیب

ماهیت خلقت انسان براساس وجه شهود داروین DNA و غیب شامل ذرع الست و نفخ روح

ماهیت رشد کودک و مراحل رشد که شامل روح هم می شود قوانین سقط جنین و قتل

زنده بودن براساس باز بودن چشم دل نه ظاهر: شهدا زنده اند و روزیشان نزد خداست همه بعد مرگ معنی زندگی را می فهمند

 

 

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه

و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربّهم یرزقون

من به نماز عشق می ورزم دنیای ایمان دنیای نمازه نماز جامع تمام حقایق ایمان است پس با خدا حرف بزن تا خدا هم باهات حرف بزنه تمام راز توی نماز ظهره که امام حسین حاضر نشد ترکش کنه

کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می کند،از زیر قصر آنها نهرها،در باغهای بهشتی جریان دارد.

سوره مومنون

مومنان رستگار شدند1آنها که در نمازشان خشوع دارند2و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند3و آنها که زکات را انجام می دهند  4و آنها که دامان خود را از آلودگی به بیعفتی حفظ می کنند5تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهره گیری از آنها ملامت نمی شوند6و هر کس غیر این طریق را طلب کند تجاوز گر است7و آنها که امانتها و عهد خود را مراعات می کنند8و آنها که از نمازها مواظبت می نمایند9( آری)آنها وارثانند10که بهشت برین را به ارث می برند،و جاودانه در آن خواهند ماند.11ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم12سپس آن را نطفه ای در قرارگاه مطمئن(رحم) قرار دادیم13 سپس نطفه را به صورت علقه(خون بسته) و علقه را به صورت مضغه(چیزی شبیه گوشت جویده) و مضغه را به صورت استخوانهایی در آوردیم،از آن پس آن را آفرینش تازه ای ایجاد کردیم،بزرگ خدایی که بهترین حلق کننندگان است!14....ما بر بالای سر شما هفت راه(طبقه)قرار دادیم،و ما از خلق (خود)غافل نبوده و نیستیم.17

سکینة

توبه 26 سپس خداوند سکینه خود را بر رسولش و بر مومنان نازل کرد،و لشکرهایی فرستاد که شما نمی دید و کافران را مجازات کرد و این است جزای کافران!-همسر می تواند به راحتی مایه سکینه شود آرامش و آسایش نیز با هم متفاوت اند

توبه 40

فتح  4 او کسی است که سکینه و آرامش را در دلهای مومنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان افزوده شود،لشکر آسمانها و زمین از آن خداست،و خداوند دانا و حکیم است

 

آثار ایمان

ایمان به خدا عبارتست از باور قلبی نسبت به خدا.در قرآن کریم غالبا ایمان به همراه عمل صالح آمده است.برخی از آیات قرآن نیز نتایج و آثار ایمان را بیان می کنند.به مواردی از آثار و ثمرات ایمان می پردازیم:

-ثبات و پایداری در راه حق1

2-هدایت به راه راست

3-یاری خداوند

4-آمرزش و پاداش خداوند

5-روزی ارزشمند

6-پذیرفته شدن در میان صالحان

ویژگی های مومنان

1-صدق و راستی 2-اقامه نماز و انفاق3-توکل4-آرامش در پرتو یاد خدا5-تبعیت از حق6-جهاد در راه خدا7- تحت ولایت خدا

وظایف فردی مومنان

1-خودسازی2-ایمان راستین-تقویت ایمان و شاخه های ایمان3-بندگی خدا4-روزه5-پاسخ به دعوت خدا و رسول برای پذیرش زندگی حقیقی6-دوستی نکردن با دشمنان خدا7-تقوا8-عمل به وعده های خود

وظایف اجتماعی مومنان

1-قیام برای عدالت اجتماعی2-انفاق3-امر به معروف و نهی از منکر4-پرهیز از حرام خواری5-پرهیز از سوء ظن

 

درون مایه ی ایمان

و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده ورزقکم من الطیبات افبالباطال یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون نحل 72

آناتومی روحانی

شامل هفت لایه بر روی بدن است که هر کدام نظامی از بدن را نیز تحت کنترل دارند.از اماره تا مرضیه اعتقاد به آفرینش بر اساس آفرینش الهی از ابتدا یعنی نطفه علقه مضغه استخوان و سپس آفرینش تازه یعنی دمیدن روح نکته روح همه جا منظور روح من امر الله نیست بلکه لایه های لطیف بدن انسان است لایه های اطراف بدن انسان از اماره تا مرضیه بعد مراحل بعدی روحانی و ازدواج درونی مطرح می شود تا مرحله هفت لایه سطح تسلیم است اما با تولد نوزاد نورانی ورود به لایه های بعدی و همچنین عوالم دیگر شروع می شود و سطح ایمان از نظر عرفانی در این سطح تعریف می شود یعنی رسیدن به حقیقت لایه هفتم و فهم مرضیه

 

نماز

در نماز مسایل علمی و اصول را طلب کنید تا بفهمید نماز سطح ایمان را دارد و سوره های خوانده شده بعد از حمد یعنی خدایا کمکم کن تا این آیات در من تجلی یابد و من خدایی شوم و من آیات را درک کنم این روش کلی ابن سینا نیز بوده است در کل در دو حالت انسان باید بیدار باشد و روشن بینی و خواستن را تجربه کند یکی نماز دیگری خواب همان خواب بیدار

خانه

در سطح ایمان خانه ی زندگی بشر مسجد است جایی که ذکر خداوند در آن انجام می شود.

 

دلایل دستورات دینی

در انجام دستورات دینی دلایلی هست که با گذشت زمان بیشتر به استدلالهای علمی آن پی می بریم اما حال وقت آن نیز رسیده است که علوم دین پایه خود راهکاری برای رسیدن هرچه سریعتر به اهداف شود

دلایل نجاسات با توجه به تنعمت الله و نماز خواندن بحث می شود

حجاب با توجه به نماز و حرف زدن با خدا معنی می یابد و در سطح مستقر ایمان است حجاب مصونیت نیز به فرد می دهد حجاب زن مایه ی آرامش اوست و دقیقا یک دفاع در برابر مریضان قلبی است چراکه یک فرد با ایمان خیلی بیشتر مورد حسد عنودان بدگهر قرار می گیرد

سلام فرستادن بر حسین هنگام آب خوردن بر آب و حتی شکل بلور تاثیر دارد در انتقال پرانا نیز آب یکی از بهترین اشکال حفط و انتقال انرژی است

روزه در استفاده و پاکسازی بدن از انرژی ها و مواد قدیمی اهمیت دارد

نکته در طبع های گوناگون نیز میزان نیاز به انجاک اعمال عبادی متفاوت است در حالت کلی بیشترین وابستگی طبع به جنس و سن است و فعالیت فرد چه کمی و چه کیفی همچنین محیط زیست او

سطح

 

ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا بپرهیزید و سخن حق و درست بگویید70 تا خدا اعمال شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد،و هرکس اطاعت خدا و رسولش کند به رستگاری(و پیروزی)عظیمی نایل شده است.71ما امانت(تعهد،تکلیف،مسوولیت و ولایه الهیه)را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند،اما انسان آنرا بر دوش کشید!،او بسیار ظالم و جاهل بود(قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد).72هدف این بود که مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک(صفوفشان از مومنان مشخص گردد و آنها)را عذاب کند و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان با ایمان بفرستد خداوند همواره غفور و رحیم است73 احزاب

کلیت بحث از ابتدا بر اساس دفع شهوت است اگر عقل شهوت را بگیرد و یا شهوت اختیار عقل را.در نظام کفر نظام کودکانه حاکم است بحث مبانی جنسی همان روش خود ارضایی است اما این بار یا با همسر یا با همجنس در انتها نیز لواط است در شبکه منفی ارتباط با نامحرم نامحدود و لباس برهنگی  و نشاندهنده ی بدن در نواحی خاص پوشیده می شود ملاک به طور کلی افزایش شهوت است حتی اگر برای دغع شهوت زن مرد دیگری در کار باشد یا بخواهیم برای دفع شهوت از روشهای شیمیایی و غیر طبیعی استفاده کنیم مثل لارجرباکس در نفاق قلب مریض است حتی نوع آرایش ها نیز شیطانی خواهد بود نه بر اساس اصول زیبایی شناختی در ظاهر تمایل به ایمان ولی در باطن دورویی و ریا حاکم است خانواده را تهی می کند در شرک ظاهر و رفتار آمیخته می شود با عمل کفر آمیز در شرک رابطه ی با همسر علی رغم رفتار های صحیح در مسیرهای غلط نیز جریان می یابد یعنی هم خر هم خرما مثلا بگوید برای افزایش میل جنسی برای رابطه با همسر فیلم مستهجن ببینیم یا برای ازدواج درون بخواهد از عکس های پورنو استفاده کند دو سطح نفاق و شرک کاملا کفر نیستند در حقیقت کفر وقتی است که واقعا امکان رفتار صحیح نیز نباشد پس به طور کلی همجنس بازان در این سطح قرار می گیرند در سطح ایمان راهکار رضایت جلب محبت است و حتی انجام اعمال جنسی با رضایت همسر و اختیار او با نماز و روزه می توان از فحشا و منکر دوری نمود نماز تعهد به تمام ایمان هاست نباید در یک بخش ایمان سکون کرد بلکه باید در شاخه های دیگر ایمان نیز فعالیت نمود در ضمن در عرفان چه قدرت چه عرفانهای دیگر بالاخره بروز می دهد پس چه بهتر که با روش صحیح پیش برویم

تبصره   اصلاحیه برای تعریف سطح مشرک به دو طریق یک اینکه عین ازدواج اوپن شاید شرک محسوب نشود اما با توجه به مسایل درکی عین فساد باشد دقت کنید منظورمان هم زمان و نوع ازدواج بدون لباس یا لارج سکس است البته اگر نظر آیه تفاوت بین زیبای مشرک با معمولی مومن را بپذیریم و ترکیب با نور 58 کنیم این حالت عین شرک است یعنی حتی شاید عشق و لذت کاملا واقعی باشد اما نتیجه ای ندارد دقیقا مثل زلیخا از نظر کلی بازیگران آنهم آنهایی که پورنو بازی می کنند حالا در هر سطحی این عین شرک است جنبه بعدی اینکه جامعه زمان پیامبر مشرک بوده نه کافر و همچنین بت پرست شاید اینکه انسان با وجود انسان بودن از روش ازدواج سایر حیوانات مثل شیر یا سگ بهره ببرد یا موارد ملعون آمده مثل خودارضایی یا لوازم امروزی بت شده مثل همسر برقی مصادیق شرک باشد گفتیم دو آیه اصلی در سوره نور همه چیز را در روابط زناشویی مشخص کرده سخت ترین کار در این مثال کار یوسف بود کلیدواژه ها در اختیارتان هست خودتان قضاوت کنید

 

مجاز

دنیا از نظر عرفا مجاز است این به معنی غیر واقعی بودن نیست بلکه یعنی این عالم انعکاس حقیقت است در برابر حقیقت یا تسلیمی یا به آن ایمان می آوری این یعنی زنده ای.روح انسان بر جسم انسان سوار است عناصر اربعه ظرفی برای زمان و مکان اند-عصر و اتر و در حالت کلی تر نور-پس هر بحث روان تنی یک اصل روحانی دارد.اصل بدن انساس و کالبد او کالبد امانتی است و اگر لازم باشد ماهیت افراد دقیقا با بدنشان مطابقت پیدا کند حتی می شود یک قوم را به بوزینه و خوک تبدیل کرد.وقتی از مجاز حرف می زنیم یعنی این جهان و عالم شهود بازتاب عالم غیب است اگر از وجود خودمان حرف می زنیم به امانت هم توجه کنید خانه ی شما فقط خانه نیست کمی هم به مسجد و محل راز و نیاز نیز بیاندیشید اگر آناتومی پاس می کنید درباره هفت لایه روح و ترتیب و شکل و چیدمان آن نیز تحقیق کنید اگر می گویند بیوشیمی کمی هم درباره ی ماهیت نور  و انرژی اطلاعات کسب کنید اگر گفتند فیزیولوژی بروید بپرسید در سطح آلفا چه می گذرد علت خواب دیدن چیست اگر فرزندی به دنیا آمد معنی آزمایش بودن آن را درک کنید طارق اصل است افرادی هستند بدون فرزند حتی همسر اما طارق دارند اما بعضی همسر هم دارند اما طارق ندارند میزان رضایت حقیقی در انسان مربوط به کدام است همین حالا میل به علوم غریبه و معرفت و دین و ایمان در جوامع به اصطلاح پیشرفته بیشتر شده است چرا که آنها فهمیده اند رضایت حقیقی انسان فقط در طعام نیست در مقابل طعام شعور است رزق است  اینکه شهید زنده است واقعا یعنی چه؟چرا تحقیق نمی کنیم

امانت

حقیقت وجودی انسان است و همان روح خدایی خمیرمایه ی آن است انسانیت ملاک است و با توجه به رابطه ی با همسر و درک خدایی بودن ازدواج است نه نفس انجام ازدواج بلکه اهداف متعالی ازدواج انسان در بهترین تقویم آفریده شده و شایسته جانشینی خالق است اگر انسان باشد.بر اساس عدم درک امانت و رعایت آن فرد می تواند حیوان و پست تر از حیوان باشد.تمامی حیوانات حرام گوشت و گوشتخوار دارای مشکلات امانتی اند و خوردن آنها و تجزیه ی روح آنها همان تاثیر را در انسان دارد یک خروس ساده با خوردن گوشت جنگی می شود انسان نه نکته اینجاست که خوردن حرام گوشتها مشکل دارد نه حلال گوشتها بحث وجود عقل در انسان همراه با شهوت مطرح است.

رفتار

 

مومن از گذشته ناراحت نیست بلکه عبرت می گیرد و از آینده نمی هراسد بلکه به آن امید دارد چون در آن آینده ی خدایی را می بیند مومن ظوری برنامه ریزی می کند گویی تا ابد زنده است طوری زندگی می کند گویی فردا می میرد در خال زندگی کردن و درک موقیت حال خیلی مهم است یکی از مشکلات سینما ایجاد تشتت افکار است و همچنین وارد آوردن اضطرابهای تحمیلی

مومنون رستگاران اند نماز و زکات-زکات همه جانبه چه روزه چه مال و چه دانش-عفت حفظ امانت آمیزش جنسی محدود تنها  با محرم و نه طلب ماورای آن

نون والقلم و ما یسطرون

خداوند آیا بیکار بود اینهمه درباره بهشت و جهنم و حتی ریز جزییات آن بحث کند آیا خدا بی هدف نوشته ها را آورده یا داستانهای قرآنی را اینکه اینهمه از موسی حرف زده بی خود و بی جهت بوده است اصلا ما در قرآن معجزه داریم هیچ جا معجزه نیامده بلکه آیه به معنی نشانه آمده آیا ما نباید پیامران و روش زندگی آنان را الگو قرار دهیم چرا من موسی ای دیگر نباش نباید درس بگیریم استنباط کنیم و خود را ببینیم آن گونه که هستیم هدف خداوند از اینکه اینهمه داستان آورده چه بوده آیا تجسم خلاق آیا معنی ندارد آیا نمی توان پیامبر شد و بهشت را خلق کرد آدمای بهشتی توی بهشت زندگی می کنند  سطح زندگی بهشت راضیه است در این دنیا مرضیه عمل می شود پس بهشت رو بساز به هر قیمتی که شد بزرگترین بخش بهشت هم اول خودتی که باید بهشتی بشه اونوقت که واقعا تو هم یک ملت می شی برای ملتهای دیگه باید ذهن را ساخت در حالت کلی وقتی درون مایه داستانی بر اساس پیامبر شدن باشد و خود را نعمت اللهی حقیقی کرد-نحل 72 و طارق و نور 33 و توحید-قصه ها به واقعیت می رسند قصه های خدایی را دنبال کنید و خودتان را بیابید شخصیتهای داستان و حقایق آنها در فرد بروز خواهد کرد قصه های قرآنی را تا زمان رسیدن به بهشت برای خودتان دنبال کنید و خودتان را دست کم نگیرید نکته زندکانی بهشت در سطح راضیه است نه مرضیه پس در اینجا باید بهشتی شد اصول مرضیه در این جهان است که معنی پیدا می کند

فن برنامه ریزی شخصیتی و روحی بر اساس ساخته شدن روح انسان بر اساس اندیشه هایش است زندگی شما محصول اندیشه وبرنامه ریزی ذهن شماست اساسا رضایت نیز یک امر درونی است شما باید بر اساس دلایل و برنامه ریزی دقیق عمل کنید در مورد طارق وقتی شما با سبک بهشت عمل می کنید و بحث تجسم خلاق با علم به اینکه در روح شما چه اتفاقاتی خواهد افتاد به نوعی خود را برنامه ریزی کرده اید در اینجا جهان نیز تحت امر شما اطاعت خواهد کرد اراده ی خداوند نافذتر است و شما نیز خلیفه الله هستید در مبانی پیامبر شدن منظور مقام و جایگاه و روشهای مختلف نیز همین طور است اما به طور کلی ایجاد نوزاد نورانی یا همان طارق شما با جهانهای برتر ارتباط خواهید داشت اندیشه تان رشد خواهد کرد بزرگترین بحث ما ارتباط با خداوند است که به سه طریق با انسان صحبت می کند اینگونه بهترین روش ها و اندیشه ها پیش روی شماست

ذهن

قلب و گوش و چشم توانایی های ذهن اند در بعد جسمانی مغز را می سازند اما در حقیقت روح اندیشه است انسان روحش را وجودش را جسمش را و دنیای پیرامون خویش را بر اساس اندیشه ی خویش می سازد ازدواج درونی بلوغ فکری است و تبعات روحی مربوط به خود را دارد اینکه روح با جهانهای برتر ارتباط دارد فن برنامه ریزی مغزی عدم تلاش کردن نیست بلکه برنام ریزی برای تلاش است دو برنامه جهانی هری پاتر و جاذبه بروز مسایل بدون خداوند مطرح کردند دقیقا مثل خود داستان قرآنی  مرز ولایت و طاغوت باریک است داستان های خدایی و قصص قرآن است که حقیقت می یابند از نظر روحی عالی ترین نور خداوند است انسان برای هرچه خدایی تر شدن تلاش می کند انسان خلیفه الله است و جهان در اختیار اندیشه و روح اوست نحل 72 حقیقت دارد مریم حقیقت داشت مسیح زنده است یحیی به دنیا آمد خداوند با انسان حرف می زند و موکل و ذهن زیبا یعنی همین ها واقعیت رضایت از ذهن است و ذهنیت انسانها .شیطان قبل از آرماگدون توسط دجال ذهن انسانها را تسخیر و اول آنها را در ذهن شکست می خواهد بدهد این جادویی آشکار است انسان بهشتی بهشت می رود زندگی مسیح وارانه حیات بخش است از نطر کلی دیدن روح را دستور نیست  بلکه در عمل نیز واقعیات روح نیز بر مبنای امانت بینی و روح نه به عنوان امر الله است روح اشاره شده در عرفان در حقیقت نفس را می سازد و نور ملاک است در عمل نیز انسان بر اساس امانت زندگی می کند و حتی سطح زندگی مرضیه نیز بروز زندگی در امانت دارد و سطح راضیه نیز این گونه تعریف می شدچشم بصیرت نیز در همین حیطه خواهد بود درایت مرحله بالاتر نیز همین است پرداختن به این مسایل روحانی نیز در راستای رویکرد علمی به امور انتزاعی است که معنی می یابد چرا که اندیشه در  روح تاثیراتی دارد که باید شناخته شود همچنین هر پدیده ی دیگر.

راضیه مرضیه

از کلی انسان هفت لایه اصلی روح دارد اگر ورود او به دنیای متافیزیک فقط بر همین اساس باشد سطح تسلیم است اما با فهم ازدواج درونی ایمان رنگ پیدا می کنذ دنیای ایمان در سطح مرضیه است زندگی برای خداوند است عمل برای خداوند است در اینجاست که خلیفه بودن معنی می یابد تمام افعال نیز در گروی ایمان معنی می یابد اگر در دنیای ساحران جاذبه تعریف می شود اگر تسخیر موجودات غیرارگانیک مطرح می شود دلایل اصلی را ندارند اما در ایمان بزرگترین توانایی رسیدن به فهم اسمای الهی است وقتی تجلی باید وقتی اسم اعظم را بفهمد نور الهی را بفهمد در اینجاست که مثلا در بحث تسخیر مرید شکل می گیرد انسان در اینجا سجده ی موجودات دیگر را می خواهد خدایش معلوم است البته در سطح تسلیم نیز معلوم است اما ایمان پر رنگ تر است خیلی خیلی پر رنگ تر  گفتیم ایمان با قبول یک مواردی تجلی می یابد اما سطح زندگی می تواند در سطح ماده باشد اما خود به خود سطح ارتقا می یابد و خواسته ها به اصل نزدیکتر می شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۶
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ

روش علمی کلاسیک


روش علمی (کلاسیک)

جمع آوری اطلاعات

فرضیه سازی

آزمایش فرضیه

ثبت یافته ها

نتیجه گیری و تفسیر

نظریه سازی

انتشار گزارش

نکته جانبی اینکه علوم غریبه براساس کشف و شهود و آزمایشات علمی درونی در خود فرد است و به نوعی کرامت بروز آن است و تجلی ایمان در روح و عملیاتی شدن اول ایمان و بعد موارد دیگر در عمل،هدف می باشد

یک بحث کلی وجود دارد اینکه مبنای علوم و نگاه به علم با دو دید کاملا متفاوت وجود دارد نگاه به علم از زاویه دین و نگاه فلسفی کمی با نگاه آن به صورت امروزی متفاوت است و ماهیت خاصی قایل است جدا از بحث اینکه علم باید باعث زیادی خود نفس بشود و نه اطلاعات علم در جایگاه دینی تسخیری است دقت کنید این تسخیر با تسخیر فقهی که حرام شمرده می شود فرق دارد و منظور ما آن نیست تسخیر در ماهیت است و مبنای درک دارد و از تسخیر ماهیت اشیا را شامل می شود تا تسخیر در افکار و اراده ها و حتی نوع غیرمجاز که هکان تسخیر لفظی بین فقهاست اما اسلام به ماهیت علم اعتقاد دارد تسخیر با بحث علم مورد نظر مادی گراها با دو شیوه تجربی گرایی و حس گرایی تقریبا نگاه کاملا متفاوتی دارد نگاه کنید اگر ما با نگاه مادی گرایی صرف پیش برویم در طبیعت خواه ناخواه در هر شرایط علم به دست آمده حقیقت اصلی نیست بلکه تجزیه تحلیل ما از شرایط است و در ضمن اگر تمام حواس درست کار کرده باشد که اگر ما با این الگو هم پیش برویم هیچ گاه نظریات انیشتین هاینزبرگ و استیون هاوکینگ و کتابهایی مثل تارخچه زمانش اساسا نباید نوشته می شد در ضمن گفتیم این علم درکی تز دنیای بیرون است اما تجزیه تحلیل درون ماست نه حقیقت بیرون حتی اگر عینی کامل باشد حتی توصیف عینی مثل عکس پس در هر صورت بازهم اصل علم درونی است نه بیرونی در ضمن آن تسخیری که هرچه آنچه در آسمانها و در زمین است با رسیدن به حقیقت درونی بدست می آید نه محیط بیرون و اینجا وارد اصطلاح و مقوله مکاشفه می شویم و در مبانی عرفانی بحث مجاز مطرح می شود اساسا نکته جالب اینجاست که اگر تاریخچه روش علمی مورد بررسی قرار گیرد متعلق به اسلام و مبانی اولیه کاملا اسلامی بوده و امثال بوعلی با رویکرد عرفانی و الهی به نماز و ارتباط با خدا و عرفان و دید فلسفی به علوم و نگاه علمی به علوم غریبه پیش برده اند اما امروزه در روش علمی تمام مبانی از جمله اخلاق نگاه فقهی دینی و پیش فرضهای قرآنی را حداقل به عنوان یک پیش فرض ساده هم رد می کنند و این جای تعجب دارد این موارد خاص در ادامه تفاوتهای شدیدی را با رویکرد دینی بوجود آورده تا حدی که با توجه به منابع رسمی آموزشی بعضی مسایل غیرقابل درک است مثلا تعریف توهم را اگر با دید پزشکی بسنجیم اگر قبول کنیم نود و نه درصد توهمات اساسا ماهیت کاملا مادی دارند و مثلا به خاطر ضعف و یا بیماری یا مواد مخدر و افیونی ایجاد می شود اما آن یک درصد که اصلا توهم نیست و شاید مثلا نه به خاطر فرشته بلکه مثلا یک جن بوده باشد چی این مورد چه می شود یا با نگاه فلسفی در خود هرم مازلو بین روانشناسان و جامعه شناسان و نگاه اسلامی که محبت و عرفان را اصل آفرینش می داند تفاوت است یا در مورد ماهیت تصور ،پزشکی جوابی نمی دهد و حداکثر با توجیه هورمونی و مادی و روانشناسی دست  به کار می شود اما دیدگاه دینی متفاوت است مثلا در دیدگاه دینی بیماری حاصل بدبینی است و اینجا هر بیماری ای تعریف می شود نه فقط بیماری های روانی یا عصبی حتی این بدبینی بین افراد هم امکان دارد و و به طور خاص اثر چشم یا چشم زخم نامیده می شود و راهکارهای جلوگیری خودش را دارد.دقت کنید در مورد ساختار اندیشه هیچ گاه بحث نمی شود ما مقصودمان چشم سوم یا ورود حواس انتزاعی به ماجرا نیست بلکه خود ساختار اندیشه و تعریف منطقی از عقل سلیم است که ما مسوول آن هستیم و در قرآن به چشمها و گوش و قلب همراه با هم اشاره شده است و برای آن موضوعات و دریچه های زیادی در قرآن باز شده است اینجا حتی تعاریف اصلی مثل وحی خدا فرشته پیامبر یا مسایل دیگر نیز بعد از این تعریف جایگاه مشخص تر و هدف دار تری می یابند ما حتی هنوز صحبت از اینکه دادن حقی براساس شناخت حقیقت آن چیز است و یا رابطه ی علوم عقلانی و علوم وحیانی با هم هنوز هم بحث نکردیم



یک مثال بارز برای رویکردها در مورد کیمیاگری است در مدل اصلی موارد اصلی مثل علم اسما و حروف و تجوید و علم تسخیر اشیا وجود دارد اما روش شیمی امروزی مبنای دیگری دارد مدل اول حتی ما اثبات خدا اثبات قدرت خدا و قدرت بشر و مبانی دیگر را هم داریم اما مدل امروزی بیشتر بر کشف قوانین جهان است نه سنتهای الهی و با تعریف خدا به نوعی هم می توان گفت دیدن نظم بدون اهمیت ناظم باعث تغییر کامل این رویکرد می شود باز اگر برگردیم به اول ماجرا علت در تعریف روح نفس ماهیت عقل و بحث چشم و گوش و قلب خواهیم یافت این بخشی از ماجراست

نکته ی دیگر بازهم در مورد داستان هری پاتر اینکه در یکی از داستانها تحت عنوان درس تغییر به نوعی به سبک فوق و کیمیا گری اشاره شده البته سبک داستان کمی به مسخ هم شباهت دارد و به نوعی بیشتر یحث تغییر موقت است مثل موش به لیوان و برگشت آن .استفاده از این موارد با رویکرد انگلیسی در خرافی ترین کشور دنیا باعث جهت گیری و خوراک فکری خاصی است بی دلیل و هدف نیست 



نکته برداشتی از آیات قرآن که الگوست

هرکس دنیا را بخواهد به بخشی از آن می رسد و ما همه ی خواسته اش را به او نمی دهیم اما اگر کسی آخرت را بخواهد نه تنها تمام بلکه مضاعف و دو برابر و ده برابر و همچنین بدون حساب پاداشش می دهیم و از نظر سطحی کمی و کیفی به او پاداش دنیا و آخرت بیشتری می دهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۱۰
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ق.ظ

مدل آصف


مدل آصف چیزی فراتر از مدل شرقی و مدل هندی است این مدل براساس نون و القلم  و مایسطرون استوار است و اذکار در آن با فعل و زبان و قلب در ارتباط است و تجسم خلاق بهشت و جهنم و فهم توحید اساس آن است و پایه و ستون و جلوه تام و کامل آن نماز است

 نمونه های این الگو فراوان است مثل ون یکاد در خانه ها هرز و دعای شرف الشمس بر روی انگشتر دعا نویسی در آب برای امام زمان یا رسیدن به فرد دیگر در کل با مدل سه گانه نمونه ( جاذبه  جبران و مزرعه)  در غرب شباهتهایی دارد ولی مدل شیعه ی ایرانی کامل تر است این مدل همراهی ذکر زبان مستولی شدن در قلب ایجاد عمل و نوشتن و خواندن و قیام را همراه با هم دارد بهترین منبع اذکار و افکار در علوم غریبه قرآن است مدل هری پاتر و بارتیمیوس همگی زیرمجموعه محسوب می شوند و اصل مدل آصف و مدل خضر است مدل  مدلی خضر مدلی مبهم است و عمل کامل به طریقت است و اگر بخواهیم با روش این فرد عمل کنیم سبک زندگی خاص خود را می طلبد .مبرهن است که اجرای کامل این مدل خیلی اجرایی نیست ولی الگوها و روشهای خیلی خوبی را معرفی می کند و آموزشهای اصلی کاملی نیز دارد

دقت کنید مثلا در مدل آصف که اصلش مدل ذکر و علم تجوید و ورود تفکر به سطح بهشتی است موارد مستحبی هم داریم مثل تسبیح یا انگشتر که باید فرق اینها با آلات جادو مثل چوبدستی و غیره مشخص شود اول اینکه تمام موارد فوق براساس استحباب و فقط به عنوان یادآور مطرح اند و اصل خود فرد است مثلا تسبیح فقط به عنوان اینکه انسان تعداد دقیق ذکر از یادش نرود مطرح است نه چیز دیگر و بازهم الگوی اصلی به درون فرد بر می گردد در مورد انگشتر تفاوت آن با حلقه مد نظر است اینکه حلقه مهمولا بدون شکل و طرح خاصی است و نگینی به طرح سنگ هم ندارد در ضمن انگشتر می تواند حاوی نوشته یا دعا و به نوعی هرز باشد اما در مورد حلقه این مسایل صادق نیست اصل حلقه بنا بر مشاهدات و پرس و جو از خود موبدان دقیقا مربوط به زرتشتیان است و وقتی بین زن و شوهر رد و بدل می شود نشان از تعلق دایمی و شکست ناپذیر به یکدیگر دارد و  مثل لباس ابن سینا که الان در تمام جهان به عنوان لباس فارغ التحصیلی به کار می رود این مورد نیز از فرهنگ ایرانیان ولی این بار در منظر یک آیین دیگر برخاسته است لازم به ذکر است در اصل فرهنگ ایرانی در اقوام و مذاهب دیگر و در آیین های سنتی ما حتما حلقه نداریم بلکه اساسا نشان کردن مطرح بوده است که هرچیزی به عنوان هدیه ممکن است

در کتب فانتزی مطالعه شده آنچه به طور مسلم دیده شد در کتاب داستان سابریل بود که یک روش تسخیر انداختن حلقه به دور گردن موجود مورد نظر-در اینجا نوعی از شیاطین-بوده است

 

*به جز قانون جاذبه که حواشی زیادی داشته قانون جبران به نوعی موازنه گری در طبیعت حساب می شود و نوعی معامله و داد و ستد قانون مزرعه نیز تقریبا با فرهنگ دینی تطابق داشته  و بر زندگی در حال و صبر برای نتیجه گیری استوار است تا حاصل یابیم و در خود مراقبه را نیز تعریف می کند صبر نیز با رضایت معنی می شود نه فقط تحمل در ضمن عجله هم نداریم

یک نکته پیرامون بحث تسخیر

این موضوع که خداوند هرچه آنچه در آسمانها و زمین است را در تسخیر انسان درآورده صحیح است اما در همین اول اشاره شد که خداوند این امکان را برای انسان قرار داده است.الکوی تسخیر مد نظر قرآن تسخیر با الگوی ارادت به شیطان و یا برده داری و بردگی نیست و باید تفاوتهای آن لحاظ شود مثل رابطه ی احضار جن با بحث موکل.رابطه ی تسخیر بر اساس علم و میزان آگاهی رخ می دهد و علم جزیی از وجود هر فردی است و جدا نیست و هرچه هم خدایی تر باشد اراده ی الهی قوی تری را پشتوانه خود دارد و واقعی تر هم هست مثل جمله امام علی ع که می فرمایند خدا را از گسستن اراده ها شناختم پس اصالت متعلق به خداست و اراده و خواست خدا.وقتی مساله علم را می آوریم مثال ها و موارد دینی زیادی در اثبات این قضایا وجود دارد مثل بحث جسم مثالی و یا اینکه چرا بعضی از ظن ها گناه است دقت شود ظن با نیت متفاوت است.مساله ی بعدی کن فیکون بودن ماجراست که خب در بحث تسخیر واضح و مبرهن است.دقت شود الگوی اصلی تسخیر بر پایه ی شناخت استوار است یعنی هر آنچه که بتوان شناخت قابل تسخیر هم هست،بازهم موکدا تاکید می کنیم منظورمان از تسخیر برده داری نیست.مثلا ما در کتب شهید مطهری از بحث تسخیر و تسخیر افکار اشاراتی داریم که مظنورشان اثبات ادله است.دقت کنید که خداوند نیز غیرقابل شناخت است جز آن میزانی که خودش خودش را به ما بشناساند.

در مقابل موارد فوق که ذکر کردیم مدل ارایه شده توسط شیطان اساسا توهم است و موارد امتداد آن بیشتر سحر و جادو است و این لفظ چشم بندی بر هر دو حالت -چشم ظاهر و چشم باطن-دلالت دارد اما منطق قرآنی بیشتر بر همان چشم است یعنی همان ظاهر و هیچ قدرت مستقلی برای آن قایل نیست. برای توهم یا جادو قابل ذکر است که این در حالت ضعف فرد صورت می گیرد یعنی در عمل ما نباید شیطان را شریک بگیریم شیطان ضعیف می خواهد یعنی نباید در هیچ کاری شریکش کنیم و بدانیم راه حل اصلی جلوگیری از این نفوذ پرداختن به امانت است نمونه رفتار خود آصف ع در برابر عفریت بیانگر حرف ماست

به طور حاشیه ای و برای تحقیق بیشتر می توانید در مورد مسواک و حمام و همچنین سرویس بهداشتی و تارخچه آن و چگونگی ورود این موارد به اروپای قرون وسطا تحقیق کنید نتایج جالبی دارد و می فهمید چرا مثلا فرانسه به اجبار بهترین ادکلن ها می زد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۴
يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

پیدایش ۲

پس از مطالعه بحث کلی پیدایش تعدادی نکات و موارد کلی را برای تحقیق معرفی می کنیم 

یک مورد اینکه طبق تحقیقات نود و هشت درصد ژنتیک انسان و شامپانزه یکی است؟!؟!و آیا این دو درصد انسان را بوجود آورده؟-شاید جالب باشد در یک مثال شبیه ترین موجود و گونه نزدیک فیل یک پستاندار فوق العاده کوچک در حد موش بود که حتی جزو آنها طبقه بندی می شد و این دلیل رد شباهت ظاهری فنوتیپی و یا ژنوتیپی در رده بندی است حالا تعمیم این مبانی به انسان علل الخصوص در بینش اجتماعی خطرناک است-یااتفاقا با توجه به بحث هزار هزار انسان و نسناس و با توجه به پیچیدگی رفتار انسان نظریه روح و نفس تقویت می شود و بحث حکمت در بخش جسم خاکی بیشتر تقویت می شود بحث بیماریهای مشترکی مثل افسردگی پس از زایمان مرز دقیق بحث روح و نفس و ایمان را تقویت می کند یا این بحث که خود غربی ها به این نتیجه رسیدند که فکر و تجربه دی ان ای را تغییر می دهد باید بحث شود یعنی یک طرفه نیست

درباره خفاش و رده ژنتیکی و بحث تکامل مجهول این پستاندار پرنده تحقیق و در کنار روایات موجود در کتب دینی بگذارید و خودتان نتیجه بگیرید رفتار و صفات خاص این موجود نیز قابل بحث است که شباهتهای انسانی هم دارد

طبق الگوی پذیرفته شده بین علما بر اساس روایات نظریه اسب سوار -روح-و اسب-نفس علل الخصوص نفس اماره و بحث کنترل آن- مطرح است طبق مدل دیگری روح و جسم به پرنده ای در قفس -شعر عرفانی از عرفا-و طبق مدل دیگری بحث هم سفری لاک پشت و پرنده مثال زده شده است همگی موارد مثال اند و برای ملموس کردن این واقعیت مجازی مطرح می شوند و طرح کلی جدایی روح و نفس از جسم اصل مورد قبول دینی است دقت کنید اینکه دنیا زندان مومن است و با مرگ رحت می شود به معنی جهنم بودن دنیا نیست بلکه این است که دنیا جایگاه اصلی روح مومن نیست طبق این الگو زندگی دنیا برای دیگران فرقی خاص ندارد چون جاه طلب حقیقی نیستند و اگر صفات زذیله پیش بیاید برای بهشت ساختن در این دنیا و حرص یه زنده بودن حاضرند هر کار دور از انسانیتی انجام دهند

قانون دلتا اس و آنتروپی در شیمی با روح خلقت با الگوی جهش در تناقض است چون بی نظمی پایدارتر از نظم است و از دست دادن انرژی راحتتر صورت می پذیرد

در بحث جهش اگر ما تکامل را به عنوان نظمی بر نظام احسن بببنیم و تغییر را جزوی از آن قلمداد کنیم و بدون اشاره به ناظم سراغ نظم برویم حتی با علم امروز امکان شانس غیر ممکن است مثلا در پرتاب یک تاس اگر شما قوانین فیزیکی خیلی ساده ی نیوتونی را لحاظ کنید و با یک دستگاهی ریز جزییات حرکات را محاسبه کنید اگر شرایط اول پرتاب و تمام فاکتورهای دخیل را بدانیم بدون شک عدد در آخر آمده را می دانیم در مدل اولیه خدا جاییست که نمی شناسیم یعنی همان یک درصد احتمال خطا در ضمن جهش در ژنتیک یک پدیده ی کاملا علمی است و تمام ریز جزییات آن قابل محاسبه است ما چوب درخت را آتش می زنیم و می گوییم ببینید چقدر قشنگ است حرارتش زیباست اما هیزم را خود آتش را و سوخت بنزین را نمی بینیم و می گوییم شانس اتفاقا رویکرد نظم محور در اینجا بیان می دارد که خدا آنجایی هست که ما می دانیم به بیان دینی خدا نور است و به نوعی تعریف سرچشمه آگاهی است پس برعکس تصور خدا آنجاییست که ما علم داریم نه برعکسش در ضمن اگر ما نظم را قبول کنیم تازه به جایگاه روح و خدا و ناظم می رسیم که با قانون من و سلوا قابل کشف است یک هستی بخشی روح در همین نظمها مثل فرشتگان در جهان و به تعریفی روح جسم سوار در بدن و موکل بودن دوم بحث برتری است که من و سلوا نسبت به عدس و پیاز دارد البته انتم الاعلون ان کنتم مومنین اینجا سطح تسلیم بیان نشده




یک بحث شهید مطهری را هم داریم ایشان در ابتدا مخالف کامل داریون بودند اما در ادامه اصل نظریه را با توجه به بحث ماده مخالف خلقت ندیدند اما مباحث پیرو را مطرح کردند در ادامه نکاتی را از ایشان مطرح می کنیم 


❗️❗️❗️اصل تکامل دلیلی بر وجود ماوراء



👈داروین شخصاً درباره اصل انطباق با محیط آنچنان اظهار نظر کرد که به او گفته شد تو درباره این اصل مانند اصلی ماوراء الطّبیعی سخن می‏گویی. 

🔸حقیقت هم همین است که نیروی تطبیق با محیط در جاندارها که نیرویی بسیار مرموز و حیرت انگیز است، نیرویی است ماوراء الطّبیعی؛ یعنی در تسخیر یک نوع هدایت و شعور به هدف است و به هیچ وجه نیرویی کور و بی‏هدف نیست. 

🔸دلالت اصل تکامل بر وجود متصرّفی غیبی درکار جهان از هیچ اصلی کمتر نیست.


علل گرایش به مادیگری،ص108.



📝کانال اندیشه مطهر 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۷
شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ

رانندگی من بد است


شاید شما با این شبه مواجه شدید که ایرانیان چقدر بد رانندگی می کنند و به قانون احترام نمی گذارند یا چقدر شهرهایشان را کثیف می کنند اما مثلا در ژاپن یا آلمان چقدر با فرهنگ و تمیزند و حتی در زلزله نه ریشتر هم بی قانونی نمی کنند و حتی اگر کسی هم بالای سر آنها نباشد آنها محترمانه برخورد می کنند اما شاید جالب باشد کمی از تاریخ عبور کرده و تا حال را بحث کنیم لطفا فقط در گوگل به سادگی هرچه تمام تر فقط در مورد کلمه پیمان منچوری و دلیل امضای این تواف نامه جنگی جستجو کنید همین ژاپن با فرهنگ در جنگ جهانی حدود هفتاد هشتاد هزار اسیر جنگی را به عنوان موش آزمایشگاهی در اسارتگاههای خویش استفاده کرد و بزرگترین آزمایشگاه بیولوژیکی بدون هیچ گونه رعایت اخلاق را ساخت و مواردی مثل طاعون وبا و از این دست بیماریها را بر روی اسیران استفاده کرد حال این جا ببینید که در ایران بعد از اتمام جنگ تعداد زیادی از اسرای عراق در ایران حاضر نبودند به کشور خویش بازگردند و خواستار باقی ماندن در ایران می شدند یا در مستندات جنگ جهانی به صراحت کامل انگلیس بیان می کند به دلیل سنگی سلاح و عدم امکان بازگشت و خطرناک بودن سلاحها م بمبهای فعال شده به پایگاه در زمان بازگشت دستور تخلیه بمبها در هر مکان صادر شد اما این دستور برای ایجاد رعب و وحشت و شکستن حمایت مردمی از نازی حتما باید در شهرها و مناطق غیر نظامی اتفاق می افتد حال سوال اینجاست که جمهوری اسلامی ایران حتی یک بارهم هم شهرهای مذهبی را نشانه نرفت در مورد موشکهایش نیز تا زمان تایید دقت عمل نیروهای نظامی اجازه ی شلیک نداشتند و حتی شرط اعلام قبلی یک روزه به شهرهای مورد هدف که احتمال ایجاد خطر و ترس برای افراد غیر نظامی بود نیز گذاشته شد با اینکه فقط حق شرعی اهداف غیر نظامی وجود داشت و نیرو ها نیز به دقت عمل می کردند چرا اینها نشان از تمدن نیست چرا کسی از توزیع دویست هزار زن لهستانی اغلب هم یهودی به عنوان روسپی در سراسر خاورمیانه و آسیا به دلیل فقر بعد جنگ و شکست از آلمان آنهم توسط بریتانیای  مثلا کبیر چیزی نمی گویند یا کشتار میلیونی ایرانی ها در جنگ جهانی به دلیل قحطی آنهم یک کشور بی طرف حرفی نمی زنند یا چرا شیمایی های ویتنام و سردشت فراموش شد یا بمب اتمی در ژاپن بعد از اتمام جنگ چرا اگر یک سگ زخمی شود برای رسانه های حقوق بشر مهم است اما فجایع میلیونی مثل قتل عام توتسی ها در زیر لوای حمایت فرانسه و سازمان ملل بحثی نمی شود یا چرا کسی به هفت تیر کشی های دانش آموزان آمریکایی گیر نمی دهد و چرا در آنجا معلمان و دبیران حق توحش نمی گیرند خداییش کدامیک از اینها صفات ماست  خداییش ما کی جنایت کار بودیم ما جنایتکاریم یا کشوری که نود و سه درصد از عمر بعد رسمیت پیداکردنش که تازه اونهم با اشغال و کشتار اهل خانه صورت گرفته  و در جنگ اند آنهم در خارج از کشورشان جایتکارند یا چرا کسی اشاره ای به نقش القاعده در رشد کشت تریاک و افزایش کشت آن بعد از حمله آمریکا ییها و اینهمه شهیدی که ایران اسلامی در مبارزه با مواد مخدر داده که خیلی از آن نیز برای جلوگیری از ورود تریاک به اروپا بوده کسی حرف نمی زند یا داعش که بیشترین تراکم جمعیتی آن از جوانهای شستشو شده ی مغزی خود اروپا و آمریکاست که -فکر می کنند باید بازیهایی مثل تیکن را نیز بر روی مردم انجام دهند یا فکر می کنند در مرحله زامبی کشی ندای وظیفه اند و ظرفیت و شاید آشنایی  ایمانی و دینی اصیل هم نداشته اند که به نام دین امیال نامشروع خود را تاویل می دهند و خودشان هم امثال ابوبکر بغدادی اموی را می طلبند و مشکلی با برده داری هم ندارند و اصل افکارشان نیز مخرب و جاهلیت مدرن است و البته خیلی هم مدرن هم نیست و در بیشتر بخشها با همان نگاه زمان خود پیامبر و مثل اعرابی های آن زمان و حتی بدتر رفتار می کنند -و وظیفه شان نابودی مقاومت برادر کشی و پایین آوردن قیمت نفت و ورود و سرریزکردن هزاران پناهجو که قبلا در کتابها علل الخصوص کتابهای آموزش زبان انگلیسی مثل اینترچنج با زمینه سازی اینکه بیشتر مهاجران خدمتکار و کلفت اند بیشترشان به عنوان نیروی کار ارزان و در حقیقت برده به اروپا نداشته است-البته متخصصین هم همین بلاها در جایگاههای شغلی را دارند-و اگر هم به جایی برسند نباید ایرانی مسلمان باشند مگر به سختی و اراده- اینها را چه کشوری انجام.داده ما یا آنها هموطن لطفا خود را نباز ما با غیرتیم و آنها از این موضوع خوششان نمی آید به درک هم که خوششان نمی آید من اسلام را دوست دارم من ایران را دوست دارم و من.......عاشق مبارزه با صهیونیسم جهانی هستم     من انقلابی ام  و دوست دارم جهان را برای ظهور منجی در حد وسعم آماده کنم و  لیس للانسان الا ما سعی در ضمن از جهاد اکبر نیز غافل نخواهم بود جهان با وجود ستاره هایی  ثریایی  روشن تر خواهد شد و زیبایی ها بروز خواهد کرد نباید اسیر جنگ هوشمند و جنگ رسانه ها شد.



شاید این بحث درست نباشد اما تاریخ قرن اخیر و حتی در دهه های اخیر تقریبا تمام جنگها و آمار کشتار با سلاحهای کشتار جمعی یا خارج از اسلام و یا برعلیه اسلام بوده و حتی مثالهایی مثل صدام داعش و حتی در بدترین حالت یعنی القاعده بازهم آمارکشتار آنها به میزان خیلی فاحش و معناداری با آمار کشتار وحشیانه جنگهای جهانی یا بهتر بگوییم اروپایی اول و دوم قتل عام توتسی ها و یا جنگ ویتنام یا کشتار مسلمانان توسط میانمار و موارد آمار شلیک موشکها به سرزمینهای اسلامی توسط آمریکا در همین حالا خیلی خیلی تفاوت دارد .فقط در قحطی های هند و ایران در جنگ جهانی میلونها نفر مردند.اینها واقعیت تاریخ است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۸
دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ق.ظ

سیاسی ترین

بیدارسیاسی ترین، زیبا ترین و کوتاه ترین حدیث سیاسی:


أمیرالمؤمنین علیه السلام 


کسی که

موقع

یاری 

رهبرش 

در خواب باشد ، 

زیر لگد

دشمن 

بیدار 

می شود.


غررالحکم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۴۵

 

رفع ابهاماتی در مورد درگیری اسلام با سلطنت هخامنشیان

بعضی می گویند که ایران که در آن زمان موحد بوده و ایرانیان نیز در سطح عالی رشد و ترقی بوده اند پس درگیری اسلام با ایرانیان به زور بوده و نباید سرزمین کوروش یا همان ذوالقرنین مورد حمله قرار می گرفت جوابهای منطقی وجود دارد اولا اینکه حملات در زمان خلافت عمر(رضی الله عنه) صورت گرفته و شکی نیست که قوانین جنگ اسلام در خیلی از بخشها رعایت نشده که البته نمی توان گفت به خاطر شخص ایشان بوده است دوما ایران بعد از گذشت 200 سال از اموی بودن خویش بازگشت و خیلی به آرامی به تشیع روی آوردن شروع تندتری گرفت دقت کنید این دویست سال یا دو قرن تقریر زبان فارسی یعنی حتی حرف زدن آن نیز ممنوع بوده است در ضمن پس از دویست سال تا قرنها نه فقط مذهب تشییع بلکه اهل تسنن نیز به آزادی های مذهبی خود رسیدند و همین موضوع تکثر مذاهب و فرقه ها تا قرنهای طولانی و همچنین تعدد کویش ها و لهجه ها و حتی ورود زبانهای دیگر بیانگر این رشد در  ایران است در ضمن با استناد به تاریخ هم شش نویسنده صحاح سته و هم چهار نویسنده کتب اصلی شیعه ایرانی انذ دقت شود در طول تاریخ شیعه اصل شیعه ای است که خط امامت و ولایت را تا انتها و تا حضور موعود غایب از انظار پیش گرفته و به فقه پویا و عقلانیت سرمنشا گرفته از دین معقتد است خود را یافته است در ضمن در بین تمام زبانها زبان فارسی رمز هویت ملی ایرانیان است.در مورد اینکه کدامین مذهب حق است بحث اصل حقیقت و بحث امانت و بحث شناخت خاندان مطهر اهل بیت وجود دارد که در مقاله ای جدا به آن پرداخته شده است.

 در مورد حکومت روم هم همین بس که اسلام به آنجا نیز روی برد و عامل جنگهای صلیبی نیز شدند در قضیه مباهله نیز آنها فقط کوتاه آمدند و به همین خاطر نظام برده داری و فاسد خودشان بود که نتوانستند اسلام را قبول کنند یادمان باشد امام علی با نظام برده داری مخالف بود و شهربانو با اختیار خویش و به دلیل انسانیت دیده شده در امام حسین در جنگها ایشان را خود انتخاب کردند همسران امامان نیز  خیلی شان کنیز بودند اما کدامین امام برده داری کرده بلکه به هر بهانه ای برده ها را نیز آزاد کردند پس از قضیه شکست حضرت عایشه در جمل امکان منسوخ شدن برده داری وجود داشت اما دست بقیه خلفا درد نکند که متعه را نیز به تبع حکم یکی از خلفای اولیه حرام کردند این جریانات برده داری عملا امروزه منسوخ شده اما از نظر پاسخگویی در اسلام غیر ولایی و اسلام بدون پذیرش عقل که عملا اسلام هم نیست چه در بعضی از شیعه و چه در بعضی از اهل تنسن  هنوز وجود دارد و به نوع انحرافی و افراطی گری در سلفی گری و در بدترین وضع فساد فکری در داعش بروز نموده است اما در فقه پویای شیعه قوانین آزاد کردن شصت برده و قوانین دیگر حقوق بردگان عملا در بلاد زیرمجموعه برده داری را منسوخ کرد برمیگردیم به ایران نکته ایران در زمان کوروش نیست بلکه وارثان وی است اگر بپذیریم کوروش ذوالقرنین است طبق قوانین الهی درست است که پیامبر نبود اما مثل طالوت و داوود حکم حکومتی الهی داشت اما این حکم در مورد جانشینان صادق نیست نکته اینکه ذوالقرنین بودن کوروش نیز اثبات صد در صد ندارد و اطلاعات کامل از زندگی و روش و سبک این فرد به طور دقیق وجود ندارد اگر هم زرتشت را به عنوان پیامبر زمینی فرض کنیم اشکال طبقاتی شدن ایران در دوران بعد برعهده ی موبدان بوده است اینها در طبقه دوم حکمت همراه با نظامیان قرار داشتند این نطام برده داری سنگین ترین حالت ممکن است که دقیقا با همین سبک در غرب در حال پیشروی است مشکل آیین زرتشت نیز در سنویت نیست بلکه در ابهام آتش است بدین معنی که نور الهی با واسطه است این مشکل فهم این موضوع در بین اهل طریقت و حتی شریعت هم رسوخ دارد و خود را در مبانی وحدت و کثرت بروز می دهد آیه قرآن جواب را داده که نور خداوند مثل نور منعکس شده از شیشه ی کاملا شفاف چراغدانی است که آتش آن از زیتونی است که نه شرقی و نه غربی است که مورد آخر با مبانی فلسفی اصل عدم معنی یافتن چپ و راست یا به طور نظری بحث طرف و وسط بوعلی معنی می یابد طبق این اصل صفات خدا از ذات خداوند جدا نیست اما نور الهی در مورد عین فقر بودن مخلوقات بدین معنی است که بین خود خدا و جهان حجابی خواهد بود مثل حجاب بین خدا و پامبر در معراج یا ارتباط موسی با خدا در وادی ایمن نکته اینکه آتش وادی ایمن نیز مصداق کاملی از همین بحث آتش است البته بعضی بحث احترام به آتش را مطرح می کنند مثل ارزش برق در زندگی امروزی که این نیز قابل تامل است و می توان در مورد آن بحث کرد بحث بعدی در مورد نماد فروهر است از معنی های مختلف این نماد می گذریم اما بحث حلقه در دست که نماد نوعی شکست ناپذیری ارتباط است بحث حلقه ازدواج بین زن و شوهر نیز از این آیین گرفته شده اما بحث اصلی این حلقه در موکل گیری است البته این بیشتر در جنبه تسخیر نیز موجود است اگر فرد به طغیان گرفتار شود که در مورد شاهان آن زمان اتفاق افتاد که این موضوع امکان طغیان بشر تسخیر کننده اجنه در سوره جن نیز آمده است بحث حلقه و عصا در مورد سلیمان و موسی به طور کامل شرح داده شده و به نظر باید به این موضوع با دید علمی و در نظر گرفتن علم الهیات و علم اسما(مثال آصف و قبول مقام آدم در نظر فرشتگان)ورود کرد اهداف آمریکا و انگلیس با انتشار کتابهای فانتزی تخیلی بدون محوریت توحید و سپس توهین به تک تک پیامبران الهی دقیقا میل به جادوگر کردن افراد است نه اینکه آنها پیامبران را الگو قراردهند تا بتوانند آنها در حیطه بردگی خود بگیرند رصد شبکه های اجتماعی نیز امروز نکات زیادی را نشان می دهد با توجه به اینکه معمولا هدف عضویت در این گروه ها بیشتر فقط به منظور تفریح و شادی است روشهای طنز آمیز و یا روشهای محرک شور اجتماعی بازده بالایی دارد و نکته دیگر مجازی بودن افراد و عدم توان شناخت نگارنده های اولیه و یا حتی گاها متن اولیه نگارش است ویژگی کپی پیست سرعت انتقال داده را بالا می برد و وجود گروه ها نیز به سادگی گلچینی از افراد و گزینه های هدف را پیش رو می گذارند که این ویژگی شبکه های اجتماعی را به یک ابزار  دولبه تبدیل کرده که هم می توان به خوبی از آن استفاده کرد و یا هم در صورت قصور و غفلت خطرات زیادی برای فرهنگ جامعه ایجاد می کنند  بحث توهین به اقوام که از قبل توسط رضاخان و انگلیس اجرا می شد تا آنها کم ارزش شوند اما امروزه دلایل نامگذاریهای آنها مشخص شده است بحث جدیدتر توهین به پیامبران الهی و تمسخر آنها و یا کلید واژه های مثل غضنفر و اهانت به مراجع و پایین نشان دادن و ناآگاه نمایاندن مقام روحانیت است و به طور دروغین و بدون استدلال گفتن و چسباندن تمام ویژگی های محض مثبت به تاریخ گذشته قبل از اسلام که اسناد زیادی هم در دست نیست در مورد مثلا پیامبر الهی موسی هدف کاملا مشخص است که بخواهند درک الهی و ارزش شناخت توحیدی را از کارهای موسی بگیرند و فقط اتفاقات افتاده شده را بر مبنای علوم غریبه صرف تبیین کنند سپس در مرحله ی بعد حتی اشتباه و ضعیف بخوانندش و از او جادوگر بسازند این روند در نسلی در حال رخداد است که هری پاتر را خوانده اند آنهم طی روند از کودکی تا جوانی و بروز عرفانهای نوظهور جدا و متضاد با دین نیز در حال افزایش است اینها همگی زنگ خطر است و نشان از برنامه های بلند مدت  این روند در ایران اسلامی با توجه به فشار تحریمهای اقتصادی و فسادهای عناصر خودباخته داخلی و وجود شبکه های متعدد ماهواره ای به طور اختصاصی برای ایران که بنیان خانواده را برهم می زنند  و عدم توان کافی شبکه های داخلی برای ایجاد خوراک فکری سالم و جذاب برای مخاطبین و عدم جذب نیروهای تحصیل کرده برای بازار کار و عدم تطبیق تحصیل و کار و عدم پیش بینی صحیح از طرف فرد مشاور و نظام آموزشی همگی دست به دست هم داده تا عملا سن ازدواج هر روز بالاتر برود و ازدواج سخت تر شود علت اصلی نیز همان بحث اقتصادی است که دلایل خاص خود را دارد و از حوصله مقاله خارج است اما هدف این است که بگوییم جوان ایرانی سالم و صحیح از نظر فکری است و فقط گرفتار چندی از مشکلات شده است آنهم نه همه که این مشکلات نیز ناشی از دشمنی دشمنان است

نکته دیگر در مورد پادشاهان در مورد عصر صفوی است که چند نکته قابل تامل است اینکه بیشتر بحث در مورد خشونت صفویه دروغ محض است و حکومت عثمانی عامل آن بود تا تشییع را بد جلوه دهد البته بعضی از اشتباهات شاه عباس که شیخ بهایی نیز با آن مخالفت کردند مثل قضیه علم در عزاداری ها نیز امکان وجود دارند ولی عملا تا حد زیادی نگاه فقه پویای اسلامی با نگاه و درک حقایق دین و ایجاد ارتباط موثر و انسانی و نجات بخش و دوطرفه مثل قضیه نجات ارامنه از دست عثمانی ها و یادگیری علم اسلحه سازی از آنها و همچنین استقلال هرچه بیشتر در زمینه های علمی و همچنین عزاداری برای اهل بیت و شادی برای آنها در این عصر نهادینه شد نکته در مورد سرنگونی صفویه هم این است که افغان ها جزوی از حکومت ایران و استانی از آن بوده اند و شورش داخلی محسوب می شود نه دشمن بیگانه

یک اتهام دیگر نیز باید رفع شود اینکه می گویند اسلام را اگر ایرانیان نمی خواستند با حمله مغول نیز باید برمی گشتند اینکه حمله مغول به هدف آوردن دین جدید در ایران نبود حتی قتل میلیون ها انسان در قحطی جنگ جهانی منجر به تغییر دین نشد چون هدف هم این نبود و اینکه ایرانیان اسلام را به نرمی پذیرفتند و آنچه را نیز که صحیح بود گرفتند

جدا از مطالب ذکر شده در بالا در مورد کنیز و غلام مطالبی عنوان می شود اینکه فقه پویای شیعه در جهت حذف برده داری اقدام کرده است نکته دیگر این ابهام که امامان همسران کنیز داشتند جواب اینکه آنها پیشوا بوده اند مجبور بوده اند که رفتار های جامعه را به عنوان الگو مردم به آرامی تغییر دهند رفتار آنها با کنیزان یا غلامان مشهود است نکته بعدی اینکه ما در اسلام دفاع بحث ملی و اسلامی واجب است اماجهاد با دفاع کمی فرق دارد  نظام برده داری در جهاد تعریف می شود و کلمه برده با اسیر کمی فرق دارد یک اسیر در جنگ سه حالت پیش رو داشت تا آزاد شود شامل فدیه مبادله یا روشهای جایگزین مثل درس یاد دادن اما مورد چهارم برده شدن است که نه کشتن است و نه زندانی کردن و همگی بر اساس صلاحدید صورت می گیرد اما نکته اصلی غنیمت بودن برده است یعنی امکان اینکه برده اصلا در جنگ نبوده باشد هم هست بلکه در خانواده طرف مغلوب بوده باشد البته موارد خاص دیگر هم هست مثل همراه بودن همسر افراد در جنگها به دلیل واداشتن آنها به جنگ تا پیروزی و یا فریفتن جنسی طرف مقابل که در زمان جنگهای پیامبر در غزوات فقط خود پیامبر به عنوان فرمانده همسر خویش را همراه می برد و قضیه افک در قرآن که در آخر به صراحت بر پاکی حضرت عایشه دلالت دارد بیانگر همین موضوع است.نکته در این برهه زمانی اسلام برده گرفتن را فقط در شرایط جهاد صحیح دانسته و تمام موارد قبلی مثل قمار ربا قرض و شرط بندی و سایر موارد را به طور مستقیم در زمان پیامبر ایشان توانستند حذفش کنند. اما آنچه نظر اسلام است عدم زور و اجبار است امام علی در مورد شهربانو و حضرت عایشه خط بطلان بر روی برده داری می کشد اما خلفای بعدی رویه را تغییر دادند خط مشی ضد برده داری در مورد مادر آخرین امام که غایب هستند بار دیگر تکرار می شود در ضمن در قرآن به صراحت عدم در آیه حکم به عدم مجبور کردن کنیزان به زنا را داده است و این مبنای عدم امکان برده داری  به عنوان تجارت یا رسپی گری را می آورد و هدف اسلام در پناه آوردن بازماندگان از جنگ بوده است حتی اسلام حکم به اجبار مسلمان شدن بردگان یا کنیزان را ندارد و قوانین حکومتی قضایی در مورد آنها تخفیف دارد مثلا در مورد زنا در قرآن در صورت محرز شدن آن حدش نصف فرد آزاده یا در مورد دزدی در نهج البلاغه حد قطع دست آنها مجاز نیست اما در مورد آزاده جایز است در ضمن تمام احکام مربوط به همسران و کنیزان بر اساس امانت است نه چیز دیگر و عملا فرقی ندارد فقط میل احکام مشخص است مثل مورد حرمت شراب در قرآن در ضمن پیش بینی فتح ایران توسط پیامبر یک پیش بینی بود و حکومت ظلم باید برداشته می شد اما این تایید اعمال و حکومت خلفای اول تا سوم نبوده است در ضمن طبق تاریخ تا 200 سال ایران اموی بود اما در حال اسلام مورد نظر شیعه با آنچه در مکه و مدینه اجرا می شود فرق دارد و این دلیل حق طلبی ایرانیان است و جزو خدمات متقابل ایران و اسلام است پیشگویی خلفای جور به ترتیب اسم و کنیه و حتی روش حکومتی توسط امام علی انجام شد و این نشان از حقیقت مطلب است از تفاوتهای اساسی فقه جعفری امامی امروزی با اهل سنت در صیغه و کنیز و بحث دفاع مقدس و جهاد است نکته خاص دیگر در مورد شهربانو همسر امام حسین و نرگس مادر امام زمان است

دقت کنید اصلی ترین حکم مربوط به لغو برده داری که پایه ای ترین حکم در اسلام در این موضوع است در سوره ی نحل آمده یکی مکاتبه و دیگری عدم اجازه داشتن به مجبور کردن به زنا و حرام بودن این امر در آیات دیگر شرایط نگهداری از کنیز و غلام در خانه به صراحت آمده تا هیچگونه فسادی نیز در خانه رخ ندهد مثلا در زمان خلوت با همسر  کنیز و همچنین کودک نابالغ  نباید وارد این خلوت شوند در مقالات دیگر بحث مفصل تری خواهیم کرد

در ضمن نظر دیگری در مورد برده داری نیز وجود دارد در مورد علت قانونی بودن آن اینکه اولا این موضوع رسم بودن این موضوع در بین اعراب و رومیان و ایرانیان جای بحث دارد و اینکه در ایران وجود نداشته اشتباه است مثلا احکامی که حکم به اعدام در زرشت بوده علل الخصوص برای مرتد خیلی تعداد بالایی دارد اما شبهه می اندازند که نیست یا در متن خود کتیبه کوروش بحث به اعدام کودکان مهندسانی داده که خانه را مهندس ساخته و بر سر خانواده ای خراب شده این که قصاص حقیقی نیست یا موارد دیگری که قابل بحث است از موضوع دور نشویم اینکه قانونی کردن آن برای مبارزه با آن بوده است و اثباتش کردیم چون اگر هدف مبارزه با آن نبود در دین و قرآن از آن از به عنوان گردنه نام نمی بُرد و ثابت هم کردیم روح قوانین اسلام با برده داری و زیرمجموعه های آن مثل گروگانگیری و یا قطع اعضا و جوارح یکی نیست تنها راه حل مبارزه اساسی با آن و کنترل آن قانونی یا به اصطلاح دینی شرعی کردن آن است یادتان باشد اسلام از سرزمینی شروع شد که همسران پدران خویش را به عنوان ارث برمی داشتند چه برسد به شکست خورده های در جنگها.و این قانونی کردن به معنی اجازه دادن برای رشد آن یا به هدف رشد دادن آن نیست به قولی برای مبارزه باچیزی با آن خوب نجنگید بد دفاع کنید حداقل طبق کتاب و نظر و رفتار اهل بیت هیچ کدام با محدود کردن و برده کردن انسانهای آزاده موافق نبودند و از هر راهی برای آزاد کردن بردگان استفاده می کردند مثل کفاره روزه با در صورت بچه دارشدن آزاد محسوب شدنشان یا آزادب به دلیل جراحت حداقل اسلام بردگان را سرباز نکرد یا وسیله بازی گلادیاتورشان قرار نداد طبق بعضی روایات در تفسیر قمی جلد دو صفحه۲۲۴حتی امام علی این امر را بر شیعیان حرام کردند همین متفقین با زنان لهستانی که از خودشان بودند چه کردند مگر در تمام روسپی خانه های آسیا پخششان نکردند چون هزینه نگه داریشان را نداشتند یا ژاپن دویست هزار زن کره ای را در سربازخانه ها به روسپی گری نگرفت یا قضیه منشوری که بزرگترین آزمایشگاه بیولوژیک جهان با نمونه های طبیعی روی انسانهای اسیر رخ می داد یا همین آپارتاید تا چند سال پیش در قرن بیستم کجا رخ داد یا مگر هنوز بعد دویست سال برده داری سیاهان آمریکا تمام شد؟!؟!حداقل اینها را هم کمی بحث کنید بد نیست.

آیا ایران به وسیله مسلمانان فتح شد جواب بله است اما آیا به وسیله اسلام اتفاق افتاد جواب خیر است به نظر و مبنای دیگر و طبق اعتقاد شیعه آیا ایران باید فتح می شد و جنگ با ایران درست بود جواب این است که   امامین حسن و حسین توسط امام عصر به لشگر مسلمان فقط به عنوان نیروی ساده نه فرمانده ملحق شدند تا حد امکان از خرابی ها جلوگیری کنند اما اینکه آیا اقدام به زور درست بود آنهم تحت عنوان جهاد  یا آیا اعمال بعد فتح چگونه است جواب این است که امام عصر در این جنگها شرکت نکرد در ضمن پیامبر دقیقا قبل از وفات خواستار اعزام نیرو به مرزهای روم شدند سرنوشت آن لشگر چه شد؟مورد قرآنی دیگر در مورد بردگان امکان مکاتبه است که قانون مکاتبه نوع خود خری در نظام برده داری است که عملا برده داری را از هم می پاشاند حتی ازدواج دادن بردگان نیز مورد قرآن است سوره نحل قبلا هم قانون عدم حق مجبور به زنا نیز آمده بود اینگونه عملا برده به خدمتکار تبدیل می شود و قابلیت ارتقا دارد

نکته پاورقی ولی مهم اینکه برده داری نوین نیز با توجه به اصل سه چهره ی شیطان قابل انجام است و اساس آن قانون رییس و مریوس و بحث جنسی است که می تواند در مشاغل مختلف بروز کند در مورد صیغه هم اگر دو قانون اصلی جلوگیری از فساد یعنی خود خری و عدم اجبار از بین برود عین فساد است به ترجمه دیگر خانه عفاف حتی اگر فقط و فقط یک ریال توسط فردی به جز خود صیغه شونده به خاطر عمل زن دریافت شود عین مصداق برده داری است نکته اینکه ما هزینه کارت بهداشت یا مکان را می توانیم لحاظ کنیم اما شرعا حتی خود نیابتا صیغه خواندن نباید پول دریافت شود شاید شیرینی رسم بوده اما همان هم جای سوال دارد چون زیرمجموعه دین و هدایت است و نباید به عنوان منبع مادی لحاظ شود حکم دوم در این است که زن باید از بین افراد مختلف یکی را برگزیند نه برعکس که عملا خانه عفاف اینگونه نیست در ضمن این موارد نیز فقط برای قشر مفرح جامعه قابل دسترس است یک حکم دیگر نیز اینکه اگر ما موارد قرآنی همسر ابراهیم و و بچه دار شدنش در پیری و به دنیا آمدن عیسی را نشانگانی مکفی بر سوره طارق بدانیم دلیل حکم عدم نکاح برای ازدواج بعد از نزدیکی خود مقاربت است و دخول در نتیجه پوشش یا کاندوم یا حتی یایسگی و سن حتی بالای پنجاه سال نیز در اصل حکم تغییر نمی دهد و ملاک نیز در اصل همان فرزند حقیقی و طارق است و اتفاقا اصل نیز همان است نکته اینکه حتی تحقیقات روانشناسی در غرب نیز برده های جنسی که اغلب از بین مهاجران هستند این مورد را از لحاظ عاطفی اثبات کرده است شاید خیلی خوب نباشد ولی فیلم اکولایزر که به شدت جانب دارانه ساخته شده بر علیه روسیه و به شدت از آمریکاییها و جاسوس های آن قدرت امنیتی ساخته و کشورش را بهشتی دیگر توصیف کرده حتی برای مهاجرین ولی صداقت خوبی در نشان دادن نوع برده داری جدید به خرج داده است و علت اینکه اسلام با روش های دیگر برده داری را منسوخ کرد را نیز مشخص کرد-در فیلم از اول تا آخر فقط خشونت موج می زند البته قهرمان فیلم در اول پیشنهاد خریداری برده و آزاد کردنش را می دهد که قبول نمی شود-

در مورد اختلاف با اعراب نیز نمی دانم این حدیث چقدر صحیح است اما اینکه پیامبر فرمودند من از اعرابم ولی اعراب از من نیستند جواب تمام مسایل پیش آمده است البته این نکته به صراحت قابل ذکر است که اعراب و سایر نژادهای دیگر در ایرانمثل آذری های ایران به معنی واقعی کلمه با اعراب و آذریهای اطراف در همسایه از لحاظ فرهنگ کاملا متفاوت اند حتی بعد از جنگ تحمیلی ملت عراق در حوادثی مثل اربعین حسینی ثابت کردند که حقیقتا برادران ایمانی ما هستند و نباید فشار صدام و اشتباه قومی گرایی آنها را به حساب دین گذاشت در ضمن دقت کنید حدیث پیامبر در مورد اعراب جاهلی زمان خویش است که فرهنگشان هنوز تغییری نکرده است نه نژاد عرب به صرف عرب بودن منظور همان اعرابی اند که سر نوه پیامبر را به نام دین سر نیزه کردند در قرآن نیز یکبار به فردی که تسلیم پیامبر شد ولی ایمان نیاورد بود اما گفت ایمان آوردم با لفظ اعرابی اشاره کرده است دقت کنید اینجا ویژگی های اعراب از نظر نژاد نیست بلکه بحث بحث فرهنگهای اشتباه مطرح است وگرنه ابوذر و مالک هم عرب بودند و تمام امامان نیز عرب هستند و آنها که تبر بر این ریشه می زنند جز گروه تفرقه بیانداز حکومت کن نیستند اینها همان دسته ای هستند که به جای شهید خواندن شهدای حج واجب آنها را به نرفتن و خالی کردن فضای دین ترغیب می کنند اما اگر کسی از سفر تفریحی خودشان به کشورهای حامی تروریست آنهم با پولهای چندین برابر آنهم معمولا فقط برای گناه بپرسند ناراحت می شوند.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۱
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ب.ظ

اسلام ناب محمدی


اسلام ناب محمدی چیست؟وقتی شما به دین و به طور خاص و کلیدی قرآن می نگرید مسایل خاصی پیش می آید که باید کمی محطاتانه تر نگریست اول اینکه قرآن هم هدایت می کند و هم ضلالت این جمله مبین و آشکار قرآن است حتی اگر ضلالت را عدم هدایت بگیریم باز بار معنایی و هدف جمله فرقی نمی کند بدین معنی که قرآن حتی برای شرور ترین افراد نیز راهکار ارایه می دهد و به گفته خود قرآن هدایت فقط در پرتو ایمان حاصل می شود اگر ما این موضوع را بپذیریم و با توجه به قسمت اول آیه آل عمران موضوعات دیگری را نیز مورد توجه قرار دهیم مثل اینکه اساسا از نظر فقهی و لغوی ما چیزی به نام تفسیر به منظور شفاف سازی قرآن نداریم چون قرآن مبین است و اگر هدف کنکاش بطون قرآن است اصل این وظیفه نیز به دست معصوم است پس باید اول این موضوع فهمیده شود چیزی که ما از قرآن می نویسیم اساسا تاویل به معنای نوعی برداشت است خواه نا خواه باید درک کنیم که ما باید تدبیر کنیم نه تفسیر طبق خود آیه عدم توجه به این موضوع و فهم روح و منطق قرآن و عدم تمسک به کل قرآن که شامل تمام روندها و تمام دستورها با هم است دقت کنید تمام دستور ها با هم است منجر به ایجاد فتنه خواهد شد بدین معنی که اسلام دو رو ندارد بلکه عدم فهم اسلام منجر به فتنه است نه نوع دیگری از اسلام مثلا در قوانین شرع به طور خاص برده داری را مد نظر قرار دهیم اینکه اسلام از جایی شروع شد که تکثیر از طریق پرچم سفیدها انجام می شد و کودکان دختر فقط به منظور بهره جنسی و کتثیر نسل زنده باقی می ماندند و زن جزو اموال مرد بود و بعد مرگ شوهر به فرزند ارث می رسید حال از بیان دیگر اشکال ازدواج معذوریم و هدف مقاله نیست این امر و برده داری حال به صورت قانونی و غیر قانونی شرعی یا غیر شرعی در دو ابر قدرت زمان یعنی ایران و روم جاری بوده و به طور خاص در ایران موارد بدتری و قوانین خاص تری موجود بوده است اما کلی در نظر می گیریم دقت کنید اسلام خود را از این نقطه شروع کرده است این یک بحث بحث دیگر اینکه آیا اسلام به معنی واقعی کلمه اسلام در زمان خود پیامبر و بعد حضرت آیا پیاده شد؟در مورد برده داری آیه نور 33 کامل تمام موارد را پوشش می دهد و طبق روایات و داستانهای باقی مانده از اهل بیت یعنی دو مورد اصلی شهربانو و حرمت نگاه به زن برده و قوانینی مثل اولویت آزاد کردن بردگان در شرع موضوع روشن می شود که جریان اصلی در اسلام نیست بعضی می گویند که اصلا برده داری در آن موقع رسم بوده و عیبی هم نداشته و هدف اسلام هم برداشتن آن نبوده اما ما می گوییم اتفاقا هدف اسلام تغییر فرهنگ است دقیقا به همان شیوه که در مقابل خمر و میسر پیش رفت یا همانطور که با فرهنگ شرک مبارزه کرد پس این استدلال مورد قبول نیست با این فهم حتی بعضی رفتارها در صیغه و متعه نیز صحیح نیست و می تواند شکل و نوع دیگری از برده داری شود و نباید استدلال در احکام را به هدف توجیح مفاسد در اسلام تلقی کرد این در مورد متعه با توجه به نحل 72 و نور 33 قابل تفسیر است که ملاک عده دخول است نه بچه دار شدن یا نشدن کسی هم نباید در قبل این ازدواج به جز خود فرد پول بگیرد و همچنین در انتخاب افراد این زن است که قبل از مرد باید آزاد باشد نه برعکس  شاید بگویید این موضوع غلو باشد ولی برای شناخت جریان منحرف می توان این طور استنباط کرد که جریانی است تجمل گرا که فساد را می خواهد با شرع توجیح کند و حکومت بر مردم را نوعی بازی تلقی می کند در مورد دوست و دشمن نیز اگر بخواهیم با قرآن پیش برویم مایده 82 طرح کلی دوست و دشمنان مومنان است و در خود آیه دلیل و برهان نیز آمده و ضمیمه دیگری نمی خواهد دو دلیل انتهای آیه جواب خیلی از مسایل خواهد بود در ضمن در مورد طرحها و شیوه های ازدواج نیز دو شیوه درون منجر به فحشا با پایه فساد در نور 58 آمده و دیگر موارد  در بقره 221 222  آمده ساختارهای انحراف در شیعه و سنی قابل مشاهده است و در هر سطحی اتفاق افتاده مثال اینکه چند وقت پیش در یک نرم افزار یک حوزه علمیه تعدادی زیادی از این موارد متشابه یکجا با ذکر متشابه بودن و حتی آوردن موارد کاملا متضاد در یک صفحه و ذکر تضاد آمده بود و این خطرناک است مثلا در آیه 221 آمده هر طریقی ازدواج صحیح نیست و حتی طبق روایات و احادیث مکروهات و واجبات و حرمات خیلی خیلی زیاد در ازدواج موجود است و اینکه قرآن در مورد ازدواج گفته در زمان خونروش از زن لطفا دور شوید متن صریح است و کلا از امر جنسی پرهیز شود البته طبیعی آیه است که بحث شامل روابط اجتماعی نشده و برعکس الویت پس از رفع مسایل جنسی در این برهه ایجاد فضای آرامش برای زن است تا بعد از تطهیر خیلی خیلی ساده.نکته جالب اینجاست که اگر خیلی از موارد و طرحهای کلی آیات را نبینیم با بعضی استدلالهای خیلی غلط حافظ کافر می شود سعدی انحراف دار جنسی می شود حلاج جادوگر قلمداد می شود و خیلی از موارد دیگر که کم نیستند و امروزه نیز در مورد برخی افراد به دلیل اعتقاد و دانش در مورد علومی مثل فلسفه و علوم غریبه و نوع نگرش به موسیقی وارد می شود .خط بال اسلام ناب محمدی و شیعه همان گذشته سرخ است و آینده سبز و تغییر ناپذیر است

یک بازی دیگر در واژه اسلام رحمانی در تفسیر الرحمن الرحیم است که رحمن نسبت به تمام موجودات حتی کافر و شیطان است اما رحیم فقط به مومنان است اتفاقا در اینجا اگر قصدمان خیر باشد باید اسلام رحیم معرفی می شد که قبل از آن رحمن بودن را نیز داشت

یک بحث دیگر نیز که شاید سنگین باشد این است که قرآن هدایتگر است اما کتاب هدایت نیست یعنی قرآن کتاب ذکر است و یادآوری و به راه پایدارتر هدایت می کند دقت کنید پایدارتر یعنی اقوم و در قاعده کلی نیز هدایت در پرتو ایمان است حال ایمان در وجود هر نوع و هر مسلکی که می خواهد باشد حتی ستاره پرستان که از آیین الهی پیامبر خویش تا شرک و بت پرستی کامل وارد شده اند یک نظریه هم در این مورد وجود دارد که اسلام برده داری را شرعی کرد و بعد با آن مبارزه کرد  در اسلام بنیانی ترین سازمان خانواده است و تنها سازمان رسمی نیز پیوند خویشاوندی و به نوعی قبیله-پدر بزرگ پدر پسر-است و مبارزه نیز باید در این سازمان انجام شود اساسا در شیطان شناسی اصلی ترین چهره چهره رحمانی بدون رحیم بودن شیطان که خود حارث و نگهبان کتاب بوده است است اهمیت دارد یادمان نرود اسلام حقیقی با برده داری مبارزه کرد نه اینکه با مشروعیت بخشی به آن هدفش گسترش آن باشد این موضوع دقیقا یک نقطه عطف و تیغ دولبه و پرتگاه فتنه است نکته دیگر در مورد فتنه که بازهم به آن اشاره می کنیم این است که تفسیر بطون آیات قرآن فقط و فقط و فقط متعلق به معصوم است و لاغیر در زندگی اجتماعی بشر حتی برای تفسیر کتابی مثل قانون اساسی کشورها مرجع در نظر می گیرند آن وقت قرآن همینگونه رها شده باشد؟اما حقیقتی دیگر در مورد فتنه اینکه بدون غرض شخصی اینکه اولین آیات قرآن در مورد خواندن و نوشتن بوده و عملا اهمیت سواد و اینکه اگر پیامبر مفسر قرآن بوده اند تفاسیر و صحبتهای ایشان در جامعه سوزانده شد و ایشان شروع کننده تغییر در نقطه صفر بی سوادی و جاهلیت محض بوده اند فتنه نه بعد از مرگ ایشان بلکه حتی در حیات ایشان حضور پررنگ داشته است تنها خط سیر منطقی فقط و فقط ولایت مداری براساس قرآن و خواست پیامبر است همین و بس در ضمن در موارد دیگر قرآن مثل بحث گروگانگیری و یا کتک زدن زن دقیقا همان جوابها کافی می باشد در قرآت اولین داستان از لحاظ زمان داستان شروعش با شیطان است و سپس اگر روند داستان ها در قرآن و پیشگویی های پیامبر و امامان را ادامه دهیم تا زمان گردن زدن شیطان ادامه پیدا می کند پس  ماجرا اصلا شوخی نیست و شاید از نظر معرفتشناسی توحیدی شناخت جایگاه و روش عملکرد شیطان جزو مهمترین بخشهای دین باشد در رابطه با فتنه مهمترین اصل انتقال هدایت است و سعی در به راه آوردن مگر زمان دست به شمشیر شدن که دیگر فقط قتال راهکار است در ضمن اولویت نیز اول سران فتنه است نه یک مشت مردم خام

یک پاورقی مهم اسلام دارای بدنه ی زنده است یعنی نمی توان بخش بخش نمود و جداگانه استفاده کرد اتفاقا اگر هر زمان این کار انجام شده بیشتر در محکمات نیز افتاده نه موارد متشابهات هرحکم اسلام جزیی از بدن است اگر این اشتباه تفکیک را دچار شویم نفاق ایجاد می شود البته این به معنی عدم استفاده از مطالعات و دانشهای دیگر ادیان مذاهب دانشمندان و سایر علوم نیست بلکه خود دین میزان و روش برخورد را نیز مشخص کرده و در آیات و احادیث کاملا مشخص است مثل کسب دانش از چین که دور بود کافر بود ولی پیشرفته یا مبین که می گوید ببین چه می گوید نمونه قرآنی نیز بحث جدایی ایمان از اسلام در داخل خود دین اسلام و وجود شرع و منهاج در آیات قرآن و اینکه بهترین دوست مومنان با دلایلی نصارا هستند که آنهم بحث پذیرش حق آنهاست و اینکه اگر کسی مسلمان مسیحی یا حتی ستاره پرست باشد ولی مومن ترس و ناراحتی ندارد  قرآن بزرگترین دوستان و دشمنان مومنان را معرفی کرده و در ضمن در قرآن از اصحاب اعراف یاد شده است و این نکته ی خیلی مهمی است در مساله عاشورا نیز جمله معروف اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید ناظر بر این بخش معرفت دینی است براین اساس اگر اسم خیابانی به نام گاندی یا چگوارا یا هر آزادمرد مبارز دیگری شد باید به این موضوع افتخار کرد نه اینکه با آوردن بعضی تعصبات و عصبیت های دینی بحث اصلی را منحرف کرد این مسایل در دیگر مسایل نیز وارد است مثل تلاشها و اختراعات  واتسون یا علوم دیگر مثل فیزیک نوین هاینزبرگ و انیشتین و حسابی یا علوم پزشکی پاستور و مثالهای فراوان دیگر دقت کنید اگر ما فکرمان را بخواهیم با فکر امام خامنه ای دامت برکاته حداقل نزدیک و واقع بینانه کنیم باید با حتی ویکتورهوگو را به عنوان یک حکیم بپذیریم و کتابی مثل بینوایان و سایر کتب ایشان را به عنوان حکمت بپذیریم دقیقا ایشان همین خط مشی را نسبت به فردوسی طوسی نیز دارند.و ما نیز باید با همین خط مشی پیش برویم و دنبال اصالت و اصل برویم و ایمان را مد مظر خود قرار دهیم و حق جو و حنیف باشیم و ارزشهای نفسانی و روحانی را ببینیم.


دقت کنید به عنوان کلیدواژه در حالت کلی فقه پویا یعنی عقل سلیم در پرتوعلوم وحیانی این گونه است که عقل و قرآن و سنت و اجماع با هم باعث دستیابی به اجتهاد می شوند و امانت در آن لحاظ می شود.کلماتی مانند فقه سنتی پ فقه بشری بیشتر بازی با کلمات اند و اصالت هم ندارند و البته خوشانید آمریکایی ها هم هست و هردو مصداق تحجر و بدعت اند و از طرف امثال اللهیاری  ها و شیرازی ها و مصدق ها کارآیی و ماهیت خود را نشان داده اند.دقت کنید مسایل بالا راه صحیح را از ناصحیح به طور سبکی کاملا مشخص می کند.و به هر میزان از این سبکها جدا شد و راه خودمان یعنی فقط عقل در پرتو وحی را دنبال می کنیم.با هم.نمی دانم چه ربطی دارد اما این دو نوع فقه با وجود ناسازگاری ظاهری-سنتی و بشری-با هم سازگازند اما با فقه پویا مشکل دارند.با اینکه علی الظاهر فقه پویا حد وسط این دو نوع فکر است اما در حقیقت با توجه به اصول فکری کاملا از آنها جدا و بیگانه است.

فقه پویا همان اصالت فقه جعفری را دارد.همان خط شیخ مفید و شیخ بهایی و امام محمد غزالی و امثالهم است و بحث اسلام هم هست و نه شیعه و سنی و با دید واقع بینانه و قرآنی خط تمام پیامبران الهی و میراثی گرانبها است



ضمیمه:جدیدا و بیشتر در سمت عراق و شام با کلمه اسلام مکی و اسلام مدنی مواجه شده ایم که از زبان بعضی روحانی نماهای حتی شیعه بر زبان رانده می شود بیایید کمی به این موضوع این بنگریم تا ببینیم واقعیت ماجرا کجاست بیایید اول یک واقعیت تاریخی که مربوط به شیعه و حتی اسلام نیست را بیاوریم و ارتباطش را بحث کنیم

در دو کشور ایتالیا و آمریکا برای مبارزه با مشروبات الکی اقدام ملی و قانونی شد اما در ایتالیا به خاطر ضعف و فساد سیستم پلیسی و قضایی و مافیایی این عدم قانونی بودن نه تنها باعث کاهش بلکه باعث گرانتر شدن بازار شد اما در آمریکا این قانون با تصویبش جنگ الکلی را راه انداخت چون سیستم به نسبت و نه کاملا قوی تر بود و بحث عمومی جامعه نیز مخالفتر. اما اینجا هم شکست خورد

حالا برمی گردیم به اسلام و اینکه در دین از ابتدا حلال محمد(ص) حلال بوده و حرامش هم حرام دقیقا در مورد مشروبات این سیر وجود دارد یعنی حلال حرام نشده بلکه در سیری منطقی و با توجه به فرهنگ هدف شارع اجرا شده این در مبانی توحیدی نیز ملاک است و اساسا خدا در ابتدا و انتهای قرآن در سیر نزولی هیچ تغییری ندارد و از اول تا آخر قرآن ما تضادی هم نداریم.این یک بحث بود بحث دیگر پیرامون این است که بعضی ادله می آوردند بعد حضور حضرت در مدینه جنگها شروع شد و قبل از آن جنگی در کار نبود و خونی هم ریخته نمی شد.یک سوال اساسی اینکه بیشترین تعداد شهدای شکنجه ی صدر اسلام چه زمانی بودند؟!؟برای مثال شهادتهایی از جنس سمیه و یاسر در چه زمانی بود در ضمن پیامبر نوعی تقیه انجام ندادند بلکه نوع تبلیغ نسبتا مخفی را در ابتدا و آرام آرام و با تغییر سطح اقدام کردند و کمی با تقیه متفاوت است که جای بحث دارد 

از دید دیگر هم یک بحث اساسی وجود دارد که اینها دسته ای هستند که حکومت اسلامی را مشکل و عامل دردسر می دانند دلیلش این است که دوست دارد آیات را بیشتر اخلاقی ببینند تا احکامی چون در اخلاقی ما یک معذرت خواهی داریم اما در احکامی، قصاص و دیه و از این جور چیزها مطرح می شود و این سیر تبدیل اخلاق به احکام در مدینه النبی کامل تر شد دقت کنید از اول هم بود بلکه نظام مند تر شد و اساس آن هم پیدایش مسجد بود .اگر اینها را ول کنیم به محل ذکر نام خدا هم گیر می دهند.که البته واقعا هم داده اندو البته قرآن نیز می فرماید که ظالم تر از اینها که نمی خواهند صدای ذکر خدا بیاید کسی نیست.البته در همان ابتدا هم مسجد ضرار را پیامبر خراب کردند و از همان ابتدا بحث نفاق به دلیل وجود قدرت در اسلام وجود داشت اما این موجب نفی قدرت نیست و اساسا قدرت محض ناشی از قدرت الهی است و فقط آن واقعی است که حتی اگر کسی یاریش نکند بازهم خداوند ابابیل را دارد و اگر هم کسی کمکش کند به خودش کمک کرده و درعین حال توانایی نبرد ده برابر را پیدا می کند.باید مراقب بود اسلام از گردنه ها درست عبور کند و مراقب باشیم سر امام حسین (ع) را سر نیزه نکنند و علی (ع)نیز تنها نماند.حقیقتا کسی هم که واقعا دنبال آبادانی دنیا و آخرت و قدرت طلب و جاه طلب و از همه مهمتر زیباشناس و محب باشد دنبال این خاندان باید برود.مورد دیگر بحث اسلام حسنی و اسلام حسینی است که باید بگوییم اینها اختلاف در اصل اسلام نیست بلکه تفاوت در راهبرد و روش است و در ضمن خود امامان معصوم نیز دلیل این تفاوت را گفته اند اول اینکه دلیل صلح مشروط حفظ جان بوده و دیگر اینکه دلیل قیام نیز حفظ اسلام و شریعت جد و اصلاح امور و امر به معروف و نهی از منکر بوده پس مابقی تفاسیری که با این اصول خود امامان معصوم تضاد داشته باشد دروغ محض و تفسیر نابجا و تاویل و سو استفاده است نظر تفاوت عمل کرد آیت الله بروجردی و امام خمینی نیز نشان از تفاوت عملکرد است و دلایل خود را دارد یکی حفظ حوزه را در برنامه داشت و دیگری که محصول حوزه است وظیفه انقلاب و ایجاد ساختارهای اولیه حکومت اسلامی یکی سید حسنی است و دیکری سید حسینی و امروزه نیز ما باید پشتیبان علم و عملی حکومت علوی برای رسیدن به آرمان مهدوی باشیم و پشتیبان ولایت. و راه حل اهداف بلند مرتبه نیز در جهان از همین رویه شکل می کیرد.یک مثال دیگر قرآنی یوسف پیامبر است در اینجا یوسف (ع) تا آخرین لحظات به امانت پایبند وبودند و خیانت نکردند حتی ازدواج ایشان با زلیخا در ادامه بازهم براساس امانت خواهی است و یوسف تغییر نکرد.

اگر هم بحث امکان ایجاد نفاق را بدهند خب می توان بحث ریا تقیه و بحثهای مبنای خداشناسی توحیدی و امانت خواهی را مطرح کرد و اساسا پیرو قرآن باشیم نه تاویل کننده ی آن و احادیث را نقل کنیم و نه کتاب سوزی.

پدران امت مشخص اند.خانواده پاک بدون رجس مشخص است.خانواده ای که باید به ایشان محبت شود مشخص است.راکعون مشخص است.اینکه چه کسانی مفتاح علم غیب اند مشخص اند.اینکه حتی ولی به معنی دوست هم باشد پس دوست پیامبر هم مشخص است دوستی ای که به خاطرش همه ی کاروانها باید بایستند و همه بیاند این دوستی را به شخصش تبریم بگویند و برایش شعر بگویند.اینها با هم صبر و صلاه اند و اگر از ولایت دور شویم از هیچ گردنه ای عبور نمی کنیم.همین قرآن خط مشی است و اگر گفت زنان پیامبر ام المومنین بدون شک حضرت عایشه(ع) را نیز که قضیه افک و رد ناپاکی ایشان از زبان قرآن مطرح شده است از جمله ی مادران مومنین هستند و رفتار حضرت علی(ع) در انتهای جنگ جمل الگوی رفتاری ما با ایشان است.این یعنی شیعه و محب اهل بیت بودن. البته در مورد دختری که مادر پدرش است و همسر امیر المومنین و دو نگین سبز و قرمز به گوشش آویخته چه بگویم.

یک نکته اساسی در خطبه فدکیه که خواندم و به نظرم جالب بود اینکه ایشان اعلام کردند شما هرکاری از دستتان برمی آید بکنید ما هم هر ماری از دستمان بر بیاید دریغ نخواهیم کرد و این یعنی حضرت زهرا(س) هنوز هم حتی همین حالا مادرمان اند و مادری می کنند و امامان معصوم جایگاه دارند واقعیت هم همین است اکر کسی کرامات را انکار می کند برود طبس و همه چیز را ببیند در ضمن ایشان در ادامه تاکید کردند که رحنت در خاندان ایشان است.دیگر بقیه اش و انتخاب با خودتان.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۸
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ب.ظ

اساس جلوگیری از فساد


اصلی ترین آیات جلوگیری از فساد در سوره نور آمده اولین و مهمترین  نور 33 است که طرح کلی ازدواج به موقع را چیده و هدف را تعیین کرده است بحث مکاتبه یا همان خود خری و عدم اجبار به زنا برای کسب درآمد نیز در همین آیه در قرآن بحث العقبه در سوره بلد طرح دیگر است که اساس ورود به مبانی عوالم درک عبور از گردنه برده داری است در ضمن در روایات علل الخصوص در شیعه به صراحت و کامل مبارزه با برده داری و برای بردگان حقوق قایل شده و هدف آزادکردن و ریشه کن کردن این موضوع بوده روایاتی مثل قضیه شهربانو و روایت معروف در مورد زنی که در یک روز چندین مرحله حلال و حرام می شود و یا بحث متعه و صیغه و فهم مبنای حقیقی بحث شود تا خود بحث متعه دستاویز برده داری جدید نشود و تنها راه حل فهم حقیقی نور 33 است  بعدی نور 58 است که بهترین زمان ها برای نزدیکی را آورده زنان دیگر و کودکان بالغ نشده نباید در این زمان ها وارد خلوتتان شوند و وارد هرگونه مراحل جنسی شوند در این آیه موارد مستتری بنا بر احکام و آیات دیگر وجود دارد که باید جایگاه هرکدام بحث شود یکی بحث مادر رضاعی و دیگری کودک تا قبل از بلوغ و مراحل رشد کودک از نه ماه گرفته و دو سال یا 33 ماه ذکر شده در قرآن و مابقی رشد و تکاملش

پاورقی:عفاف و بحث فطرت پاک امانتمند و خانواده دوست و در امتداد آن حجاب با محوریت ایمان و ساخت انسانهای بهشتی و حریص به آخرت در هر شخص چه زن چه مرد راهگشای مبارزه اصولی با برده داری خواهد بود در مبارزه با برده داری مدرن این موارد خیلی بیشتر خود را بروز می دهد علل الخصوص در جنگ با دجال و بیدار کردن انسانها و رسیدن به آرمان رسانه ی پاک دقت شود بیشترین بخش مبارزه مربوط رسانه های پ و ر ن و شوهای شهوت انگیز باید باشد  اساس مبارزاتی در اینجا بازگشت به خود و ارزشها و حقیقت فرزندآوری و محبت و اصالت زیبایی و خداشناسی می باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۵
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ب.ظ

رد تکفیر در اسلام

رد تکفیر در اسلام آیه الکرسی و شان نزول در مورد دو جوان مسیحی شده و قانون عدم تبلیغ و جریان سازی ضد دین و همچنین سوره کافرون

قانون زندگی همجوار با کافر غیر حربی

قانون حکم اسلام فقط براساس شهادتین است حتی کیفیتش نیز ملاک نیست  و طبق نظر امام خمینی هرکس نود و نه کفر داشت و یک اسلام حکم برخورد با او براساس اسلام است در ضمن یک مورد که ما اصلا توجه نمی کنیم جدایی بحث سطح تسلیم ایمان و تقوا از هم هست و شمول بودن ترتیبی آنها مواردی مثل عفاف در سطح تسلیم و حجاب  یا نماز یا  تا خدی اعتقاد به معاد در سطح ایمان مطرح می شوند و روش تبلیغی قرآن نیز تبشیر و تنذیر است نه چیز دیگر مثل بهشت و جهنم از نظر فقهی فقط و فقط تنها شرط مسلمان بودن اقرار به شهادتین است همین و بس

در مورد مذهاب نکات جالبی است مثلا به جز مساله ولایت امام علی(ع) در شیعه به طور کلی مذهب شافعی و تا حدی مالکی در طرح کلی و قوانین به شیعه نزدیک تر از بقیه است و به همین دلیل با رغبت خودشان میل بیشتری برای حضور فعال و برادرانه دارند اساسا دیگر فرق اصلی اهل سنت نیز در عمل با کمی تفاوت هیچ تفاوتی ندارند و همگی در سایه دین اسلام خدا پیامبر کتاب و قبله مشترک هستند دقت کنید وحدت به معنی عدم اختلاف سلیقه و عقیده یا عدم بحث کردن در موضوعات نیست بلکه وحدت به معنی تکیه کردن بر نقاط مشترک اساسی و تقویت آن و پذیرش طرف مقابل حتی با وجود تفاوت هاست و اینکه اساس برادری بر اساس ایمان و زندگی مسالمت آمیز در همجواری یکدیگر است

 در زیر به بعضی از اختلافات رایج می پردازیم دو اعتقاد خاص نیز در زیدیه و کیسانیه وجود دارد که برگرفته از مسایل خاص ظهور است یکی برای زیدیه که قیام به سیف را لازم می دانند و می گویند در هر زمان امام عصر داریم به امام زمان موعود نیز مثل اهل تسنن ایمان دارند نه مثل امامیه اینان حتی امام خمینی را نیز امام معصوم می دانستند قیام به سیف دقیقا همین شمشیر است ولی آدمها همین آدمهای معمولی نیستند چون اگر به کوه روند کوه هم متلاشی می شود نکته دیگر در مورد نوعی تناسخ در کیسانیه است که این فرقه به نام مختار ساخته شد ولی سندی از وی در تایید این موضوع وجود ندارد ولی بر ضد آن چرا.این اعتقاد مربوط به ظهور است که یاران حضرت از گور بر می خیزند برخی این اعقاد موجود در کیسانیه را برگرفته از تناسخ هندو می دانند ولی این اعتقاد کیسنایه کمی فرق دارد اینکه فرد در کالبد یک حیوان یا موجود دیگر نیست البته با توجه به مسایل خاص علوم غریبه این زنده شدن ها غیر ممکن نیست اما اینکه فرد هربار در رحم یکی دیگر جایگزین و دوباره برای تکامل زنده شود با مسایل عقلانی و منطق و فلسفی جور در نمی آید بلکه آنچه نیز که در روایات است بیدار شدن از گور است و شیوه دیگر در جادو حلول و تسخیر بدن فرد است تقریبا مثل جن زدگی اما در تکوین تسخیر طبیعی نیست و رد است. ولی در کل بازهم قابل بحث می باشد اما منظورمان این بود که این اعتقادات وجود دارند یا در اهل تسنن حدیث خیلی خیلی معتبر از حضرت عایشه معروف به نقل خرما وجود دارد که پیامبر با آن سن بالا را حتی از فهم اجتماعی یک زندگی ساده نیز که باز چند سال تجربه در قبایل عرب بدست می آید نیز محروم کرده و حتی به استناد صحیح بخاری اعتقاد به کم و کسر در قرآن دارند و حتی آن را دارای خطا نیز می دانند

دیدید که اگر بخواهیم با دید اختلاف افکنی پیش برویم حتی می توان از کوچکترین اختلافات هم سواسفاده کرد اما تنها روش مقابله با این حوادث اول از همه شناسایای موارد دارای امکان خطر و مساله ساز و شبه برانگیر و رفع همان شبهات است دقت کنید که داعش به ظاهر مسملمان اساسا جوان های شستشوی مغزی شده ای هستند که اتفاقا بیشتر هم از سرزمینهای غرب به سوی سرزمینهای اسلام وارد شده اند و کاری به جز رواج برادر کشی و تضعیف جبهه ی مقاومت و تحریک جامعه به برده داری نوین و مهاجرت به اروپا و ارزان تر کردن نفت نداشته اند سابقه تکفیری ها و سلفی ها در اسلام به زمان حمزه (ع) بر می گردد که جگرش را خوردند یا سر امام حسین (ع)را به نیزه کردند یا تمام زنان و کودکان را به اسارت بردند یا اگر به تشنگان حادثه منا پاسخ نمی دهند اینها همان هایی بودند که به علی اصغر نیز رحم نکردند و حتی امام حسین(ع)را خواستند در کعبه شهیدش کنند  همانها فتوای عدم نیاز به کمک به هم نوع را صادر می کنند یا حتی کمربند ایمنی را نیز حتی دخالت در قضا و قدر الهی می دانند و حتی برای جان خودشان هم ارزشی قایل نیستند چه برسد به بقیه در ضمن تاکیید می شود این خط سیر خطرناک سلفی گری مربوط به شیعه یا اهل تسنن نیست بلکه مربوط به سلفی گری و طیف خاصی است مثلا در خود خوادث صدر اسلام رفتار اهل بیت چگونه بوده همان نوع رفتار امروز نیز الگوی شیعیان حقیقی است رفتار امام با حضرت عایشه و زبیر دقیقا بیانگر همین استدلال است بهاییت و وهابیت هرکدام دو فتنه در اسلام هستند و شیعه انگلیسی و اهل تسنن آمریکایی اساسا خود فتنه محسوب می شوند با تمام این مسایل و اختلافات گفتیم تکفیر در اسلام حقیقی نیست اسلام حقیقی با خواندن آغاز شد با مطالعه و استدلال هم پیش می رود شک نکنید اگر شما با شمشیر اسلام پیش بردید و دشمن با استدلال کفر را اثبات می کرد حتما همان کفر منطقی تر از اسلامی است که شما دارید در ضمن طبق آیات صریح ایمان مبنایش براساس فقط شرع نیست بلکه منهاج هم تعریف قرآنی دارد و در دین اسلام سطح تسلیم و ایمان داریم به طور کلی ایمان در بین حتی صایبین نیز وجود دارد یعنی پیروان ادیان الهی که آنقدر تحریف در دینشان شده که امروز ستاره پرست شده اند در قرآن بهترین دوست مومنان نیز نصارا آمده اند و بحث رهبانیت و قسیسین پیش آمده مشخص است که این رهبانیت به معنای ترک دنیا نیست بلکه جدایی دین و دنیا از هم معقول نیست بلکه اولویت درک دین بر دنیا و جدایی سطح تسلیم وایمان ملاک است و قسیسین نیز یعنی در مورد مسایل ایمانی باید علمی و دانشی حاصل شود –علم نه فقط به معنی علم با سبک روش علمی-تا وارد محدود ایمان شویم یعنی جدایی از ریا و درک حقایق و اینکه علم بدون ایمان نمی شود علم و ایمان دو بال یک پرنده اند بزرگترین دشمنان نیز یهود و مشرکین اند و طبق نظر قرآن ازدواج مومن با مشرک و زناکار امکان پذیر نیست بلکه آنها با خودشان ازدواج خواهند کرد شاید علی الظاهر بگویید چندخدایی در نصارا هست اما یهود تک خدایی است اما مشکل اینجاست اگر ما قضیه جدایی پسر و روح القدس را رفع کنیم و اعتقاد بر خدا داشته باشیم خداوند در اینجا خداست و خدایی می کند یعنی ارزش دارد پس فرد معتقد و مومن خدای حقیقی را می پرسد  اما در یهود خدا خدا نیست و دستش در کارها بسته است یک کشتی گیر است که تازه شکست هم می خورد

 پاورقی:ریشه ی کلمه خوارج خارجی و همچنین رافضی و استعمال آن به شخص معاویه برمی گردد و کلمات مشابه به کاربرده در لفظ حضرت امام علی(ع)این بارهای معنایی را ندارد

یک پاورقی قرض گرفته شده و کپی از مطلب در باب عذرخواهی:

حالا دقیقا برعکس این موضوع در مورد مکتب اسلام و ارایه آن توسط امام خمینی(ره) مطرح است.یعنی برعکس منافقین که حتی به دلیل داشتن ریش و ظن به حزب اللهی بودن اشخاص را ترور می کردند و در تاریخ مکتوب کاملا موجود است.در فرمان هشت ماده ای امام در مبارزه با منافقین کاملا آمده که اگر به شخصی ظن منافق بودن و عضویت در گروه تروریستی رفت و با حکم قاضی شهر به منزل فرد وارد شدید اما مشخص شد که فرد منافق نبوده اما در منزلش گناه دیگری مثلا آلات قمار یا خلاف دیگری کشف شد شما حق ندارید آن گناه را دنبال کرده و یا افشا کنید،چون به آن دلیل وارد خانه نشده بودید.خودمانی بگوییم همان شتر دیدی ندیدی است .حالا خودتان این را حتی با جاسوسی های رسمی و غیر رسمی و دقیقا نیز به هدف شانتاژهای مختلف و رانتهای اطلاعاتی در زمینه های مختلف حتی اقتصادی و همچنین داشتن نفوذ حتی در شخصی ترین مسایل خانه ها در سیستم های غربی و شرقی و حتی از همدیگر که گاها علنی هم می شود نگاه کنید.
دین نیاز به بزک ندارد.اگر خودمان لکه دارش نکنیم همه ی جهان طالب آن است.روایات را حتی بیان کردنش هم کافی است.سعی کنید الگو باشید.الکی هم حرف تکراری نزنید.



برگرفته شده از وبلاگ سخن تازه عاشقانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۲