سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

سخن تازه ی عاشقانه

love is when you find yourself and spend every wishes on him

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محبت» ثبت شده است

ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ : ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه!


ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ :

ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ، ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺁﻣﻨﻮﺍ ‏


ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ است:

‏[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ‏]

ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،

 ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .


ﺍﮔﺮ ﺗﺨﻤﻪ ﮐﺪﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .


ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ . ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ .

ﻫﻢ ﺩﻝ ؛ ﻫﻢ ﻋﻤﻞ!


 ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺠﺘﻬﺪﯼ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۳:۰۷


پسری پدرش را برای غذای شب به رستوران برد.

پدر که خیلی پیر و ضعیف شده بود،

غذایش را درست نمیتوانست بخورد و بروی لباسش میریخت.

تمامی افراد موجود در رستوارن با حقارت بسوی مرد پیر مینگریستند،

و پسرش هم خاموش بود.

پس از اینکه غذایشان تمام شد، پسر که هیچ خجل هم نشده بود،

به آرامی پدرش را به دستشویی برد، لباسش را تمیز کرد، موهایش را شانه زد و عینک‌هایش را نیز تنظیم کرد و بیرون آورد.

تمامی افراد موجود در رستوران متوجه آن دو بودند

و با حقارت بسوی هر دو مینگریستند.

پسر پول غذا را پرداخت و با پدر راهی دروازه خروجی شد.

درین وقت، یک پیرمرد دیگری از جمع حاضرین صدا کرد؛

.

پسر آیا فکر نمیکی چیزی را پشت سر گذاشته ای؟

.

پسر پاسخ نداد؛ نخیر جناب. چیزی باقی نگذاشته ام.

آن مرد پیر گفت:

بله، پسر. باقی گذاشته ای.

درسی برای تمامی پسران

و امیدی هم برای همه پدران.

یک نوع خاموشی مطلق بر تمامی رستوران حاکم شد!پدر و پسر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۲:۵۷

 (گاندی)


اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق ﺷﻮد ﻗﻄﻌﺎً می میرد؛

ﭼﻪ در درﯾﺎ، ﭼﻪ در رؤﯾﺎ، چه در دروغ، ﭼﻪ در ﮔﻨﺎﻩ،

چه در خوشی، چه در قدرت، چه در جهل، چه در انکار، 

چه در حسد، چه در بخل، چه در کینه، چه در انتقام.

.

.

مواظب باشیم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ! 

انسان بودن، خود به تنهایی یک دین خاص است که پیروان چندانی ندارد…


در تفاوت عاشق بودن و دوست داشتن

دوست داشتن مثل حرکت با قایق از توی دریاست حالا آرام یا طوفانی اما عشق موقعی هستش که توی دریا بخوای شنا کنی و بدونی غرق می شی  یا دوست داشتن مثل رفتن به یک مزرعه گل می مونه هر طرف که بری گلهای قشنگی رو می بینی که هرکدوم عطر و بوی خودشون رو دارند و زیبایند و هربار بیشتر چرخ می زنی و گلهای بیشتری رو می بویی اما عشق وقتیه که گلی رو دیدی به خاطر اون حاضر نشی حتی سمت گلهای دیگه بری یا حتی اگه هم رفتی بازهم عطر اون گل رو فراموش نکنی این یعنی عاشق اون گل شدی اونقدر عشق پیش می ره که من از بین خواهد رفت و فقط محبوب وجود دارد آنقدر که منم تبدیل به توام خواهد شد

اما هیچ کجا در عشق عجیب نیست اما در فرمول عشق جای عجیبی وجود دارد آنجا به خاطر عشقت آنقدر دوستش داشته باشی که مجبور باشی ازش متنفر باشی یا آنقدر در کنارش بودن را بخواهی که برای آن مجبور به دورشدن باشی نمی دانم چرا ولی زلیخا آنقدرها هم عاشق نبود عاشق واقعی یوسف بود که تمام عشقش را با خدا می دید که خدا و امانتش در قلب یوسف بود که گفت فرار کن حتی اگر درها قفل باشد من برایت باز می کنم زلیخا عاشق نبود اما اصرار داشت و اصرار کرد تا سالها بعد بالاخره تاثیر کرد یوسف امانت شناس بود که خیانت در امانت نمی کند این امانت و عشق هنوز هم بازی ها دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۵

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ ...

 ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﺴﺒﯽ ﻧﻤﺸﯿﻪ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ ... *ﻣﺜﻞ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ*


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﯾﺰﻩ ... 

ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺟﻤﺶ ﮐﺮﺩ ... *ﻣﺜﻞ ﺁﺑﺮﻭ*


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺭﯼ ...

 ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ...* ﻣﺜﻠ ﻣﺎﻝ ﺑﭽﻪ یتیم*



ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺪﺭﺷﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ..  ♡مثل پدرومادر♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ ...   ♡ﻣﺜﻞ ﮔﺬﺷﺘﻪ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ پﻮﻟﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺧﺮﯾﺪ ... ♡ ﻣﺜﻞ ﻣﺤﺒﺖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ..♡.ﻣﺜﻞ دوست ﻭﺍﻗﻌﯽ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ♡ ...ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﭼﺎپﻠﻮﺱ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ ...♡ﻣﺜﻞ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻭﻧﻪ ... ♡ﻣﺜﻞ تاوان♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻠﺨﻪ ... ♡ﻣﺜﻞ ﺣﻘﯿﻘﺖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ... ♡ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺷﺘﻪ ...♡ ﻣﺜﻞ ﺧﯿﺎﻧﺖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﻪ ...♡ﻣﺜﻞ ﻋﺸﻖ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻩ ...♡ﻣﺜﻞ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ♡


ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ ....♡ ﻣﺜﻞ .......♡

و


یکی همیشه هوامون رو داره .......

.

.

.

.

.


مثل .....♥ خدا♥....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۷

مادرش الزایمر داشت...
















بهش گفت مادر یه بیماری داری،باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان...

مادر گفت:چه بیماریی؟

گفت :الزایمر...

گفت:چی هست...

گفت:"یعنی همه چیو فراموش میکنی..."

گفت انگار خودتم همین بیماریو داری...

گفت: چطور؟

گفت:انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم،چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی،قامت خم کردم تا قد راست کنی..

پسر رفت توی فکر...

...

برگشت به مادرش گفت: مادر منو ببخش...

گفت:برای چی؟

گفت:به خاطر کاری که میخواستم بکنم...

مادر گفت:

"من که چیزی یادم نمیاد...."


سلامتی همه مادرها..: اگر مادر تون لیاقت این دعا را داشت این دعا را پخش کن.

.

.

.

.

.

.


.

 ❤خدایا اگه مادرم گناه داشت او را ببخش ❤

❤و اگر غمگین دیدی قلب او را خوشحال کن.❤

❤واگر خوشحال دیدی خوشحالی او را تمام نکن ❤

❤و اگر او مریض است خدایا او را شفا ده.❤

❤و اگر او را مدیون دیدی دین او را پرداخت کن.❤

❤تا او را نبخشیدی از این دنیا نبر و به او رحم کن❤ 

❤و او را وارد بهشت کن...❤

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۸


موارد خاص سلام یکی در انتهای نماز بودنش است که در همه جا سلام آغاز سخن است اما در نماز پایان-دکتر شریعتی-و دیگر در حکم استحبابش در زمان ورود به اتاق خالی که با توجه به معنی کلمه سلام هم جنبه فرشته ها را می توان در نظر گرفت هم شیاطین از جن را چون سلام نام خداوند است و ورود به رابطه از در صلح و دوستی و صفاست همانطور که فرشتگان بهشتی این ذکر لبانش بر بهشتیان است مورد دیگر جمله خاص آیت الله بهجت در مورد بیدار شدن از خواب در شب است که می فرمایند وقتی از شب بیدار شدی بدان بیدارت کرده اند و بلند شو نمازی بخوان اگر حال نداری سلامی بگو-نکته از الان فکر نکنید هر بار که از خواب بیدارتان کردند حتما موکل و فرشته است همیشه مراقب باشید سلام بگویید اما همیشه جانب احتیاط را در ارتباط نگه دارید- و بخواب –نقل به مضمون-این مورد نشان دهنده اهمیت سلام نیز هست در ضمن ی اصل دیگر برای بیدار شدن برای نماز صبح خواندن سر وقت نمازهای دیگر یومیه است

سلام و اخلاق

علم اخلاق به طور کلی شاخه های نسبت با خدا(بندگی)نسیت به دیگران شامل انسانهای دیگر که اخلاق معاشرت و نسبت به محیط و سوم نسبت با خودمان یا انکسار نفس بحث می شود از نظر شیوه اخلاق کاربردی نیز در حیطه های پزشکی ورزش قضاوت فضای خانواده و اخلاق حرفه ای مشاغل قابل بحث است اما در نظری تمام اول و آخر اخلاق با یک تعریف و تفسیر یک کلمه قابل انجام است و آن کلمه سلام است دقت کنید در بحث اخلاق توحیدی پایه و محور بر اساس محبت است اخلاق اسلامی یعنی مامور به وظیفه بودن نه نتیجه گرایی محض در ضمن اخلاق اسلامی قرآن یعنی هرکس موجب نجات جان یک انسان شود حال چه جسمی و مطمینا روحی در مقامی بالا تر انگار به تمام بشریت حیات بخشیده خودتان قضاوت کنید اگر کسی راه و روش علمی ای را باز کند چه جایگاهی دارد اخلاق اسلامی یعنی دادن یک سیب به یک کودک زمینه دخول در بهشت را فراهم می کند نه عبادت صرف یا اخلاق اسلامی یعنی نگاه محبت آمیز به پدر و مادر محبت است یا ارزش کلمه دوستت دارم حتی نه فقط بین همسران بلکه دو مرد هم باید برای تحکیم روابط بین یکدیگر محبت خویش را ابراز کنند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۵

"غرور "

          هدیه ى شیطان است

 و 

"دوست داشتن "

          هدیه ى خداست ؛

جالب این است:

          هدیه ى شیطان را به رخ هم میکشیم

          و

          هدیه ى خداوند را از یکدیگر پنهان میکنیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۱:۲۳

هرکس من را طلب کند و بخواهد بیابد

هرکس مرا بیابد بشناسد

هرکس من را شناخت مرا دوست خواهد داشت

هرکس مرا دوست داشته باشد من نیز او را دوست دارم 

و هرکس من او.را دوست داشته باشم عاشقش می شوم

و هرکس عاشقش بشوم او را می کشم و خون بهایش بر من واجب می شود و خود خون بهایش می شوم

یا لثارات الحسین

حدیث قدسی

اگر بدن حیاتی داشته باشد بدون شک این حیات بدون خون امکان ندارد اگر حیات بدنه ی اسلام داشته باشد بدون شک با خون حسین است که.در رگهای اسلام جریان دارد بدون شک محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه.داشته است

دوستم با دوستانت دوستم با دوستان دوستانت و دوستم با دشمن دشمنانت یا حسین 

دشمنم با دشمنانت و دشمنم با دوست دشمنانت و دشمنم با دشمن دوستانت یا حسین

کربلا نشان دادن یک مفهوم است آنهم عدم جدایی قرآن و عترت حتی اگر سر بر بدن نباشد

اگر قرآن گفت تا می توانید قرآن بخوانید تو حتی بدون سر هم بازهم قرآن خواندی اگر قرآن گفت شب زنده داری کنید تنها خواسته ات در شب عاشورا فرصت برای یک شب زنده داری برای خواندن قرآن است اگر ابراهیم فقط اسماعیلش را به قربانگاه برد تو تمام خانواده ات را بردی و از کودک تا پسر شبیه پیامبرت را تقدیم خدا کردی اگر سلیمان به لشگریان جن و انسش می بالید تو از سر  مردانگی در مقابل نامردان از آنها استفاده نکردی اگر خدا برای پیامبرانش یا مثل ابراهیم نام نیکو را برای تاریخ گذاشت و سلامشان کرد تو در بین مسیحی و حتی کافر هم نام نیکو داری و خدا تو را خون خود نامید اگر قرآن  نماز ظهر را تاکید کرد تو نماز ظهر را به جماعت زیر تیر خواندی که به تاریخ بگویی من به نماز عشق می ورزم از نماز کمک بگیرید و نماز از فحشا باز می دارد و پشت ولی را خالی نکنید  حسین جان تک تک لحظه های حضور تو تفسیر تک تک آیات کلام وحی است من چه بگویم که زبانم قاصر است


حسین جان گفتند کل یوم عاشورا کل ارض کرب و بلا ااین روزها جایت خالی است اگر آن روز در حرم امن قصد ریختن خونت را کردند امروز هم با مسلمانان این کار را می کنند امروز هم اگر تشنه باشی در حرم الهی بازهم آبت نمی دهند انگار این طایفه که از همان ابتدا با جگرخواری شروع کردند بازهم ول کن تاریخ نیستند و امروز هم همان کار هارا می کنند همان هایی که زینبت را اسیر کردند و شهر به شهر گردانند امروز همین همان کارها را می کنند انگار تاریخ بازی درآورده آن روز که کودکت را کشتند فقط آن روز نبود این قوم به کودک کشی عادت پیدا کردند یک روز در لباس آل سعود در یمن و حتی در تبدیل عروسی به عزا یک روز در قاموس اسراییل و کشتن زنده مردم جلوی دوربین و قاچاق اعضای انسانها و زنان و مردان و کودکان آنها فراتر هم رفته اند و گاهی کودکان را در جنگی که خودشان راه انداخته اند غرق می کنند خودشان جنگ می افروزند و بردگان را با وعده به قصرهای خود می خوانند .حسین جان انگار همیشه باید سر زکریا را در تاریخ ببردند تا صدایشان را قطع کنند ولی انگار هیچگاه حتی سر بریده هم از حق کوتاه نمی آید نمی دانم چرا هر دو سر را یک جا گذاشتند نمی دانم چرا هر بار یک قطره خون که بچکد تا جواب نگیرد خون پاک نمی شود.انگار زمانی که قرآن سر نیزه کردند دیدند هنوز دلشان خنک نشده برای انتقام از قرآن ناطق تفسیرش هم سر نیزه کردند ولی قرآن بازهم قرآن می خواند حتی اگر با چوب بر دهانش بزنند یا حتی اگر صدای طبلها را بلند کنند که صدایت نیاید امروز در تمام تاریخ صدایت پیچیده است و این صدا خواب آسوده را بر استکبار حرام کرده و حتی نوای طبلها هم برای محرمت جان می دهند

حسین تو قوانین را برهم زدی چون در راه اربعینت فقط مسلمانان از همه ی فرق نیستند حتی ارمنی ها هم میایند می گویند پیامبرمان یکی نیست اما حسین مان که یکی است اینجا دیگر فقط قانون قانون عشق توست که بعد از هزار و چهارصد سال بزرگترین راهپیمایی بشری را به خاطر تو انجام می دهند ای خون خدا حتی دشمنانت هم فهمیده اند برای مبارزه با تو هم باید لباس عزایت را بپوشند تا حرفشان خریدار باشد اما نمی دانند حرارتی که از کربلایت و سوختن خیمه ها در قلب مومنان افروخته شد هرگز هرگز سرد نخواهد شد

یا حسین تو امام آزادگانی نه فقط مسلمانان تو امام تمام آزادی خواهان جهانی 

ای حسین جان کسانی تو را کشتند که پشتت نماز خواندند حافظ قرآن بودند  اما معنی ولایت را نفهمیدندو حتی نذر ساخت مسجد کردند تا خونت را بریزندحسین جان جانم و پدر و مادرم به فدایت 

حسین جان می دانم کسی حکم خارجی بودنت را داد که زمانی بر امام علی که حاکم شرع بود قاضی شرع شد و حکم کرد وامام قبول کرد اما تاریخ چه کرد شمر مگر یار علی در صفین نبود 

ای حسین می گویند داستان کربلا داستان عشق و عاشقی بود و یزید فامیل شما بود خب مگر شهربانو همسری شایسته تر از شما مگر می توانست برگزیند یا اگر یزید مرد را بر طمع زنش به جنگ فرستاد و دستور عدم بازگشتش را داد و نیت غصب زنش را گرفت اما شما نیز خواستگار شدید که این ملعون به هدفش نرسد آیا عیب تاریخ است که این کار را خیر را رد می کنند یا نیت خیر و عشق را گانه نابخشودنی می داند حتی داستانتان آنقدر عاشقانه بود که لیلی و مجنون نیز اسیر عشق کربلا شدند و هر کار کردند تا برای معنی یافتن خویش در کربلا وارد شوند و شاید اینگونه مفهومی یابند 

حسین حرف بسیار دارم اما تاریخ نشان داد که حسین همیشه همان حسین است و شیطان همان چهره های زر و زور تزویر را می پوشاند فقط امروز کمی به قول خودشان جهان اولی تر شده اند اما از جهان عشق حسینی و عشق الهی هنوز هم بویی نبرده اند حسین همیشه جایگاه شما و جایگاه یزید مشخص است این ابن سعد و شمر و حر اند که باید جایگاه خود را بیابند 

حسین جان پدرت فرمود کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد زیر لگد دشمنان بیدار می شود آری پس از تو آنهایی که فرار کردند و یاری ات نکردند راحت نبودند و حتی حریم امن الهی نیز دیگر امنیتی نداشت و قصر کوفه هم به هیچکس وفا نکرد 

حسین جان ای خون خدا ای کشتی نجات و چراغ هدایت بشریت قسمت می دهم به جدت رسول الله و کتابش قسمت می دهم به جان مادرت زهرا و محسنش قسمت می دهم به علی و نماز معراج گونه اش قسمت می دهم به حسن و تابوت و قبر بی ضریحش قسمت می دهم به ادب و دو دست برادرت ابوالفضل و آبی که شرمنده اش شد قسمت می دهم به خون علی اصغرت که ارزشش را فقط آسمانها فهمیدند قسمت می دهم به جمال و کمال علی اکبرت قسمت می دهم به تب و تنهایی سجادت در عاشورایت یا حسین کمک کن همیشه عزادارت بمانم و در رکاب فرزند زهرا این انقلاب و کشورش را به دست صاحبش برسانیم که همگی مسوول این امانت برزگت هستیم و در سایه توجهش از صدمات دشمنان مصون.حسین جان دستم را رها مکن که در این جا جز تو و خدایت امیدی ندارم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۶

دوستان عزیزی که مایل به تبادل لینک با این وبلاگ می باشند درخواست خود را در بخش نظرات همین پست بگذارند.با توجه به محتوای سایت یا وبلاگ تبادل لینک انجام خواهد شد

دوستانی نیز که بتوانند با انتقادات سازنده خویش ما را در جهت بهبود مطالب و یا سایر موارد یاری کنند بر ما منت نهاده اند و برادری خویش را ثابت می کنند و از همینجا تشکر خویش را از ایشان اعلام می دارم  و اگر نیز کمکی از اینجانب بربیاید سعی خواهد شد از هیچ کمکی مضایغه نشود.

ان شا الله زیر سایه حق و عنایات حضرت ولی عصر(عج) و کمک دوستداران ایشان بتوانیم سهمی هرچند اندک در زمینه سازی ظهور و کمک به عالی تر ساختن جایگاه عالی نظام جمهوری اسلامی در سایه سار ولایت مطلقه فقیه داشته باشیم

و من الله التوفیق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۰

یک معمای خیلی جالب:سه تابچه تو خونه بودن اولی عشق نام داشت دومی محبت نام داشت و سومی دوستت دارم بودیک روز پدرشان عشق و محبت رابه بازار بردحالا بگو کی خونه مونده؟؟؟؟نشنیدم بازم بگو؟واقعاً؟!!!!!

دوستان جواب رو کامنت بذارن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۶

خدای یوسفخواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...و تمام درهای بسته برایش باز شد...اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهای بسته بروچون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۹